مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی

مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی

مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره 3 پاییز و زمستان 1401 شماره 2

مقالات

۱.

بررسی نگاه عرفانی به طبیعت در شعر سهراب سپهری

کلید واژه ها: سهراب سپهری عرفان طبیعت نگاه عرفانی عارف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 152 تعداد دانلود : 373
سهراب سپهری، از جمله مهم ترین شاعران نوپردازی است که در روزگار ما، دنیای ذهن، اندیشه و شعر خویش را با تفکّری عرفانی آمیزش داده، و موجودیت هنر خود را از هر نظر بدان وابسته نموده است. او با زبانی نمادین و به شیوه ای متفاوت و مؤثّر، توانسته  است کشف و شهود خود را به مخاطبانش نشان دهد. اصلی ترین پشتوانه هنر و مایه تأثیر کلام سپهری، جذابیت و صمیمیتی ویژه است که در ارتباط با عناصر طبیعت دارد و با پشتوانه آن، اسرار و احوالی را ترسیم نموده که در نتیجه آن به نوعی عرفان رسیده است. این پژوهش در پی این مهم است که با روش تحلیلی، به بررسی نگاه عرفانی سهراب سپهری به طبیعت بپردازد. نتیجه این بررسی نشان می دهد در اشعار سهراب سپهری که طبیعت محور اصلی آن است، ترسیم شاعرانه ای از یک عرفان ساده و همه فهم صورت گرفته است که با روش هنری و به طریقی ناخودآگاهانه، نگاه خواننده را بر چشم اندازی عرفانی در طبیعت می گشاید که ساده ترین شکل ارتباط با خداوند را به نمایش می گذارد و حضور خدا را در هر لحظه و هر جزء طبیعت برای خواننده خود ملموس می سازد.
۲.

تحلیل و بررسی تطبیقی اقسام و مراتب نور از دیدگاه غزالی و ملاصدرا

کلید واژه ها: وجود حقیقت نور اقسام و مراتب نور شدت و ضعف نور وجود مجازی غزالی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 511 تعداد دانلود : 343
نور از مفاهیم پایه و اساسی است که دردستگاه تفکر فلسفی و اندیشه کلامی جایگاه بسیار ویژه ای دارد و مسئله تعریف نور و اقسام و مراتب آن نیز از مهم ترین مسائل این حوزه است. غزالی و ملاصدرا در آثار خویش به ویژه در رساله های مستقلی که هر یک از آن ها تحت عنوان رساله نور تدوین نموده اند، این مسئله را مورد توجه قرار داده اند. نور از دیدگاه غزالی و ملاصدرا از اسماء حسنای الهی است و حقیقت نور خداوند است و استعمال واژه نور فقط برای ذات خداوند حقیقی و برای غیر او مجازی و استعاری است. این دو اندیشمند به گونه ای همسویه به بیان اقسام و مراتب نور پرداخته و ملاکات این تقسیمات را بیان کرده اند ولی در عین حال تفاوت نظر هایی نیز با هم دارند. غزالی انوار را به انوار حسی و عقلی و در جای دیگر انوار را به انوار ظاهری و باطنی تقسیم کرده است و انوار عقلی را به جواهر فرشتگان، ارواح حیوانی، انسانی و عالم أعلی تقسیم می کند و درجات فرشتگان را نیز بی نهایت می داند. ملاصدرا نیز ضمن بیان احاطه نوری نورالانوار به عنوان تنها مصداق کامل نور بر سایر مراتب أنوار، أنوار را به مراتب عقلی تقسیم می نماید. غزالی ترتیب در نظام انوار را ناشی از نظام علّی نمی داند ولی ملاصدرا در تقسیم انوار تأکید بیشتری بر درجات تشکیکی نور داشته و آن ها را در نظام علّی تبیین می نماید. از بعضی از عبارات مشکاه الانوار می توان برداشت کرد که غزالی ظلمت را مفهومی وسیع تر از نور و نور را مفهومی وسیع تر از وجود می داند ولی تأمل در سایر آثار پژوهشی او نشان می دهد که او نیز مانند ملاصدرا نور را عین وجود می داند البته ملاصدرا در موارد متعددی به عینیت وجود و نور تصریح کرده است. ولی هر دو اندیشمند بین اقسام و مراتب نور و مراتب وجود، رابطه ای را مشاهده نموده اند و غزالی با تاکید بر تقسیم وجود به وجود حقیقی و مجازی و استعاری و ملاصدرا با تقسیم وجود به وجود فی نفسه و لغیره و اصل تساوق وجود و نور، به تحلیل این رابطه می پردازد.از نوآوری های این مقاله این است که توانسته ضمن بررسی تطبیقی این دو دیدگاه به نقاط عطف و امتیاز هر یک از این تقریرات در تحلیلی مقایسه ای دست یابد.
۳.

تحلیلی انتقادیِ دیدگاه های اوشو درباره ماهیت انسان بر اساس مبانی عرفان اسلامی

کلید واژه ها: اوشو انسان شناسی ماهیت انسان معنویت اوشو فرا آگاهی انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 41 تعداد دانلود : 124
از دیدگاه اوشو، انسان حیوان ناقصی است که به تنظیم و برنامه ریزی زندگی خویش می پردازد. اوشو تفاوت اصلی انسان و حیوان را در توانایی برنامه ریزی و عدم توانایی برنامه ریزی زندگی و بروز احساسات و هیجانات خلاصه می کند. انسان در تعیین سرنوشت خود محور واصل است و اوست که آینده خود را رقم می زند. او در درون خود دارای سرشتی کمال خواه و سعادت طلب است که با قدرت تامه خود بهشت (لذت جویی) یا جهنم (سرکوب جنسیت و مبارزه با هواهای نفسانی) را انتخاب می کند. این در حالی است که این اندیشه از لحاظ ناسازگاری درونی دچار بحران تناقض در گفتار است؛ ضمن اینکه مبانی این اندیشه از عقلانیت معتبری برخوردار نیست. از لحاظ ناسازگاری بیرونی نیز، انسان دارای دو بُعد روحانی و جسمانی است که بُعد روحانی، اصل و نگهدارنده بُعد جسمانی که تنها یک ابزار است، می باشد و بقاء انسان تنها به بُعد روحانی اوست.
۴.

رابطه اخلاق فضیلت و ورزش و تأثیر آن بر سبک زندگی دینی

کلید واژه ها: سبک زندگی تواضع اخلاق فضیلت ورزش دین اسلام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 429 تعداد دانلود : 41
  ورزش در روحیه و خُلق انسان تأثیر مثبت و سازنده ای دارد و می تواند روح پهلوانی را در ورزشکار تزریق و آن را شکوفا کند. مهم ترین جنبه این تأثیرها، رشد شخصیت و تقویت روحیات و فضایل اخلاقی فرد در خانواده است. علاوه بر رشد شخصیت و  فضایل اخلاقی، ورزش به طور مؤثّری در تحوّل «جنبه اجتماعی شخصیت» یا «صلاحیت و شایستگی اجتماعی» فرد و خانواده اثر داشته است.   یافته ها نشان می دهد که غلبه کردن بر کشمکش ها و مشکلات در ورزش، امکان دارد احساس شخصی فرد را در مورد شایستگی و کنترل خویش قرار دهد، انگیزه درونی او را برای بروز رفتار شایسته بیشتر کند و شخصیت او را به شکلی بسیار مثبت، تحت تأثیر قرار دهد.   در این مقاله داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده  سپس با روش تحلیل محتوا، رابطه فضیلت اخلاقی و ورزش و تأثیر آن بر سبک زندگی خانواده اسلامی با تأکید بر آیات و روایات مورد بررسی قرار گرفته است.   این نتیجه به دست آمد که اخلاق فضلیت علاوه بر این که باعث بوجود آمدن روحیه پهلوانی، تواضع، نظم و انضباط، علم و معرفت و کنترل خشم می شود، هم چنین شخصیت و صلاحیت اجتماعی فرد و خانواده را ارتقا می دهد.
۵.

زندقه در جزیره العرب مقارن ظهور اسلام

کلید واژه ها: زندقه حیره جزیره العرب زنادقه قریش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 607 تعداد دانلود : 682
زندقه، از جمله باورهای رایج در عربستان جاهلی بود که حضور آنان را در جزیره العرب  می توان در نتیجه تعاملات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی با مناطق تحت نفوذ ایران در عراق و مخصوصاً حیره دانست. یکی از گروههای آنان با عنوان زنادقه قریش متشکّل از بزرگان و ثروتمندان مکّه بود. نگاهی عمیق در اعتقادات عرب جاهلی نشان می دهد زندقه، در دو معنی انکار صانع و معاد و دوام دهر(تعطیل و معطّله) و هم در معنی ثنویت و دوگانه پرستی(مانویت) در میان اعراب رواج داشته است. این عقیده در ابتدا در میان تُجّار و ثروتمندانی که بیش از سایرین به مناطق تحت نفوذ ایران سفر می کردند، راه یافت و سپس در میان سایر مردم نیز رواج یافت.
۶.

نقد پدیدارشناسانه دیدگاه دورکیم درباره نسبت دین و جامعه

کلید واژه ها: دورکیم دین جامعه قبیله پدیدارشناسی دین ادیان ابتدائی ادیان توحیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 927 تعداد دانلود : 910
امیل دورکیم، فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی، در کتاب «صور ابتدائی حیات دینی» از طریق بررسی توتمیسم استرالیایی به تبیین نسبت دین و جامعه پرداخته است. از نظر دورکیم، دین منشاء الهی و وحیانی ندارد بلکه منشاء دین، جامعه است. به نظر وی، جامعه دین را ایجاد می کند تا از طریق تحریک احساسات دینی خود را دائماً بازتولید کند و در این  نگاه خود تا جایی پیش می رود که می گوید: جامعه همان خداست. در مقاله حاضر از منظر روش «پدیدارشناسی دین» به بررسی و نقد دیدگاه وی خواهیم پرداخت. بر اساس یافته های روش پدیدارشناسی دین، ساختار ادیان ابتدائی متفاوت از ساختار ادیان توحیدی است و شکل اجتماع این دو ساختار با همدیگر تفاوت اساسی دارند؛ به طوری که شکل اجتماعی متناسب ادیان ابتدائی،«قبیله» و شکل اجتماعی متناسب ادیان توحیدی، «جامعه» است و بر این اساس، دورکیم در بررسی دین، میان دو مفهوم«قبیله» و«جامعه» و بالتبع لوازم آن دو، خلط کرده است. نوع این تحقیق بنیادی-کاربردی است و می تواند با روشن نمودن مبانی نظری روش پدیدارشناسی دین، برای محقّقانی که می خواهند از این روش در تحقیقات تاریخ ادیان استفاده کنند، جنبه کاربردی داشته باشد. فرضیه اصلی مقاله حاضر این است از منظر روش پدیدارشناسی دین، نگاه دورکیم درباره نسبت دین و جامعه،فقط با ادیان ابتدائی مطابقت دارد.    

آرشیو