مرتضی روحانی راوری

مرتضی روحانی راوری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

رابطه ایمان و معرفت در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت ایمان معرفت ایمان عقلی محض دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 827 تعداد دانلود : 809
کانت، در مقدمه دوم نقد عقل محض، یکی از اهداف خود از نوشتن این کتاب را بازکردن جایی برای ایمان مطرح می کند و در بند A822/B850 به طرح سه گانه «معرفت»، «ایمان» و «عقیده» می پردازد و می گوید معرفت آن چیزی است که به صورت ابژکتیو و سوبژکتیو بسنده است؛ ایمان چیزی است که ازجهت سوبژکتیو بسنده و ازجهت ابژکتیو نابسنده است و عقیده چیزی است که ازجهت سوبژکتیو و ابژکتیو نابسنده است. در این میان، وضیعت متناقض نمای ایمان، توجه کانت پژوهان را به خود جلب کرده است. در این پژوهش توضیح داده می شود که: نخست، ایمان در اندیشه کانت چیست و چگونه توجیه می شود؟ دوم اینکه نسبت ایمان و معرفت در اندیشه کانت چیست؟ و درنهایت توضیح داده می شود که فهمِ کانت از ایمان که از آن با عنوان ایمان عقلی محض یاد می کند، اگرچه با تعریف ایمان در مسیحیت دارای اشتراکاتی است، بنیان و شالوده ای کاملاً متمایز دارد. به عبارت دقیق تر، کانت معنایی بشری و زمینی (سکولار) از ایمان و دین ارائه می دهد که با مضامین اصلی ایمان در ادیان ابراهیمی مانند ایمان به غیب کاملاً متعارض و متضاد است. این نکته مهمی است که برخی از کانت پژوهان معاصر به آن توجه نکرده اند.
۲.

بازخوانی براهین اثبات وجودخدا در اندیشه دوران پیشانقدی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایمانوئل کانت براهین اثبات خدا فلسفه پیشانقدی عقل نظری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 51 تعداد دانلود : 805
بر اساس اندیشه کانت در دوران نقدی، ایده خدا به عنوان یکی از ایده های استعلایی عقل محض مطرح است که عقل نظری با توجه به محدودیت هایش نمی تواند له یا علیه آن برهانی اقامه کند. اما در دوران پیشانقدی، کانت رساله مستقلی با عنوان «تنها حجت ممکن در تأیید برهان وجود خدا» تألیف کرده و در آن سعی کرده است تا وجود خدا را از طریق براهین عقل نظری اثبات کند. اهمیت این رساله در این است که از یک سو بر خلاف اندیشه دوران نقدی برای عقل نظری شأن برهان آوری در اثبات وجود خدا قائل می شود و از سوی دیگر، بر خلاف سنت ولفی لایبنیتسی، به جای برهان جهان شناختی، برهان طبیعی الهیاتی را مطرح می کند. به علاوه، با محور قرار دادن مفهوم امکان در تقریر برهان وجودی، با تقریر فیلسوفان پیشین - علی الخصوص دکارت - مخالفت می کند و تقریر جدیدی از آن ارائه می دهد. در این مقاله ابتدا مسیر اختصاصی استدلال کانت مبنی بر اثبات وجود خدا را بر مبنای رساله مذکور توضیح داده ایم و در مرحله دوم، مستند به برخی پژوهش های جدیدتر، نشان داده ایم که تعارض بین عنوان کتاب ( تنها حجت ... ) و محتوای آن (پذیرش دو برهان طبیعی الهیاتی و برهان وجودی)، که برخی دیگر کانت شناسان را به این گمان انداخته که کانت متهافت سخن گفته است، یک تعارض بدوی و برآمده از ترجمه خطای اصطلاح Beweisgrund از آلمانی به انگلیسی است.
۳.

انسان شناسی در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان شناسی پراگماتیک طبیعت انسانی آمادگی های طبعی غایت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 554 تعداد دانلود : 977
انسان شناسی وجه جامع اندیشه کانت است و می توان آن را حاصل اندیشه انتقادی و جزء وجوه عملی اندیشه وی به حساب آورد. کانت در انسان شناسی سعی در تبیین طبیعت انسان از نگاهی پراگماتیک – نه ذات گرایانه-دارد. کانت طبیعت انسان را به وجوه اجتماعی آن مانند تمدن، جامعه پذیری، تربیت و جز آن گره می زند. وی سعی می کند تبیین جامعی از وجوه فردی و جمعی انسان ارائه دهد. به این ترتیب در تعریف انسان شناسی از منظر کانت می توان گفت:«انسان شناسی دانشی تجربی، جهانی و فلسفه ای عملی است که با رویکردی پراگماتیستی و غایت شناسانه به وسیله ی خرد حزم اندیش وروش مشاهده درصدد شناخت طبیعت انسان و تعلیم و تربیت انسان هایی است که تنها دارای علوم نظری صرف نباشند بلکه با داشتن مهارت های لازم به مثابه شهروندی از جهان به حساب آیند.»
۴.

مقایسه انسان شناسی کانت با علم النفس ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم النفس طبیعت انسانی انسان شناسی پراگماتیک زمینه های طبعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 39 تعداد دانلود : 24
«انسان» از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و موجب به وجود آمدن علوم مختلفی شده است. این علوم در طول تاریخ دچار تطوّرات و دگرگونیهایی شده اند. علم النفس سنتی و مردم شناسی مدرن، دو دانش با دو رویکرد کاملاً متفاوت ناظر به همین مسئله هستند. اما شکاف محتوایی بین این دو دانش، به صورت ناگهانی به وجود نیامده، بلکه در دوران روشنگری هم جهت با انقلاب کپرنیکی در ساحت فلسفه تغییراتی نیز در روش شناخت انسان نیز به وجود آمد که میتوان نمونه بارز آن را در کتاب «انسان شناسی از منظری پراگماتیک»1 دید. این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری در پی مقایسه انسان شناسی کانت و ارسطو است. حاصل آنکه کانت در انسان شناسی سعی در تبیین طبیعت انسان از نگاهی پراگماتیک دارد و طبیعت انسان را به وجوه اجتماعی آن، مانند تمدن، جامعه پذیری، تربیت و... گره زده و میکوشد تبیین جامعی از وجوه فردی و جمعی انسان ارائه دهد. رویه کانت بر خلاف سنت علم النفسی، به هیچ وجه ذات گرایانه نبوده و دقیقا مرحله واسطی بین این سنت و علوم انسانی مدرن به حساب میآید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان