الهه شیروی

الهه شیروی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئوری ذهن تصمیم گیری پرخطر نوجوانان هوش هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 268 تعداد دانلود : 426
هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پرخطر دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. این پژوهش از لحاظِ هدف در زمره ی پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه اول و دوم (13 تا 18 سال) شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه-ی هوش هیجانی شات (1998) و آزمون های نرم افزاری خطرپذیری بادکنکی بارت لجئوز و همکاران (2002) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) جمع آوری شد. در بخش تجزیه و تحلیل آمار استنباطی از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که تئوری ذهن بر هوش هیجانی تاثیر مثبت و معناداری دارد(05/0 p< و با ضریب اثر23/0)، تئوری ذهن بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 13/0)، هوش هیجانی بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 0/18) و نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر معنادار شد (001/0 p< و با ضریب اثر 04/0). نهایتا یافته ها حاکی از آن بود که تئوری ذهن و هوش هیجانی نتوانستند عملکرد تصمیم گیری پرخطر را در نوجوانان بهبود بخشند.
۲.

اثربخشی آموزش فلسفه بر انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش فلسفه به کودکان انعطاف پذیری شناختی مهارت های استدلالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 963 تعداد دانلود : 550
زمینه و هدف: پرورش تفکر فلسفی در کودکان به دلیل آنکه به گسترش و تقویت ابعاد ذهنی و روانی کودک می انجامد، یکی از برنامه های اساسی تعلیم کودکان به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش انعطاف پذیری شناختی و مهارت های استدلالی دانش آموزان دبستانی بود. روش: روش پژوهش، از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز پسر پایه پنجم ابتدایی از شهر کاشان در سال 1400- 1399 بود که با روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، آزمون مهارت های استدلالی (نیوجرسی، 1983) و مداخله آموزشی بر اساس بسته آموزشی رابرت فیشر (1998) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر انعطاف پذیری شناختی، خرده مقیاس های آن و مهارت های استدلالی وجود دارد (05/0>p). اندازه اثر برای متغیر انعطاف پذیری شناختی (581/0) و خرده مقیاس های ادراک مهارپذیری (174/0)، ادراک گزینه های مختلف (192/0)، ادراک توجیه رفتار (501/0)، و مهارت های استدلالی (804/0) بود. نتیجه گیری: برنامه فلسفه برای کودکان با ایجاد فرصت کاوشگری جذاب پیرامون موضوعات مختلف، باعث پرورش قدرت تفکر انتقادی، تفکر تأملی، تفکر مشارکتی، و مانع از احساس کهتری کودک می شود. در نتیجه پیشنهاد می شود از برنامه های آموزش فلسفه جهت تقویت مهارت های شناختی، تغییر و تحول نگرش و رفتارهای کودکان در مدارس استفاده کرد.
۳.

مدل یابی رابطه بین نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) در نوجوانان: نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انعطاف پذیری شناختی بازداری پاسخ کارکردهای اجرایی نظریه ذهن هوش هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 451 تعداد دانلود : 422
کارکردهای اجرایی ساختار های مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا می کنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 13 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998)، آزمون های نرم افزاری دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ، 1984)، برو- نرو (هافمن، 1984) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار 24AMOS استفاده شد. یافته ها نشان داد نظریه ذهن با ضریب 233/0 بر هوش هیجانی و بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 133/0 و 218/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>P)، هوش هیجانی با انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 144/0 و 337/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (01/0>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب 033/0 و 078/0 بود. بنابراین می توان گفت نتایج حاکی از نقش تعیین کننده ی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیش بینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی می توان به بهبود مؤلفه های کارکردهای اجرایی کمک کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان