فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۶۴ مورد.
۱۶۱.

عشق متنی تجربه عشق در کتاب عشق روی پیاده رو نوشته مصطفی مستور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عشق نشانه شناسی روایت ژاک لکان مصطفی مستور عشق روی پیاده رو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : 511 تعداد دانلود : 885
مقالة حاضر مفهوم عشق را در دو ساحت متفاوت و متمایز بررسی می کند. عشق از سویی همواره تجربه و مفهومی استعلایی شمرده شده که ثابت است و با حقیقتی فراانسانی نسبت دارد. این گونه خوانش، از نوشته های افلاطون شروع شده است و همچنان ادامه دارد. اما در برابر، نگاهی به عشق وجود دارد که از همان افلاطون تا به امروز، عشق را پدیده ای انسانی، فرهنگی و از همه مهم تر «متنی» می داند. به این تعبیر، عشق درون زبان (یا به گفتة ژاک لکان، «نظم نمادین») فهمیده، تکثیر و تجربه می شود. در اینجا، نگارنده تنش بین این دو نگاه را در مجموعه داستان های کوتاه عشق روی پیاده رو نوشتة داستان نویس معاصر ایرانی، مصطفی مستور، بررسی و تحلیل می کند. برای طرح این موضوع به مسئلة غیاب در عشق می پردازد و اینکه چگونه تجربة عشق در این داستان ها همواره درگروی غیاب عاشق یا معشوق است؛ دیگر اینکه عشق به عنوان مفهومی نشانه ای درون نظام نشانه ای ساخته و دارای دلالت می شود و سپس اینکه در نهایت، شخصیت های این داستان های کوتاه چگونه همگی با «روایت های عاشقانه» عاشق می شوند و عشق را می فهمند. این همه به عشق مفهومی متکثر و روایتی می دهد. بنابراین، عشق نشانه ای است که همواره درحال ساخته شدن است.
۱۶۲.

یک حکایت و چهار روایت (مقایسة حکایت پردازی عطّار، شمس تبریزی، مولوی و سلطان ولد در قصّة ایاز و گوهر شکستن)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی روایت شمس تبریزی شخصیت پردازی عطار عناصر داستانی سلطان ولد کایت عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 330
بهره گیری از قصه و حکایت برای بیان مفاهیم بلند عرفانی، از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان این سرزمین بوده است. در این میان گاه با حکایت هایی روبه رو می شویم که به دلیل ظرفیت بالای ساختاری و مفهومی، روایت های مشابه و گاه گوناگونی از آنها ارائه شده است. حکایت ایاز و گوهر شکستن از این دسته حکایت هاست که عطّار، شمس تبریزی، مولوی و سلطان ولد آن را روایت کرده اند. در این مقاله به مطالعة روایت های گوناگون این حکایت با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقایسه ای پرداخته می شود و ساختار روایی این چهار روایت بیان می شود. همچنین شباهت ها و تفاوت های روایت ها از نظر میزان توجه به عناصر داستانی از جمله شخصیت پردازی، صحنه پردازی، گفتگو و درونمایه توضیح داده می شود. این مقایسه نشان می دهد که کنش های داستانی در روایت مولوی بیش از سایر روایت هاست؛ صحنه پردازی، تنها در روایت مولوی دیده می شود؛ عنصر شخصیت پردازی در مثنوی معنوی برجسته تر از سه روایت دیگر است؛ همچنین مولانا و شمس تبریزی با استفاده از گفتگو های متناسب با موقعیت های شخصیت ها، بر نمایشی کردن روایت خود تأکید دارند.
۱۶۳.

الگوی دیدگاه روایی سیمپسون در یک نگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سیمپسون دیدگاه روایی دیدگاه مکانی دیدگاه زمانی دیدگاه روان شناختی وجهیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نظریه های ادبی غرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 544 تعداد دانلود : 17
سیمپسون از افرادی است که در حوزة سبک شناسی و زبان شناسی انتقادی به فعالیت پرداخته است. یکی از مباحثی که او به گونه ای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «دیدگاه روایی» است. از نظر او، دیدگاه روایی به معنای میزان دخالت راوی در عمل روایت کردن است و از سه بخش جزئی تر: دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی و دیدگاه روان­شناختی تشکیل می شود. زمینه ساز پیوند این سه نوع جزئی، عناصر وجهی به کار گرفته شده در متن توسط نویسنده- راوی روایت است. در ادامه، سیمپسون با طرح دیدگاه های روایی چهار­گانة ژنت و همچنین دیدگاه های چهارگانة روایی آسپنسکی- فالر و با بررسی دقیق­تر عنصر وجهیت در متن، الگوی دیدگاه­های روایی نه گانة خود را ارائه می کند. همچنین، از نظر سیمپسون، با بررسی سه دیدگاه مکانی، زمانی و روان­شناختی به کار گرفته شده در متن روایت، می توان به تحلیلی از نوع دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده نیز رسید.
۱۶۴.

روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فراروایت فراداستان قصه های عامیانه ی فارسی ادبیات داستانی ایران روایت گردانی قالبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 865 تعداد دانلود : 283
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
۱۶۵.

تحلیل ساختار روایی منظومه های عطّار (الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی روایت گرماس سفر عطار نیشابوری برمون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 130 تعداد دانلود : 112
ساختارگرایی با طرح ایدة نظام، به بسط چشم اندازی فراگیر در تحلیل متون می پردازد که در طی آن همة اجزای درونی متن به یکدیگر مرتبط و کارکرد هر جزء، وابسته به نظام تلقی می شود. روایت به سبب بنیان علّی و معلولی، انسجام و ظرفیت بالایی که در تحلیل ساختاری دارد، توجّه بسیاری از روایت شناسان را به خود جلب کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از آرای روایت شناسان ساختگرا، ساختار روایی سه منظومة الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه ـ که دارای فُرم روایی مشابهی هستند ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و قراردادها و قواعد حاکم بر روایت های عطّار کشف و معرّفی شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت صُوری روایت، «سفر» عنصر مرکزی و انسجام بخش منظومه هاست. از این رو، کارکردها و کُنشگران حول این عنصر پردازش می شوند. با انطباق این عنصر در مفهوم عرفانی منظومه ها، مشخّص می شود که ساحت عرفانی و به تَبَع آن، مفهوم صیرورت و «شدن»، به نحو چشمگیری ساختار روایت منظومه ها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار روایی منظومه ها، ساختاری لایه لایه است که ساحت زبانی و صوری روایت، ارتباطی دیالکتیک با ساحت بطنی و تأویلی دارد و همین امر به روایت، جنبه ای ذهنی و درونی داده است.
۱۶۶.

زمان روایی در رمان احتمالاً گم شده ام بر اساس نظریه ژرار ژنت

کلید واژه ها: ژرار ژنت رمان فارسی روایت شناختی سارا سالار احتمالا گم شده ام زمان روایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 461 تعداد دانلود : 276
بسیاری از داستان­نویسان معاصر امروز ایران، تحت تأثیر آثار نویسندگان معاصر غرب به نوشتن داستان پرداخته­اند. در این میان، نویسندگان زن نیز از سهمی به­سزا برخوردارند. انعکاس روحیات و رنج­ها و محدودیت­های آنان در مجموعه داستان­ها و رمان­های خود به خوبی مشاهده می­شود. در این پژوهش، نویسنده با رویکرد به مقوله تکنیک­های روایت­پردازی ژنت از یک سو و داستان احتمالاً گم شده­ام اثر سارا سالار از سویی دیگر، مهم­ترین تکنیک­های روایت­پردازی از نظر ژنت را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این پژوهش، به طور خاص به مقوله زمان در روایت بر اساس نظریه ژرار ژنت، می­پردازیم. وی نظریه خود را در باب زمان روایت در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه می­دهد. از آنجا که زمان روایت یکی از مؤلفه­های بارز در داستان احتمالاً گم شده­ام است، در ادامه به تطبیق این شگرد روایی، در گزاره­های داستان یاد شده می­پردازیم. همچنین نشان می دهیم که عامل زمان­پریشی، آن هم از نوع گذشته­نگری، در این داستان دارای بیشترین کاربرد است که باعث کند شدن زمان روایت نیز شده است.
۱۶۷.

