جایگاه پایتخت در استراتژی مدیریت سیاسی فضای کشورهای جهان، با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1263 - 1280
حوزه های تخصصی:
پایتخت ها، جدا از نقش های گوناگون فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی، ارتباطی و به ویژه سیاسی، جاذب جمعیت نیز هستند. برای سنجش وزن ژئوپلیتیکی و تأثیرگذاری پایتخت در فضای ملی، شمارِ جمعیت، مهم ترین و در دسترس ترین شاخص اندازه گیری است. با استفاده از شاخص جمعیت، پرسش اصلی پژوهش آن است که کشورها طی نیم قرن اخیر، چه استراتژی هایی در مدیریت سیاسی پایتخت خود داشته اند؟ این مهم بامطالعه روند تحولات جمعیتی نیم قرن اخیر پایتخت ها به دست خواهد آمد که هدف کلی مقاله است. روند تحولات، نمی تواند حاصل یک اتفاق یا برنامه ریزی کوتاه مدت باشد، بلکه روشنگر بنیاد فکری و استراتژیک کشورها در مواجه با جایگاه پایتخت در مدیریت سیاسی فضای ملی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد، بسیاری از کشورها، تلاش کرده اند تا علاوه بر اینکه پایتخت کانون سیاسی و مقر فرمانروایی فضای ملی باشد، به لحاظ جمعیتی نیز نسبت به دیگر نقاط و شهرهای کشور قدرتمندتر باشد. کشورها هفت استراتژی اساسی در مدیریت سیاسی پایتخت را در پیش گرفته اند که شامل: 1) افزایش فاصله جمعیتی پایتخت و شهر دوم، 2) جابه جایی پایتخت، 3) ایجاد چند پایتخت، 4) حفظ قدرتمندی پایتخت، 5) رقابت میان پایتخت و شهر دوم، 6) استراتژی پایتخت کوچک و 7) کاهش فاصله جمعیتی میان پایتخت و شهر دوم است. درنهایت با استفاده از رتبه بندی زیست محیطی شهرهای جهان، موفقیت هر یک از این استراتژی ها موردسنجش قرار گرفت و مطلوب ترین استراتژی ها: حفظ اهمیت پایتخت ملی؛ حفظ و یا ایجاد فاصله مطلوب بین پایتخت و شهر دوم؛ مدیریت بهینه پایتخت و تلاش برای زیست پذیری آن هاست.