اسماعیل آذر

اسماعیل آذر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳ مورد.
۱.

سیر تطور واژه ادب با تاکید بر سه قرن اول هجری

نویسنده:

کلید واژه ها: ادب تعلیم علم ادب تادیب ادیب تعلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 902 تعداد دانلود : 958
«ادب» در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار می رفته که چنین تفکری از میراث گذشته به یادگار مانده است. از آنجایی که تعلیم و تربیت دارای اهمیت بوده لذا کلمه ادب برای جامع معارف (به غیر معارف دینی) مورد استفاده قرار می گرفته ولی لفظ تادیب و تعلیم مترادف یکدیگر به کار می رفته است. پس از اسلام معنی ادب با همان مفاهیم قبلی متداول بوده است. آمیزش عربها با اقوام دیگر خاصه در سه قرن اول هجری سبب می شود تا حوزه معنی ادب گسترش یافته و بر انواع علوم و فنون از جمله صنایع، ورزش ها و پیشه ها اطلاق گردد. نیز در سه قرن اول هجری «ادب» در معنای نکته های ظریف، بدیع، لطیفه ها، نادره ها بکار می رفته و کسی را که با موارد یاد شده آشنا بوده، ادیب می خواندند. در اواخر قرن سوم به تدریج ادب در معنی لغت، مصطلح می شود. در قرن پنجم و ششم این واژه برای مفاهیم صرف و نحو و بیان متداول می گردد. مفهوم دگرگونی های واژه ادب در طی قرون متمادی با سرگذشت اجتماعی اقوام همراه بوده است. در زبان فارسی هم بر اساس متون نظم و نثر این واژه در معانی نزاکت، رفتار پسندیده و نیکو و نیز در معنی «علم ادب» از جمله صرف، نحو، لغت و... مورد توجه قرار گرفت.
۳.

بررسی کارکرد روایی دو حکایت از الهی نامة عطار براساس نظریة گرمس و ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانون روایت ژنت عمل روایت الهی نامه الگوی گرمس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 875 تعداد دانلود : 703
ژولین گرمس (1917- 1992م) روایت شناسی ساختارگرا است که در زمینة روایت شناسی با ارائة الگوهای معین و ثابت، به منظور بررسی انواع مختلف روایت، تلاش های فراوانی انجام داده و روایت شناسی را بر اساس ریخت شناسی حکایت پراپ استوار نموده است. در این مقاله الهی نامة عطار بر اساس نظریه های جدید ادبی از جمله «روایت شناسی ساختارگرا»، الگوهای«معناشناسانة گرمس» و «شکل شناسانة ژنت»، مورد تحقیق قرار گرفته است و کارکرد روایی دو حکایت: زن صالحه و دختر کعب و عشق او، بر مبنای الگوی روایت شناسی گرمس تحلیل و تفسیر شده تا ضمن شناسایی موقعیت های متن روایی، بر اساس نظریة کانون روایت ژنت، به بررسی الگوی پیرنگ، الگوی کنشی (شش کنشگر: کنش گزار (فرستنده) / کنش پذیر(گیرنده)، کنشگر (فاعل) / مفعول (شیء ارزشی) و کنش یار( یاری رسان) / ضد کنش (بازدارنده) و همچنین میزان قابلیت تحلیل دو حکایت بالا از طریق مربع معنایی، پرداخته شود. هدف از ارائة این مقاله، بررسی ویژگی های روایی و رابطة راوی «روایت پرداز» و «کنشگر» در دو حکایت یاد شده؛ مبتنی بر نگرش ساختارگرایانة گرمس و ژنت است.
۴.

کهن ترین سند پزشکی در روانشناسی چهره«در شعر فارسی»

کلید واژه ها: وراثت رفتار سنخ شناسی طب روحانی نفس و جسم درون گرایان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نسخه شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای روانشناسی
تعداد بازدید : 129 تعداد دانلود : 648
شناخت انسان، از طریق چهره به پنج هزار سال پیش برمی گردد. چینیان هم دو هزار سال قبل از روی چهره پیشگویی می کردند. در بین فلاسفه و حکمای یونان، بقراط، ارسطو، افلاطون، رواقیون و جالینوس در زمینه شناخت چهره نظریه هایی را ابراز داشتند، ولی نخستین برداشت علمی در زمینه شناسایی چهره توسط «یوهان لاواتر»، دانشمند سوئیسی قرن نوزدهم صورت پذیرفت. در حوزه اسلام، غزالی به این پدیده توجه داشت و به همین دلیل دانش را دو شاخه می پنداشت: یکی علوم «نظری» که از حقایق اشیا صحبت می کرد و دیگر علوم «معامله» که رفتار انسان را مورد توجه قرار می داد. ابن سینا، حکیم مسلمان هم اعتدال را در جوارح انسان بررسی کرده و سخنی از حضرت پیامبر اعظم(ص)را مبنا قرار داده است که «اطلبو حوائجکم عند حسان الوجوه». فارابی از آرای افلاطون و ارسطو میانگینی به دست می دهد و وجوه اشتراک آنها را بیان می کند. جوادی آملی، عالم معاصر شیعی به آیه شریفه قرآن توجه دارد که: «خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر». در غرب، دانشمندان اروپایی و امریکایی قرن هیجدهم و نوزدهم به اَشکال ظاهری جمجمه توجه کردند. آنها ساختمان فیزیکی بدن را مولود چگونگی رفتارهای جسمی تصور می کردند و خصوصیات انسان را از این طریق بیان می داشتند تا جایی که «لمبرزو» پزشک و جرم شناس ایتالیایی، رفتار مجرمانه را حاصل مبانی ژنتیکی تلقی می کرد. یونگ نیز برای شناخت انسان از طریق چهره، افراد را به درون گرا و برون گرا، استوار و نااستوار تقسیم می کند. «سیگودمک اولیف» روان شناس نامدار معاصر فرانسوی در پایان سده نوزدهم چهره را به «ماه چهر»، «درخت چهر»، «چهره نوری» و «آهن چهر» تقسیم کرد و علل آن را عوامل ذهنی و گوارشی می دانست. اما در ایران نخستین شخصیتی که به شناخت چهره توجه کرده، حکیم میسری است. حکیم در دانشنامه منظوم خود اندام، ارکان چهره و مزاجهای افراد را عامل یا نشانه ویژگیهای روانی و رفتاری قرار می دهد و پیرامون آن بحث می کند که در متن تحقیق به آن پرداخته شده است.
۵.

دانته و تاثیرپذیری او از منابع شرقی (عنوان عربی: دانتی و تأثره بالمصادر الشرقیة)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تعداد بازدید : 747 تعداد دانلود : 118
روزی که دانته نام کمدی را بر اثر خود نهاد، معنی آن با آنچه امروز به کار می رود، متفاوت بود. سیصد سال بعد، خود ایتالیایی ها به منظور قدرت بخشیدن و پیونددادن با ماوراءالطبیعه، نام «الهی» را بر آن افزودند. دانته تدوین کتاب را از سال 1307 م. آغاز کرد.اثر دانته سه بخش یا سه مجلد دارد: اول بخش دوزخ، دوم برزخ (یا به عبارت دیگر، محل پاک شدن از گناهان) و قسمت سوم بهشت. مجموعه اثر او را یکصد سرود تشکیل می دهد. هر سرود دارای بندهایی با سه مصراع است که به تفاوت از صد و ده تا صد و شصت مصراع را شامل می شود.هر بخش دارای ده طبقه است: طبقات نه گانه جهنم و یک طبقه مقدماتی آن؛ طبقات هفت گانه برزخ به همراه جزیره برزخ، طبقه مقدماتی آن و بهشت زمینی؛ طبقات نه گانه بهشت و قسمت عرش اعلا.در این کتاب دو عدد خاص وجود دارد: یکی عدد 3 (سه) که نمودی از تثلیث است و دیگری عدد 10 (ده) که مقیاسی برای وحدت است.سفر دانته از دوزخ شروع می شود و سپس به سراغ برزخ می رود، در آنجا خود را تطهیر می کند و با کوله باری از امید راهی بهشت می شود. دانته پس از عبور از برزخ در مدخل بهشت بئاتریس را ملاقات می کند. از آنجا که فرجام کار بهشتیان محوشدن در جمال معشوق ابدی است، زمانی شاعر از بئاتریس جدا می شود که دیگر محو شده است. آنچه در بهشت دانته اتفاق می افتد با مضامین تصوف عاشقانه یا عرفان ما شباهت هایی دارد. از آن گذشته، عبور دانته از مرحله های مختلف و به قول مولانا جلال الدین، «پله پله تا ملاقات خدا»، نشانه اعجاز عشق است که برای ما ایرانیان موضوع مهجوری نیست.یکی از هدف های دانته در خلق این اثر سمبلیک و رمزی، ملاقات بئاتریس و با او بودن در بهشت است. دیگر اینکه خواسته است اثر را به دوست صمیمی اش دلااسکالا تقدیم کند.یکی از آثاری که دانته تحت تاثیر آن قرار گرفته، ارداویرافنامه است. ارداویراف شخصیتی زرتشتی است که طی سفر خیالی به مدت هفت شبانه روز، گزارشی از دیدار خود ارایه می کند. بسیاری از اجزای این گزارش شباهت های اجتناب ناپذیری با شاهکار دانته دارند که موضوع بحث این تحقیق است.چکیده عربی: عندما أسمی دانتی کتابه بالکومیدیا، کان معنی الکلمة یختلف عن الیوم. وبعد مضی ثلاثمائة عام أضاف الإیطالیون علی الکتاب اسم “الإلیهة” لیربطوا الکتاب بماوراء الطبعیعة.بدأ دانتی تألیف کتابه منذ عام 1307م.ینقسم کتاب دانتی إلی ثلاثة أقسام أو مجلدات: القسم الأول هو الجحیم والثانی البرزخ (مکان تطهیر الإنسان من الذنوب) والثالث الفردوس. ویبدأ رحلة دانتی من الجحیم ومن ثم ینطلق نحو البرزخ لیطهر نفسه وأخیرا یتحرک نحو الفردوس مفعما بالآمال. ویلتقی قبل وصوله إلی الفردوس وعند بوابته ببئاتریس. وبما أن أصحاب الفردوس ینتهی بهم المصیر إلی المحو فی جمال المعشوق الأبدی، فإن الشاعر یفارق بئاتریس عندما لم یبق أثر منه نتیجة لمحوه فی جمال المعشوق. فالأحداث التی تحدث فی جنة دانتی تشبه مضامین التصوف الغرامیة أو مضامین عرفاننا الإسلامی. بالإضافة إلی أن اجتیاز دانتی للمراحل المختلفة، وعلی حد تعبیر مولانا جلال الدین «صعود السلالم للقاء الله»، لاینمّ إلا عن إکسیر العشق، الأمر الذی لم یعد غریبا لدی الإیرانیین.تعدّ «أرداویرافنامه» من النتاجات الشرقیة التی تأثر بها دانتی. وأرداویراف یعتبر شیخا زرادشتیا یقدم تقاریر عن رحلته الخیالیة التی استغرقت سبع لیال. فإن کثیرا من أحداث هذه التقاریر تتشابه وأثر دانتی الفرید وهذا هو موضوع المقال.
۶.

رودکی و چاوسر (عنوان عربی: رودکی وتشوسر)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تعداد بازدید : 336 تعداد دانلود : 278
در این مقاله، درباره موضوع های مشترکی که در آثار ابوعبدالله رودکی و جفری چاوسر وجود دارد، جداگانه از طریق مقارنه و گاه توارد تحقیق شده است.هر دو شاعر در روزگار نسبتا ناآرامی به سر می بردند ولی در محیطی که کار می کردند، آرامش نسبی داشتند و به همین دلیل در شعرشان وجوه شادی و نشاط فراوان یافت می شود.از موضوع های دیگری که دو شاعر به آن توجه داشته اند، «مرگ» است.رودکی و چاوسر بر شاعران پس از خود تاثیرهای زیادی گذاشته اند.حوزه تاثیر رودکی حتی تا روزگار معاصر ادامه یافته ولی اوج تاثیر چاوسر تا حدود سیصد سال بیشتر نیست.هر دو شاعر مرثیه می سرایند و مرثیه های آنها تاثیرگذار بوده است.از وجوه افتراق این دو شخصیت، زبان آنها است.زبان رودکی پس از هزار سال برای فارسی زبانان مفهوم است ولی زبان چاوسر چنین نیست و باید برای نسل امروز ترجمه شود. دیگر اینکه رودکی از خود جوشیده و از پیشینیان بهره نبرده، در صورتی که چاوسر به طور یقین تحت تاثیر شخصیت های پیش از خود، چون پترارک، بوکاچو و دانته بوده است.چکیده عربی:یلقی هذا المقال الضوء علی الموضوعات المشترکة الموجودة فی نتاجات أبی عبدالله رودکی، وجیفری تشوسر. وذلک لأن کلا الشاعرین عاشا فترة لم تکن تخلو من الاضطرابات؛ غیر أنهما کانا یتمتعان بنوع من الهدوء فی بیئتهما، ما أدی إلی کثرة وجوه السرور، والنشاط فی شعرهما.والموت یعتبر من الموضوعات المشترکة بین الشاعرین، کما أنهما ینظران إلی الموت بنظرة واحدة إلی حدّ ما؛ بالإضافة إلی الصبغة الفلسفیة الموجودة فی نتاجاتهما عند الحدیث عن الموت. وکلا الشاعرین یتطرقان مضمون المراثی، وهی ذات تأثیر. کما قصد کلاهما بلاط الأمراء، وعاشا معتمدین علی الصلات التی حصلا علیها.
۹.

