آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

پژوهش حاضر برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد نویسنده با عنوان «مبانی نظری اخلاق از دیدگاه باباافضل کاشانی» است. در این مقاله، بررسی مبانی انسان شناختی اخلاق از نگاه باباافضل که یکی از زمینه های لازم برای استخراج نظریه اخلاقی وی است، فراهم می شود. باباافضل ضمن اعتقاد به تشکیل انسان از سه جزء تن، جان و خرَد یا عقل، با تأکید بر رابطه شناختی و وجودیِ مثلثِ «خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی» معتقد است که وجود تامّ و حقیقی هر چیز، صورت علمی و معقول آن است و بر همین اساس، کمال نهایی انسان نیز در بقای عقلانی اوست؛ زیرا کمالِ حیات و حسّ، به قوّه ادراک و تعقّل است و کمالِ ادراک و تعقّل نیز به فعلیت آن و کمال فعلیّت تعقّل و دانش و به اتّحاد عاقل و عقل و معقول است. از نگاه وی حقیقت وجودی انسان و بُعد جاودان او، به نفس عاقله و خرَدش وابسته است و سعادت حقیقی انسان این است که در عالم نفسانی، صورت نفسانی اش به بهترین حالتِ علمی باشد. مهم ترین بن مایه های این سعادت و کمال نفسانی، علم و یقین یا حکمت است؛ یعنی هدف نهایی انسان این است که دانایی بالقوه را به دانایی بالفعل تبدیل کند و به مرتبه عقل بالفعل برساند.

تبلیغات