محمدامیر جلالی

محمدامیر جلالی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

بررسی زبانی و انتقادی ضبط نام شهر هانگجوی چین در کهن ترین نسخ خطی تاریخ وصّاف

کلید واژه ها: تاریخ وصاف خترای خنزای هانگجو هانگژو تحولات آوایی و رسمالخطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 702 تعداد دانلود : 423
وصّاف الحضره در کتاب تجزیه الأمصار و تزجیه الاعصار معروف به تاریخ وصاف، «دارالملک» چین در زمان فتوحات قوبیلای خان را توصیف کرده و آن را «سواد اعظم ممالک چین» خوانده است. نام این شهر در نسخ خطی و چاپی تاریخ وصّاف به شکل های مختلف ثبت و ضبط شده: خُترای، خنرای، خنزای، خُنزای و ... . در چاپ سنگی بمبئی این شهر به خطا با خانبالیغ یا پکن یکی دانسته شده، و در متون بعدی به تبعیت از چاپ بمبئی به صورت «خُترای» ضبط شده است. در پژوهش حاضر با مراجعه به 11 دست نوشت از کهن ترین نسخ خطی تاریخ وصّاف، و دیگر متون تاریخی عصر مغول و منابع چینی نام این شهر بررسی شده است. «خنزای» که در نسخ خطی و چاپی تاریخ وصّاف به صورت «خترای» تصحیف شده، ریختی کهن از بندری بزرگ در چین است که در دیگر متون کهن تاریخی و سفرنامه های فارسی و عربی به صورت های «خانجو» (التفهیم)، «خَنسا» (الرحله ابنِ بطّوطه)، «خنسای» (جامع التواریخ، تاریخ بناکتی، نزهه القلوب، خطای نامه)، «خینگسای» (جامع التواریخ)، «هینکسای» (آثار و احیا)، «کینزی» (سفرهای مارکوپولو)، «کانسی» (سفرهای فرایِر اودوریک)، «کامپسی» (سفرهای جان دِ ماریگنُلّی) و «کاسی» (کتاب اسقف اعظم سلطانیه) آمده، و همان شهری است که امروزه هانجو/ هانگجو/ هانگژو خوانده و نوشته می شود. تلفظ نام این شهر به صورت «خُنزای» (به ضم حرف «خ») در کهن ترین دست نوشت های تاریخ وصّاف، مشابه یکی از تلفظ های نخستین هجای نام این شهر (کاراکتر «行») در دوره ماندارینِ متقدم است که دارای تلفظی بین ضمه و فتحه بوده است.
۲.

پژوهشی نو درباره شمار بیت های شاهنامه (پاسخی دیگر به چرایی اختلاف میان رقم مشهور و کمیت واقعی شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعداد بیت های شاهنامه تفاوت های کمی چاپ های مهم شاهنامه بیت های الحاقی شاهنامه دلالت معنایی عدد شصت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 88 تعداد دانلود : 354
از دیرباز تا به امروز با استناد به روایاتی رایج و سه بیت منتسب به فردوسی، شاهنامه به داشتن شصت هزار یا قریب به شصت هزار بیت مشهور بوده است؛ حال آن که شمار ابیات در کهن ترین دستنویس ها و نیز متون چاپیِ معتبر از پنجاه هزار بیت درنمی گذرد. پژوهش حاضر در پی پاسخی تازه به این پرسش هاست که این رقم از کجا، کی و توسط چه کسانی رواج یافته، و نسخ خطی و چاپ های مشهور به تفکیکِ بخش های داستانی، هریک دارای چه تعدادی از ابیات هستند. این پژوهش شامل چهار بخش است: 1. بررسی و نقد ابیات منتسب به فردوسی درباره تعداد بیت های شاهنامه 2. بررسی گزارش های مختلف درباره شمار ابیات شاهنامه (اعم از مقدمه های پنج گانه شاهنامه، تذکره ها، منابع تاریخی، ادبی، جغرافیایی، رجالی و...، و دیدگاه های پژوهش گران معاصر) 3. بازشماری و به دست دادنِ تعداد دقیق بیت های شاهنامه به تفکیک بخش های داستانی، در چاپ های تُرنِر ماکان، ژول مول، بروخیم، دبیرسیاقی، مسکو، کزّازی، جیحونی، خالقی. 4. بحث درباره دلالت های معنایی عدد «شصت» و «شصت هزار». نگارندگان برآنند که عدد «شصت هزار» نه توسط فردوسی بلکه توسط شاهنامه دوستان، و دست کم از قرن ششم با افاده معنی «کثرت»، «کمال» و «تقریب» در توصیف تعداد ابیات شاهنامه به کاررفته و حکایاتی بر اساس آن برساخته شده است که در متونی همانند چهارمقاله بازتاب یافته است. متأثر از این متن و نظایر آن، این عدد در منابع بعدی نیز تکرار شده است. برپایه این گونه روایاتِ مشهور، دست کم از سده ششم ابیاتی درباره شمار شصت هزاریِ بیت های شاهنامه سروده و به شاهنامه الحاق شده و مبنای گمانه زنی های نویسندگان قدیم و پژوهش گران معاصر قرار گرفته است.
۳.

نقد تطبیقی «مرگ» در اشعار سپهری، السمان و کیتس بر پایه ی «ورای اصل لذت» فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 625 تعداد دانلود : 964
نگرش به مقوله ی «مرگ» بسته به عوامل گوناگون فکری و فرهنگی متغیر است؛ با وجود آن که عموماً مرگ پدیده ای «منفی» و «ناخوشایند» تلقی می شود، اما گاه نیز مفهومی «مطلوب» می یابد و نوعی «مرگ اندیشی» و «مرگ دوستی» در افراد پدید می آورد. این مرگ اندیشی نمودهایی در ادبیات دارد و هدف عمده ی این تحقیق بررسی عقاید شاعرانی است که با این نگاه متفاوت به مرگ می نگرند. در تحقیق حاضر، ما ابتدا تلاش کرده ایم که اشعار مرگ اندیشانه ی سه شاعر ایرانی(سهراب سپهری)، عرب(غاده السمان) و انگلیسی(جان کیتس) را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم و سپس کوشیده ایم تا به واکاوی علل و عوامل این طرز تفکر بر مبنای یک نظریه ی روانکاوی با عنوان «رانه ی مرگ» از فروید بپردازیم. مطابق با این نظریه، فعالیت رانه ی مرگ با «تکامل روانی افراد» مرتبط است؛ یعنی هر قدر افراد بیشتر به تکامل روانی رسیده باشند، رانه ی مرگ در آن ها به میزان بیشتری فعال است. ما در خلال این تحقیق بسیاری از مؤلفه های فکری اشعار مرگ اندیشانه ی این شعراء را با مختصات این نظریه ی روانکاوی قابل انطباق می یابیم.
۴.