مقایسه تطبیقی معنای رنج در اندیشه ویکتور فرانکل و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: ارزش های نگرشی رنج معنادرمانی ویکتور فرانکل مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 483 تعداد دانلود : 954
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
۱۰.

کاربست نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر در تحلیل شعر « شبی در حرم قدس» رهی معیری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نشانه شناسی ریفاتر انباشت دلالت منظومه های توصیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 954 تعداد دانلود : 124
نشانه شناسی به مطالعه نظام مند عواملی می پردازد که در فرایند رسیدن به دلالت های موجود در یک متن، اثرگذارند. نظام های نشانه ای از جمله زبان ها، رمزگان و نظام های علامتی در حیطه نشانه شناسی عمل می کنند. راهبرد نشانه ها از وجود تعامل اجزای یک متن با کلّیت به کشف شبکه ساختاری می انجامد. به همین دلیل، ریفاتر برای نیل به دلالت ها، دوگونه خوانش را پیشنهاد می کند: خوانش خطّی یا دریافتی (Heuristic) و دیگری خوانش پس کُنشانه (Retroactive). خواننده در خوانش نخست، برداشتی سطحی از مفهوم متن به دست می آورد ولی در خوانش دوم پس از مشخص کردن عوامل غیردستوری (Ungrmmatically) می تواند از طریق چارچوب های انباشت و خوشه های تداعی گر توصیفی، به لایه های پنهان متن دست یازد. مسئله تحقیق نیز کشف ارتباط های پنهان و دلالت های شاخص متن است. در شعر رهی معیّری، شاعر با مشکلی مواجه می شود؛ برای حلّ آن تلاش می کند و راه به جایی نمی برد. دست تمنّا به سوی حضرت امام رضا (علیه السلام) برمی دارد و درخواستش اجابت می شود. شعری می سراید که مضمون آن برگرفته از درون شاعر است. در نتیجه، شبکه ساختاری متن به سه دلالت راه می یابد: تمنّای شاعر، اجابت آن و حلّ مشکل.
۱۱.

هزلیات سنایی در بستر مناسبات سیاسی و اجتماعی در حدیقه الحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنایی حدیقه الحقیقه هزل تعلیم اوضاع سیاسی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 788 تعداد دانلود : 582
بخشی از اشعار سنایی هزل و هجو است که در آن، گروه های مختلف اجتماعی سرزنش شده است. این بخش از اشعار وی گاهی از دایره ی ادب و نزاکت خارج می شود و با هنجار شکنی هدفی را دنبال می کند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، بستر ها، علل و عوامل رویکرد سنایی به این نوع شعر را بررسی و با ارایه ی شواهد و مستندات از آثار وی، ادعای تعلیمی بودن نوع ادبی هزل و میزان رسیدن به هدف را تحلیل می کند. با توجه به اینکه سنایی شاعری متشرع و مقید به اصول اخلاقی بود، بکارگیری واژگان، مفاهیم و حکایات خلاف مبادی ادب باید توجیحی داشته باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اوضاع سیاسی، اجتماعی، اخلاقی جامعه سنایی را به هزل گویی واداشته است تا در قالب هزل، کج اندیشی ها و کاستی ها، خطاهای فردی، اجتماعی ، اخلاقی و ابن الوقت بودن مردم را آشکار کند و تذکر دهد. در برخی از این هزل ها همانند هزل شاعران سیم پرست، صوفیان و علمای مکار و فرصت طلب، از جهت آشکار ساختن زوایای تاریک اعمال آنان، می توان تعلیمی بودن هزل پذیرفت. واژگان کلیدی : سنایی، حدیقه الحقیقه، هزل تعلیم ، اوضاع سیاسی اجتماعی
۱۲.

تحلیل شخصیت ها، مفاهیم اساطیری و انواع آن در رمان «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقد اسطوره ای نقد کهن الگویی رمان سمفونی مردگان عباس معروفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 615 تعداد دانلود : 371
به کار بردن عناصر و مضامین اسطوره ای کهن الگویی، یکی از مفاهیم و مؤلفه های موجود در رمان های فارسی است. در این مقاله کوشش شده است با رویکرد توصیفی تحلیلی، مؤلفه های اسطوره ای در رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شود. کاربرد اسطوره در رمان حاضر ممکن است با قصد قبلی نویسنده و یا با توجّه به کهن الگوهای نخستین بشر، به صورت غیرارادی در رمان آورده شده باشد که نشان گر آگاهی نویسنده از اسطوره ها و نمادهای ایران و جهان، فرهنگ دینی، ملی و قومی است. صرف نظر از درون مایه اصلی رمان که قتل و برادرکشی است و با اسطوره هابیل و قابیل پرورانده شده ، معروفی برای درک رمان خود از اسطوره های مختلفی استفاده کرده است که آن ها را می توان به سه دسته اساطیر شاهنامه ای (سیاوش، ایرج، بیژن و منیژه و...)، حیوانات اساطیری (ققنوس، کلاغ، گرگ، پروانه، ماهی) و مفاهیم اسطوره ای (آفرینش، دوگانه نگری، پالایش، ماندالا، گیاه پیکری و...) تقسیم کرد. نظر به گسترده و وسیع بودن این مفاهیم، در این پژوهش، تنها به مفاهیمی که در پژوهش های دیگر، کمتر به آن ها پرداخته شده است، توجّه می شود.
۱۳.

تأثیرپذیری ادبیات اروپا و آمریکا از حافظ

کلید واژه ها: حافظ سفرنامه ادبیات غرب مستشرقین مکتب تعالی گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 363 تعداد دانلود : 576
آلمانی ها قبل از کشورهای دیگر اروپایی با حافظ آشنا شدند. آدام اولئاریوس مترجم اولین هیأتی بود که از آلمان به ایران آمد. او در سفرنامه اش، اطلاعاتی از ادبیات ایران به دست داد، که سبب آشنایی شارل رویچکی با حافظ و ترجمه چند غزل از او به زبان لاتین و آلمانی گردید. اولین ترجمه کامل دیوان حافظ توسط فون هامر در سال 1812 به انجام رسید. گوته از این ترجمه بهره برد و دیوان غربی شرقی خود را سرود.  پس از او مترجمان دیگری چون روکرت، پلاتن، هلموت ریتر، دامر و.. .  به ترجمه دیوان حافظ همت گماشتند. انگلیسی ها نیز در قرن هجدهم با حافظ آشنا شدند.  توماس هاید برای اولین بار، غزل نخست حافظ را به لاتین ترجمه کرد. نخستین اروپایی که اشعار حافظ را به فرانسه و انگلیسی برگرداند، ویلیام جونز بود. پس از او، مترجمان بسیاری چون ریچاردسون ، گرترود بل ، نیکلسون و... به این امر اهتمام ورزیدند. فرانسویان، دیرتر از کشورهای دیگر حافظ را شناختند. تاورنیه اولین جهانگرد فرانسوی است که از محبوبیت حافظ در میان ایرانیان مطالبی ارائه داد. گرچه مترجمینی چون دوفرمری، نیکلا، دوویلر، آرتورگی و...تحت تأثیر حافظ قرار گرفتند ولی هیچ کدام نتوانستند تمامی اشعار حافظ را ترجمه کنند. در امریکا نیز شکل گیری مکتب تعالی گرایی، گرایش به ادبیات شرق را رواج داد. امرسون از بنیان گذاران این مکتب، نخستین بار اشعار حافظ را برای آمریکایی ها ترجمه کرد.  
۱۴.