بیهقی و روایتگری «علی قاعدة التاریخ»

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای تاریخ وجوه ادبی کتب تاریخی
تعداد بازدید : 480 تعداد دانلود : 643
متون تاریخی کهن، از جمله تاریخ بیهقی، بنا بر ساختار روایی­شان، همواره با ادبیات پیوستگی نزدیکی داشته­اند. در نگارش این متون که از حیث محتوا کاملاً تاریخ­بنیان­اند، گاه از ظرفیت­های شعری و هنری زبان و نیز آرایه­های ادبی، به میزان قابل توجهی بهره گرفته شده است. نظریه­پردازان پست­مدرن­- مانند هایدن وایت و پل ریکور- نیز آنگاه که بر روایی بودن متون تاریخی تأکید می­کنند، یکی دیگر از پیوندهای بنیادی متون تاریخی و ادبی را برجسته می­سازند. نکته مهمی که بسیار شایسته درنگ و پژوهش می­نماید، کیفیت روایت در متون تاریخ نگارانه و آثار ادبی است. اگر روایت را توالی از پیش انگاشته شده رخدادها بدانیم، هم متون ادبی و هم متون تاریخی که خود شامل «زنجیره ای از رخدادهای سازماندهی شده اند»، روایت مبنا هستند؛ اما قواعد روایتگری در هر کدام متفاوت است و میان شیوه روایتگری این دو، با وجود برخی همانندی­ها، تفاوت­های بنیادینی دیده می­شود. در این پژوهش با بهره­گیری از نظریه «تاریخ روایی» و بر اساس مبانی علم روایت­شناسی، به مطالعه تاریخ بیهقی پرداخته شده است. در متن مقاله با تحلیل روایتگری بیهقی، بر این نکته تأکید شده که اثر بیهقی همان طور که از نامش پیداست، نوشته­ای در حوزة تاریخ­نگاری است که در آن، گاه از جنبه­های ادبی زبان (ظرافت های شعری) و شگردهای روایی متون ادبی به خوبی استفاده شده است. بنابراین زیبایی­های ادبی تاریخ بیهقی نباید مخاطب را از بنیان تاریخ­نگارانه­اش دور کند.
۱۶۹.

شکست روایی و شیوه های بازگشت به داستان در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت مثنوی بازگشت گسست روایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 956 تعداد دانلود : 457
روایت های مثنوی دارای شکست های فراوانی است که به دلیل عوامل گوناگون به وجود می آید. با توجّه به این امر، پرسش مهّم این مقاله این است که راوی (مولوی) از چه شیوه هایی برای ارتباط برقرار کردن میان پیرفت ها و رویدادهای داستانیِ پاره پاره و جدا از یکدیگر استفاده می کند؟ به طور کلّی این شیوه ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد. استفاده مولوی از این شگردها نشان دهنده اهمیت دادن راوی به نکات ظریف داستان پردازی است که کاملاً به ویژگی های گفتمان روایی خود از جمله شفاهی بودن آن و داشتن سطوح روایی چندگانه آگاه است و تلاش می کند با به کارگیری چنین شگردهایی انسجامِ پیرنگ داستان ها را حفظ کند و روایت شنو را دوباره در جریان و فضای داستانِ قطع شده قرار دهد..
۱۷۰.

شیوة روایت دوم شخص در تخلصهای حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظ تخلص مخاطب روایت دوم شخص

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه حافظ پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 757 تعداد دانلود : 254
شیوه روایت دوم شخص، با وجود کمتوجهی هموارهای که نویسندگان و منتقدان نسبت به آن داشتهاند، قابلیتها و توانمندیهای بسیاری در به تصویر کشیدن درونیترین بخش های ذهن آدمی دارد. مهمترین انواعی که برای این شیوه شناسایی شده عبارت است از: 1- روایتی که راوی و قهرمان و مخاطب آن، شخصیتی واحدند؛ 2- روایتی که راوی شخصیتی مستقل از مخاطب/ قهرمان داستان دارد. بررسی دیوان حافظ نشان میدهد وی در ابیات تخلص خود هنرمندیهای بسیاری نشان داده که از جمله آنها، کاربرد ماهرانه شیوه روایت دوم شخص است. حافظ، حدود 60 درصد از ابیات تخلص خود را به این شیوه سروده و در این ابیات، از هر دو نوع روایت دوم شخص استفاده کرده است. عمدهترین کارکردهای نوع اول از شیوة روایت دوم شخص در ابیات تخلص حافظ، بیان مفاهیم گوناگون عرفانی، مدح، خودستایی، طنز و ... با استفاده از «صدای کوچک درونی» است که گاه، به حافظ امر و نهی میکند و گاه، در نقش دوست و همدل وی آشکار می شود. مهمترین ابتکار حافظ در این زمینه، استفاده از شیوه روایت دوم شخص برای ستایش از شعر خویشتن است.
۱۷۱.

اسطوره ای شدن زمان در چند داستان کوتاه شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان در روایت اسطوره ای چرخة کیهانی زمان دورانی زمان ذهنی و کیفی داستان مدرنیستی فارسی داستان کوتاه شهریار مندنی پور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 290 تعداد دانلود : 581
رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایت های اسطوره ای و بازپردازی آن ها در ادبیات روایی امروزی ایفا می کند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت این گونه داستان ها و رمان ها به بن مایه های اسطوره ای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونی های اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کرده اند: بی انسجامی جهان آشفتة معاصر که همة گفتمان هایش سرشار از تناقض ، بی انسجامی و قاعده گریزی ا ست، انسان امروزی را شیفتة روایت های نامنسجم، غیرخطی گسسته نما و سرشار از بی نظمی های زمانی که پیشینه ای غنی در روایت های اسطوره ای دارد کرده است. شهریار مندنی پور یکی از نویسندگان برجستة ادبیات معاصر فارسی است که می توان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان به ویژه عنصر زمان به روایت های اسطوره ای همانند دانست. این پژوهش نشان می دهد که زمان در برخی از داستان های کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطوره ای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثة روایت شده می گیرد؛ 3. دورانی و چرخه ای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندی ها لزوماً به معنای تأثیر پذیری آگاهانة مندنی پور از روایات اسطوره ای نیست.
۱۷۳.

شگردهای روایتِ زمان در ادبیات پایداری فلسطین

کلید واژه ها: غسان کنفانی روایت زمان رجال فی الشمس ما تبقی لکم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 50 تعداد دانلود : 256
زمان در ادبیات پایداری فلسطین، شبیه زمان از دست رفته مردمان فلسطین، پیچیده ودرهم است. لذا نویسندگان حوزه ی ادب پایداری فلسطین، از شگردهای روایت زمان، بهره بسیاری برده اند به گونه ای که تحلیل آن را در درک درونمایه داستانی امری ضروری نموده است. غسّان کنفانی در دو رمان ارزشمند: «مردان آفتاب» و «برایتان چه مانده؟» از عنصر زمان وترفند های روایی آن برای بیان درونمایه داستانی به خوبی بهره می برد. از این رو، ترتیب خطی رخداد ها را در متن داستانی، نادیده می گیرد وبا تکیه ی شگردهای گوناگون روایت زمان، مانند «پس نگری»، رفتن به آینده، آرایش های زمانی چون: مکث، تلخیص، حذف و صحنه، اطلاعات گسترده ای در اختیار خواننده قرار می دهد وعلل حوادث و انگیزه شخصیت ها و نگرانی های روحی آنان را برملا می سازد و به عنوان محرّکی ارزشمند، داستان را به پیش می برد. تحلیل روایت زمان نشان می دهد که غسّان کنفانی توانسته است با بهره گیری از ابزارهای روایت زمان ، عنصر زمان، در داستان هایش کارآ و در پیشبرد روند داستان مؤثّر نماید.
۱۷۵.

