آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

در شماره پیشین، مقالهای درباره «وجوب عمره مفرده» آوردیم و گفتیم بر هر کسیکه نسبت به آن استطاعت دارداگرچه نسبت به انجام حج تمتّع استطاعت نداشته باشد، واجب است و نیز ادلّهای بر وجوب آن حتی بر کسانیکه از مکه دورند (نائی هستند) اقامه کردیم و اشکالاتی که بر این مدعا وارد شده، به تفصیل مورد نقد و بررسی قرار گرفت و سرانجام نتیجه گرفتیم که وجوب عمره مفرده همانند وجوب حج تمتع نزدیکتر به واقع است، با این فرق که چنانچه شخصی حج تمتع را بجا آورد پس از آن عمره مفرده بر او واجب نمیگردد اگر چه نسبت به آن مستطیع باشد و به عکس اگر فردی عمره مفرده را انجام دهد و پس از آن برای حجّ تمتّع استطاعت پیدا کند، انجام حج تمتع واجب است و انجام عمره مفرده کفایت از انجام حج تمتّع نمیکند.
و اینک در این نوشتار دو موضوع مربوط به همدیگر مورد بحث قرار میگیرد، از اینرو آن را در دو بخش میآوریم:
الف: آیاکسانیکه وظیفه آنها انجام حج اِفراد یا قِران است، واجب است پس از انجام این دو (حج قران و اِفراد) عمره مفرده نیز بجا آورند یا اینکه این وجوب در بعضی از موارد است و همیشه نیست. هدف نوشته اثبات امر دوم بوده و مشتمل بر مطالب زیر است:
1 ـ طرح بحث 2 ـ پیشینه بحث 3اقوال فقها 4ادله اثبات مدعا: (الف:روایات ب:اجماع ج: فعل نبی(صلی الله علیه وآله)د: برائت).
ب: بحث دیگری که به دنبال بحث اوّل پیش میآید; عبارت از این است که: در مواردی که شخصی نسبت به عمره مفرده و حج قران و یا افراد استطاعت دارد، آیا لازم است ابتدا حج، سپس عمره را انجام دهد و یا اینکه تقدیم حج برعمره مفرده، واجب نیست و ممکن است عمره مفرده بر حج افراد و قران مقدم گردد؟ مباحثی که در این بخش بررسی خواهد شد عبارتند از:
1 ـ پیشینه بحث 2 ـ ادله واجب نبودن تأخیر عمره (الف: روایات ب: برائت) 3 ـ ادلّه وجوب تأخیر عمره.
بخش اوّل:
1 ـ طرح بحث
بسیاری از بزرگان فقها فرمودهاند: شخصی که وظیفهاش حج افراد و قران است باید پس از انجام آندو، عمره مفرده بجا آورد. محقق حلّی(رحمه الله) یکی از این گروه است. وی در کتاب شرایع، که لقب «قرآن
فقه» را از جانب برخی از بزرگان به خود اختصاص داده، مینویسد:
«شکل حج اِفراد عبارت است از پوشیدن احرام از میقات و یا هر مکانی که احرام حج از آنجا جایز است، سپس وقوف در عرفات، وقوف در مشعر، اعمال مخصوص منا، طواف بر خانه، نماز پشت مقام، سعی میان صفا و مروه، طواف نساء و دو رکعت نماز آن. و واجب است پس از خروج از احرام، انجامِ عمره مفرده... و افعال حج قِران همانند اِفراد است.»(1)
2 ـ پیشینه بحث
بررسی تاریخِ مباحث علمی، در فهم و درک آن علم، نقش به سزایی دارد، بهویژه مطالب فقهی در بخش عبادات، که مبتنی بر تعبد است و از طرفی تتبع در اقوال فقها به خصوص بزرگان صدر اوّل که نظرات آنها برگرفته از فرمایشات ائمه اطهار(علیهم السلام) است که آبشخور اصلی فقه میباشد. در فهم حکم مسأله تأثیر زیادی دارد.
از اینرو پیش از آغاز بحث، کلمات صاحبنظرانِ در این فن را بررسی میکنیم:
1 ـ شیخ صدوق (م ـ 381) در دو کتاب فقهی خود تنها به تقسیم حج به «تمتّع»، «قران» و «افراد» بسنده کرده و صورت حج افراد و قران را نیاورده است. او مینویسد:
«بدان حج سه قسم است: قِران، اِفراد و تمتّع».(2)
2 ـ شیخ مفید (م ـ 413) در المقنعه اگرچه صورت حج قران و افراد را بیان کرده ولی سخنی از وجوب عمره مفرده پس از آن، به میان نیاورده است. او مینویسد:
«اعمال حج قران عبارت است از احرام از میقات مخصوص به آن و همراه با احرام قربانی را که مقدور است، همراه میکند، سپس دو طواف بر پیرامون خانه و یک سعی میان صفا و مروه بجا میآورد... پس از این میفرماید: صورت اعمال حج اِفراد نیز چنین است».(3)
3 ـ سید مرتضی (م ـ 436) در جملالعلم و العمل، همانند شیخ مفید مشی میکند و سخنی از وجوب عمره مفرده پس از حج قران و یا افراد نمیآورد. او میفرماید:
«حج قران به این است که از میقات آن احرام ببندد و قربانی را همراه با احرام کند سپس دو طواف بر خانه و یک سعی میان صفا و مروه انجام دهد».(4)
4 ـ همو در کتاب مسائل ناصریات افزون بر اینکه به وجوب عمره مفرده پس از حج قِران و افراد اشارهای نکرده استدلال میکند که در حج قِران و اِفراد، دو طواف و یک سعی بیشتر واجب نیست و کسانیکه افزون بر یک سعی را واجب میدانند; باید دلیل بیاورند. سید مرتضی مینویسد:
«حج قران در نظر ما عبارت است از اینکه با احرام هدی همراه گردد و بر او دو طواف بر خانه و یک سعی میان صفا و مروه واجب است فقط».(5)
5 ـ ابیصلاح حلبی (م ـ 447) تصریح میکند که فرق میان حج تمتّع با حج قران و افراد در این است که: در حج تمتع، افزون بر اعمال حج، مناسک عمره را نیز باید اضافه کند، به عکس قران و افراد. وی مینویسد.
«حج قران عبارت است از اینکه هدی را نیز همراه کند و حج افراد عبارت است از اینکه حج جدای از هدی و عمره باشد».(6)
6شیخ طوسی (م46) شاید اوّلین فقیهی باشد که بر وجوب عمره پس از حجّ قران و افراد تصریح کرده است، او میگوید:
«شخصی که حجّ قران انجام میدهد پس از انجام اعمال آن، از احرام خارج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ محقق حلّی، شرایعالإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج1، ص238، منشورات اعلمی.
2 ـ اعلم أن الحج علی ثلاثة أوجه: قارن و مفرد للحج و متمتع بالعمرة الی الحج. شیخ صدوق، مقنعه، ص215، کتابالحج، مؤسسه امام هادی.
3 ـ المقنعه، شیخ مفید، ص35، جامعه مدرسین.
4 ـ سید مرتضی علمالهدی، الجمل و العمل (همراه با ینابیع الفقیه، ج7)، ص104
5 ـ سید مرتضی علمالهدی، المسائلالناصریات (در ینابیعالفقیه، ج7)، ص137
6 ـ ابن اصلاح حلبی، کافی فی الفقه، ص191، مکتبة امیرالمؤمنین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میشود و بر اوست انجام عمره مفرده پساز حجّ قران. ...و کسی که حجّ افراد انجام میدهد وظیفهاش مناسک حج قراناست مگر در همراه کردن هدی.»(1)
7سلار (م463) در مراسم، ذکری از وجوب عمره، پس از حجّ قران و افراد نمیکند. او میگوید:
«حجّ قران عبارت است از احرام و همراه کردن هدی و دو طواف و یک سعی میان صفا و مروه.»(2)
قاضی ابن برّاج (م481) از فقیهانی است که تصریح میکند بر وجوب عمره، پس از انجام حجّ قران و افراد. او پس از شمردن اعمال حج قران مینویسد:
«لازم است پس از اعمال حج قران، عمره مفرده گزارده شود.»
سپس میفرماید:
«اعمال حجّ افراد مانند حجّ قران است.»(3)
ابن حمزه (م580) نیز عمره را پس از حج قران و افراد لازم میداند. ایشان پس از تقسیم عمره به آنچه که پیش از حج واجب و پس از حج واجب به جا آورده میشود، مینویسد:
«عمرهای که پس از اعمال حج واجب است، عمره حجّ قران و افراد است.»(4)
ابن ادریس (م598) در اعمال حجّ قران و افراد مینویسد:
«پس از انجام مناسک این دو (حج قران و افراد)، حاجی باید از مکّه به سوی مسجد تنعیم و یا یکی دیگر از میقاتها خارج گردد و از آنجا محرم شود. برای انجام عمره مبتوله(5) (کنایه از عمره مفرده).»
علاّمه حلّی (م672) نیز در شرایع تصریح میکند بر این که در حج قران و افراد باید عمره مفرده انجام گیرد، ایشان پس از بیان مناسک آن دو، میفرماید:
«واجب است بر او (کسی که حجّ افراد انجام داده است) انجام عمره مفرده.»(6)
جمع بندی و نتیجهگیری
از کلمات فقها روشن شد که شاید اول فقیهی که تصریح کرده بر وجوب عمره مفرده پس از حجّ قران و افراد، شیخ طوسی(رحمه الله) بوده است و فقهای پیش از او، با این که در مقام بیان تعریف و تبیین اجزاء حجّ قران و افراد بودهاند، ذکری از وجوب عمره مفرده پس از آن دو، به میان نیاوردهاند و کسانی که (همانند محقّق حلّی) عمره مفرده را پس از حجّ افراد و قران واجب دانستهاند نیز بیان نکردهاند که انجام آن جزئی از اعمال حج افراد و قران است و یا واجب مستقل میباشد.
3 ـ اقوال فقه
در این بخش با نقل نظریات فقها و نقل اختلاف گفتارها، بررسی خواهیم کرد که:
آیا عمره مفرده همیشه پس از حج افراد و قران واجب است یا تنها در زمانی واجب است که همزمان با استطاعت بر حج قران و افراد، برای عمره مفرده نیز مستطیح شده؟
و اگر به هنگام انجام حجّ قران و افراد، عمره مفرده واجب نباشد، مانند این که: از پیش عمره مفرده را به جا آورده باشد و یا وجوب حج از باب نذر بوده و عمره مفرده متعلّق نذر نبوده است. در این موارد: آیا به دنبال حج قران و افراد، باید عمره مفرده نیز آورده شود؟ در این زمینه میان فقها اختلاف وجود دارد و نظریات گوناگونی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شیخ طوسی، المبسوط، ج1، ص311، مکتبه مرتضوی.
2 ـ مراسم العلویه، (در ضمن ینابیع الفقهیه، ج7) سلار، ص237
3 ـ قاضی ابن براج، المهذّب، ص210، جامعه مدرّسین.
4 ـ ابن حمزه، الوسیله، ص195، منشورات کتابخانه آیةالله نجفی.
5 ـ ابن ادریس، کتاب السرایر، ج1، ص523، جامعه مدرسین.
6 ـ محقّق حلّی، شرایع الاسلام، ج10، ص238، منشورات اعلمی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ارائه دادهاند:
1 ـ نظریه وجوب عمره; از ظاهر عبارت برخی از بزرگان فقها، برداشت میشود که عمره مفرده واجب است. از باب نمونه، کلام علاّمه حلّی در شرایع(1) و شیخ طوسی(2) در مبسوط است که پیش از اینگذشت.
2 ـ واجب نبودن عمره مفرده; جز در صورتی که همزمان با حج برای آن نیز استطاعت داشته باشد، از جمله کسانی که بر این باورند میتوان از آیةالله گلپایگانی نام برد. ایشان مینویسند:
«کسی که حج افراد انجام میدهد، عمره مفرده میگزارد. اگر پیش از انجام حج آن را انجام ندهد و اگر بر عمره مفرده استطاعت نداشته باشد و یا نذر نیز واجب نشده باشد انجام آن پس از حج افراد واجب نیست.»(3)
صاحب جواهر در شرح کلام محقّق حلّی، که معتقد بود: پس از حج افراد باید عمره مفرده گزارده شود مینویسد:
«انجام عمره مفرده، بر مکلّفی که حجّ افراد انجام میدهد در صورتی واجب است که عمره بر او واجب شده باشد.»(4)
علاّمه حلّی در این باره مینویسد:
«اگر شخصی برای حج افراد استطاعت پیدا کند و برای عمره آن استطاعت نداشته باشد تنها حجّ واجب است، بنابر قول اقرب.»(5)
4 ـ ادلّه مدّع
ممکن است برای اثبات این مدّعا که «عمره مفرده همیشه پسس از حجّ قران و افراد واجب نیست» به ادلّهای تمّسک گردد، آنها را در سه بخش بررسی میکنیم:
الف: روایات
روایات فراوانی وجود دارد که عمره مفرده از جهاتی مانند حج است; از جمله آن جهات شرایط استطاعت، فوریّت و مقدارِ وجوب است. و بیشک (در جای خودش) به دلیلهای گوناگون; از جمله اجماع، سیره و روایات(6) ثابت شده است که حج در عمر هر انسانی یک بار بیشتر واجب نیست. بنابر این اگر کسی پیش از حج قران و افراد، عمره مفرده را انجام دهد و استطاعت نسبت به آن ندارد، نباید بر او واجب باشد و اما روایاتی که دلالت دارد عمره مفره همانند حج است فراوان است; از جمله صحیحه زراره است که از ابیجعفر، امام باقر(علیه السلام)در حدیثی آورده که فرمود:
«العمرة واجبة علی الخلق بمنزلة الحجّ لأنّ الله تعالی یقول: }وأتمّوا الحجَّ والعُمرَةَللهِ{».(7)
«عمره بر انسانها واجب است، همانند حج; زیرا خداوند میفرماید: حج و عمره را برای خدا به پایان برسانید.»
صحیحه ابیبصیر از امام صادق(علیه السلام)است که فرمود:
«العمرة مفروضة مثل الحجّ»(8)
«عمره واجب است همانند حج.»
در روایت معتبر معاویة بن عمار از امام صادق(علیه السلام) است که میفرماید:
«العمرة واجبة علی الخلق بمنزلة الحجّ علی من استطاع إلیه سبیلا، لأنّ الله عزّوجلّ یقول }وأتمّوا الحجّ والعمرةلله{»(9)
«عمره واجب است بر انسانها به منزله حج نسبت به کسانی که استطاعت دارند خداوند میفرماید: حج و عمره را برای خدا به پایان برسانید.»
از این روایات استفاده میشود که وجوب عمره مفرده همانند وجوب حج است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شرایع الاسلام، ج1، ص238
2 ـ مبسوط، ج1، ص311
3 ـ آیةالله گلپایگانی، کتاب الحج، ج1، ص18، مطبعة خیام.
4 ـ جواهر الکلام، ج18، ص43، دار احیاء التراث العربی.
5 ـ قواعد الاحکام، در ضمن کشف اللسام، ج6، ص291
6 ـ جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به کتابهای مفصل، از جمله مستند العروه، ج1، ص13
7 ـ شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج10، باب1 از ابواب العمره، ح2، ص235
8 ـ همان مدرک، ج5، ص226
9 ـ همان مدرک، ج8، ص237
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یعنی همانگونه که حج در تمامی عمر بیش از یک مرتبه بر انسان واجب نیست،
وجوب عمره نیز در طول عمر، تنها یک بار بر انسان واجب است. بنابر این، چنانچه بیش از حج افراد و قران، عمره مفرده را انجام داده باشد لازم نیست پس از آن دو انجام گیرد و نیز همانگونه که بیاستطاعت حج واجب نمیگردد، اگر کسی حج قران
و یا افراد انجام دهد و استطاعت نسبت به عمره مفرده نداشته باشد، نباید بر او واجبشود.
فاضل هندی در مقام بیان این که: «اگر شخصی نسبت به حجّ افراد مستطیع باشد نه عمره، تنها حج واجب است» مینویسد:
«اخبار دلالت دارد که حجّ تمتع سه طواف به دور خانه و دو طواف میان صفا و مروه است ولی حجّ قران و افراد دو طواف به دور خانه و یک طواف میان صفا و مروه است. (یعنی عمرهندارد)»(1)
ب: اجماع
بسیاری از بزرگان بر این مطلب که عمره مفرده در عمر یک بار بیشتر واجب نیست ادعای اجماع کردهاند; از جمله صاحب جواهر در مقام استدلال بر این کلام محقّق حلّی، که میفرماید:
«شرایط وجوب عمره و مقدار واجب آن، همانند حج است» مینویسد:
«اجماع محصل و منقول بر این مطلب (هماهنگی عمره مفرده و حج نسبت به شرایط و مقدار واجب) اقامه شدهاست.»(2)
نقد و بررسی
استدلال با اجماع، بر واجب نبودن عمره مفرده پس از حج افراد و قران، بر کسی که نسبت بدان مستطیع نیست، در به نظر نمیرسد; زیرا بر فرض قبول اتّفاق تمامی فقها، این اجماع مدرکی است چنین اجماعی کاشف از قول معصوم(علیه السلام) نخواهد بود و از سوی دیگر ادعای اجماع در این مسأله که برخی از فقها همانند شیخ طوسی و ابنبرّاج و دیگران مخالفت کردهاند و فرموده پس از حج قران و افراد عمره مفرده واجب است، نادرست خواهد بود.
ج: فعل نبی(صلی الله علیه وآله)
از جمله ادلّه، میتواند عمل حضرت رسول الله(صلی الله علیه وآله) باشد; زیرا آن حضرت عمره مفرده را پس از اعمال حج بهجا نیاورده است; زیرا عمرههایی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)انجام داده هیچ کدام پس از حج نبوده است. و چون نسبت به عمرههایی که آن حضرت بهجا آورده از جهاتی; مانند تعداد عمرهها و میقات و... اختلاف وجود دارد، مناسب است برخی از روایات را که ویژگی و خصوصیات عمرههای آن حضرت را بیان کرده است، به دقّت بررسی کنیم:
1 ـ شیخ صدوق ضمن روایت مرسلی عمرههای پیامبر(صلی الله علیه وآله) را سه بار نقل میکند. او مینویسد:
«إنّ رسول الله(صلی الله علیه وآله) اعتمر ثلاث عمرة متفرّقات کلّها فی ذیالعقدة عمرة أهل فیها من عسفان وهی عمرة الحدیبیة وعمرة القضا احرم فیها من الجحفة وعمرة أهل فیها من الجِعْرانة وهی بعد أن رجع من الطائف من غزاةحنین.»(3)
«رسول خدا سه عمره در زمانهای گوناگون انجام داد که تمامی آنها در ماه ذیالعقده بوده است: 1عمرهای که از محل عسفان احرام بسته که به نام عمره حدیبیه معروف است. 2عمره قضا که از جحفه احرام بسته. 3عمرهای که از جعرانه احرام بست و این عمره پس از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کشف اللسام، ج6، ص291
2 ـ جواهر الکلام، ج20، ص441
3 ـ وسایل الشیعه، ج7، باب 23 از ابواب المواقیت، ح2، ص237
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مراجعت از غزوه حنین از طائف بودهاست».
این روایت گر چه مرسله است لیکن کلینی همین روایت را مستند از معاویة بن عمار نقل کرده است(1) و این سند بیاشکال است.
2 ـ در صحیحه ابان از امام صادق(علیه السلام)نقل شده که عمرههای رسول الله سه تبود:
«اعتمر رسول الله(صلی الله علیه وآله).. ثلاث عمرة کلّهنّ فی ذیالقعدة»(2)
«رسول خدا سه عمره انجام داد: و تمامی آنها در ماه ذیالقعده بودهاست.»
3 ـ شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه نقل میکند که رسول خدا نُه عمره انجام داده است:
«اعتمر رسول الله(صلی الله علیه وآله) تسع عمرة»(3)
«رسول خدا نُه عمره انجام داده است.»
مرحوم مجلسی اوّل در روضةالمتّقین در شرح این حدیث مینویسد:
«ما اطلاعی از این خبر نداریم و اگر خبر صحیح باشد مراد عمرههای پیش از هجرت است و یا آنها به ضمیمه عمرههای پس از هجرت، و ممکن است سهو در نسخه باشد.»(4)
در هر صورت عمرههای آن حضرت به هر تعـداد که باشـد، هیچکـدامش پـس از حج انجام نپذیرفته است، پس عمل رسـول الله(صلی الله علیه وآله) میتواند دلیل باشد بر این که لازم نیست پس از حج قران و افراد به گونه حتم عمره مفرده انجام گیرد. البته این دلیل در صورتی صحیح است که ثابت گردد رسولالله حج قران و افراد انجام داده است، در غیر این صورت استدلال صحیح نخواهدبود.
فاضل هندی در مقام شرح کلام علاّمه حلّی که معتقد است اگر استطاعت تنها برای حج افراد باشد نه عمره مفرده، فقط حج واجب است مینویسد:
«از جمله ادلّه این نظر، عبارت است از این که روایات مربوط به حجّةالوداع از انجام عمره مفرده ساکت است بلکه ظاهرند در انجام نپذیرفتن آن».(5)
د: برائت
دلایلی که تا کنون برای اثبات ادّعا اقامه شد اگر صحیح نباشد و تردید کنیم که آیا تمامی کسانی که حج افراد و یا قران انجام میدهند باید پس از آن عمره مفرده نیز انجام دهند؟ حتی کسانی که نسبت بدان استطاعت نداشته باشند؟ و یا این که حج را نذر کردهاند ولی عمره را نذر نکردهاند. این شک در اصل تکلیف است و جای برائت است; به عبارت دیگر، اگر شک کنیم بیشتر از یک عمره مفرده واجب است یا نه، برائت جاری میشود. و ممکن است برائت به صورت دیگر نیز جریان پیدا کند و آن این که شک میکنیم کسی که وظیفهاش حج قران و یا افراد است در صورتی که عمره مفرده را انجام داده باشد، بار دوّم نیز واجب است. این مورد مصداق اقلّ و اکثر ارتباطی است و برائت از وجوب اکثر جاری است. تا اینجا روشن شد که عمره مفرده پس از حج قران و افراد همیشه واجب نیست پس اگر کسی آن را قبل از حج انجام داده و یا نسبت به حج افراد و قران استطاعت دارد ولی نسبت به عمره مفرده استطاعت ندارد و یا حج قران و افراد را با نذر واجب کرده ولی عمره را واجب نکرده در تمامی این صور عمره مفرده همراه با حج افراد و قران واجب نیست. آیةالله خویی درباره این که دلیلی بر وجوب عمره مفردهچنانچه نسبت به آن استطاعت نداشته باشدنیست، مینویسد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسایل الشیعه، ج10، باب 2 از ابواب العمره، ح2، ص238
2 ـ همان مدرک، ح3
3 ـ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص154، ح667، دار الکتب الاسلامیه.
4 ـ مجلسی اول، روضة المتقین، ج2، ص122، کوشانپور.
5 ـ کشف اللسام، ج6، ص291
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«حج افراد و عمره مفرده دو واجب مستقلاند، بنابر این اگر نسبت به یکی از آنها استطاعت باشد همان واجباست.»(1)
جمع بندی
از آن چه گذشت روشن شد که فرمایش برخی از بزرگان فقه، همانند شیخ طوسی و علاّمه حلّی و محقّق حلّی بر این که: پس از از حج قران و افراد، آوردنِ عمره مفرده لازم است، صحیح به نظر نمیرسد. بلکه باید گفته شود واجب است عمره مفرده پس از حج افراد و قران چنانچه نسبت به آن استطاعت وجود داشته باشد; زیرا چه بسا به هنگام انجام حج قران و افراد برای عمره مفرده استطاعت وجود ندارد از آن جهت که حج با نذر واجب شده و عمره مفرده متعلّق نذر نبوده و یا از آن جهت که عمره مفرده را از پیش انجام داده است.
بخش دوّم:
وجوب تأخیر عمره از حجّ افراد وقران
از مباحث شایسته تحقیق در عمره مفرده این است که آیا در انجام عمره مفرده با حج قران و افراد ترتیب لازم است؟
از ظاهر عبارت بسیاری از فقها استفاده میشود که باید عمره مفرده پس از به پایان رساندن حج انجام گیرد، از باب نمونه علاّمه حلّی در این باره مینویسد:
«صورت اعمال حج افراد عبارت است از احرام پوشیدن از میقات و یا هر جا که احرام جایز است، سپس رفتن به عرفه و مشعر و انجام مناسک روز قربانی و طواف و نماز و سعی و طواف نساء و نماز سپس عمرهمفرده»(2)
در میان فقیهان نامآور پیشین نیز کسانی بر این باور بودهاند; از جمله شهید مینویسد:
«زمان عمره مفرده واجب، به اصل شرع، پس از انجام اعمال حج و گذشت ایّام تشریقاست.»(3)
این مسأله در ضمن سه بخش بررسی میگردد.
1 ـ پیشینه بحث
در میان نامآوران فقه، بسیاری از بزرگان نیز بر این باور بودهاند که عمره مفرده واجب، لازم است پس از حج افراد و یا قران انجام گیرد; به عنوان نمونه:
شیخ طوسی در این باره مینویسد:
«شخصی که حج قران انجام میدهد، پس از انجام اعمال آن، از احرام خارج میشود و بر اوست انجام عمره مفرده پس از حج قران.»(4)
قاضی ابنبرّاج تصریح میکند که عمره مفرده باید پس از حج باشد. او مینویسد:
«لازم است بر کسی که حج قران انجام میدهد، پس از آن، عمره مفرده بهجا آورد.»(5)
ابن ادریس نیز از فقیهانی است که عمره مفرده را پس از حج افراد واجب میداند و میافزاید:
«پس از انجام مناسک لازم است کسی که حج قران و افراد انجام میدهد به سوی مسجد تنعیم و یا یکی دیگر از میقاتها خارج گردد و از آنجا برای انجام عمره مفرده محرم گردد.»(6)
علاّمه حلّی در شرایع نیز بر این مطلب تصریح میکند و مینویسد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ المعتمد، ج3، ص273
2 ـ علاّمه حلّی، قواعد الاحکام، ج1، ص72، منشورات رضی.
3 ـ دروس، شهید.
4 ـ شیخ طوسی، المبسوط، ج1، ص311، مکتبه مرتضوی.
5 ـ ابن حمزه، الوسیله، ص195، منشورات کتابخانه آیةالله نجفی.
6 ـ ابن ادریس، کتاب السرایر، ج1، ص523، جامعه مدرسین.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«بر کسی که حج افراد انجام میدهد، عمرهمفرده پس از آن واجب است.»(1)
از آن جهت که بسیاری از فقیهان صدر اوّل، در وجوب عمره مفرده همراه با حج افراد و قران سکوت کردهاند، در نتیجه بحث وجوب تأخیر عمره از حج افراد و قران نیز در کلمات آنها مطرح نشده است.
2 ـ ادلّه واجب نبودن تأخیر عمره
درباره وجوب تأخیر عمره مفرده، (در صورت واجب بودن) از حج افراد و قران، برخی از فقها بر این باورند که به طور حتم و یقین، واجبنیست عمرهمفرده پس ازحج قران و یا افراد بجاآورده شود. بلکه ممکن است پیشاز آنانجامگیرد براینمدّعا ممکن است به ادلّهای استدلال شود; از جمله:
الف: روایات
در میان ادلّه دال بر وجوب، به ویژه روایات، روایتی که دلالت کند بر وجوب ترتیب، یافت نشد. بلکه تمامی آنها مطلقاند. یعنی با انجام عمره پیش از حج و پس از آن سازگارند. افزون بر اینها شیخ صدوق روایتی را نقل میکند که در آن تصریح شده تخییر میان حج و عمره:
1ـ «وقال أمیرالمؤمنین(علیه السلام) أُمرتم بالحجّ والعمرة فلا تُبالوا بأیّهما بدأتم.»
«علی(علیه السلام) فرموده است: «شما به انجام حج و عمره فرمان داده شدهاید فرقی نمیکند به هر کدام آغاز کنید.»
دلالت روایت بر مدّعا، تمام است. چون صریح است در تخییر و اما از نظر سند بر مبنای کسانی که فرق میگذارند میان مرسلات شیخ صدوقکه با «قال» شروع شده باشد که در این صورت روایت معتبره استو روایاتی که با «رُوِیَ» شروع شده باشد که حجّت نیست.
2 ـ روایت یمانی از امام صادق(علیه السلام):
«إنّه سُئِل عن رجل خرج فی أشهر الحجّ مصمراً ثمّ خرج الی بلاده قال لا بأس وإن حجّ من عامه ذلک و افراد الحجّ فلیس علیه دم وإن الحسین بن علی(علیه السلام) خرج یوم الترویة إلی العرقا وکان معتمراً.»(2)
«امام صادق نسبت به مردی که در ماههای حج عمره مفرده انجام داده و به وطنش برگشته، فرموده است، اشکالی ندارد و اگر در همان سال حج افراد انجام دهد قربانی لازم ندارد و امام حسین روز هشتم از مکه خارج شد در حالی که عمره مفرده انجام دادهبود.»
روایت دلالت دارد بر این که جایز است پیش از حج افراد، عمره مفرده انجام گیرد; همانگونه که امام حسین(علیه السلام) انجام داده است.
از نظر سند، چنانچه محمّد بن اسماعیل، ابننریع باشد، روایت معتبره است.
3 ـ روایاتی که دلالت دارد، حج افراد و عمره مفرده با همدیگر ارتباط ندارند، بلکه آنها دو واجب مستقل هستند، بر این مطلب نیز دلالت دارد.(3) آیةالله خویی مینویسد:
«روایات فراوانی برواجب نبودن ترتیب میان عمره مفرده و حج افراد و قران دلالت دارد از جمله روایاتی که دلالت دارد بر مرتبط نبودن عمره با حج از این رو جایز است یکی را در سالی و دیگری را در سال دیگر انجامدهند.»(4)
ب: اصل برائت:
و اگر دلیل لفظی بر جواز تخیّر نداشته باشیم و شک کنیم در این که آیا ترتیب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ محقّق حلی، شرایع الاسلام، ج1، ص238، منشورات اعلمی.
2 ـ وسایل الشیعه، ج10، باب 7 از ابواب العمره، ح2، ص246
3 ـ این دسته از روایات زیاد است از جمله روایت 1 و 2 و 5 و 7 و 8 از باب1 از ابواب عمره. رجوع شود.
4 ـ المعتمد، آیةالله خویی، ج3، ص212
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرط است در صحّت عمره مفرده یا شرط نیست،برائتاز وجوب ونیزاصلعدم اشتراط تأخیر عمره از حج جریان دارد و وجوب ترتیب و تأخیر عمره را از حج نفی میکند.
برخی از فقها تصریح کردهاند که دلیلی بر لزوم تقدیم عمره مفرده بر حج افراد و قران نداریم. در این باره مرحوم آیةالله خویی مینویسد:
«معروف میان فقها این است که حج افراد پیش از عمره مفرده... باشد و برخی بر این مطلب ادّعای اجماع کردهاند و اما روایات لزوم تأخیر عمره مفرده از حج افراد استفاده نمیشود.»(1)
بنابر این، با عنوان دلیل و دست کم شک در آن، جای برائت است.
3 ـ دلیل بر وجوب تأخیر عمره
بزرگانی که بر این باورند، برای اثبات آن به اجماع استدلال کردهاند. فاضل هندی پس از تقسیم عمره به عمره تمتّع و مفرده مینویسد:
«عمره مفرده آورده میشود پس از
به پایان رسیدن حج و بر این
مطلب اجماع قولی و فعلی وجود دارد.»(2)
نقد و بررسی
ادّعای اجماع در این مسأله از نظر صغرا و کبرا مخدوش است; زیرا بسیاری از فقها قائل به تخییرند و وجوب ترتیب را نپذیرفتهاند.
صاحب جواهر پس از نقل روایات در اینباره مینویسد:
«این روایات و روایات دیگر، دلالت دارد بر واجب نبودن ترتیب و تأخیر عمره از حج، بلکه جایز است تقدیم آن بر حج افراد.»(3)
در جای دیگر میفرماید:
«اطلاق کتاب و سنّت بلکه خبر مرسل اقتضامیکند که جایز است تقدیم عمره (مفرده) بر حجّ.»
صاحب مدارک تصریح میکند که: «جایزاست عمرهوحجدریکسالانجام نپذیرد.»
در میان روایات چیزی که دلالت کند برارتباط «عمره» به «حج»، وجود ندارد و نیز روایات دلالت ندارد بر اعتبار وقوع این دو یک سال.(4)
آیةالله خویی نیز در مناسک میفرمایند:
«عمره مفرده و حج مانند عمره تمتّع و حج نیست تا لازم باشد آن دو در یک سال انجام گیرند بلکه جایز است هر یک از اینها در دو سال انجام گیرد.»(5)
از اینها گذشته، این اجماع بر فرض تمام بودن آن احتمال مدرکی بودن آن میرود.
جمع بندی
معلوم شد بر فرض وجوب عمره مفرده، همراه با حج افراد و قران، دلیلی بر وجوب تأخیر آن از حج نیست بلکه دلیل بر واجب نبودن تأخیر وجود دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آیةالله خویی، المعتمد، ج3، ص274
2 ـ فاضل هندی، کشف السام، ج6، ص292، جامعه مدرسین.
3 ـ جواهر الکلام، ج18، ص46
4 ـ سید علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام، ج8، ص459، آلبیت.
5 ـ آیةالله خویی، المعتمد، ج3، ص210، مسأله 4

تبلیغات