علاءالدین طباطبایی

علاءالدین طباطبایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳ مورد.
۱.

صفت فاعلی مرکب مرخم(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳۲۷ تعداد دانلود : ۱۶۲۸۱
در زبان فارسی، واژه های مرکب بسیاری وجود دارد که دستوریان سنتی آنها را صفت فاعلی مرکب مرخم می نامند، مانند میهن پرست، خودبین، خداشناس. چنان که می بینیم، ساختمان ظاهری این واژه ها چنین است: اسم + ستاک حال ضمیر مشترک + ستاک حال نخستین پرسشی که در باره این صفت ها مطرح می شود این است که آیا جز دوم آنها - مثلا بین درخودبین- ستاک حال است یا صفت فاعلی مرخم؟ چنان که می دانیم، در دستورهای سنتی، این جز را صفت مرخم به شمار می آورند: ممکن است از آخر صفت فاعلی مختوم به نده پسوند نده را حذف کنیم و آن را به جای صفت به کار بریم... در این صورت، آن را صفت فاعلی مرخم یا مخفف گوییم و در این حال قبل از بن مضارع کلمه ای می آوریم که با آن بن مضارع تشکیل یک صفت واحد بدهد. مانند سخن گو که اصل آن سخن گوینده بوده است. به گمان این نگارنده، دلایلی وجود دارد که نشان می دهد نظر دستوریان سنتی قرین صحت است. برای دفاع از این ادعا، لازم است با ساختار نحوی و معنائی صفت های مرکب فارسی آشنا شویم ...
۲.

فعل مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶۶۳ تعداد دانلود : ۴۷۱۳
زبان فارسی برای اینکه مفهومی را در قالب فعل بیان کند عمدتا دو امکان در اختیار دارد: استفاده از فعل بسیط (مثل خوردن، دیدن، رفتن) و استفاده از فعل مرکب (مانند تماشا کردن، رنج بردن، افسوس خوردن). فعل مرکب از مفاهیمی است که دستوردانان در باره آن اتفاق نظر ندارند و در دهه های اخیر محل بحث فراوان بوده است. ما در این مقاله کوشیده ایم معیارهایی به دست دهیم که فعل مرکب را از دیگر عبارت های فعلی متمایز سازد. بحث را با تعریف فعل مرکب آغاز می کنیم. فعل مرکب به افعالی اطلاق می شود که از دو واژه مستقل ترکیب یافته اند؛ واژه اول اسم یا صفت یا قید و واژه دوم فعل است، مانند اجرا کردن، حدس زدن، پس گرفتن. جز اول را همراه می نامیم و جز دوم را همکرد. وجه مشخص فعل های همکرد این است که معنی اصلی خود را از دست می دهند یا معنی شان کم رنگ می شود و عمدتا همچون عنصری صرفی که به ترکیب هویت فعلی می بخشد به کار می روند. برای مثال، در فعل های اتو کردن و رنگ کردن و شانه کردن جز فعلی از نظر معنی تهی است و نقش اصلی آن این است که به کل عبارت هویت فعلی می دهد...
۳.

فرایندهای واژه سازی زبان فارسی و استقلال صرف و نحو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واژه مرکب تراوش گروه نحوی واژه پیچیده واژه مشتق مقوله صرف ویژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵۵ تعداد دانلود : ۳۰۹۴
یکی از مسائلی که در چهار دهه گذشته در میان زبان شناسان گشتاری زایشی محل بحث بوده است، رابطه میان صرف و نحو است. پرسشی که هم اکنون در این حوزه مطرح است، این است: آیا ساخت واژه دستگاه مستقلی است یا می توان آن را زیرمجموعه ای از نحو به شمار آورد؟ در این مقاله کوشیده ایم با توجه به فرایندهای واژه سازی زبان فارسی نشان دهیم که پذیرش استقلال صرف و نحو موجه تر به نظر می رسد. مهم ترین دلایلی که ارائه کرده ایم، به قرار زیر است: 1- همه گروه های نحوی دارای هسته اند، اما شمار بسیاری از واژه های پیچیده فاقد هسته اند. 2- شمار بسیار زیادی از واژه های مرکب معنایی پیش بینی پذیر دارند، اما معنی آنها صرف، ویژه است و سرجمع معانی اجزای سازنده شان نیست. 3- مقوله دستوری شمار بزرگی از واژه های مرکب با مقوله دستوری واژه های سازنده شان متفاوت است. 4- پسوند اشتقاقی «-ی»، هنگامی که به اسم افزوده می شود، در موارد بی شماری صفت می سازد، اما واژه های زیادی نیز وجود دارد که پسوند « ی» آنها را به صفت تبدیل نمی کند. بر این اساس، می توان اسمها را به دو زیرگروه تقسیم کرد، اما این دو زیرگروه در نحو معتبر نیستند و رفتار نحوی همانندی دارند. 5- جایگاه تکواژهای تصریفی در واژه های مرکب و گروههای نحوی متفاوت است. 6- طرح تکیه در واژه های مرکب و گروههای نحوی با هم تفاوت دارد.
۴.

تغییر مقوله در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۵۸
چنان که می دانیم وندهای اشتقاقی از نظر تاثیری که بر مقوله دستوری واژه پایه (واژه ای که وند به آن افزوده می شود) دارند به دو گروه تقسیم می شوند: مقوله گذران، مقوله ناگذران. مقوله گذران وندی اشتقاقی است که با افزوده شدن به پایه مقوله دستوری آن را تغییر می دهد، مثلا اسم را به صفت تبدیل می کند؛ مانند مثال های زیر: اسم + مند ? صفت: هنرمند، دانشمند،‌ خردمند؛ اسم + ناک ? صفت: خطرناک، طربناک، وحشتناک؛ اسم + گین ? صفت: غمگین، شرمگین، سهمگین. مقوله ناگذران وندی اشتقاقی است که مقوله دستوری پایه را تغییر نمی دهد؛ مانند مثال های زیر: اسم + - گاه: آموزشگاه، درمانگاه، پژوهشگاه اسم + - یت: بشریت، اسلامیت، انسانیت اسم + - دان: آتشدان، قلمدان، گلدان
۵.

چه واژه ای فارسی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶۸ تعداد دانلود : ۱۰۵۵
فرهنگستان زبان و ادب فارسی مرجع تشخیص فارسی بودن یا فارسی نبودن واژه هاست؛ از همین رو، شایسته است که در فرهنگی که فرهنگستان منتشر می سازد واژه های فارسی به نحوی مشخص شوند. افزون بر این، در گروه های تخصصی واژه گزینی و نیز شورای واژه گزینی فرهنگستان، بارها این سوال مطرح شده است که آیا فلان وام- واژه فارسی به شمار می آید و آیا می توان در معادل یابی از آن استفاده کرد. در این مقاله برای تشخیص واژه های فارسی معیارهایی پیشنهاد شده است. امید است اهل نظر از نقد این پیشنهادها دریغ نورزند تا بتوان سرانجام به معیارهایی صریح و دقیق در این عرصه دست یافت. زبان فارسی، مانند هر زبان دیرینه سال و صاحب ادبیات گسترده، واژگان خود را از منابع گوناگون اخذ کرده است. به گفته لغت شناسان، واژگان زبان فارسی- زبانی که اکنون زبان رسمی ایران به شمار می آید- عمدتا از زبان های زیر حاصل آمده است: دری قدیم، پهلوی، پارتی، هندی، عربی، ترکی، مغولی، اروپایی (عمدتا شامل فرانسوی، انگلیسی، روسی).

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان