آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

به اعتقاد ژرار ژنت، هرگاه متنی متن دیگر را نقد و تفسیر کند، نسبت به متن اول فرامتن محسوب می شود. رابطه فرامتنی در تشریح، انکار یا تأیید متن اول عمل می کند. پژوهش حاضر در پی آن است تا اجزای روایت ولادت و عروج مسیح(ع) را بر مبنای مقایسه روایات موجود در میان اناجیل اربعه، قرآن کریم، متون برگزیده تفسیری اسلامی (تفاسیر طبری، عتیق نیشابوری و ابوالفتوح رازی از سده های سوم تا ششم)، قصص الانبیاء های نیشابوری و بوشنجی (قرون پنجم تا ششم)، و متون برجسته شعر فارسی (تا پایان قرن ششم) بررسی کند و با تعیین شباهات میان هریک از این منابع در تشریح، انکار یا تأیید آنها نسبت به دیگر منابع، چگونگی تحول روایات و وجود روابط فرامتنی میان آنها را مشخص کند. مشخص شد منابع شعریِ بررسی شده درباره شیوه آبستنی مریم، فرامتنِ تفسیر طبری اند که با انجیل لوقا مطابقت بیشتری دارند؛ اما سروده منوچهری دامغانی و تفسیر عتیق نیشابوری درین باره فرامتنِ یکدیگر دانسته شده اند. سروده ناصرخسرو در عین تأویل و انکارِ عبارات عیسی(ع) در انجیل، سخن خاقانی درباره «اتّهام عیسی به خدایی» و نیز تعبیر نظامی از «زنده بر دار رفتن مسیح» باوجود انکار همگی، به نوعی فرامتنی از انجیل محسوب می شوند. متون شعر پارسی تا قرن ششم درخصوص روایات نقل شده درباره آغاز و پایان زندگانی مسیح، فرامتنی از منابع اسلامی و مسیحی اند. نه تنها تفاسیر اسلامی در این باره فرامتنی از قرآن کریم و پس از آن عهد جدیدند، میان تفاسیر اسلامی نیز رابطه فرامتنی برقرار است.

تبلیغات