امروزه یکی از دغدغههای اصلی سازمانها، استفاده از امکانات و ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بهمنظور یکپارچه سازی اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در سطح سازمان و افزایش بهرهوری در کلیه سطوح است. به این منظور مدلها، چارچوبها و متدولوژیهایی مختلف معماری سازمانی(مانند FEAF،TOGAF) ارایه شده است که سازمانها را در جهت دستیابی به یک طرح جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات یاری مینماید. از آنجایی که این متدولوژیها عام بوده و بهصورت تخصصی برای صنایع مختلف طراحی نشدهاند، ازاینرو ممکن است زمان و هزینه بسیار زیادی را جهت پیاده سازی به خود اختصاص دهند و بهعلاوه باعث عدم یکپارچگی برنامهریزیهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات برای صنایع مختلف گردند. به جهت گستردگی فعالیتهای مرتبط با توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمانها و همچنین تنوع صنایع، نیاز به مدلهای مرجع فنی ویژه صنایع احساس میشود تا بتوان بر اساس آنها اصول و جوانب مختلف فنی فناوری اطلاعات و ارتباطات را در سازمانها با توجه به نیاز تخصصی صنایع مورد توجه قرار داد. افزون بر این، بتوان فعالیتهای مرتبط با توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات را در صنایع بهویژه در راستای تحقق دولت الکترونیک یکپارچه نمود. در این مقاله پس از بررسی مدلهای مرجع معتبر در سطح جهان به انتخاب یک مدل مرجع مناسب پرداخته شده و سپس با توجه به اسناد بالادستی دانشگاههای ایران در سطح کشور این مدل بومیسازی شده است.
اقیانوس هند با حدود بیست درصد مساحت کره زمین سومین اقیانوس جهان است. این اقیانوس به دلیل داشتن سواحل متراکم از جمعیت، اقتصاد پویا، ارتباطات دریایی گسترده، تنگه ها و آبراهه های استراتژیک و در کل موقعیت راهبردی منحصر بفرد همواره مورد توجه قدرت های جهانی و منطقه ای بوده است. در این بین فرانسه نیز به عنوان یکی از قدرت های بزرگ دنیا در طول حضور استعماری حضور فعالی در این اقیانوس داشته اند. پس از آن نیز رهبران فرانسه برای آنکه به حضور خود در منطقه دریایی تداوم دهند، درصدد طراحی راهبردی جدید برای ادامه حضور در این پهنه آبی برآمده اند. در این پژوهش با توجه به جاه طلبی قدرت های نوظهور (چین و هند) و وجود چالش های مثل تروریسم دریایی به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستیم که نظر به اهمیت راهبردی اقیانوس هند، هدف فرانسه از توسعه مجدد قدرت دریایی خود از طریق سرزمین های فرادریایی اش در اقیانوس هند چیست؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی طبق اسناد کتابخانه ای و اینترنتی و با هدف شناخت راهبرد سیاسی – نظامی فرانسه در اقیانوس هند صورت گرفته است. نتیجه کلی این پژوهش آن است که فرانسه با توجه به اهمیت راهبردی اقیانوس هند درصدد است تا از طریق سرزمین های فرادریایی خود در این اقیانوس و با مشارکت در سازمان های منطقه ای بخصوص اتحادیه همکاری های کشورها ی حاشیه اقیانوس هند به حفظ و گسترش نفوذ سیاسی- نظامی خود در راستای کسب منافع حداکثری برای کشورش اقدام کند.
بحران یمن به عنوان یکی از مهم ترین چالش های منطقه غرب آسیا محسوب می شود که بسیاری از کشورها را به خود درگیر کرده است. از این روی قدرت های منطقه و فرا منطقه ای، درصدد تأثیرگذاری بر آن در راستای منافع خود هستند. یکی از این کشورها فرانسه است. اهمیت محور مواصلات دریایی خلیج عدن تا دریای مدیترانه برای فرانسه سبب شده تا این کشور اروپایی نسبت به جنگ یمن بی تفاوت نبوده و اقدام به فروش حجم عظیمی از تسلیحات نظامی به عربستان و امارات کند. برخی کارشناسان بر این باور هستند که فرانسه در آینده رویکرد خود در قبال بحران یمن را تغییر خواهد داد و عده ای دیگر نیز بر ادامه این روند از سوی فرانسه تاکید می ورزند. پژوهش حاضر که به شیوه آینده پژوهی و تکنیک سناریونویسی و با گردآوری منابع اسنادی نگاشته شده، در پی پاسخ به این سؤال است که راهبرد سیاست خارجی و دفاعی فرانسه در قبال بحران یمن در آینده چه خواهد بود و این راهبرد چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. نتیجه این پژوهش شامل سه سناریو است. سناریوی اول ادامه روند جنگ است که پیامدهای امنیتی نامطلوبی در عرصه بین المللی و داخلی برای ایران دارد. سناریوی دوم دعوت به گفتگو است که موجب افزایش امنیت تردد دریایی ایران در مسیر خلیج فارس به سوی اقیانوس هند می شود. سناریوی سوم حمایت از عربستان جهت نابودی انصارالله است که امنیت سایر هم پیمانان جمهوری اسلامی ایران را با خطر مواجه می سازد.
جهان عرصه رقابت و همکاری بازیگران سیاسی- فضایی و کنشگران اقتصادی برای تأمین امنیت، حفظ منافع ملی و توسعه سطح رفاه است. یکی از مهم ترین عوامل دسترسی به این مهم، شناسایی، سیاست گذاری و به کارگیری قدرت در جهت دسترسی به مناطق راهبردی جهان است. داده های موجود گویای آن است که درآینده نزدیک، اقیانوس هند، به مرکز توجهات جهانی در قرن بیست و یکم تبدیل خواهد شد. این منطقه از جهان با عواملی همچون افزایش تجارت بین المللی، تغییرات جمعیتی، ادغام اقتصادها، مدرنیزه شدن بنادر و کشتیرانی، افزایش وابستگی قدرت های اقتصادی در تأمین انرژی و رشد منافع راهبردی قدرت ها مرتبط است. ازاین رو، اقیانوس هند به عنوان یک حوزه رقابتی شدید بین آمریکا، چین، هند و دیگر قدرت های جهانی پدیدار خواهد شد. به دنبال آن امنیت ملی ایران به ویژه حوزه امنیت دریایی نیز متأثر خواهد شد. این مسئله از نشانگان مهمِ گذار از ژئوپلیتیک سنتی و ورود به ساختار جدید ژئوپلی نومیک جهانی است. در این چارچوب، سوال اصلی این مقاله این است که مهمترین مسائل و موضوعات موجود در معادلات قدرت های جهانی در بستر ساختار جدید ژئوپلی نومیک جهانی با تمرکز بر اقیانوس هند کدامند و چه تأثیری بر امنیت ملی ایران خواهد داشت؟ یافته های این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که امنیت خطوط دریایی، دسترسی مطمئن به انرژی، رقابت چین و آمریکا، تنش ها بر سر منابع بستر و زیر بستر دریا و به دنبال آن شکل گیری ائتلاف های امنیتی از مسائل و موضوعات مهم در حوزه راهبردی اقیانوس هند می باشند که تأثیر مستقیمی بر امنیت ملی کشور به ویژه در حوزه اقتصاد دریایی و بازدارندگی نظامی در بستر دریا خواهد گذاشت.