آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

از گذشته‏هاى بسیار دور، گفت‏وگوى عقل و دین، از بحث انگیزترین مباحث فلسفى و کلامى بوده است. و گروه‏ها و رویکردهاى مختلف کلامى یا فقهى که در اثر این چالش بوجود آمده‏اند، در مسائل اعتقادى و شریعت و احکام، نظریات متفاوتى داشته‏اند. به تدریج یکى از معانى «اجتهاد»، پیروى عقل در معرفت شریعت شد. در قرون اخیر، اعتراف به ضرورت و استمرار اجتهاد و مقابله با انسداد باب آن، یکى از ارکان تجدد فکرى در جوامع اسلامى سنّى بوده است. اما در تفکر شیعى اجتهاد از لوازم تفکر دینى بود. ازاین‏رو، شیعه در مسائل کلامى، به حکمت متعالیه رو مى‏آورد و در مسائل فقهى، علم اصول فقه را براى توجیه تفقّه بر پایه تعقل تأسیس کرد و رشد داد. تجدد خواهان سنّى به جاى حل مشکلات فلسفین اجتهاد، خود را در زمینه نظام حقوقى و قوانین زندگى اجتماعى به کار بردند. علت اساسى این امر، غلبه تفکر سلفى و فقر فلسفى در میان آنها است. ممنوعیت رسمى اجتهاد به سال 241 هجرى و تألیف «تهافت الفلاسفه» توسط غزالى، از ضربات مهم بر عقل گرائى دینى در جامعه سنّى است.
اما تفکر عقلانى در میان شیعیان هیچگاه از رونق نیفتاد. خواجه نصیرالدین طوسى در قرن پنجم از ستارگان آسمان اجتهاد و عقل‏گرایى در شیعیان بود، که علوم منقول و معقول را به یکدیگر آمیخته و روش جدیدى براى اجتهاد ابداع کرده بود. و آثار این رویکرد حتى به فضاى سیاست و حکومت نیز سرایت کرد. و نیز فروپاشى حکومت استبداد و تشکیل مشروطه و مجلس شوراى ملى در سایه اجتهاد آزاد شیعى و پایه‏هاى عقلانى آن بود. مرحوم ملامحمد کاظم خراسانى رحمهم‏الله و شاگردش میرزا حسین نائینى رحمهم‏الله از مجتهدان عقل‏گراى شیعى بودند که بر حکومت مبتنى بر آراء مردم تأکید مى‏کردند.
بقاى تفکر دینى در ایران در نتیجه انطباق احکام دین با نیازها و رویدادهاى جدید و حل مشکلات زندگى با استفاده از اجتهاد بود. یکى از فقیهان نامدار شیعه، حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى رحمهم‏الله مؤسسه حوزه علمیه قم بود که با اجتهاد و اعتدال و درایت توانست هم روحانیت را از آسیب زمان حفظ کند و هم روحانیون بسیارى را به عنوان مبیّن و مبلغ دین و مجهز به روش اجتهاد تربیت کند. ایشان نه عقل‏گراى مفرط بود و نه متن‏گراى بى‏چون و چرا. یعنى احکام دینى را از متون دینى و با روش عقلى و اجتهادى و با توجه به نیاز و ضرورت‏هاى زمان استنباط مى‏کرد. مرحوم شیخ در مسائل سیاسى نیز موضعى مسالمت‏آمیز داشت و بهانه به دست دشمن نمى‏داد.
سال‏هاى 1328 به بعد، زمان هجوم افکار سوسیالیستى بود و موضع‏گیرى بخش حکمت و فلسفه حوزه علمیه قم به رهبرى علامه سیدمحمد حسین طباطبائى رحمهم‏الله و تشکیل جلسات بحث و گفت‏وگو و تألیف «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مقابله فرهنگى عمیقى در این راستا بود و مانع پیشرفت و توسعه افکار چپ گرایانه شد.
دهه 1350 افکار التقاطى متمایل به چپ به اشکال گوناگون نمایان شد و تربیت یافتگان حوزه قم و در رأس آنها استاد شهید مطهرى رحمهم‏الله که مجتهدى عقل‏گرا بود، با تشکیل جلسات علمى به مقابله با آن افکار پرداخت. مقایسه سنت فکرى در قم با کشورهاى مجاور، نقش اجتهاد و خردورزى دینى و اعتدال مکتب قم را ملموس‏تر مى‏کند. در پاکستان اقبال لاهورى از متفکران سنى تجدد خواه و داراى اندیشه فلسفى، عقل‏گرایانه و اجتهادى است. اما عقل‏گرایى او با عقل‏گرایى و اجتهاد شیعى متفاوت است و کاملاً متأثر از غرب است. او در مسائل سیاسى نیز تفکرى سطحى و غیراجتهادى داشت و اقدام آتاتورک در جداکردن دین از سیاست و ناسیونالیسم ترکى را مى‏سترد.
دوران زیست اقبال، تقریبا همزمان با مرحوم حائرى یزدى در قم بوده است. در پاکستان پس از مدتى نه چندان دور، مدرسه‏اى تشکیل مى‏شود که فارغ التحصیل آن «طالبان» است که بهترین نقش را براى منزوى کردن اسلام از صحنه زندگى اجتماعى معاصر ایفا کردند. آنان نه اهل اجتهاد بودند و نه اعتدال. تشکیل طالبان عکس العمل عقل‏گرایى افراطى اقبال بود و اگر اجتهاد معتدلانه مرحوم حائرى نبود، سرنوشت ما نیز آینده روشنى نداشت.

تبلیغات