زینب مرادی نژاد

زینب مرادی نژاد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

استراتژی های زنان ایرانی جهت ورود به عرصه سیاست و مواجهه با امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان و امر سیاسی مقاومت جنسیتی جسورانه بی عملی منتظرانه سیاست ورزی زنانه (استراتژی نرم) عزلت گزینی مأیوسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 453 تعداد دانلود : 810
زنان ایرانی جهت ورود به عرصه سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژی های متنوعی درپیش می گیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که می توان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیت های گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصه سیاست و مواجهه با امر سیاسی استفاده می کنند؟ به این منظور چارچوب مفهومی با رویکردی تفسیری - انتقادی و با اتکا به مفاهیم حساسی همچون درک از نابرابری جنسیتی، تجربه متفاوت (تجربه زیسته زنانه) و پیشروی آرام منبعث از دیدگاه هایی همچون فمینسیم رادیکال و نظریه آصف بیات، تدوین شد. این پژوهش با رویکرد کیفی (مصاحبه های فردی و گروهی) و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش چهار گونه استراتژی مقاومت جنسیتی جسورانه، بی عملی منتظرانه، سیاست ورزی زنانه (استراتژی نرم)، و عزلت گزینی مأیوسانه به دست آمده اند. ازاین رو می توان گفت با توجه به تفاوت شیوه آگاهی و منشأ آن در افراد، گزینش استراتژی و راهبرد نیز در بین زنان متفاوت است و به دنبال آن تکثری از الگوهای عاملیت و سوژگی زنان در میدان سیاست وجود دارد. علاوه براین نتایج پژوهش حاکی از دو نکته مهم است: 1. حساسیت های جنسیتی و کنشگری سیاسی زنان پیونده خورده و جدایی ناپذیرند. 2. جنسیت را می توان به عنوان یکی از بردارهای تعیین کننده کنشگری سیاسی در عرصه خرد و کلان دانست.
۲.

الزامات استقرار نظام احسان و نیکوکاری(مطالعه موردی: سازمان های غیر دولتی آلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 878 تعداد دانلود : 591
اهداف: در دنیای کنونی، سازمان های غیر دولتی متعلق به آن در بسیاری از حوزه ها ازجمله حوزه رفاهی حضور خود را به اثبات رسانده اند و به نظر می رسد با مدیریت و ساماندهی آن ها، جایگاهی غیر قابل اغماض در استقرار نظام احسان و نیکوکاری دارند. هدف پژوهش، بررسی چگونگی پارادوکسیال استقلال در عین وابستگی سازمان های غیر دولتی آلمان (اصل تبعیت) و مکانیسم های پاسخگویی آن ها در مقابل نهادهای تنظیم گر بوده است. روش مطالعه: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش اسنادی انجام شده است. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، سهم سازمان های مذکور در آلمان با حفظ استقلال از دولت در ارائه خدمات به افراد نیازمند در حال گسترش است و جهت پاسخگویی به دولت و دستگاه های دولتی از پنج مکانیسم پاسخگویی استفاده می کنند. در سازمان های همتا در ایران از یک سو، به دلیل وجود یک رابطه غیرکارکردی، استقلال در عین وابستگی در آن ها شکل نگرفته است و از سوی دیگر به دلیل عدم وجود یک نظام تنظیم گر و یک مکانیزم هماهنگ کننده، ارزیابی عملکرد آن ها عملاً صورت نمی پذیرد. نتیجه گیری: بر مبنای یافته های پژوهش و در راستای کاربردی نمودن این نتایج در استقرار نظام احسان و نیکوکاری می توان چند توصیه را در مورد سازمان های همتا در ایران مطرح نمود: 1. در ارائه خدمات به محرومین، سازمان های مذکور را در فرایند سیاست گذاری دخیل نمود. 2. جهت ارائه هرچه بهتر خدمات به اقشار نیازمند، یک تقسیم کار مدیریت شده بین سازمان های دولتی و غیر دولتی صورت پذیرد. 3. دولت نقش نظارتی خود را حفظ نماید و از سازمان های متولی گزارش های ادواری طلب نمایند. 4. جهت ممانعت از موازی کاری بین نهادهای متولی، حمایت ها فردمحور و بر پایه کد ملی افراد باشد. 5. مأموریت و شرح وظایف سازمان های متولی، بر اساس سطح توانمندسازی و قابلیت سازمانی آن ها باشد. 6. سامانه ای مشخص جهت اعمال شفافیت در کمک رسانی نهادهای دولتی و غیر دولتی راه اندازی شود.
۳.

فهم معنایی زنان از مدرنیزاسیون در جامعه محلی (مورد مطالعه: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوسازی حاشیه ای شدن زنان نابرابری زنان محلی لرستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 51 تعداد دانلود : 805
پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زنان از فرایند مدرنیزاسیون در جامعه محلی، بر آن است که با اتخاذ رویکرد بازاندیشانه جایگاه و شأن زنان را در فرازوفرودهای مدرنیزاسیون نشان دهد. بر همین اساس از پارادایم تفسیری و رویکرد تحلیل نظریه زمینه ای و ابزارهای گردآوری اطلاعات روش تحقیق کیفی (مصاحبه نیمه ساخته یافته و بحث گروهی) بهره گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرآیند مدرنیزاسیون در جامعه محلی تابعی از الگوی نوسازی نامتعادل و آلاکلنگی است؛ به گونه ای که می توان مهم ترین پیامد آن را، نامتوازنی نتایج، شکست و یا بدفرجامی پروژه مدرنیزاسیون در جامعه محلی دانست. زیرا تاکنون ایدئولوژی های غالب بر مدرنیزاسیون، وضعیت تعادلی را به وجود نیاورده اند و نوعی کنش های متعارض پذیرندگی و طرد کنندگی را در پی داشته است. همچنین گونه های شناسایی شده نیازهای زنان محلی در این مطالعه در سه دسته تصورات ازدواج گرا، خانواده گرا و معیشت گرا مقوله بندی شده اند که مبتنی بر ارزش های مادی- معیشتی هستند. علاوه بر این، اینکه روایت غالب جامعه محلی حاکی از آن است که جنبش ها و تلاش های حمایتی، مطالبه جویانه و بعضاً ستیزه جویانه زنان در جامعه به رغم دستاوردهایی که برای گروه های خاص (طبقه متوسط و روبه بالا) داشته است؛ اما چندان مورد رضایت و متناسب با نیازهای قشر ضعیف و فرودست جامعه نیست؛ زیرا این نوع پیگیری ها را نه تنها در راستای طرح مطالبات واقعی جامعه زنان نمی دانند؛ بلکه قائل به بزرگ شدن واقعیت های مجازی و مطالبات غیر اولویت دار گروهی از زنان دارای رسانه هستند که این مسئله خود حاکی از آن است که سناریوهای دنیای مشترک زنان، اساساً به لحاظ تئوریک و سیاسی قوم مدارانِ، امپریالیستی و ذات انگارانه هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان