آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

در این گفتگو علت دیدگاه منفى نسبت به واژه هایى مانند اصلاح طلبى، آزادى و دموکراسى و هدف از طرح اصلاحات در جامعه کنونى مطرح گردیده و نهایتاً غلبه سلطه استکبارى بر جریان اصلاح طلبى ثابت شده است. سپس نسبت میان خشونت و اصلاح طلبى مورد بحث قرار گرفته است. همچنین بیان گردیده که اصلاح طلبى اکنون درصدد ایجاد تغییرات اساسى در ساختار نظام است که تحت عنوان تغییرات قانون اساسى و به رفراندوم گذاشتن نظام مطرح مى شود و نهایتاً براى سکولارکردن جامعه و نظام تلاش مى کند و تصور مى کند مانند انقلاب اسلامى مى تواند به طور مسالمت آمیز انقلاب در انقلاب کند و نظام اسلامى را براندازد. مهمترین ابزار اصلاح طلبان نفاق است که اگر مواضع و اهدافشان را روشن بیان کنند، مردم از آنان گریزان خواهند بود.

متن

آزادی - اصلاحات

در راستاى انحراف مسیر انقلاب و احاطه سلطه آمریکا و غرب، از عناوینى مانند «اصلاحات» و «دموکراسى» استفاده شده است; از این رو، این واژه ها همواره توهم یک دیدگاه منفى را خواهد داشت. از سوى دیگر، جریانى که اصلاح طلبى را شاخصه خود اعلام مى کند، همسویى و حمایت جدى غرب، به خصوص آمریکا را در پى داشته است و اگر نگوییم این دو جریان هماهنگ هستند، لااقل مرز میان خواسته آنها و غرب روشن نیست. در شرایط کنونى، اصلاحات مطرح شده در واقع نوعى دگرگونى و دگردیسى در مبانى ارزشى جامعه و استحاله انقلاب است. تقبیح خشونت از سوى اینان نیز جز یک شعار نیست و وقتى در درون جبهه خود با مشکلاتى مواجه شدند، بحث از قتل عام درمانى نیز به میان آوردند. در حقوق بشر غربى ها و آمریکایى ها و دموکراسى نیز همین گونه است و اینها قطعاً براى تثبیت حاکمیت خود متوسل به خشنترین خشونتها خواهند شد.
طرح افغانیزه شدن ایران از سوى آمریکا یک طرح استراتژیک نیست; ولى مى تواند یک تاکتیک باشد. البته بافت فرهنگى، نجابت ملى، ملاحظات دینى و عواطف انسانى توأم با هوشمندى جامعه مانع فراهم آمدن بستر براى چنین طرحى است. همچنین نهادهاى دینى، مدنى و سنتى جامعه ما که از قبل موجود بوده اند، مانند روحانیت و مساجد که در عین کثرتى که دارند وحدت بخش مى باشند، مانع تحقق چنین طرحى هستند.
به نظر من، هدف از به هم ریختن نظم، ایجاد خستگى و یأس در مردم است تا زمینه براى ایجاد آرامش توسط یک دیکتاتور فراهم گردد، مانند آنچه در مشروطه اتفاق افتاد. گروه هاى سیاسى هم که در بهوجود آوردن زمینه استبداد سهیم اند، مجبور به تن دادن به استبداد خواهند بود، بلکه یک شبه کشور را واگذار خواهند کرد.
هر جریانى از جمله اصلاحات آمریکایى ابتدا داراى زمینه سازى فرهنگى مى باشد که این اتفاق سالهاست که تحت عنوان تهاجم فکرى و فرهنگى رخ داده است; یعنى غربیها دنبال این بودند که در یک بسترسازى فکرى، حکومت دینى را ناکارآمد و انقلاب را شکست خورده نشان دهند و ایده آل را در برگشت به یک حرکت غیردینى تبلیغ کنند. آنان گرچه به موفقیت کاملى دست نیافته اند، اما داراى توفیقاتى بوده اند. البته امروز شاهد رشد نسل جوانى هستیم که داراى آرمانهاى دینى بوده و براى حفظ آنها نیز مقاومت خواهند کرد. همچنین اصلاح طلبان آمریکایى در زمینه اقتصادى توفیقاتى داشته اند که آزادسازى اقتصادى و کم رنگ شدن قانون اساسى در ابعاد اقتصادى از جمله آنهاست.
اصلاح گرایان آمریکایى به دنبال آن اند که زمینه هاى مقاومت ساختارى نظام را از بین ببرند و این امر نیز در گرو اصلاح در قانون اساسى مى باشد; لذا ما عمیقاً با اصلاحات ساختارى در قانون اساسى مخالف هستیم. امروزه از تاکتیک مشارکت مردمى و دموکراسى، یعنى همان چیزهایى که در قانون ما داراى رسمیت مى باشد استفاده مى کنند تا اساس را تغییر دهند و این شیوه، نوعى سوءاستفاده از قدرت و قانون است.
در نظام و قانون اساسى ما توزیع قدرت وجود دارد; ولى به حدى زیاد است که اگر نقطه متمرکزى براى پیوند نباشد، متلاشى خواهد شد. اصلاح طلبان به دنبال حذف این نقطه وحدت هستند و در گام بعدى نیز بسیارى از قواعد و مقررات دینى را غیرمنطبق بر نظام جامعه پنداشته، از تفکیک دین و سیاست صحبت خواهند کرد. هدف آنان این است که اسلام را دین انفرادى بکنند تا به حاکمیت ربطى پیدا نکند; از این رو برخى مى گویند اصلاحات با این قانون اساسى امکان ندارد; در حالى که یک سال قبل به این صراحت مطرح نمى کردند. در برابر این جریان، احتمال تکرار تاریخ هست. لذا اگرچه مردم هوشمند هستند، ولى خطر جدى، نفاق است که در پوشش شعارهاى مبهم و دوپهلو مثل آزادى و مردم سالارى حرکت مى کند. رسالت خواص و آگاهانه جامعه، افشاى چهره نفاق است، نه کناره گیرى; زیرا سنت الهى نشان داده است که مردم مى توانند حافظ یک نظام باشند و یا با وادادگى و بى توجهى فرصتهاى تاریخى را از دست بدهند. اما درباره مسأله به رفراندم گذاشتن نظام که از سوى برخى مدعیان اصلاح طلبى مطرح مى شود، باید گفت در هیچ نظامى همه چیز نمى تواند متغیر باشد. این، همان انقلاب است در برابر انقلاب که توجیه حقوقى ندارد و چنین چیزى، یعنى همه پرسى درباره تمامیت نظام را در هیچ یک از سیستمهاى حکومتى اروپا و آمریکا نمى بینید.
از دیدگاه اسلامى هم امیرالمؤمنین(علیه السلام) مکرر فرمودند که بیعت یک بار است; یعنى پس از بیعت، نمى شود نقض بیعت کرد و الاّ از ناکثین و مارقین خواهند بود. جریان اصلاح طلبى در ایران اگر مواضع خود را به روشنى بیان کند و نفاق نورزد، واقعیات افکار و اهداف آنها موجب گریز مردم خواهد شد; علاوه بر آنکه نتوانسته اند خواسته ها و مطالبات مردم را برآورند و از این جهت در درازمدت حذف خواهند شد; مگر اینکه در عمل به خشونت متوسل شوند. در برلین، ماهیت متشتّت مخالفین انقلاب اجازه نداد که از یک روش استفاده شود; لذا خواه ناخواه میان خودشان نیز درگیرى خواهد بود. نکته دیگر این است که میان جریان اصلاح طلبى امروز و اتفاقات سالهاى 59 و 60 مشابهتهاى زیادى وجود دارد و به همین دلیل است که اینان احساس کرده اند که زمینه و بستر مجدداً فراهم شده است.

تبلیغات