الگوی کنشگر در برخی روایت های کلامی مثنوی معنوی بر اساس نظریه الگوی کنشگر آلژیرداس گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی معنوی الگوی کنشگر گرماس روایت های کلامی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 392 تعداد دانلود : 557
در علم روایت شناسی شخصیت ها به عنوان جزئی از ساختار کلّی متن محسوب می شوند که تابع کنش های از پیش تعیین شده اند، بنابراین برای تحلیل شخصیت ابتدا باید الگویی از حوزه کنش آنان به دست آورد. آلژیرداس ژولین گرماس؛ از جمله روایت شناسانی است که به چنین الگویی دست یافته است. گرماس معتقد است، الگوی کنشی که ارائه داده جهان شمول است و با هر روایتی قابلیت انطباق دارد. از طرفی درون مایه روایت می تواند تا حدودی بر ساختار آن تأثیر بگذارد. در این مقاله با نظر به جهان شمول بودن الگوی کنش گرماس و قابل انطباق بودن آن با هر چه روایت محسوب می شود، برخی از روایت های دفتر اول و دوم مثنوی که از درون مایه کلامی برخوردار بودند، برگزیده شد تا نشان داده شود در مواجهه روایت های کلامی با الگوی کنشگر به عنوان بخشی از ساختار چه رخ می دهد و از خلال این رویارویی دریچه ای تازه گشوده شود تا بتوان از این منظر نسبت به برخی روایت های کلامی مثنوی به نگاهی بدیع و متفاوت دست یافت. آن چه به عنوان دستاورد این پژوهش بر آن تأکید می شود، تغییراتی است که در نتیجه درون مایه کلامی روایت ها؛ بخصوص در حوزه کنش بازدارنده و یاری رسان رخ می دهد. کنشگران متناسب با نوع عقیده کلامی گاه نسبت به این تغییرات آگاهی دارند و گاه ناآگاهانه عمل می کنند. هم چنین بر اساس نظریه گرماس و نیز عقیده توحید افعالی جفت متقابل بنیادین در روایت های منتخب انسان و خدا به عنوان دو فاعل مجازی و حقیقی است که مفعول آن ها می تواند نسبت به هم دو حالت همسویی و تضاد داشته باشد.
۱۷۷.

مقایسه شگردهای داستانی در روایت بیهقی و تنوخی از ماجرای افشین و بودلف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نثر فارسی ادبیات فارسی تاریخ بیهقی ماجرای افشین و بودلف فرج بعد از شدت شگردهای داستانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 642
تاریخ بیهقی اثری ویژه در تاریخ و ادبیات فارسی است که شیوه نثر آن تأثیری ماندگار بر آثار و حتی اشعار پس از خود گذاشته است. شگردهای داستانی به کار رفته در این اثر، پژوهشگران فراوانی را برانگیخته تا از منظر داستانی به آن بنگرند. بررسی کارنامه بیهقی پژوهی در ایران نشان می دهد، به ماجراهای حسنک وزیر و افشین و بودلف بیش از دیگر ماجراها توجه شده است. ماجرای نخست در دوران بیهقی روی داده و دومی پیش از عصر او. آن چه تا کنون به آن توجه چندانی نشده است، چگونگی استفاده بیهقی از شگردهای داستانی و بازپرداخت حکایت هایی است که بیهقی از منابع پیش از خود گرفته است. با مقایسه روایت بیهقی از یک ماجرا با همان ماجرا در متنی کهن تر می توان با چگونگی بهره گیری بیهقی از شگردهای داستانی و نگاه او به مخاطب آشنا شد. از همین رو، این پژوهش در پی بررسی و واکاوی چگونگی بهره گیری بیهقی از شگردهای داستانی در ماجرای افشین و بودلف و تغییرات پدید آمده از سوی این نویسنده در این ماجرا است و بررسی راه هایی است که بیهقی آگاهانه و برای درگیر ساختن بیشتر مخاطب در روایت به کار برده است. برای مقایسه شگردهایی مانند ساختار، پیرنگ، تعلیق، توصیف، گفت وگو، شخصیت پردازی و فضاسازی در هر دو روایت بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان داد که بیهقی در خطوط اصلی و طرح کلّی حکایت تغییری نداده است؛ اما در چگونگی ارائه، برخی عناصر را به حکایت افزوده و بخش هایی را نیز جا به جا کرده است؛ شگردهایی مانند تعلیق و بحران، فضاسازی، توصیف، گفت وگو، شیوه ارائه روایت و معرفی شخصیت ها در این تولید و بازسازی هنری نقش پر رنگی داشته است.
۱۷۸.

مقایسه داستانهای مشترک مثنوی و منطق الطیربا رویکرد روایت شناسیِ ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی مثنوی منطق الطیر روایت شناسی ساختگرا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : 926 تعداد دانلود : 351
داستان پردازی در «مثنوی معنوی» در مقایسه با آثار تعلیمی مشابه مانند مثنویهای سنایی و عطار جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد و حتی در دوره معاصر نیز برجسته است. بسیاری از داستانهای مثنوی ساخته و پرداخته خود مولوی نیست و ریشه در آثار پیشین خود دارد که یکی از مآخذ مهم آن، منطق الطیر عطار است. نوع ارتباط میان داستانهای مثنوی و منطق الطیر از مقوله «فزون متنیت» است و منظور از آن هر ارتباطی است که متن B (بیش متن) را به متن A (پیش متن) متصل می کند. در این مقاله ساختار داستانهای مشترک میان مثنوی و منطق الطیر را با استفاده از روش روایت شناسی ساختگرا با یکدیگر مقایسه می کنیم تا با نشان دادن شباهتها و تفاوتهای این دو اثر، توجه و ذوق مثنوی به هنر داستان پردازی روشن شود. نتیجه به دست آمده این است که استفاده مثنوی از شگردهای داستان پردازی بسیار بیشتر از منطق الطیر است و واقع گشتار داستانهای مثنوی نسبت به داستانهای منطق الطیر گشتاری غیر مستقیم و پیچیده است.
۱۷۹.

بررسی ساختاری رمان کلیدربر اساس نظریه برمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختار روایت پی رفت کلیدر برمون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : 193 تعداد دانلود : 304
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد، و با ارائه شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگو های پردازش اثر ادبی کمک کند. در میان منتقدان ساختار گرا، گروهی به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند، که در این میان «کلود برمون» با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای، طرحی را پیشنهاد می کند که بر پایه چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها استوار است. رمان بلند کلیدر، اثری تو در تو و گسترده است که محورها و جریانهای چند گانه، آن را شکل داده اند. برای بررسی ساختاری متن این رمان ناچار باید ابتدا طرح کلی آن را استخراج کرد، و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیه رمان به طرح اولیه ، شخصیتها، به میزان شرکت در زنجیره حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجه اهمیت قرار می گیرند. قدرت یک رمان واقع گرا چون کلیدر در تعداد پی رفتهای کامل و چگونگی چینش و رابطه علی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پی رفتهای اصلی معمولاً به تعداد نقاط اوج داستانی وابسته اند. هر شخصیت در طول رمان با پی رفتهای متعدد ایفای نقش می کند، ولی همه آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بنابراین رمان کلیدر، ترکیبی منطقی از پی رفتهای محوری است که در ارتباطی معنادار با پی رفتهای فرعی و ثانوی هستند، و تعداد شخصیتهای آن تحت تاثیر عواملی چون موضوع، فضای کلی، تعداد روایتهای اصلی، ساختمان قدرتمند روایتها و ارتباط هدف دار آنها با یکدیگر قرار دارد.
۱۸۰.

بررسی وجوه روایتی در روایتهای هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هزار و یک شب روایت شناسی در داستان نظریه تودوروف روایت اسطوره ای در داستانها وجوه روایتی در قصه ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 75 تعداد دانلود : 205
نظریه روایتی تودوروف (Todorov) و روش او در بررسی روایتهای اسطوره ای از جمله پژوهش هایی است که در روشن کردن سازوکار روایتها و به طور خاص قصه های عامیانه به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است. وی این نوع قصه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بحث از وجوه روایتی قصه ها به ارتباط میان شخصیتهای قصه پرداخته است. منظور از وجوه روایتی در نظریه تودوروف، جنبه های مختلف حاکم بر روابط میان شخصیتهای قصه است. از آنجا که شخصیت یکی از عناصر اساسی هر قصه ای است، درک ارتباط متقابل شخصیتهای داستان در شناخت سازوکار قصه و چگونگی شکل گیری آن بسیار ضروری است. این نوشته ضمن برشمردن ویژگیهای روایتهای اسطوره ای، هزارویک شب را به عنوان روایتی اسطوره ای و از جنبه وجوه روایتی آن بررسی می کند. به این منظور ابتدا درباره نظریه تودوروف و وجوه روایتی مورد نظر او شرحی مختصر داده می شود و سپس چگونگی ارتباط شخصیتها در روایتهای هزارویک شب، مورد توجه قرار می گیرد و در نهایت بر اساس شکل و کارکرد وجوه روایتی در چگونگی آغاز شدن قصه و تداوم و پایان آن، روایتهای هزارویک شب در شش گروه طبقه بندی می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان