سهند محمدی خبازان

سهند محمدی خبازان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

خوانش اسطوره شناختی کاخ دروازه در ارگ های هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 433 تعداد دانلود : 956
مطالعه کالبد کاخ دروازه ارگ های هخامنشی با رویکرد اسطوره شناسی نو و با روش تحلیل تاریخی به کشف مضامین و مفاهیم در پس این کالبد انجامید و نشان داد کالبد و آرایه های این بناها به مضامین فرهنگی غالب در دوره مذکور ارجاع می دهد، مضامینی که مبتنی بر الگوهای فکری مردمان باستان یعنی اسطوره ها شکل گرفته اند. نتیجه آنکه این کاخ دروازه ها دارای ساختاری متفاوت با دروازه شهرهای دیگر فرهنگ ها بوده اند و به ترتیب زمانی از پاسارگاد تا شوش و پارسه به تدریج تحولاتی را نیز پذیرا شده اند. مقایسه این کاخ دروازه ها و تحولات آنها نشان می دهد که این بناها با هر چه بیشتر قدرت گرفتن پادشاهی هخامنشی به تدریج بیشتر و بر مضامین فرهنگی ایرانی تکیه کرده اند؛ چنانکه در کاخ دروازه پاسارگاد تأثیر فرهنگ مصری و بین النهرینی بیش از دیگر کاخ دروازه ها مشهود است و در مقابل کاخ دروازه پارسه که در اوج قدرت گیری هخامنشیان ساخته شده، بدون نیاز به ارجاع به دیگر فرهنگ ها بر مضامین ایرانی تکیه دارد. در این کاخ دروازه از سویی مبتنی بر کالبد سه درگاهی و آرایه های آن که ارجاعی است به نظریه کنش های سه گانه ژرژ دومزیل نزد اقوام هند و اروپایی و از سوی دیگر با نام گذاری ویژه، دروازه همه ملت ها، بر کارکرد آن تأکید شده است؛ کارکردی که به شکلی دوپهلو از سویی به دروازه ای اشاره دارد که روی به همه گروه ها و ملت های تحت حکومت ایرانی هخامنشی باز است و از سوی دیگر حاوی دلالتی نمادین به قدرت فراگیر حکومت هخامنشی است که همه گروه ها و ملت ها از هر نژادی را در زیر پرچم خود جای داده است.
۲.

بازخوانی کالبد و کارکرد در کاخ آپادانا مبتنی بر منابع کهن هند و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 18 تعداد دانلود : 329
یکی از مهم ترین و باشکوه ترین کاخ ها در ارگ های هخامنشی شوش و تخت جمشید کاخی است که به نام آپادانا شناخته می شود. آپادانای شوش به دلیل برخورداری از کتیبه ای در شالی ستون ها بدین نام خوانده می شود و کاخی دارای ساخت کالبدی مشابه در تخت جمشید به دلیل همین مشابهت و با وجود عدم برخورداری از کتیبه ای دارای نام بنا به همین نام خوانده شده است. پژوهش های متعدد باستان شناسی، تاریخی و معماری و شهرسازی از دیر باز بر شهرها و ارگ های هخامنشی انجام شده و عملکرد این کاخ ها و به ویژه کاخ های تخت جمشید برای متخصصین همیشه جای بحث بوده است. اما این پژوهش ها کمتر بر سابقه ی تاریخی و نژادی اقوام پارس که شاخه ای از اقوام هند و ایرانی است برای شناخت این بنا متمرکز بوده اند. پژوهش پیش رو با استفاده از روش اسطوره شناسی تمثیلی، روشی که با مطالعه ی صورت یک اثر از خلال مطالعه ی اسطوره ها در پی کشف معنای آن است به دنبال این بود که به خوانشی نو از کارکرد در پس این کالبد دست یابد. مطالعه ی نام واژه ی آپادانا نشان داد که این واژه به معنای مکان گردهم آیی و حضور فرهمندان است، و در طی سالیان در معنای مصطلح کاخ ستون دار بار عام، کاخ بیرونی، کاخ سلام و آفرین به کار رفته است. همچنین مطالعه ی کالبد بنا نشان داد که پلان بنا و نیز بسیاری از جزئیات به کار رفته در آن مبتنی بر دیاگرام واستو پوروشا ماندالا در واستو شاسترا، دانش ساخت محیط کالبدی، دانش سنتی معماری و شهرسازی، در فرهنگ هند و ایرانی ساخته شده است. مبتنی بر روایت شکل گیری این ماندالا، پوروشا انسان کیهانی توسط ایزدان بر زمین ثابت شده است، و با حضور این ایزدان آسمانی و خورشیدی تصویر آسمان در این پلان بازتاب یافته است و این صحنه ای است که حرکت خورشید و ماه و سال هایشان روی آن کشیده و محاسبه می شود و چرخه ی دائمی روزها و زمان با آن اندازه گیری می شود. پس این کاخ تصویری از آسمان است و حرکت روزانه و سالانه ی خورشید و ماه بر آن بازتاب یافته است و از این راه بهترین مکان برای بزرگ داشت بزنگاه های مهم سالانه از جمله نوروز و مهرگان و ... است.
۳.

اسطوره شناسی تمثیلی مجموعه ی تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره شناسی تمثیلی فردریش کروزر تخت جمشید کنگ دژ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 847 تعداد دانلود : 598
پس از استیلای پارادیم پوزیتیویستی طی سده ی گذشته، در معماری و شهرسازی نیز همانند دیگر حوزهها، به روشهای تحققی و تحصلی اکتفا شد که به از دست رفتن معنا و هویت در شهرها انجامید. برای رفع این مشکلات، مطالعهی کیفی شهر به گونهای که به فرهنگ و جامعه و کالبد شهر با هم و از میان انواع متون فرهنگی بپردازد، مورد توجه قرار گرفت. رویکرد مطالعات فرهنگی، یکی از متاخرترین رویکردهای بینارشتهای است که بر پژوهش در تمام عناصری که در تعامل با یکدیگر فرهنگ خطاب می شوند، تاکید دارد. از سوی دیگر، با ابداع اسطورهشناسی نو، امکان مطالعه ی ساخت مند اسطورهها به عنوان یکی از منابع مطالعات فرهنگی، رویکرد نوشتار پیش رو، فراهم شده است. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش این است که چه ارتباطی میان شهرها و مکان های اسطورهای و تخت جمشید وجود دارد؟ این پژوهش نشان میدهد که از منظر روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر، میان شهرهای مثالی چون کنگدژ و ورجمکرد رابطه ای مستقیم از نوع شباهت استوار است، در حالی که رابطه ی میان شهرهای اسطوره ای با تخت جمشید، نه از جنس شباهت، بلکه تمثیلی است؛ رابطه ای از جنس دلالت غیرمستقیم و بنابراین اسطوره ای، و در مجموع می توان گفت که برپایی مجموعه ای ایده آل به سان شهرهای اسطوره ای، علت نمونه ای هسته ی مرکزی تخت جمشید است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان