آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

شیوه های تحقیق تلفیقی را جنبش سوم روش شناختی نامیده اند. این بدان معناست که اکنون برای ارتقای روش شناختی تحقیق، که با رویکردهای کمی و سپس کیفی آغاز شده است، لازم است رویکردهای تحقیق تلفیقی در تحقیقات اجتماعی دنبال شوند. رویکردهای عمده در تحقیقات انسانی- اجتماعی در طی جنبش¬های متعدد روش شناختی مسیر پیشرفت روش های تحقیق را پیموده اند. موج اول روش شناسی با کمیّت گرایی و تجربه گرایی آغاز گردید. پس از یک دوره غلبة کمّی گرایی، نقص روش های کمی در نشان دادن افکار و نیّات مردم دربارة فعالیت ها و وقایع خاص و پیچیده مشخص گردید. موج دوم روش شناختی تحت عنوان تحقیق کیفی در دهه های 80-1970 میلادی با تأکید بر ادراک فرآیندهایی که به نتایج مورد مطالعه منجر می شوند، گسترش یافت. در دهة اخیر، محدودیت های روش های کیفی در تعمیم یافته ها، درهم آمیزی یافته های تحقیق با ارزش های خاص محقق و مشکلات اعتبار و پایایی داده ها به عنوان چالش های مهم فراروی تحقیقات کیفی معرفی شده اند. از این رو، توجه به رویکرد تلفیقی به عنوان جنبش سوم روش شناختی از اهمیتی خاص برخوردار است. ایدة اصلی روش تلفیقی که از آن به رویکرد چندخصلتی، چندروشی یا شیوة آمیخته نیز یاد می شود، این است که ترکیب رویکردهای کمی و کیفی درک مناسب تر و جامع تری از موضوعات تحقیق به دست می دهد. در این رویکرد، ضعف ها و محدودیت های هریک از تحقیقات کمّی و کیفی جبران می شود. همچنین، این شیوه شواهد و مدارک جامع تری را برای پژوهش موضوع تحقیق ارائه می دهد و به محقق کمک می کند تا به سؤالاتی پاسخ دهد که رویکردهای کمّی یا کیفی به تنهایی نمی توانند پاسخگوی آن ها باشند. هدف اصلی این مطالعه بررسی تطبیقی روش شناسی کمّی و کیفی و شناسایی محدودیت های روش شناختی هریک از این دو رویکرد و ارائة مدل تلفیقی به عنوان راهکار اساسی روش شناختی در مطالعات انسانی- اجتماعی است.

تبلیغات