سیر تطوّر واژه «ادب» «در سه قرن اول هجری»

نویسنده:

کلید واژه ها: ادب عرب تعلیم تربیت معارف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 956 تعداد دانلود : 535
«ادب» در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار می رفته که چنین تفکری از میراث و تبار گذشته به یادگار مانده است. این رسوم و عادات به صورت سنت هایی در می آید که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیکو و پسندیده به حساب می آید و به آنها نام «ادب» اط8اق می گردد. از آن جایی که یاد دادن و تعلیم و تربیت بسیار مهم شمرده می شد لذا کلمه ادب بر کلیه معارف (به جز معارف دینی) اطلاق گردید. در این جا لفظ تعلیم و تأدیب به صورت مترادف به کار برده می شدند. پس از اسلام معنی ادب همچنان بر اساس معنی دوره جاهلی به کار می رفت، یعنی شیوه رفتار و حُسن اخلاق و نیز داشتن اطلاعات و معارف اجتماعی. تازیان با اقوام دیگر می آمیزند و این آمیزش خاصه در قرن سوم هجری و با روی کار آمدن تمدن اسلامی در بغداد صورت می پذیرد. در این روزگار حوزه معنی ادب گسترش می یابد و بر انواع علوم و فنون و صنایع و پیشه ها و ورزش ها نهاده می شود جز امور شرعی گاهی «ادب» و جمع آن «آداب» به مواردی مربوط می شد که شناخت آنها برای جامعه ضرورت داشت مانند «ادب الکاتب» یعنی فنونی که برای صنعت دبیری به کار می رود. آداب طعام و آداب سفر و آداب درس و بحث از آن جمله اند. در سه قرن اولیه «ادب» در معنی راه و رسم زندگی به کار می رفته و همراه با آن نکته های ظریف و بدیع، لطیفه ها، نادره ها و ظرافت را نیز «ادب» نام می نهادند و کسی که در این حوزه اطلاعات داشت و مردم را سرگرم می کرد، او را ادیب می خواندند و در نهایت در اواخر قرن سوم ادب برای اطلاعاتی استفاده می شد که مربوط به لغت و معنی بود. گرچه در قرون پنجم و ششم، ادب صرفاَ برای علم صرف و لغت و بیان به کار می رفت. اما تغییر معنی ادب در طی قرون متمادی نشان می دهد که دگرگونی های معنایی با سرگذشت تحولات اجتماعی یک قوم، وابسته بوده است.
۱۵.

منشأ الهام نمادها در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سمبولیسم نماد شعر معاصر طاهره صفارزاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 983 تعداد دانلود : 762
سمبولیسم در ادب معاصر ایران با نیما آغاز شد. وی نماد را در راستای معضلات اجتماعی و سیاسی به کار برد و این جریان، بسیاری از شاعران معاصر را تحت تأثیر قرار داد. صفارزاده از زمره شاعرانی است که شعرش آیینه زمانه بوده و از آنجا که شرایط سیاسی- اجتماعی ایجاب نمی کرد که سخن به صراحت بیان شود از نماد بهره گرفته است. در همین راستا، نوشتار حاضر بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی، منشأ الهام نمادهارا  در شعر طاهره صفارزاده تحلیل کند. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که نماد و سمبل با تجربه های دینی، سیاسی و اجتماعی صفارزاده، پیوندی ناگسستنی دارد و به تبع آن، «ر نگ ها»، «طبیعت» و «اسطوره های دینی و ملی» در شعر وی مفهومی ورای ظاهر را  القا می کنند و همین امر موجب می شود که مخاطب در تعامل با سروده های وی قرار گرفته، در فهم معنا شریک شود.
۱۶.

تحلیل تطبیقی و بین رشته ای مسئولیت پذیری در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل و مثنوی مولوی

تعداد بازدید : 143 تعداد دانلود : 778
پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی و بین رشته ای مسئولیت پذیری در معنادرمانی ویکتور فرانکل، روان پزشک اتریشی و مولانا، شاعر و عارف نامدار ایرانی است. در معنادرمانی آزادی اراده و مسئولیت پذیری توأمان و نمایانگر انسان بودن است. به باور فرانکل شناخت مسئولیت راهی برای کشف معنای زندگی است. مولانا نیز مسئولیت پذیری را مبنای زندگی می داند و انسان را به پذیرش مسئولانه اعمال در دنیا و آخرت رهنمون می سازد. او همچون فرانکل ما را در قبال خداوند، خود، دیگران، موقعیت و سرنوشت مسئول می شمارد و از فرافکنی برحذر می دارد. هدف از این پژوهش بیان شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو اندیشمند درخصوص مسئولیت پذیری و مقایسه یک نظریه مطرح روان شناسی با اندیشه عرفانی تعلیمی مولاناست. پژوهش بین رشته ای حاضر به روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه هم سویی یا تفاوت های احتمالی این دو دیدگاه در چیست؟ دستاورد پژوهش بیانگر این است که آبشخورهای دو اندیشه برای بیان یک آموزه واحد متفاوت است. فرانکل از منظر روان شناسی وجودگرا و مولانا بر اساس آموزه های قرآنی و عرفان اسلامی به مسئولیت پذیری پرداخته است. فرانکل معتقد به کشف مسئولیتی منحصربه فرد در تمامی جنبه های زندگی است؛ اما مولانا غیر از باورمندی به مسئولیت های خاص هر فرد، مسئولیت های بنیادین انسانی را نیز بیان کرده است. به عقیده فرانکل انسان در دنیا مسئول انتخاب هایش است؛ اما در نگاه مولانا انسان نه تنها در دنیا مسئولیت انتخاب هایش را بر عهده دارد؛ بلکه با اعمال دنیایی پاداش و جزای اخروی خویش را نیز رقم می زند. فرانکل مسئولیت گریزی را نتیجه ناتوانی در کشف معنا می شمارد و مولانا آن را حاصل غلبه نفس اماره و ریشه بسیاری از بی اخلاقی ها می داند.
۱۷.

تأثیر شاهنامه فردوسی در آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه مستشرقان آلمان ترجمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 555 تعداد دانلود : 193
آلمانی ها از قرن هفدهم با ادبیات فارسی آشنا شدند. نخستین هیأت سیاسی- اقتصادی در اواخر قرن شانزدهم از هولشتاین آلمان به دربار صفوی اعزام شد. در میان این هیأت، مترجمی به نام آدام اولئاریوس حضور داشت که در سفرنامه خود نامی از فردوسی نیاورده است. در همین قرن مدرسه ای به نام «ألسنه شرقی» در فرانسه شکل گرفت.در این مدرسه چهار زبان عربی، عبری، ترکی و فارسی تدریس می شد. علاقه مندان زبان فارسی در این مدرسه آن را آموختند. شخصیت های نامور آلمانی مانند اشتیگلیش ، کنتس آیدا هان هان و هاینریش هاینه تحت تأثیر «شاهنامه» آثار جدیدی پدید آوردند. مردم آلمان توسط همین آثار با ایران و «شاهنامه» فردوسی آشنا شدند.
۱۸.

تحلیل تطبیقی معنویت فطری در مثنوی مولوی و خدای ناخودآگاه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدای ناخودآگاه معنادرمانی ویکتورفرانکل معنویت فطری مثنوی مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 150 تعداد دانلود : 983
یکی از پایه های مکتب معنادرمانی ویکتورفرانکل خدای ناخودآگاه است. به باور فرانکل سرکوب اعتقاد به خداوند سبب روان رنجوری می شود و درمان آن به خودآگاه درآوردن یادکرد تعالی است. درک خدای ناخودآگاه شهودی است و تمامی انسان ها در موقعیت اضطرار ناخودآگاه از طریق دعا با خداوند ارتباط برقرار می کنند. به باور مولوی نیز معنویت فطری و درک آن شهودی است. در مثنوی تمام انسان ها فارغ از هر دین و مسلکی در تنگناهای زندگی با دعا به درگاه خداوند التجا می کنند. رویکرد تطبیقی در مقایسه معنویت فطری در مثنوی با نظریه خدای ناخودآگاه فرانکل ابعاد و گستره تفکر مولوی را بهتر آشکار خواهد ساخت. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه همسویی و یا تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟ فرضیه این است که باوجود برخی تشابهات، تفاوت هایی در سرچشمه های آن ها دیده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که فرانکل از منظر روان شناسی نمود خدای ناخودآگاه را در رابطه علت و معلولی اضطرار انسان و دعا برای گشایش می داند، اما مولوی قرارگرفتن در موقعیت اضطرار را عنایت الهی و زمینه ساز قرب به او می شمارد. فرانکل انسان را آغازگر رابطه با خداوند می شمارد، اما مولوی توفیق و عنایت حق را ایجادکننده رابطه می داند. فرانکل نگاهی کارکردی و فایده گرا به ایده خدا دارد، اما مولوی نگاهی وجودی و غایت مند.
۱۹.

زمینه های شکل گیری اسکندر ذوالقرنین در سر اسطوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 92 تعداد دانلود : 75
روایت اسکندر از مهم ترین و مبهم ترین الگوهای اسطوره ای تاریخ و فرهنگ ایران است که در سه حوزه یونانی، ایرانی و اسلامی تحت تأثیر جریانات کلان معرفتی (سراسطوره) با تغییرات گسترده ای مواجه شده و شکل جدیدی گرفته است. کارکرد اساطیر در سراسطوره اسلامی، با وام گرفتن از اساطیر سرزمین های جدید به منظور تبیین و تأیید مفاهیم و آموزه های دینی از استراتژی های کارآمد فرهنگی مسلمانان است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فقر باورها و الگوهای اساطیری اعراب دوره پیش اسلامی، شکل گیری نهضت ترجمه در سده های نخستین و پیدایش امواج جریان دوم هلنیسمی و نیز اسطوره وارگی نهفته در رفتار اسکندر، زمینه ها ی لازم را برای این هویت یابی، فراهم آورد و در اندک مدّتی در تفاسیر قرآنی، اسکندر با عنوان ذوالقرنین معرفی گردید. وام اسطوره اسکندر، اگرچه در آغاز سراسطوره اسلامی، مفهوم سازی ناب و خالصی نداشت ولی آرام آرام، ویژگی های خاصی گرفت و به واسطه رمزگان های عموماً مذهبی، در قرون میانی به مفهومی متمایز و مستقل رسید؛ هرچند با تغییراتی، به عنوان رویکرد غالب در اسکندرشناسی تاکنون تداوم یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و سراسطوره کاوی و نگاهی مضمونی به موضوع، زمینه های اصلی توجّه مسلمانان به موضوع اسکندر و متغیرهای مؤثر در صورت بندی جدید این داستان را در قالب «سراسطوره اسلامی» بررسی و تبیین می نماید.  
۲۰.

حماسه درون- مولوی، فردوسی و انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حماسه درون انسان معاصر مدرنیته مولوی فردوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 152 تعداد دانلود : 122
مدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسه درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به جسم و از منظر جوهری مستقل و قائم به ذات است. نفس و درون یک چیز است، گاهی تعلق به بدن و گاهی جنبه جوهری آن منظور است. از منظر دین، نوری از انوار الهی که تابشگاه آن خداوند و فرودگاه آن کالبد انسانی است. نفس را میتوان به روان و درون تعبیر کرد که با تمام پیچیدگیهایش انسان مدرن را بر سر دو راهی سنت و مدرنیته قرار داده و این دوگانگی، سبب تشتت او گشته، صنعت هم به جای دستگیری، دست اندازش شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی سعی در یافتن وجوه مشترک مربوط به درون و روان آدمی در منظومه حماسی شاه نامه فردوسی و منظومه عرفانی مثنوی مولانا دارد تا چگونگی تقابل انسان معاصر با سنت و پیشینه دور و دراز خود با دنیای مدرن را بیان کند. درون در متون حماسی عرفانی به دل، قلب، روح، روان و جان تعبیر می گردد. فردوسی از روان به جای درون نام می برد. به زعم مولوی انسان معاصر از طریق نبرد با نفس یا درون خود می تواند حماسه ای بیافریند و با سفر از جهان ماده به عالم معنا راهی به روی خود بگشاید. حال آنکه فردوسی روان آدمی را وسیله خرد و خوش حالی او می داند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان