سهراب حقیقت

سهراب حقیقت

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

بررسی تطبیقی آرای ملاصدرا و ابن سینا در باب بداهت جهان خارج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهان خارج بدیهیات محسوسات ملاصدرا ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 645 تعداد دانلود : 222
فیلسوفان مسلمان «محسوسات»، یعنی قضایای ناظر به جهان خارج را «بدیهی ثانوی» تلقی کرده اند، از نظر ابن سینا بدیهیات ثانویه هرچند استدلال پذیر هستند، اما نیاز به استدلال ندارند و به همین جهت بدیهی اند؛ اما از نظر ملاصدرا، بدیهی واقعی منحصر در «اولیات» است، و بدیهیات ثانویه در واقع «نظری» هستند، از این رو ابن سینا وجود جهان خارج را بدیهی و ملاصدرا آن را نظری و نیازمند برهان می داند. در این پژوهش با اقامه دلایلی نشان داده ایم نظر ابن سینا هم تناقض آمیز و هم مستلزم نسبیت و تشکیک در بدیهیات است که هیچ کدام قابل دفاع نیست؛ لذا هم داستان با ملاصدرا معتقد هستیم که: بدیهیات ثانویه واقعا بدیهی نیستند و نظری هستند؛ تشکیک و نسبیت در بدیهیات درست نیست و بدیهی واقعی منحصر در «اولیات» است و «وجود جهان خارج» نظری و نیازمند برهان است. در این مقاله از روش تحلیلی- تطبیقی- انتقادی استفاده کرده ایم. 
۲.

حدوث جسمانی نفس؛ بررسی و مقایسه دیدگاه شارحان ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس حدوث جسمانی ملاصدرا شارحان ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 279 تعداد دانلود : 368
ملاصدرا نفس را در مرحله پیدایش، جسمانی و در مرحله بقا، روحانی دانسته است. بعقیده وی، ماده جسمانی با حرکت جوهری، بتدریج مراتب کمال را طی میکند تا به حد تجرد میرسد. این نظریه انقلابی در تاریخ فلسفه اسلامی محسوب میشد. با توجه به اهمیت موضوع، شارحان ملاصدرا نیز نسبت به شرح و تبیین جسمانیهالحدوث بودن نفس از منظر ملاصدرا، اهتمام ویژه نموده اند و هر یک با توجه به نگرش و دریافت خودشان از موضوع، به شرح و تبیین این نظریه پرداخته اند و همواره اختلاف نظرهایی با یکدیگر داشته اند. بطور کلی، در تشریح معنا و ماهیت حدوث جسمانی نفس، شارحان آثار ملاصدرا را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بعضی منظور از جسمانی در این نظریه را جسم طبیعی دانسته اند، برخی جسمانی را چیزی که تعلق شدید به جسم دارد، تفسیر کرده اند، و گروهی، معنای عامی از جسمانیت را بکار برده اند که شامل جسم طبیعی و موجود مجرد، هر دو میشود. تشریح دیدگاههای این سه گروه و بتبع آن، روشن ساختن معنای حقیقی حدوث جسمانی نفس، با روش تحلیلی توصیفی، محور اصلی پژوهش حاضر است.
۳.

بررسی انتقادی دیدگاه سهروردی درباره «وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود ماهیت سهروردی فلاسفه مشاء تسلسل اشتراک لفظی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 894 تعداد دانلود : 62
موضوع و دایر مدار مسائل در فلسفه مشاء وجود است. می توان گفت نظام فلسفی مشاء اعم از خداشناسی، جهان شناسی و وجود شناسی مبتنی بر «وجود» است. سهروردی دیدگاه فلاسفه مشاء را درباره وجود در پرتو رابطه آن با ماهیت تحلیل می کند. به نظر وی وجود به عنوان مفهوم کلی صرفا در مرتبه ذهن تقرر دارد؛ اما فلاسفه مشاء با عینی دانستن آن، احکام مفاهیم ذهنی را با امور عینی خلط کرده اند. لذا سهروردی معتقد است فلاسفه مشاء در بحث از وجود دچار مغالطه ذهن و عین شده اند که مالاً به ناسازگاری درونی در نظام فلسفی مشاء می انجامد. وی با اظهار این مغالطه به اعتباری بودن وجود می رسد و مسائل فلسفه را از وجود شناسی به نورشناسی تغییر می دهد. در این مقاله با روش تحلیلی و انتقادی ابتدا فهم سهروردی را از وجود و رابطه آن با ماهیت مطرح و سپس با تکیه بر نظر فلاسفه مشاء، سوء فهم سهروردی را از نظر ایشان بیان می کنیم و در مرحله آخر نظر سهروردی به تفصیل مورد نقد قرار می گیرد. سهروردی در فهم نظر فلاسفه مشاء در باب وجود دچار مغالطاتی شده است که از جمله آنها می توان به مشکلات معرفت شناختی در تصور و فهم وجود، خلط عرض با عرضی، خلط ماهیت من حیث هی هی با ماهیت بشرط شی، خلط عقل با ذهن، خلط انواع تمایز بین وجود و ماهیت و خلط معقولات ثانی فلسفی با منطقی اشاره کرد.
۴.