تحلیل تحولات روایی ولادت و عروج مسیح (ع) برپایه روابط «فرامتنی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحول روایت رابطه فرامتنی مقایسه روایت های اسلامی و مسیحی ولادت و عروج مسیح (ع)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 679 تعداد دانلود : 984
به اعتقاد ژرار ژنت، هرگاه متنی متن دیگر را نقد و تفسیر کند، نسبت به متن اول فرامتن محسوب می شود. رابطه فرامتنی در تشریح، انکار یا تأیید متن اول عمل می کند. پژوهش حاضر در پی آن است تا اجزای روایت ولادت و عروج مسیح(ع) را بر مبنای مقایسه روایات موجود در میان اناجیل اربعه، قرآن کریم، متون برگزیده تفسیری اسلامی (تفاسیر طبری، عتیق نیشابوری و ابوالفتوح رازی از سده های سوم تا ششم)، قصص الانبیاء های نیشابوری و بوشنجی (قرون پنجم تا ششم)، و متون برجسته شعر فارسی (تا پایان قرن ششم) بررسی کند و با تعیین شباهات میان هریک از این منابع در تشریح، انکار یا تأیید آنها نسبت به دیگر منابع، چگونگی تحول روایات و وجود روابط فرامتنی میان آنها را مشخص کند. مشخص شد منابع شعریِ بررسی شده درباره شیوه آبستنی مریم، فرامتنِ تفسیر طبری اند که با انجیل لوقا مطابقت بیشتری دارند؛ اما سروده منوچهری دامغانی و تفسیر عتیق نیشابوری درین باره فرامتنِ یکدیگر دانسته شده اند. سروده ناصرخسرو در عین تأویل و انکارِ عبارات عیسی(ع) در انجیل، سخن خاقانی درباره «اتّهام عیسی به خدایی» و نیز تعبیر نظامی از «زنده بر دار رفتن مسیح» باوجود انکار همگی، به نوعی فرامتنی از انجیل محسوب می شوند. متون شعر پارسی تا قرن ششم درخصوص روایات نقل شده درباره آغاز و پایان زندگانی مسیح، فرامتنی از منابع اسلامی و مسیحی اند. نه تنها تفاسیر اسلامی در این باره فرامتنی از قرآن کریم و پس از آن عهد جدیدند، میان تفاسیر اسلامی نیز رابطه فرامتنی برقرار است.
۵.

ساختارشناسی اوزان رایج و وزن های نوپدید در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عروض ارکان عروضی وزن های تازه ساختار وزن ها طبقه بندی وزن ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 185 تعداد دانلود : 643
پژوهش حاضر به بررسی ساختار وزن های رایج و نیز وزن های تازه ساخت در شعر کلاسیک و معاصر فارسی و نیز طبقه بندی تازه ای از انواع وزن ها و سپس فرمول بندیِ زیرشاخه ها و گونه های وزنیِ هریک از این انواع می پردازد. پیش از این، وزن ها به دو یا سه نوع و در جدیدترین تقسیم بندی به پنج نوع «متحدالارکان»، «متفق الارکان»، «متناوب الارکان»، «متشابه الارکان» و «مختلف الارکان» تقسیم شده اند. حال آنکه اوزانی تازه ساخت وجود دارد که در هیچ یک از این طبقه بندی ها نمی گنجند؛ برای نمونه وزن «فاعلن فاعلن فاعلن فع‖ فاعلن فع» در شعر سیمین بهبهانی. نگارنده این اوزان را به عنوان ششمین دسته از وزن های شعر فارسی، اوزان «مُستَزادالارکان» نامیده است. بخش نخستِ نگاشته حاضر به پاسخگویی به این پرسش می پردازد که شاعران مبتکر از گذشته تا به امروز با چه شگردهایی دست به خلق اوزان تازه زده اند و نشان داده شده است که وزن های تازه عروضی در هر دوره از تاریخ شعر فارسی بر پایه همان وزن های مشهور و به هشت شیوه ساخته شده اند: 1- کاهش، 2- افزایش، 3- تکرار، 4- جابه جایی، 5- تغییر، 6- تلفیق، 7- ابداع و 8- ترکیب. در بخش دوم مقاله با توجه به نتایج بخش نخست و دقت در ساختار وزن های رایج و اوزان تازه ساخت به فرمول بندی انواع شش گانه اوزان شعر فارسی با حروف X، x، Y، y، Ẍ، Ȳ، Z، z، M پرداخته شده است.
۶.

آیا ترجمه منظوم «تائیه کبری» از جامی است؟ (بررسی سبک شناسانه منظومه ای منتسب به نورالدین عبدالرحمن جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 879 تعداد دانلود : 797
پژوهش حاضر به خوانشی سبک شناختی از ترجمه ای منظوم از تائیه کبری، اثر مشهور ابن فارض، اختصاص دارد که به نورالدین عبدالرحمن جامی منتسب شده است. مبنای این انتساب نسخه ای خطی محفوظ در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره است که توسط دکتر صادق خورشا در کتاب تائیه عبدالرحمن جامی ، ترجمه تائیه ابن فارض ، به همراه مقدمه و تعلیقاتی تصحیح شده است. مقاله حاضر، با اقامه دلائل سبک شناختی (از جمله تحلیل ساختار عروضی و وزنی و بررسی مسائل زبانی و نحوی در مقایسه این متن با دیگر آثار شعریِ جامی که در این وزن سروده شده اند) و نیز با توجه به برخی قرائن کتاب شناختی و نسخه شناختی در صدد اثبات این نکته است که ترجمه مورد بررسی نمی تواند از عبدالرحمن جامی باشد.
۷.

«خیال» و «ترک ادب شرعی» (تبیین رابطه مضامین مبتنی بر ترک ادب شرعی در متون تغزّلی، با مقوله خیال)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن عربی خیال سعدی مجنون شعر عذری متون نظم ترک ادب شرعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 218 تعداد دانلود : 167
پرسش اساسی مقاله حاضر آن است که چرا در متون تغزّلی و یا در متون عارفانه بهره مند از نمادپردازیهای ادبِ عاشقانه، گاهی با مضامین مبتنی بر ترک ادب شرعی روبروییم؟ منشاء پیدایش اینگونه مضامین چیست؟ و آیا می توان چگونگی شکل گیری اینگونه مضامین در ذهن هنرمند را توضیح داد؟ خاصه در سروده هایی تغزلی که توانش تفسیر و تأویل به مضامین عارفانه را نیز دارند گاهی با مضامینی روبروییم که در آن ها دلدار جایگاهی فرا انسانی و خداگونه یافته است و در بدو امر می توانند خارج از دایره ادب شرعی ادراک و دریافت شوند. در این مقاله، نخست به مفهوم «ترک ادب شرعی» پرداخته و پس از تعریف آن، با ذکر نمونه هایی از متون منظوم پارسی، از متون آغازین شعر کهن گرفته تا متون معاصر، تقسیم بندی ای دهگانه از زمینه های شکل گیری آن ارائه خواهد شد. چنانکه به تفصیل گفته خواهد شد، در سبک عراقی، که توأمان از درونمایه های عاشقانه و عارفانه بهره می برد، یکی از پرجلوه ترین فضاهای بروز ترک ادب شرعی ظاهری، «مضامین تغزّلی» است. و اما در بخش اصلی این نگاشته، با نگاهی به سروده-هایی از سعدی، و نیز ابیاتی منسوب به قیس بن مُلَوَّح (مجنون عامری)-که به عقیده نگارندگان، سعدی در برخی مضامین از وی متأثر بوده است- این مسأله واکاویده و رابطه مضامینی که بنا به ظاهر ممکن است برخی حکم به خروج آنها از دایره ادب شرعی کنند با مقوله «خیال» تبیین شده و منشاء پیدایش و چگونگی شکل گیری اینگونه مضامین در ذهن هنرمند، با یاری گرفتن از توصیف خاص ابن عربی از «خیال» و عشق عارفانه توضیح داده خواهد شد.
۸.

بازتاب نقد قدرت در اشعار شهاب نیریزی (تحلیل متنی بازمانده از عصر قاجار، از دیدگاه تاریخ گراییِ نوین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احمدشاه عصر قاجار تاریخ گرایی نوین شهاب نیریزی نقد قدرت نیریز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 468 تعداد دانلود : 661
مطالعات بینارشته ای و یاری جستن از نظریّه های مطالعات انتقادی، از رهیافت های کاربردی کردنِ پژوهش های نقّادانة متون ادبی است. «تاریخ گراییِ نوین» (New historicism) یکی از جدیدترین شیوه های تحلیل متن در عرصه مطالعات نقّادانة ادبی است که به «تاریخیّتِ متن و متنیّت تاریخ» باور دارد و به بازسازی ذهنیّت و جهان بینی مستتر در متن و دریافت رابطه این ذهنیّت با ساختار قدرتِ زمانه آن می پردازد. در نوشته حاضر، پس از معرّفی و مروری بر زندگانی سیّد اشرفِ نیریزی، متخلّص به «شهاب»، از دید تاریخگراییِ نوین به مهم ترین ستایه وی، که خطاب به احمدشاه قاجار و در تهنیت بازگشت او از سفر فرنگ سروده شده است، نظری افکنده خواهد شد. «شهاب» از سرایندگان عصر قاجار است که اشعار وی را باید یکی از حلقه های ناشناخته شعر بازگشت در عصر مشروطه دانست. وی شیخ الاسلام نیریزِ فارس از دوره ناصرالدّین شاه تا احمدشاه و صاحب قریحه ای سرشار بود و برخلاف گفته عماد فقیه کرمانی که: «دو مقام است که با هم نشود جمع، عماد مذهب عاشقی و منصب شیخ اسلامی» عاشق پیشگی و ذوق شاعری را با شغل شیخ الاسلامی توأمان داشت. در نوشته حاضر، پس از نگاهی به وقایع و اوضاع اجتماعی عصر شهاب و نگاهی به ستایه وی، برمبنای تاریخگراییِ نوین، رابطه ذهنیّت موجود در متن با «قدرتِ» زمانه آن تحلیل خواهد شد. خواهیم دید که از دید اغراض ثانویه جملات، ستایه شهاب بیش از مدحِ شاه قاجار، بیانگر نقد پنهان و گاه آشکارِ «هژمونیِ» دستگاه حاکمه است. تصحیح و تحلیل سروده های شهاب برای دستیابی به تصویر و شناختی هر چه دقیق تر از زنجیره شعرِ بازگشت و ادبیّات عصر مشروطه، چه از منظر فُرم و تتبّع آثار پیشینیان، چه از لحاظ معنا و اندیشه-های نهفته در متن حائز؛ زیرا است.
۹.

عشق بیزوال: حکایت سعدی و مجنون از دلباختگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مجنون غزل سعدی حب عذری عشق عفیف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 113 تعداد دانلود : 518
نگارندگان بر آنند که عاشقانه های غزلی سعدی، سخت متأثّر و مُلهم از تلقّی شعرای عُذریِ عرب و خاصه مجنون، از دلباختگی است؛ و اگر شاخص ترین غزل های فارسی و عربی سعدی را ملاک اظهار رأی قرار دهیم، در مجموع، فضای غالب بر غزل سعدی، فضایی کاملاً متأثّر از عشقِ عفیفِ عُذری است. ابتدا برخی از موارد تأثیرپذیری سعدی از ابیات منسوب به مجنون، در حیطه شکلی و معنایی، نشان داده خواهد شد. خواهیم دید که برخی از ابیات سعدی درباره لیلی و مجنون، مستقیماً متأثّر از اشعار عربی مجنون است؛ نکته ای که تاکنون هیچ یک از شارحان غزلِ سعدی بدان توجّهی نداشته اند. سپس به تعریف و تبیین «حُبّ عُذری»، ویژگی ها و مراحل آن و بازکاوی آن ها در غزل های سعدی خواهیم پرداخت. به عقیده نگارندگان، «حُبّ عُذری» از آبشخورهای اصلی بسیاری از موضوعات و مضامین غزل فارسی، همچون پاک و عفیف بودن عشق، عشق پیش از تولّد، عشق پس از مرگ، وصال در قیامت و… است و شناخت حُبّ عُذری و اشعار عُذریون، درک و دریافت مبانی جمال شناختی و معرفتی سعدی را در غزل، تا حدّ بسیار چشمگیری افزایش می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان