این مقاله، به بررسی و توصیف ساختار و نشانه های نمایشی منظومهی درخت آسوریگ میپردازد؛ مناظره ای منظوم میان یک بز و یک درخت خرما از اصل پارتی و به خط پهلوی کتابی که تنها نمونهی فابل به شکل مناظره در زبان های ایرانی میانه غربی است. این متن، شباهت ساختاری انکارناپذیری با متن های مناظره ای بین النهرینی دارد که در جشن بهاری سال نو بین النهرین (اکیتو) به صورت نمایشی اجرا میشده اند. در این منظومه، برخلاف باورهای ایرانی که در متن های فارسی میانه بازتاب یافته، درخت خرما چهره ای دیوآسا دارد و بارها از سوی بز،""دیو""خطاب شده است. همچنین بز درخت را روسپیزاده خطاب میکند.کاربرد استعاره درخت برای اشاره به سرزمین های بین النهرین سابقه ای دیرینه در ادبیات باستانی خاورنزدیک و ایران دارد. استعاره زن روسپی نیز بارها در کتاب مقدس (کتاب ناحوم و مکاشفات یوحنا) برای اشاره به این سرزمین ها به کار رفته است. این نمادپردازیها بیگمان برگرفته از ادیان کهن بین النهرین اند که پرستش درخت و روسپیگری مقدس از شعائر اساسی آنها بوده است. همچنین در متن های کتاب توبیت و مکاشفهی ایرانی زند بهمنیسن، سرزمین آشور جایگاه دیوها خوانده شده است. در این بررسی، برای نخستین بار کوشش شده است تا بر خلاف پژوهش های گذشته، مدارک و مستندات دال برتعلق این اثر به گوسان ها (هنرمندان و بازیگران بدیهه پرداز پارتی)، ارائه وکارکرد نمایشی آن اثبات شود.
بازنمایی واقعیت بر روی صحنه، منجر به پیدایش دیدگاه های متفاوت و یا حتی گاهی متضاد راجع به تئاتر رئالیستی می شود. گروهی، تئاتر رئالیستی را تئاتری می دانند که واقعیت«مکشوف » را، متعهدانه و متبحرانه، به معرض نمایش می گذارد. اما، گروهی دیگر، تئاتر رئالیستی را تئاتری می دانند که واقعیت را «خلق می کند» و پس از گذراندنش از فیلترهای پالایشی، بدون هیچ تعهدی نسبت به ارائ? واقعیت روزمره، آن را نمایش می دهد. در هر صورت، آنچه مسلم است، اینکه، تئاتر واقعگرا، تئاتری واقعی نیست. واقعیت در تئاتر، در یک فرایند تئاتریکال، «بازنمایی» می شود. همین عنصر «بازنمایی» است که واقعیت ارائه شده در هنر را تحریف کرده و به یک «واقعیت استیلیزه »، یا شیوه پردازی شده تبدیل می نماید. از این رو، در تئاتر، استیلیزاسیون ، هدف نیست، بلکه «روش» است، روشی است دیالکتیک که می خواهد واقعیت پنهان در مناسبات روزمر? اجتماعی بشر را به صورت توهمی از واقعیت و بر اساس ارتباط علت و معلولی افشا نماید. در فرایند شیوه پردازی، رئالیسم خام به «رئالیسم آگاه» تبدیل می شود. دراین پژوهش، ابتدا سعی داریم به تعریفی مشخص از واقعیت در ساختار تئاتر رئالیستی نایل شویم و به شیو? قیاسی، واقعیتِ حقیقی را با واقعیتِ شیوه پردازی شده تحلیل نماییم.