بررسی تطبیقی برهان حدوث در اثبات وجود خدا از دیدگاه نظّام و کندی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 798 تعداد دانلود : 981
نظّام معتزلی و کندی فیلسوف به عنوان یک مسلمان در مناظرات اعتقادی و آثار علمی خویش از برهان حدوث استفاده کرده اند. تاریخچه این برهان به یونان باستان بر می گردد و تا عصر نظّام و کندی دچار تغییرات اساسی شده به طوری که برحسب مقدمات خود، تقریرات مختلفی یافته و هر کدام از اندیشمندان مذاهب مختلف کلامی براساس دیدگاهی که در خصوص عالم و نحوه حدوث آن دارند به تقریر متفاوتی از آن پرداخته اند. این برهان از دلایل مهم اثبات وجود خدا نزد متکلمان است و استفاده کندی از این برهان دلیل بر معتزلی بودن وی نیست. این برهان براساس تقریر نظّام دارای دو جنبه سلبی و اثباتی و در نزد کندی دارای سه تقریر مختلف است. مسئله اساسی در تحقیق حاضر این است که این دو رویکرد، در عین تفاوت چه شباهتی با هم دارند؟ آیا کندی از نظّام تاثیر پذیرفته و معتزلی مذهب است؟ یا هر دو از منبع و اثر مشترکی تاثیر پذیرفته اند؟ جنبه سلبی برهان حدوث نظّام با یکی از سه تقریر برهان حدوث کندی مشابهت دارد اما جنبه اثباتی برهان وی با تقریرات کندی تفاوت اساسی دارد. در تحقیق حاضر در صدد هستیم تا با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی و با تکیه بر شباهت ها و تفاوت های براهین حدوث نظّام و کندی به بررسی مآخذ آن و نحوه تأثیر پذیری آن دو از یکدیگر بپردازیم.
۵.

برهان ابتکاری ابن سینا در اثبات وجود واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود پیشینی حقیقت متافیزیکی ابن سینا واجب الوجود برهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 589 تعداد دانلود : 537
مشهور است که ابن سینا برای اثبات وجود واجب الوجود سه برهانِ علیت، حرکت و وجوب و امکان را اقامه کرده است. با اندک تأملی روشن می شود که هیچ کدام از براهین مزبور، برهان ابتکاری ابن سینا نیستند و این سه برهان در آثار ارسطو، کندی و فارابی به وضوح مطرح شده اند؛ لذا برهان ابتکاری ابن سینا در اثبات وجود واجب الوجود، برهانی است که لازمۀ نظام فلسفی اوست؛ یعنی برهان مبتنی بر تحلیل عقلی «وجود»، که می توان آن را «برهان سینوی» یا «برهان ابن سینایی» نامید. ابن سینا با تحلیل عقلیِ وجود، به مثابۀ حقیقت معقول، وجود واجب و صفات و افعال واجب را اثبات می کند. حال آنکه در براهین سه گانۀ یادشده با پیش فرض وجود ممکن، به اثبات واجب پرداخته می شود. در این مقاله با استدلال ها و شواهدی نشان می دهیم که برهان اصلی و ابتکاری ابن سینا بر نظریۀ او دربارۀ وجود مبتنی است. وجود در اندیشۀ ابن سینا حقیقتی متافیزیکی و پیشینی است. تأمل در نظریۀ ابن سینا دربارۀ وجود، روشن می کند که برهان وی از جنس برهان وجودی آنسلم و دکارت نیست و در معرض انتقادات کانت قرار نمی گیرد. با این مبنا، ابن سینا اولین ارائه دهندۀ برهان وجودی است که ضمن تقدم بر فلاسفه ای چون آنسلم، تفاوت بارزی نیز با آنها دارد.
۶.

بررسی و نقد تحول معرفت شناسی در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نفس نور محض علم حضوری اضافه اشراقی هویت نوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 863 تعداد دانلود : 115
معرفت شناسی فیلسوف مسلمان مبتنی بر نظریه وی درباره هویت نفس است. فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانستند. سهروردی نیز در ابتدای فلسفه ورزی به پیروی از فلاسفه مشاء نفس را جوهر مجرد می دانست اما بعد از تحول درونی و تغییر مشی فلسفه ورزی، نظریه مشاء را درباره هویت نفس نقد می کند و برای نفس هویت نوری قائل می شود. بر خلاف فلاسفه مشاء که با تکیه بر تجرد نفس، نظام معرفتی خود را بنیان نهادند سهروردی نور بودن نفس را محور معرفت شناسی خود قرار می دهد. می توان گفت سهروردی با این انقلاب در هویت نفس، معرفت شناسی اشراقی را بنیان می گذارد. وی با تکیه بر این انقلاب، معرفت شناسی فلاسفه مشاء را در تعریف علم، ملاک علم، اقسام علم و منابع علم مورد نقد و ارزیابی قرار داده و در نهایت مبتنی بر نفس به عنوان نور محض، نظریه معرفت خود موسوم به معرفت اشراقی را مطرح می کند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی ضمن ارائه و ارزیابی انتقادات سهروردی بر معرفت شناسی مشایی، تحول فکری سهروردی در نظریه معرفت نیز مطرح شده و نهایتا به محدودیت های معرفت شناسی اشراقی اشاره می شود.
۷.

«من» و معیار تشخیص آن از «غیر» از منظر سهروردی، ملاصدرا، دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان من خودآگاهی علم حضوری سهروردی ملاصدرا دکارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 295 تعداد دانلود : 55
پژوهش حاضر به بیان هویت و مصداق «من» و نیز ملاک تشخیص «منِ حقیقی» از غیر، از دیدگاه سهروردی، ملاصدرا و دکارت پرداخته است. از نظر این سه فیلسوف، «من» هویت ظاهر و خودپیدایی است که انسان با علم حضوری بدان خودآگاهی می یابد. مصداق منِ حقیقی نزد سهروردی نور مجرد است که با ظهور دائمی ذات، از خودآگاهی مستمر برخوردار میباشد. در فلسفه ملاصدرا، مصداق آن مرتبه یی از وجود است که در بستر حرکت جوهری دائماً متطور بوده و مملکتی ذومراتب است که هویتی ثابت ندارد، و نزد دکارت بُعد مجردی است که بنحو دائمی در حال اندیشیدن است. بنابرین، در واقع هر سه فیلسوف «من» حقیقی را منِ مدرک، عالم و اندیشنده میدانند. ملاک تمییز منِ حقیقی نیز نزد آنها یکی است، زیرا سهروردی و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را که در واقع همان خودآگاهی است، ملاک تمییز منِ حقیقی میدانند، اما ملاک دکارت وضوح و تمایز است که بنظر میرسد همان أمری است که سهروردی و ملاصدرا آن را علم حضوری مستمر یا خودآگاهی مینامند. در نتیجه، میتوان گفت که ملاک تمایز «من حقیقی» از نظر هر سه فیلسوف یکسان است.
۸.

الهیات فلسفی ابن سینا: تأثر از فارابی و تاثیر در فلسفه هنری گنتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود واجب الوجود الهیات فلسفی ابن سینا فارابی هنری گنتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 612 تعداد دانلود : 377
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تطبیقی بیان می کنیم که ابن سینا در نظام مابعدالطبیعی خود پیشرو الهیات فلسفی می باشد. وی با تحلیل عقلی وجود بما هو وجود، وجود واجب الوجود را اثبات می کند. سپس با تأمل در وجود واجب الوجود به اثبات صفات واجب و از تحلیل صفات واجب به اثبات افعال واجب الوجود می پردازد. با تکیه بر چنین رویکردی ضمن اینکه می توان الگوی فکری ابن سینا را در حوزه الهیات فلسفی مطرح کرد، به منتقدان فلسفه ابن سینا که وی را متکلم پنداشته یا فلسفه وی را صرفاً در چارچوب فلسفه ارسطو قرار می دهند، پاسخ داد. در آخر بررسی می شود که ابن سینا در سیر فلسفی خویش برای ارائه راه جدید در الهیات یعنی الهیات فلسفی تا چه اندازه مدیون فارابی است؟ و تا چه حدی در آرای خداشناختی هنری گنتی فیلسوف مسیحی قرن سیزدهم تأثیر گذاشته است؟
۹.

عالم مثال از منظر میر داماد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عالم مثال سهروردی صور معلقه میرداماد حکمای مشاء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 671 تعداد دانلود : 667
مسیله عالم مثال، به عنوان عالم متوسط بین عالم مجردات و عالم مادیات از جمله مسایلی است که فیلسوفان مشاء با فیلسوفان اشراق و حکمت متعالیه اختلاف نظر دارند. فیلسوفان مشاء، مخالف وجود چنین عالمی بوده اند، اما فیلسوفان اشراق و حکمت متعالیه، مدافع وجود عالم مثال بوده و در اثبات آن کوشیده اند. میرداماد به رغم این که وجود عالم مثال را عقلاً غیر ممکن دانسته و آن را از ذوقیات شعری می داند، می کوشد تا تفسیری از عالم مثال ارایه دهد که مورد پذیرش حکمای اشراقی نیز باشد. او از یک سو با مبنای مشایی، بر امتناع عقلی عالم مثال و موجودات مثالی تأکید کرده و حالت تعلیقی موجودات مثالی را رد می کند و از سوی دیگر - به جهت تأثر و تبعیت از سهروردی - در قالب تفسیر خاص، وجود عالم مثال را - نه به عنوان عالم مستقل، بلکه به عنوان مرتبه اشرف و الطف عالم ماده - می پذیرد. در این مقاله، ضمن طرح نظر  محمدباقر استرآبادی (میرداماد) - فیلسوف و متکلم برجسته دورهٔ صفویه - درباره امکان وجود عالم مثال و موجودات مثالی، نشان می دهیم که تفسیر خاص میرداماد از عالم مثال با قول طرفداران عالم مثال ناسازگار بوده و در نهایت، میرداماد از منکران عالم مثال به حساب می آید. 
۱۰.

معرفت شناسیِ حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حقیقت وجود معرفت ملاصدرا ماهیت شهود علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 795 تعداد دانلود : 729
در فلسفه ملاصدرا نه مفهوم وجود مشایی و نه نور ماهویِ اشراقی، بلکه حقیقت وجود، مبنای تمام مسائل فلسفی است. لذا با این نگاه، ملاصدرا با تفکیک بین مبدأئیت مفهومی و مبدأئیت مصداقی وجود، بر جایگاه هستی بخشی و معرفت بخشی حقیقت وجود تأکید می کند. بنابراین این سؤال مطرح می شود که حقیقت وجود به عنوان مبدأ التحقق و مبدأ المعرفه، چگونه شناخته می شود؟ با کاوش در آثار ملاصدرا به این نتیجه رسیدیم که ملاصدرا به اندازه بعد هستی شناختی، به بعد معرفت شناختیِ حقیقت وجود اهمیت نداده است، ولی برای شناخت حقیقت وجود دو پاسخ ارائه داده است: شناخت از طریق ماهیت که یک شناخت مفهومی و حصولی است و شناخت از طریق شهود و علم حضوری. در این مقاله تلاش می شود با رویکرد تحلیلی، این دو پاسخ مطرح و مورد واکاوی قرار بگیرد و این پرسش نیز بررسی می شود که علم حضوری به حقیقت وجود چه قسمی از اقسام علم حضوری است؟و اساساً مصداق حقیقت وجود در فلسفه ملاصدرا چیست؟
۱۱.

رابطه وجود و ماهیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا ‏(مقاله علمی وزارت علوم)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان