نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

سیاست روز،، ش 1138، 12/2/84
این مقاله، گفتاری از رحیم پورازغدی، پیرامون برخورد استاد شهید مطهری با جریانات روشن‏فکرانه در ایران می‏باشد. ازغدی با سخنی از استاد مطهری، این چنین آغاز می‏کند: «از اسلام فقط با یک نیرو می‏شود، پاسداری کرد که آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف، به شرط مواجهه صریح و روشن با آنها امکان‏پذیر است». به نظر ایشان، مطهری خط تحریف دین را بر سر تضادهای دو گزینه‏ای و گریزناپذیر قرار داد و نگذاشت به اجمال و ابهام بگذرند و عبور کنند. مطهری نشان داد که در سطح محور جناح‏های مارکسیستی یا لیبرالی که در بدنه روش‏فکری دین نفوذ کرده‏اند، چه کسانی حضور دارند یا چه اتفاقاتی در شرف افتادن است. وقتی لیبرال‏ها و مارکسیت‏ها فضای حاکم بر محافل روشن‏فکری دینی را قبضه نمودند، مطهری در آن دوران انفعال و اغفال دینی، یک کمیته هوشیاری تشکیل داد و از سطح جماعت روشن‏فکر و مقدس‏مآب یک گام فراتر گذاشت و یک تنه، رستاخیز به پا کرد.
در ادامه، ازغدی می‏گوید: «فقر نظریه‏پردازی»، در محافل روشن فکری دینی در دهه‏های چهل و پنجاه باعث تأویل دین و تفسیر به رأی دین و سهل گرفتن امر تفکر در دین شد و همین امر، موجب روی آوردن به تکذیب و مکاتب دیگر به خصوص لیبرالیسم قرن هیجدهم بود. در یک چنین عرصه‏ای، دو پدیده از خراسان ظهور کردند؛ یکی مطهری، که خدای دقت و انضباط فکری و دیگری شریعتی، که صدای ناقوس بیداری مذهبی بود.
هدف شریعتی، تقویت دین بود، اما مطهری هم، غم دفاع از اسلام در برابر مارکسیست‏ها و لیبرال‏های ارتدوکس را داشت و هم، غم تبیین اسلام در نزد بچه مسلمان پیرو تفکر مارکسیستی. مطهری، شهید نبرد تأویل دین است؛ چرا که در مشهد، مطهری را سمبل یک آدم متحجر و امل که تاب قرائت‏های جدید از دین را ندارد، می‏شمردند، در مقابل، مطهری صریحا می‏گفت که خط مرزی اسلام و مارکسیسم را معلوم کنید؟ تا کجا شما تفسیر دین و قرائت دین می‏کنید و از آنجا به بعد تکذیب و تحریف دین است؟
البته گروه فرقان نیز که خود را به عنوان یک جریان نواندیش دینی مطرح می‏کردند، معتقد بودند که قرائت مطهری، قرائت آخوندی سنتی و واپس‏گراست. این گروه دارای گرایشات تفسیر به رأی قرآن با گرایشات چپ روشن‏فکری مذهبی بود و اولین گلوله خشونت، در جواب فکر و اندیشه از همین محافل شلیک شد.
هم‏چنین در جلسه‏ای در مشهد با حضور مهم‏هایی از مارک مرتجع و فاشیست، تمام اصول اصلی مارکسیسم را در همان جلسه از قرآن استخراج کردند و آن را قرائت (برداشت) جدید از قرآن و دین نامیدند. گرایشات چپ هم، دین را فقط سیاست فرض کردند و به نظر آنها، اسلام دین شمشیر و خشونت است. در محافل لیبرالی هم، اسلام را جدا از سیاست می‏شمردند.
مطهری رهبران این جریان‏ها را صریحا ماتریالیسم منافق و بدنه آن را ماتریالیسم اغفال شده می‏نامد و در جواب آنها می‏گوید: چرا ایمان به غیب را ایمان به مبارزه مخفی می‏دانید، چرا باید با ادبیات لیبرالی یا مارکسیستی حرف بزنیم تا ما را روشن‏فکر خطاب کنند؟ مطهری، منتقد صریح اللهجه اخباری‏گری و طالبان‏گری در جهان تشیع بود، آقای مطهری اصالت‏الحقیقتی است نه اصالت‏القرائتی. مطهری درباره برداشت یا قرائت می‏گوید: دین هم یک محکمات و نصوصی دارد که در قطعیات دین و عقل، آنجایی که نص و محکمات است، یک قرائت بیشتر امکان ندارد. و هم یک ظنیات و متشابهات دارد که اینجا اختلاف قرائت و تکثر برداشت وجود دارد، البته مطهری در این حوزه، شرط عقلایی می‏گذارد که هر قرائتی حجت نیست.
در پایان، ازغدی چنین نتیجه می‏گیرد که اگر کسی این مرزبندی مطهری را قبول نداشته باشد، آن وقت، هرج و مرج (استبداد) و قرائت‏بازی بدون متدولوژی شدن، باعث سرگردانی در دین، قرآن، اخلاق و همه چیز می‏شود.

تبلیغات