آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

متن

براساس سند چشم انداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران‏ بایستى الهام بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوى‏ مردم سالارى دینى، توسعه کارآمد، جامعه اخلاقى، نواندیشى و پویایى فکرى و اجتماعى، تأثیرگذار بر همگرایى اسلامى و منطقه‏اى براساس تعالیم و اندیشه‏هاى امام خمینى باشد.
بنابراین تعاملى منطقه‏اى و بین المللى جمهورى اسلامى طى 20 سال آینده جایگاه ویژه‏اى در چشم‏انداز 20 ساله کشور دارد که‏ در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.
جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، جایگاه‏ ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه، جایگاه ژئوپلتیک‏ وژئو استراتژیک ایران در جامعه بین الملل و جایگاه‏ ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بین المللى مهمترین‏ عناوین این مقاله مى‏باشد.
مقدمه
اصولاً تهیه چشم‏اندازهاى بلندمدت در کشورها موضوعى است که در سالهاى اخیر توجه دولتمردان اکثر کشورها را به خود جلب کرده است. خوشبختانه مراجع ذیصلاح‏ جمهورى اسلامى ایران با توجه به عواملى همچون: ضرورت‏ها و الزام‏هاى ناشى از آرمان‏هاى قانون اساسى، تحوّلات بین‏المللى و حاکمیت فضاى نوین اقتصادى در جهان، تحولات علمى و فناورى‏هاى نو، نظریات علمى، شناخت امکانات و محدودیت‏هاى‏ محیطى، بهره گیرى از تجارب خود و دیگران، و همچنین واقعیت‏هاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى موجود کشور، سند چشم انداز1 در افق 1404ه‏' (2025 میلادى) ر برگزیده‏اند تا کشور ایران در طى 20 سال برنامه‏ریزى و اجراى درست، به کشورى‏ توسعه‏یافته و داراى جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، توأم با حفظ هویّت اسلامى و انقلابى و الهام‏بخش در جهان اسلام، همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‏المللى تبدیل گردد.2سند چشم‏انداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 هجرى شمسى، بر اساس مطالعات‏ جامع کارشناسىِ مجمع تشخیص مصلحت نظام و اصول و جهت‏گیرى‏هاى مقام معظم‏ رهبرى، در سال 1382 تصویب و به قواى مختلف ابلاغ گردید، و از ابتداى سال 1384 عمل مبناى قانون‏گذارى کشور و تصمیمات کلان نظام و سیاست دولت شده است.
بدیهى است سند چشم‏انداز مصوّب 20 ساله کشور، نه تنها نوعى انسجام و یکپارچگى‏ در عزم و اراده ملى، در میان مسؤولان و نخبگان کشور به وجود آورده و آثار و پیامدهاى‏ مثبتى چون الهام‏بخشى و پاسخگویى به نیازهاى اساسى جامعه به دنبال خواهد داشت; بلکه‏از تکرار تجربه جلوگیرى نموده، به پیشرفت همه جانبه و رو به جلوى کشور شتاب‏مى‏بخشد، و به بهینه‏سازى فرصت‏ها پرداخته، چالش‏هاى احتمالى را به فرصت‏ه تبدیل مى‏کند.
به اعتقاد نویسنده، اگر چه تدوین سند چشم‏انداز 20 ساله کشور، گامى بسیار مهم‏ وارزنده در شفاف سازى مسیر طولانى مدت پیشرفت همه جانبه و جهت دار کشور است، اما دغدغه‏هاى جدّى سند چشم‏انداز، تعیین الزامات و مقدمات اجرایى آن; برنامه‏ریزى‏ صحیح براى تحقّق اهداف آن، رفع شکاف موجود میان امکانات اجرایى و اهداف دراز مدت‏ آن; یافتن روش‏هاى مشارکت فعال همه بخش‏هاى کشور در راستاى تحقق اهداف آن، و بالأخره چگونگى استفاده از فرصت‏ها و مواجهه با چالش هایى است که در برنامه‏ریزى و اجراى آن به وجود مى‏آید.
نویسنده در این نوشتار، درصدد تبیین اصول و اهداف سند چشم‏انداز 20 ساله ایران در قلمرو داخلى نیست بلکه آن جهاتى را بحث مى‏کند که در استقرار جریان رشد و توسعه‏ پایدار و کم کردن فاصله کشور با کشورهاى نوخاسته صنعتى و ارتقاى موقعیت بین‏المللى و منطقه‏اى مؤثر است; به گونه‏اى که ایران تا افق چشم‏انداز 1404هجرى شمسى، جایگاه اول‏ خود را در منطقه به دست آورد.
نویسنده در مقام تحلیل از جایگاه ایران در تعامل منطقه‏اى و بین المللى در افق 1404 هجرى شمسى، در ابتدا ضمن بحث از تقابل انقلاب اسلامى ایران با نظام تک قطبى و تبیین‏ جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، نحوه تحقق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جهان اسلام را مورد کنکاش قرار مى‏دهد. آنگاه پس از بررسى جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى به‏ویژه‏ خاورمیانه و دریاى خزر، چالش‏هاى جدى که ایران در این منطقه با آن مواجه است و چگونگى تحقق اهداف سند چشم انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در منطقه آسیاى‏ جنوب غربى را بررسى مى‏کند.
نظر به اهمیت جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در جامعه بین المللى، و شناخت‏محیط جامعه بین المللى بخصوص موضوع جهانى شدن و فضاى حاکم بر آن، نویسنده در این نوشتار نحوه تعامل ایران با جامعه بین المللى را بررسى کرده و چگونگى‏تحقق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بین‏ المللى‏را تبیین مى‏کند.
نویسنده پس از بحث از جایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بین‏المللى‏ موضوع جهانى شدن اقتصاد و تعامل ایران با اقتصاد منطقه‏اى و بین المللى، به بیان‏ چالش‏هاى اقتصادى ایران در منطقه و جامعه بین الملل پرداخته و نحوه تحقق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ژئواکونومیک ایران در جامعه‏ بین‏الملل را تبیین مى‏کند.
خاتمه آنکه، این مقاله تلاش مى‏کند عوامل و راهکارهایى که‏ جمهورى اسلامى ایران را براى دستیابى به جایگاه اول اقتصادى، علمى‏ و فناورى در سطح منطقه آسیاى جنوب غربى و حفظ جایگاه خود در جهان اسلام و تعامل بین المللى هدایت کند را شناسایى وپیشنهاد کند.
قسمت اول جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر (فرهنگى) ایران در جهان اسلامالف - جایگاه انقلاب اسلامى ایران در جهان اسلام‏از نظر فرهنگى و اعتقادى، ایران در مرکزیت جهان اسلام قرار گرفته است; به طورى که در روند تحوّلات آینده جهان، مى‏تواند با بعضى از کشورهاى منطقه نقش ارزنده‏اى را ایفا کند. گستردگى تمدن‏ ایرانى - اسلامى و فرهنگ پارسى و میراث گرانبهاى آن و گذشته‏ تاریخى درخشان این سرزمین، پیوند عمیق فرهنگى، فکرى و جغرافیایى با کشورهاى پیرامون خود دارد و میان اقوام مختلفِ ساکن‏ در قفقاز، آسیاى میانه، کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس، پاکستان و کشورهاى همسایه غربى; یعنى عراق و ترکیه تا شاخ‏ آفریقا3 منطقه‏اى استراتژیک را به وجود آورده که نشان دهنده‏ امکانات بالقوه و بالفعل براى گسترش همکارى‏هاى دو جانبه و چند جانبه منطقه‏اى‏ وجهانى‏مى‏باشد.
داشتن تاریخ و تمدنى کهن، با غناى فرهنگ اسلامى و دینى و وجود آثار تاریخى مناسب‏ فرهنگى و دینى در کشور و قابلیت صدور کالاهاى فرهنگى و دینى به فراسوى مرزها در جهان اسلام، به جمهورى اسلامى ایران جایگاه ویژه‏اى جهت نفوذ فرهنگى - تمدنى (ایرانى‏ - اسلامى) در جهان اسلام مى‏بخشد.
ب - تقابل انقلاب اسلامى ایران با نظام تک قطبى‏بخش قابل توجهى از موقعیت کنونى جمهورى اسلامى ایران در جامعه بین‏المللى متأثر از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال 1357 است. شعارها، اهداف و آرمان هایى که‏ همراه‏با انقلاب اسلامى در ایران مطرح گردید، هم در سطح منطقه و هم در سطح‏ بین‏المللى،تأثیرات غیر قابل انکارى بر جاى گذاشت و به دنبال خود، جایگاه‏ جمهورى‏اسلامى ایران رانیز در سطح ژئوکالچر4 متحوّل ساخت. انقلاب اسلامى ایران‏ پیش از آن که یک کوشش مردمى براى متحوّل ساختن وضعیت داخلى در یک واحد ملى‏ باشد، حاوى پیام‏هایى درمقابله با وضعیت زور و زر و تزویر موجود جهانى بود. این‏ پیام‏هانه تنها وضع موجود را زیر سؤال مى‏برد بلکه ماهیت آن را نیز غیر اخلاقى و مستحق‏ دگرگونى مى‏دانست.
در واقع از لحاظ تاریخى، انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، نه تنها توانست به عنوان‏ جریان مستقل و مخالف با جریان سیستمى (هژمونى)5 در مقطعى از زمان و در اوج‏ نهادینگى نظام دو قطبى حاکم، کارکرد جبر سیستمى(هژمونى) را زیر سؤال ببرد، بلکه‏ نمونه‏اى استثنایى از ستیزه‏گرى یک بازى‏گر میانى در مقابل قدرت‏هاى هژمونى حاکم بر سرنوشت جهان به‏ویژه پس از طرح نظم نوین جهانى توسط ایالات متحده امریکا مى‏باشد.6توضیح آن که انقلاب اسلامى ایران در فضاى درحال انجماد دو قطبى سخن تازه‏اى را مطرح‏ ساخت که منطقاً راه‏هاى متفاوت ایدئولوژى‏هاى دو گانه سوسیالیسم و لیبرالیسم، به سوى‏ هدف مشترک بهشت زمینى را نفى مى‏کرد و مدعى بود که بهشت زمینى تنها از راه دنبال‏ کردن مسیر بهشت آسمانى قابل دسترسى است. این پیام انقلاب اسلامى ایران در دنیاى پس‏ از جنگ سرد، که لیبرالیسم ایدئولوژى مسلّط نظام یکپارچه بین‏المللى را تشکیل مى‏داد، به‏ صرف همین دلیل، ضدّ نظام حاکم جهانى تلقّى شد.
قدرت هژمونى جهانى که براساس دیدگاه خود به دنبال تک قطبى کردن است و در حال‏ حاضر، اسلام را به عنوان تنها رقیب واقعى خود مى‏بیند، در یک هجمه نابرابر سیاسى - فرهنگى، اسلام گرایى را مترادف با تروریسم دینى تئورى پردازى کرده و با وارد کردن‏ مفهوم تروریسم دینى به متون و ادبیات سیاسى جهانى، به دنبال شکل دادن اجماع جهانى‏ براى انزواى همه جانبه مسلمانان و کشورهاى اسلامى است. بدون شک تشکیل و هدایت‏ شبکه‏هاى انحرافى; مانند القاعده و یا کنترل رفتار گروه‏ها و افرادى که در قالب تعاریف و معیارهاى نظام بین‏المللى تروریست خوانده مى‏شوند، در حال حاضر واقعیتى غیر قابل‏ انکار و در عین حال تأثیر گذار بر جهان اسلام است.
جمهورى اسلامى ایران با آرمان‏ها و ارزش‏هاى ساختارى، هنگامى از حیات تثبیت‏ شده‏اى برخوردار مى‏گردد که بتواند به عنوان بازى‏گرى فعال در چارچوب اصول و قواعد تعریف شده منطقه‏اى و نظام بین‏المللى به بازى خود استمرار و استحکام بخشد. بدیهى است‏ هر گونه تأثیرگذارى در منطقه و یا افزایش حوزه نفوذ مستمر خود در جهان اسلام، نظام تک‏ قطبى جهان حال حاضر را به چالش جدى وادار مى‏کند.
کاهش نقش منطقه‏اى و بین‏المللى ایران و ممانعت از الگو گیرى‏ دیگر ملت‏ها از جمهورى اسلامى ایران و فشار مضاعف بر جریانات‏ ناب شیعى; آسیب پذیرى هویت ملى ایران و عدم تعریف درست از هویّت ایرانى - اسلامى; تبلیغ در جهت جایگزینى الگوهاى مخرب‏ بیگانه به جاى اسلامى و ملى; و در نهایت ترویج تفکرات غربى که‏ سبب تخریب بنیان‏هاى اعتقادى و نظام سیاسى مى‏شود; از جمله‏ چالش‏هایى است که جمهورى اسلامى ایران در حفظ و ارتقاى‏ جایگاه خود در جهان اسلام با آن مواجه است.
ج - تحقّق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى‏ جایگاه ایران در جهان اسلام‏بر اساس سند چشم‏انداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران‏ باید الهام بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام، با تحکیم الگوى مردم‏ سالارى دینى، توسعه کارآمد، جامعه اخلاقى، نواندیشى و پویایى‏ فکرى و اجتماعى، تأثیرگذار بر همگرایى اسلامى و منطقه‏اى بر اساس تعالیم اسلامى و اندیشه‏هاى امام خمینى‏(قدس سره) باشد. بر این اساس:
* پیشگامى جمهورى اسلامى ایران در طرح الگوى‏ حکومتى مبتنى بر اسلام، تعهدات و الزاماتى را براى این‏ کشور در قبال مسائل و مشکلات مربوط به جهان اسلام‏ ایجاد کرده است; به عبارت دیگر، جمهورى اسلامى‏ ایران به دلیل اصول و اهداف انقلاب اسلامى و نقش‏ تعیین کننده‏اى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در میان‏ کشورهاى مسلمان یافته است، نمى‏تواند نسبت به مسائل‏ جهان اسلام بى توجه باشد.
* تلاش براى اتحاد و همگرایى بیشتر میان کشورهاى‏ اسلامى و حمایت از مسلمانان و ملت‏هاى مظلوم و مستضعف، به‏ویژه ملت فلسطین، از اهداف سند چشم‏انداز مى‏باشد. البته اگر چه ممکن است با حمایت از مردم مظلوم فلسطین، برچسب مخالفت با نظم نوین‏ جهانى، به خصوص ایالات متحده امریکا بر پیشانى نظام‏ اسلامى ایران بخورد، اما باید توجه داشت که موضوع‏ حمایت از مردم مظلوم فلسطین، یکى از مهمترین مسائل‏ حال حاضر جهان اسلام بوده و مخالفت با آن، نادیده‏ گرفتن اهداف انقلاب اسلامى و تعهدات جمهورى‏ اسلامى ایران در قبال مسائل و مشکلات جهان اسلام‏ تلقّى مى‏شود.
* بنا نهادن جامعه‏اى که سیاست خارجى آن براساس‏ معیارهاى اسلامى، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان‏ و حمایت بى دریغ از همه مستضعفان جهان، نفى هرگونه‏ سلطه جویى و سلطه پذیرى، حفظ استقلال و تمامیت‏ ارضى، عدم تعهد در برابر قدرت‏هاى سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب از اهداف سند چشم‏انداز در افق 1404 مى‏باشد.
* تحکیم روابط با جهان اسلام و ارائه تصویر روشن از انقلاب اسلامى و تبیین دستاوردها و تجربیات سیاسى، فرهنگى و اقتصادى جمهورى اسلامى ایران و معرفى‏ فرهنگ غنى و هنر تمدن ایرانى و مردم سالارى دینى و همچنین بنا نهادن جامعه‏اى که سیاست کلّى آن بر پایه ائتلاف‏ و اتحاد ملل اسلامى و وحدت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى‏ جهان اسلام استوار گردد، نیازمند به درک صحیح و متعارف‏ از مقتضیات جهان اسلام و ظرفیت و نیازهاى جامعه‏ مسلمانان و برنامه‏ریزى درست و مناسب براى استفاده از فرصت‏هاى موجود و مواجهه با چالش‏هاى احتمالى است.در پایان، حفظ هویت اسلامى و ملى، که الهام بخش جهان اسلام‏ حسب چشم‏انداز جمهورى اسلامى در افق 1404 مى‏باشد، از موضوعاتى است که در کنار جهانى شدن بایستى مورد ملاحظه جدى قرار گیرد. سه عنصر اساسى هویت اسلامى و ملى، جهانى‏شدن و سیاست خارجى به عنوان سه جز جدایى‏ناپذیر بایستى به گونه‏اى مدیریت‏ گردند، که جمهورى اسلامى ایران را به مقاصد خود در تحقق اهداف مندرج در سند چشم‏انداز هدایت کند. على‏رغم این که نه شرقى و نه غربى جز اصول بنیادین سیاست‏ مستقل خارجى ایران پس از انقلاب بوده و هست، جریان‏هاى بین‏المللى، از جمله جهانى‏ شدن، ممکن است آن را در برابر چالش‏هاى مهمى قرار دهد. در هر حال، در تعامل ب جهان‏اسلام، لازم است استراتژى و سیاست فرهنگى مناسب، از میان بردن بى‏تفاوتى مردم‏ وتقویت روح مشارکت عمومى، تقویت باورها و ارزش‏هاى اصیل ملى و اسلامى (از طریق‏ عمل به آنان) اتخاذ شود.
قسمت دوم جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه‏ الف - جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى‏ جمهورى اسلامى ایران، به لحاظ جغرافیایى در آسیاى جنوب غربى، که منطقه و محدوده توسعه ایران در سند چشم‏انداز افق 1404 هجرى شمسى ایران 20 ساله مى‏باشد قرار گرفته است که شامل آسیاى میانه، قفقاز،7 خاورمیانه کوچک، خلیج فارس و شبه قاره‏ (افغانستان و پاکستان)8 است. قرار گرفتن ایران در این منطقه ژئوپلتیک وژئواستراتژیک از جهان، که محل تلاقى و راه ارتباطى اروپا به جنوب و جنوب شرق آسیا(محل زندگى بیش از یک سوم جمعیت جهان)، و پل ارتباطى میان سه قاره اروپا، آسیا وآفریقا مى‏باشد و امکان‏ دسترسى کشورهاى تازه استقلال یافته به آبهاى آزاد از طریق ایران‏را فراهم مى‏سازد، کشور عزیز ما را خواسته یا ناخواسته در متن تحولات مهم جهانى‏قرار مى‏دهد.9 در ذیل به برخى‏ از جنبه‏هاى ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، و ژئواکونومیک ایران در منطقه مى‏پردازیم:
* حساسیت‏هاى امنیتى - سیاسى حاکم بر منطقه، به‏ویژه نزدیکى جغرافیایى‏ ایران به اسرائیل غاصب، که امنیت آن به لحاظ استراتژیکى براى امریکا از اهمیت‏ زیادى برخوردار است، و همچنین موقعیت ژئواستراتژیک، جمعیت کمّى و کیفى سرزمینى، منابع سرشار انرژى، و ظرفیت‏هاى بالقوه و بالفعل رشد و توسعه‏ ایران، کشور عزیز ما را مرکز ثقل اهرم سیاست خارجى قدرت‏هاى بزرگ قرار داده است، به حدى است که حتى بى‏طرفى ایران در خصوص مسائل منطقه‏اى‏ وبین‏المللى براى قدرت‏هاى بزرگ رضایت بخش و قانع کننده نباشد.10 بر این‏اساس، با توجه به این که ایران در این منطقه حساس جهانى، داراى نقش‏ وموقعیت حساسى است که امریکا در عرصه سیاست‏هاى استراتژیک خود در قبال خاورمیانه نمى‏تواند آن را مد نظرقرار ندهد، رفتار امریکا ب جمهورى‏اسلامى ایران و قراردادن ایران در محور شرارت از یک طرف و انتقال‏ خط مهار ایران توسط امریکا از البرز به منتهى‏الیه زاگرس و در نهایت‏ تکمیل‏محاصره ایران از جهات شمال و جنوب و قرار دادن ایران در حلقه انگشترى ‏ (Road Ring) متحدان خود، بسیار قابل ملاحظه و تأمل است.11
* به دلیل ضعف ساختار اقتصادى کشورهاى منطقه، به خصوص کشورهاى‏ آسیاى مرکزى و قفقاز و عدم توانایى لازم براى همراهى با فرایند جهانى‏شدن، سرمایه‏گذارى ایران در این منطقه موجب تأمین منافع ملى این کشور خواهد شد.
به نظر نمى‏رسد که توسعه یافتگى در 5 حوزه پیش گفته بدون حضور ایران به‏ آسانى ممکن باشد. بنابراین، ایران باید آن قدر پیشرفت داشته باشد که امنیت،12صلح و توسعه را در درون خود و منطقه پیاده کند.
* پس از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و از میان رفتن مرکزیت سیاست‏ خارجى امریکا در بلوک شرق، موضوعاتى مانند بروز شکاف میان امریکا و شرکاى استراتژیک آن، رویکرد مخالفت‏جویانه چین، ناتوانى امریکا از کنترل‏ تکثیر سلاح‏هاى هسته‏اى، گرایش روسیه به اقتدارگرایى، تقلیل جایگاه‏ بى‏همتاى اقتصادى، اطلاعاتى و نظامى و همچنین ناتوانى امریکا از ارتقاى‏ آزادى، همگى باعث شده است که امریکا در سیاست خارجى خود تجدید نظر کرده و منافع خود را در تعیین اولویت‏هاى سیاسى خارجى جدید به منطقه‏ آسیاى جنوب غربى به‏ویژه کشور ایران متمرکز کند. سرمایه گذارى‏هاى طولانى‏ مدت امریکا در سال‏هاى اخیر حتى به بهاى از دست دادن اعتبار و وجهه‏ بین‏المللى و حقوق بشرى خود در تجاوزات اشغالگرایانه به عراق و افغانستان‏13وقلع و قمع مبارزان فلسطینى با دستان رژیم سرسپرده و نامشروع اسرائیل، بدان‏ جهت صورت مى‏پذیرد که ایران داراى موقعیت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک بالایى است که با توجه جدى به منطقه مى‏تواند در نهایت جایگاه‏ خود را در نظام بین‏الملل ارتقا بخشیده و به عنوان یک قدرت رقیب و یا حداقل‏ یک مزاحم جدى براى ایالات متحده آمریکا تبدیل گردد.14
* بر خلاف دوران جنگ سرد، که بنیان قلمروهاى ژئواستراتژیک بر اساس توان‏ نظامى و جغرافیایى و ایدئولوژیک بنا شده بود، پس از پایان جنگ سرد به دلایل‏ فراوان; از جمله هزینه بسیار بالاى تسلیحات نظامى، مسائل نظامى و ایدئولوژیک، اهمیت خود را در تعیین اهمیت مناطق ژئواستراتژیک از دست داد و عوامل انسانى و اقتصادى جایگزین آن شد. نظر به این که ملاک قدرت در قرن‏ بیست و یکم میلادى توانمندى اقتصادى در سطح بین‏المللى است، خاورمیانه و به‏ویژه منطقه خلیج‏فارس به دلیل داشتن این توانمندى، از مناطق مهم‏ ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خواهد بود. طبیعى است ایران نیز به عنوان یکى‏ از کشورهاى منطقه، در قرن بیست و یکم، از لحاظ راهبردى و اقتصادى، از اهمیت زیادى برخوردار خواهد بود.15
در هر حال، بدیهى است دستیابى به جایگاه هژمونیک و ایفاى نقش مؤثرتر در منطقه‏ خلیج فارس و خاورمیانه، همواره یکى از اهداف سیاست خارجى ایران بوده است. امریک به‏عنوان ابرقدرت جهان در تلاش است تا از طریق به کارگیرى دیپلماسى قهرآمیز، ایران ر در چارچوب ساختارها و نهادهاى بین‏المللى مجبور به پذیرش هنجارهاى هژمونیک کند و این کشور را از دستیابى به جایگاه هژمونیک در منطقه بازدارد. به دلیل ماهیت نظام ایران، جهت‏گیرى سیاست خارجى، موقعیت جغرافیایى حساس و اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک منطقه خاورمیانه، نظام بین‏الملل محافظه‏کار - اعم از هژمونیک و چندقطبى - محدودیت‏هاى ساختارى شدیدى را براى دستیابى این کشور به موقعیت هژمونیک‏ منطقه‏اى تحمیل خواهد کرد16 و این امر یکى از چالش‏هاى عمده‏اى است که جمهورى‏ اسلامى ایران در تحقّق اهداف چشم‏انداز در افق 1404 با آن روبه‏رو است.
ب - جایگاه ویژه انرژى ایران در منطقه خاورمیانه و دریاى خزر وابستگى پایه‏هاى اصلى اقتصاد کشورهاى توسعه یافته به انرژى نفت و گاز و نیازهاى‏جهانى به ذخایر معدنى و هیدروکربورى موجود از یک طرف و قرارگرفتن‏ جمهورى اسلامى ایران در مرکز بیضى استراتژیک هیدروکربورى جهان در خاور میانه‏ وآسیاى میانه، که منبع اصلى تغذیه انرژى جهان به شمار مى‏رود و بخش قابل توجه‏ منابع‏نفت و گاز جهان را در خود جاى داده است، از طرف دیگر، موقعیت جمهورى‏ اسلامى‏ایران را از لحاظ دسترسى و تسلّط بر منابع نفت و گاز و راه‏هاى انتقال آن، منحصر به‏فرد مى‏کند.کشور ایران با دارا بودن بیش از 130 میلیارد بشکه نفت قابل استحصال و 27 تریلیون‏ مترمکعب گاز و با محاسبه ارزش ذخایر هیدروکربورى کشور در حدود 3 هزار میلیارد دلار و برخوردار بودن برکات الهى براى بیش از یکصد سال آینده، آن هم در حالى که هنوز درپهنه گسترده‏اى از ایران زمین (یعنى 80%) عملیات اکتشافى صورت نگرفته است، داراى‏نعمت‏هاى سرشار الهى در منطقه، بلکه جهان است و در صورتى که منابع‏ هیدروکربورى کشور به درستى هدایت و مدیریت شوند مى‏تواند توسعه همه جانبه کشور را به دنبال داشته و تمدن بزرگ ایران اسلامى، این آرزوى دیرینه ملت این سرزمین، ر دردنیاشکل دهد.
ایران تنها کشورى است که به هر دو حوزه نفت و گاز خلیج فارس و دریاى خزر17دسترسى مستقیم دارد. جمهورى اسلامى ایران طولانى ترین ساحل را در خلیج فارس; یعنى‏بزرگترین منبع انرژى جهانى را به خود اختصاص داده است و در شمال نیز ب حوزه‏نفت‏و گاز دریاى خزر مجاورت بلاواسطه دارد. این مجاورت و تسلط، حتى اگر درحال حاضر فواید عملى چندانى بر آن مترتب نباشد، همچنان تعیین کننده و تأثیرگذاراست.
دو سوم ذخایر ثابت شده نفت و یک سوم ذخایر ثابت شده گاز در خاورمیانه نهفته است.
وجود منافع عمده انرژى و نفت در خاورمیانه موقعیت ایران را به حدّى ارتقا بخشیده است‏ که با اکثر کشورهاى همسایه، داراى علایق مشترک ژئوپلتیک مى‏باشد. منطقه خاورمیانه‏ جزو حساس‏ترین مناطق جهان است، به طورى که قدرت‏هاى جهانى در هرسطحى که‏ باشند، منافع خود را در این منطقه تعریف کرده‏اند.18 امروزه اقتصاد جهانى با نفت و گاز منطقه‏ خاورمیانه گره خورده است و مصرف کنندگان انرژى در جهان به خصوص ایالات متحده‏ آمریکا به انرژى این منطقه وابستگى دارند و همین وابستگى سبب شده که منطقه خاورمیانه‏ را به عنوان علایق ژئوپلتیک خود تعریف کنند.19
قدرت‏هاى بزرگ تلاش مى‏کنند تا با حضور بیشتر خود درخاورمیانه ضمن رسیدن به‏ این منابع، قدرت‏هاى رقیب خود را به چالش کشانند و به آن، شکل چالش ژئوپلتیک دهند. در این میان، امریکایى‏ها همواره نگران روابط رو به رشد ایران با رقباى امریکا در بازار جهانى انرژى هستند.
بررسى ذخایر دریاى خزر،20 خطوط لوله مطرح، ویژگى‏ها و ضعف‏هاى آن‏ها از لحاظ اقتصادى - امنیتى، مسافت و مسائل زیست‏محیطى مربوط به دریاى خزر، مدیترانه، تنگه‏ بسفر، دریاى سیاه و آبراه ولگا - دن حایز اهمیت است. خطوط لوله انتقالى از مسیر ایران‏ به‏غرب به مقصد اروپا و جنوب خلیج‏فارس به عنوان کوتاه‏ترین، امن‏ترین و اقتصادى‏ترین‏ مسیرهاى مطرح، اگر چه با ممانعت‏هاى ایالات متحده مواجه شد،21 اما هیچ‏گاه از موقعیت‏ حساس و ژئوپلتیک ایران نکاسته است. در هر حال، ایران براى منطقه محصور در خشکى آسیاى‏ مرکزى، یک کشور ترانزیتى مطلوب است که مى‏تواند تولیدات نفت و گاز قزاقستان‏و ترکمنستان را به بهترین شکل به دریاى آزاد برساند و با وجود تلاش دولت امریکا براى نادیده‏ گرفتن این ویژگى و سیاسى کردن راه انتقال نفت و گاز، هنوز ایران به عنوان امن‏ترین، اقتصادى‏ترین و کوتاه‏ترین مسیر براى انتقال منابع انرژى به آب‏هاى آزادمطرح است.
در برابر افزایش حضور اقتصادى و نظامى آمریکا و اسرائیل در منطقه خزر، که بى‏شک‏ منافع و امنیت ملى ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد و در جهت مقابله با تلاش مزورانه‏ امریکا و اسرائیل براى انزواى سیاسى و اقتصادى ایران در منطقه بر مبناى سه محور «حمایت‏ از الگوى سکولار ترکیه»، «دخالت در امر مربوط به وضعیت حقوقى دریاى خزر» و «پى‏گیرى سیاست توسعه ناتو به سوى شرق»، ایران نیز بایستى به اقداماتى همچون بهبود روابط با کشورهاى این منطقه دست بزند، اگر چه متأسفانه با دخالت‏هاى پنهان و آشکار ایالات‏متحده و گهگاه سکوت رضایتمندانه روسیه اجازه ایفاى نقش مؤثرتر به ایران داده‏ نشده است، اما در هر حال اولویت دادن به بحث دریاى خزر، تقویت همکارى‏هاى منطقه‏اى‏ و تأکید بر سیاست تنش‏زدایى، امرى ضرورى براى ایران است.
در وضعیت کنونى، بیشترین درآمد نفتى را کشورهاى آذربایجان و قزاقستان از منطقه‏خزر دارند و یا آذربایجان و روسیه همکارى‏هاى دوجانبه براى بهره بردارى از منابع‏نفت دارند، ولى‏ ایران نه تنها نتوانسته است از حق خود استفاده کند، بلکه کم کم این حق‏از او گرفته مى‏شود که‏ براى رهایى از این وضعیت باید به طورجدى مسأله خزر را دررأس برنامه‏هاى سیاست خارجى‏ قرار داد و آن را مانند بحث خلیج فارس، مسأله روز افکار عمومى کرد.
ج - چالش‏هاى ایران در منطقه خاورمیانه‏ متأسفانه جمهورى اسلامى ایران على‏رغم شعارهاى اسلامى و متمدّنانه خود، تاکنون‏ قادر نبوده است که منافع سیاسى - اقتصادى ناشى از این شعارها را کاملاً به دست آورد و ایران را تبدیل به یک قدرت بزرگ در خاورمیانه نماید. انفعال ایران در سطح منطقه‏ خاورمیانه پس از انقلاب اسلامى و علیرغم شعارهاى مربوط به تنش‏زدایى در دولت‏هاى‏ گذشته، سؤال جدى را در برابر مسؤولان نظام قرار مى‏دهد که ایران چگونه مى‏تواند با تبدیل‏ به قدرت هژمون منطقه‏اى، به این وضعیت پایان بخشد؟ موارد زیر به درستى بیانگر چالش‏هاى ایران در منطقه است:
* وجود تعداد زیاد کشورهاى همسایه‏22 و منابع تنش و تهدید قومى، مرزى، فرهنگى، نژادى و فرقه‏اى از یک طرف، و توسعه نفوذ روزافزون امریکا در این‏ کشورها و ایجاد و تقویت حکومت‏هاى حامى سیاست‏هاى امریکا از طرف دیگر، محدودیت‏هایى براى توسعه منطقه‏اى جمهورى اسلامى ایران ایجاد کرده است.
* وجود رژیم اشغالگر قدس و تلاش آن براى توسعه نفوذ خود در کشورهاى‏ همجوار و منطقه با حمایت صریح و مستقیم آمریکا جهت رودررو قرار دادن‏ این کشورها با جمهورى اسلامى ایران از یک سو، و همکارى گسترده نظامى‏ کشورهاى منطقه با ناتو و امریکایى شدن نظام کشورهاى همسایه از سوى دیگر، چالش‏هاى جدى را فراروى جمهورى اسلامى ایران قرار داده است.
* به دلیل تبلیغات گسترده واهى و مسموم بر ضدّ انقلاب اسلامى ایران در سطح‏منطقه و بین‏الملل و ارائه تصویر مخدوش، ابهام آمیز، غلط و ناشایست‏ ازانقلاب اسلامى ایران و اهداف آن در خارج از مرزهاى کشور، ایران اسلامى‏ تاکنون نتوانسته است آرمان‏هاى واقعى و پیام عدالت خواهانه و بشردوستانه‏ خود را به درستى به توجه مردم کشورهاى همسایه برساند. لذا متأسفانه‏ دیده‏مى‏شود که در سال‏هاى حاکمیت رژیم دست نشانده طالبان بر افغانستان، تأثیر جمهورى اسلامى ایران در تحوّلات افغانستان حتى از کشورهاى کوچکى‏ مثل امارات متحده عربى و یا جمهورى آذربایجان کمتر بوده است.23 یا آن‏ که‏درجنگ نابرابر اشغالگرایانه آمریکا در افغانستان و عراق، على‏رغم آن‏ که‏جمهورى اسلامى ایران در مقایسه با کشورهاى دیگر24 منطقه، نظیر پاکستان‏ وترکیه،25 از منابع بالقوه بیشترى در این کشورها برخوردار بوده، امّا متأسفانه‏ نتوانسته است به طور کامل از منابع و توانایى‏ها وامکانات خود در سرزمین‏هاى‏ اشغالى استفاده کند، و به عنوان یک بازى‏گر فعال و مؤثر، امکانات بالقوه خود ر به فعل تبدیل نماید.26
* کاهش اقتدار کشورهاى حوزه خلیج فارس در مدیریت عرصه انرژى جهان; افزایش قدرت امریکا در تأثیر گذارى بر تصمیم‏گیرى‏هاى اوپک; اتحاد مصرف‏ کنندگان نفت در غرب و تحت مدیریت شرکت‏هاى چند ملیتى و عدم واکنش مناسب‏ خریداران نفت در سراسر جهان و بالاخره تحریم گسترده اقتصادى آمریکا بر ضدّ ایران،27 از دیگر چالش‏هایى است که ایران در منطقه با آن مواجه است.
بدین ترتیب ملاحظه مى‏شود اگر چه شاید هیچ یک از کشورهاى مربوط به زیرسیستم‏هاى‏ خلیج فارس، خاورمیانه، آسیاى شمال غربى و شبه قاره، امتیازهاى ویژه ایران در منطقه ر ندارند اما حقیقت تلخ آن است که توانایى تأثیر گذارى ایران در منطقه، حتى به اندازه‏ کشورهایى چون مصر، عربستان، ترکیه، اسرائیل غاصب و پاکستان نبوده است!
اگر چه جمهورى اسلامى ایران، از یک طرف پیوسته شعار رهبرى جهان اسلام را سر داده و هزینه‏هاى چنین شعارهایى را نیز مى‏پردازد و از طرف دیگر در سال‏هاى اخیر همواره‏ سیاست‏هاى نرم افزارانه ایران در لواى تنش‏زدایى و گفتگوى تمدنها و ائتلاف براى صلح در دستور کار بوده است، اما متأسفانه نتوانسته است امتیازات چندانى را در سیاست‏هاى‏ خارجى خود کسب کند; بگونه‏اى که نه تنها براى تحقق شعارهاى خود قدرت لازم و کافى‏ نداشته، بلکه نتوانسته است شعارهاى خود را از مرزهاى جنوب لبنان‏28 و بخشى از فلسطین‏ فراتر ببرد.
برخوردهاى انفعالى ایران در منطقه، علاوه بر وجود چالش‏هاى پیش گفته، ممکن‏ است‏ناشى از نداشتن یک سند چشم‏انداز ملى طولانى مدت و در نتیجه فقدان‏ استراتژى‏مشخص و آشکار در سیاست‏هاى راهبردى منطقه‏اى و بین‏المللى و همچنین‏ عملکرد واکنشى و منعطفانه ایران در مقایسه با سایر رقبا و یا بازى‏گران بین‏المللى‏ ومنطقه‏اى‏باشد.
د - تحقّق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در منطقه‏ آسیاى جنوب غربى‏ طبق سند چشم‏انداز در افق 1404، دست یافتن جمهورى اسلامى ایران به جایگاه اول‏ اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه‏اى آسیاى جنوب غربى (شامل آسیاى میانه و قفقاز،29 خاورمیانه و کشورهاى همسایه) با تأکید بر جنبش نرم‏افزارى و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادى، ارتقاى نسبى سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل از اهداف این برنامه است. بر این اساس:
* مفهوم منطقه بلکه منطقه‏گرایى; پدیده‏اى که در طول یک دهه گذشته روندهاى‏ حاکم بر وضعیت جهانى را تحت تأثیر قرارداده و حتى به الگویى براى‏ تحلیل‏مسائل جهانى و بین‏المللى تبدیل گردیده، امروزه، مورد توجه قرار گرفته‏است.
* جمهورى اسلامى ایران قادر است از طریق فرایند منطقه گرایى، ورود به‏ جهانى بزرگتر را به محک تجربه و آزمایش بگذارد. توضیح آن که اجراى‏ طرح‏هاى اقتصادى کلان منطقه‏اى، گسترش تجارت درون منطقه‏اى، تقویت‏ بنیادهاى فنى، ارتباطى و اقتصادى منطقه‏اى وسیاستهاى یکسان در قبال مسائل‏ بین‏المللى از ویژگى‏هاى منطقه‏گرایى است.30
* بنابراین تفکر منطقه‏گرایى شیوه‏اى براى ساختار جهانى شدن از طرف‏ کشورهاى در حال توسعه بوده و مى‏تواند فرصت مناسبى براى جمهورى‏ اسلامى ایران در این دوره باشد. در این راستا کشور ایران، منطقه وسیع آسیاى‏ جنوب غربى را در چشم‏انداز خود در افق 1404 مطرح مى‏کند، منطقه‏اى به عنوان‏ منطقه ژئواستراتژیک، ژئوپلتیک، ژئواکونومیک (نفت، گاز و بطور کلى انرژى، بازار و تجارت، خطوط مواصلات بین‏المللى و احیاى جاده ابریشم) و ژئوکالچرال (منطقه فرهنگى) مطرح است. این حوزه شاید تنها منطقه‏اى است که‏ تمام شاخص‏هاى مربوط به تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقه‏اى را در یک‏ سبد دارد.جمهورى اسلامى ایران به عنوان کشور قدرتمند اقتصادى و نظامى در منطقه‏ خلیج فارس و اقیانوس هند و به لحاظ ظرفیت‏هاى منطقه‏اى و گستره ارتباطات‏ پیرامونى مى‏تواند به تحکیم و تقویت روابط منطقه‏اى شوراى همکارى خلیج‏ فارس و سادک بپردازد.31
در هر حال چنانچه جمهورى اسلامى ایران بخواهد اهداف سیاست منطقه‏اى و سیاست‏ خارجى خود را محقق سازد و تبدیل به هژمون منطقه شود بایستى ملاحظات زیر را در نظر داشته و براى تحقق آن برنامه‏ریزى مستمر، هماهنگ و منسجم داشته باشد:
* با توجه به تغییرات موجود در نظام بین‏الملل و امنیتى شدن فضاى نظام‏ بین‏الملل پس از یازده سپتامبر 2001 میلادى، ایران باید با بازتعریف سیاسى، نقش و جایگاه منطقه‏اى و بین‏المللى خود در سطح منطقه را تعریف کرده، ارتقاببخشد. بدون شک حفظ و ارتقاى چنین جایگاهى، تنها با ارائه هدفى‏ جدیدو واگذارى به پارادایم جدید، یعنى دسترسى به یک قدرت منطقه‏اى‏ امکان‏پذیر است.- تبدیل شدن ایران به یک هژمون منطقه‏اى البته نه به صورت مکانیکى و فیزیکى‏ و یا صرفاً ایدئولوژیکى، بلکه به صورتى که بتوان از قدرت‏هاى رقیب در منطقه; چون مصر،32 اسرائیل، ترکیه، عربستان و پاکستان جلوتر رود و تبدیل به لنگر منطقه شود، نیاز به برنامه‏ریزى جامع و کامل دارد. بر این اساس، جمهورى‏ اسلامى ایران به عنوان بزرگ‏ترین کشور منطقه خلیج فارس‏33 بایستى مسؤولیت‏ بیشترى در قبال ثبات و امنیت منطقه داشته باشد. از این رو، لازم‏ است‏سیاست‏هاى تعاملى ایران با کشورهاى منطقه، برقرارى روابط دوجانبه‏ وچندجانبه متناسب با چالش‏هاى جدید بین‏المللى; از جمله تروریسم، جهانى‏شدن، نفت، موافقت‏نامه گات و غیره در راستاى منافع ملى‏ ومنطقه‏اى‏باشد.
- براى تحقق تدریجى سند چشم‏انداز در افق 1404، جمهورى اسلامى ایران‏ بایستى تمامى زیر سیستم‏هاى موجود در منطقه را بدرستى شناسایى کند و آنگاه‏ تصمیم بگیرد که در فضاى پس از یازده سپتامبر 2001 با کدامیک از زیر منطقه‏هایى چون ترکیه، قفقاز، عربستان، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و ... حسب اولویت بندى مشخص، ائتلاف امنیتى، سیاسى یا اقتصادى‏ برقرار سازد. البته نظر به این که جمهورى اسلامى ایران شاید نتواند به‏ صورت‏موضوعى چون سیاسى - اقتصادى و... با همه این کشورها، در آن واحد ائتلاف نماید، بلکه طبعاً بایستى بلوک بندى‏هاى موجود در سطح منطقه‏اى ر مدنظر قرار دهد، لذا شناخت شناسى و تعیین منافع گرایى، براى انتخاب‏ اولویت‏ها مهم جلوه خواهد کرد. این شناخت شناسى و تعیین منافع باید بامحاسبه دقیق چگونگى مواجهه با حضور کشورهاى قدرتمند و برتر در منطقه، صورت گیرد.
- جمهورى اسلامى ایران باید علاوه بر پیشرفت اقتصادى، استقرار همه جانبه‏ مردم سالارى دینى و ثبات سیاسى، افزایش توان علمى - فن‏آورى دستیابى به‏ ثروت و مازاد ملى، دارا بودن برنامه جامع نظام سخت افزارى و نرم‏افزارى و منابع کمى و کیفى انسانى، به افزایش توان نظامى و بازدارندگى خود مبادرت‏ ورزد و نقش پاسدارى از صلح، امنیت و عدالت در داخل کشور و منطقه را به‏ درستى ایفا کند.
- جمهورى اسلامى در مقابل تعهدات و مسؤولیت‏هایى که براى حفظ امنیت و توسعه همه جانبه منطقه دارد، مى‏کوشد و هزینه‏هاى آن را نیز مى‏پردازد; نظیر تعهدات و ریسک‏هایى که امروزه ایالات متحده امریکا در منطقه متقبل‏ مى‏شود،34 بایستى همواره امکانات و منابع داخلى و همچنین منافع ملى خود را در نظر داشته باشد.بر این اساس، جمهورى اسلامى ایران باید در معادلات سیاسى‏ منطقه‏اى ودر سیاست خارجى خود به گونه‏اى حضور فعال داشته باشد که اجازه‏ ندهد رفتارى در همسایگى این کشور شکل گیرد که منافع ملى و ارزش‏هاى‏ حیاتى آن را هدف قرار دهد.
- على ‏رغم سیاست‏هاى خارجى آمریکا، که از همه کشورهاى منطقه‏ مى‏خواهددر چارچوب منافع امریکا رفتار نمایند،35 ایران اسلامى باید ضمن‏حفظ وحراست از حاکمیت و استقلال و آزادى خود در مقابل‏ قدرت‏هاى‏بزرگ در منطقه، به خصوص امریکا، عامل نظم و ثبات امنیت‏ وبرقرارى توازن قوا در منطقه بوده و به نفوذ خود در منطقه ثبات و استحکام‏بخشد.36 در پایان باید گفت جمهورى اسلامى ایران براى حفظ و ارتقاى جایگاه ویژه خود در منطقه، لازم است به تولید قدرت براى بقا و ارتقاى موقعیت ساختارى خود، از طریق‏ الگوهاى مبتنى بر خودیارى و خوداتکایى و نیز ائتلاف‏سازى بپردازد. لذا لازم است‏ ائتلاف‏سازى و ایجاد اعتماد که همان حداکثرسازى همکارى با سایر بازیگران در منطقه‏ است را به عنوان نیاز و دغدغه اصلى سیاست خارجى ایران در دستور کار قرار دهد و سه‏ محور ائتلاف با کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس و خاورمیانه; همکارى با کشورهاى‏ حوزه آسیاى مرکزى و قفقاز و همچنین همکارى منطقه‏اى ایران در چارچوب پیمان‏ شانگهاى را در نظر بگیرد. بدین ترتیب همکارى‏هاى دو و چندجانبه مى‏تواند زمینه ساز امنیت و ثبات در منطقه باشد.
قسمت سوم جایگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران در جامعه بین‏المللى‏ الف - شناخت محیط جامعه بین‏المللى لازمه موفقیت هر بازیگرى در سطح بین‏الملل، شناسایى موقعیت و جایگاه خود و آنگاه‏ برنامه‏ریزى مناسب براى حفظ و تأثیرگذارى صحیح آن در روابط بین‏المللى است. جمهورى اسلامى ایران نیز هنگامى مى‏تواند شکل و نوع بازى خود را در چار چوب تعامل‏ سیاسى، اقتصادى و فرهنگى به صورت بهینه تبیین و اعمال نماید، که از حوزه توانایى‏ها و ظرفیت‏هاى موجود خود آگاهى کامل داشته، واقعیت‏هاى حاکم بر سیاست خارجى را در راستاى حفظ آرمان‏ها و ارزش‏هاى اسلامى و فرهنگى و همچنین منافع ملى در نظر بگیرد و براى تحقّق اهداف کوتاه و بلند مدت خود حسب سند چشم‏انداز در افق 1404 برنامه‏ریزى‏ مناسب و صحیح داشته باشد.
ایران کشورى است که تأثیر بسزایى در بازى قدرت‏هاى بزرگى مانند انگلستان و روسیه‏ داشت و با وجود سیاست‏هاى استعمارى این دو قدرت هرگز تسلیم این دو کشور نشد. به‏ دنبال تغییرات ژرفى که پس از انقلاب اسلامى در ایران به وجود آمد، در زمینه سیاست‏ خارجى نیز دچار تحوّلات بنیادین شد. شعار «نه شرقى، نه غربى»، تغییرات سیاسى‏ وآرمان‏هاى منبعث از انقلاب اسلامى ایران، نمونه‏هاى برجسته پیوند سیاست خارجى‏ وداخلى ایران مى‏باشد.
سیاست ایران به عنوان بازى پنهان با قدرت‏هاى سیاسى بزرگ، به یک امر اجتناب‏ناپذیر تبدیل شده است. سهم اصول و ارزش‏هاى ملى و اسلامى و تأثیر به سزاى آن در سیاست‏هاى‏ خارجى، بدون تردید وضعیت جمهورى اسلامى ایران را در جامعه بین‏الملل وضعیتى کامل منحصر به فرد، پیچیده و غیر قابل مقایسه بخشیده است.
ایران با داشتن جمعیت و نیروى انسانى کیفى; ذخایر عظیم هیدروکربورى; موقعیت‏ خاص ژئوپلتیک; موقعیت ژئواستراتژى جهانى; نفوذ فرهنگى و تمدن غنى ایرانى - اسلامى; و برخوردار بودن از حوزه نفوذ فرهنگى و تمدنى ایرانى - اسلامى و استقلال‏طلبى‏ جدى، در کنار سایر عناصر قدرت ملى ایران (توانایى سیاسى، اقتصادى، نظامى، منابع‏ طبیعى‏و ...)، علاوه بر سطح منطقه‏اى، در ابعاد جهانى نیز از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است‏که قادر خواهد بود علاوه بر تأثیرگذارى در منطقه، در نظام تک قطبى جهان نیز مؤثرواقع شود.
ب - جهانى شدن و فضاى حاکم بر آن‏ جهانى شدن را مى‏توان گسترش تشابهات، پیوندها و ارتباطات اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى میان مردم جهان و کمرنگ شدن تأثیر قلمروهاى سیاسى و قید و بندهاى ممنوعه‏ در آنها تعریف کرد. جهانى شدن برایندى غیر ارادى از یک رشته طرح‏هاى ارادى و از پیش‏ تعیین شده براى یکپارچگى جهان در زمینه‏هاى مختلف فرهنگ، محیط زیست، اقتصاد و سیاست است.
جهانى شدن به عنوان یک پدیده ریشه دار در جوامع انسانى از گذشته‏هاى دور، که به‏ شکل گیرى فضاى واحد و همگون جهانى در همه پدیده‏ها و متغیّرهاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى - فرهنگى رخ مى‏دهد یک فرایند واقعى رو به تکامل است که امروزه تمامى جوامع‏ بشرى و حکومت‏ها را هدف قرار داده است. جهانى شدن از اواسط سده بیستم در ابعاد زیر، شتابى ناگهانى پیداکرده است که موجب تحوّلات و تغییرات گسترده گردیده و هر روز شتاب‏ بیش از پیش به خود مى‏گیرد:37
  - جهانى شدن در ابعاد سیاسى، با فروپاشى کمونیسم و ابرقدرت شرق و تکمیل‏ پیوستگى آن به اردوگاه سرمایه دارى و تغییر نظام دو قطبى قدیم به نظم نوین‏ جهانى به رهبرى غرب و آمریکا و حضور بازیگران غیر دولتى در صحنه روابط بین‏الملل، که تعهدات دولت ملى را بر دوش ندارند و در عین حال با رفتار خود قادر به تأثیرگذارى بر کل نظام و تعاملات جهانى هستند، در حال تکامل تدریجى‏ بوده و در این راستا با بى‏رحمى تمام درصدد برداشتن هر گونه مانعى از سر راه و حذف هر نوع رقیبى مى‏باشند.
  - جهانى شدن در ابعاد اقتصادى با ظهور فن‏آورى‏هاى نوین در عرصه ارتباطات‏ و انتقال اطلاعات، وقوع تحوّلات در فرایندهاى اجتماعى دیگرى مانند فراصنعتى شدن و فرانوگرایى، ظهور شرکت‏هاى چند ملیتى و جهانى شدن تولید کالاها و خدمات، افزایش روند سرمایه‏گذارى‏هاى خارجى و تداوم روندهاى‏ کلان خارج از حیطه دولت‏ها، و در نهایت پیوندهاى غیر قابل انفکاک در بازارهاى مالى جهانى و شبکه‏هاى گردش کالا و سرمایه، درصدد یکسان سازى‏ اقتصاد جهانى بوده و تجارت جهانى واحد را ایجاد مى‏کند.
  - جهانى شدن در ابعاد فرهنگى و اجتماعى با گسترش و پیچیدگى موضوعاتى; مانند مهاجرت، ناسیونالیسم، مسائل فرهنگى قومى و دینى، حقوق بشر و تروریسم بین‏المللى، یکى شدن تقاضاهاى سیاسى و فرهنگى در جهت‏ دموکراسى و لیبرالیسم فرهنگى، یکى شدن ذائقه‏هاى مردم جهان در نتیجه‏ گسترش رستوران‏هاى زنجیره‏اى مک‏دونالد، پیتزا و کوکاکولا، حاکمیت‏ مدگرایى در طرز پوشش‏ها و رفتارهاى اجتماعى، ارتباطات گسترده ملل دنی وشکل‏گیرى احزاب و سازمان‏هاى اجتماعى درون و برون سرزمینى و در نهایت‏ یکى شدن منابع خبرى و اطلاعاتى بر اثر گسترش شبکه‏هاى ماهواره‏اى و اینترنت، در صدد ساختارسازى فرهنگى و اجتماعى واحد و اعمال سلیقه‏هاى‏ یکسان فرهنگى و اجتماعى بر جوامع بشرى مى‏باشد.از یک طرف، جهانى شدن اقتصادى، سیاسى و فرهنگى، به همراه گسترش اطلاعات‏ وارتباطات وسیع ماهواره‏اى و شبکه‏هاى رایانه‏اى و کاهش چشمگیر در بسیارى از هزینه‏هاى حمل و نقل و ارتباطاتى; افزایش سرعت تولید و انتقال فن آورى‏هاى اطلاعاتى‏ وارتباطى، تمایل برخى از کشورها به تهیه استراتژى و تاکتیک‏هاى لازم جهت کاهش‏ قدرت امریکا و در نتیجه کاهش فشار از سوى این کشور به آنها و استفاده از دانش‏ ومهارت‏هاى فنى در زمینه‏هاى تولیدى و خدماتى با همکارى منطقه‏اى و بین‏المللى ممکن‏ است براى کشورهاى در حال توسعه ایجاد امتیاز کند و حتى امکان بیدارى سیاسى میان‏ کشورهاى در حال توسعه، به‏ویژه امّت اسلامى، در مقابله با استعمار و ظلم و سلطه طلبى‏ قدرت‏هاى بزرگ جهان را فراهم سازد.و از طرف دیگر، جهانى شدن ممکن است باعث از میان رفتن و کمرنگ شدن بسیارى از ارزش‏ها، معیارها، فرهنگ‏ها و انگیزه‏هاى ملى در مواجهه با آثار جهانى‏سازى، یکجانبه‏گرایى و مداخله‏گرى غیرمشروع امریکا درجهان در ابعاد اقتصادى، سیاسى‏ وفرهنگى و اجتماعى، پرداختن به جنگ‏هاى روانى و تبلیغى سأ علیه کشورهایى چون‏ جمهورى اسلامى ایران گردد، که با مظاهر جهانى‏سازى به شکل‏ غربى آن مخالفت مى‏کنند تا آن که آنها را از مواضع ارزشى خود در سطح بین‏المللى عقب برانند و بالاخره شکل دهى افکار عمومى، از طریق هدایت رسانه‏هاى گروهى (اخبار و اطلاعات و تحلیل) توسط استکبار جهانى و صهیونیسم بین‏الملل خبرى مى‏باشد.
ج - تعامل ایران با جامعه بین‏المللى‏ جامعه بین‏المللى یا نظام جهانى (به‏ویژه پس از تعمیق فرایند جهانى شدن)، وابستگى متقابل پیچیده‏اى را تجربه مى‏کند. بر این‏ اساس هر کشورى متناسب با جایگاه و موقعیتى که از آن برخوردار است، باید میزانى از سود و منفعت متقابل را در تعامل دو یا چند جانبه‏ تجربه کند. بدیهى است در این فرایند، بر اساس اصل حقوق‏ بین‏المللى همزیستى مسالمت آمیز، سود نسبى به جاى سود مطلق‏ معیار یک تعامل منطقى بین‏المللى قرار گرفته و اصول کلى حقوقى‏ بین‏المللى از تحکیم منافع یک جانبه یک طرف بر طرف دیگر در یک‏ تعامل بین‏المللى جلوگیرى کند.
البته تأکید بر مفهوم همکارى متقابل، همزیستى مسالمت‏آمیز واعمال اصل سود نسبى الزاماً به معناى فقدان رقابت و حتى چالش‏ در سطح نظام بین‏المللى نیست. واقعیت آن است‏که دولت‏ها پیوسته‏ به دنبال افزایش قدرت خود هستند و گاهى در این مسیر ساختارهاى‏ حاکم بر جامعه بین‏المللى و منطق تعامل بر اساس اصل حاکمیت‏ تساوى کشورها را مخدوش ساخته و به راحتى اصول کلى حقوق‏ بین‏الملل را در اقدامات یکجانبه خود نقض مى‏کنند.
مفهوم وابستگى متقابل در تعامل منطقى، فقط در اصل سود نسبى‏ ظهور نمى‏کند، بلکه در نقطه مقابل، اصل نگرانى‏هاى مشترک را نیز شامل مى‏گردد. توضیح آن که، همچنانکه ممکن است در تعامل‏ منطقى بین‏المللى کشورها از یکدیگر بر اساس اصل نسبیت منتفع‏ گردند، نگرانى‏هاى ناشى از چنین تعاملى نیز بایستى به صورت‏ مشترک درک شده وراه‏حل‏هاى جمعى براى آن اتخاذ گردد. موضوعاتى نظیر فقر، محرومیت، بیمارى‏هاى واگیردار و مسرى‏ مهلک، تروریسم و توسل به خشونت، نقض حقوق بشر، جنگ‏ها و خونریزى‏ها، همگى بایستى بر اساس اصل نگرانى مشترک مورد توجه جامعه بین‏المللى قرار گیرد و اراده مشترک آن‏ها به حل و فصل‏ این مشکلات و آفات بپردازد.
اما متأسفانه واقعیت در این نقطه نیز غیر از تئورى پردازى‏هاى‏ عقلانى و منطقى است، بدین گونه که امروزه جامعه بین‏الملل در برابر نگرانى‏هاى مشترک، رفتارهاى همسو وهماهنگ و یکسان ر مشاهده نمى‏کند. به عنوان مثال، مسأله گسترش سلاح‏هاى کشتار جمعى و یا مسأله تروریسم در حال حاضر محورهاى اصلى نگرانى‏ مشترک در نظام بین‏المللى به شمار مى‏روند، اما همانند مفهوم سود نسبى نگرانى مشترک دولت‏ها، نگرانى‏یکسانى نیست و متناسب ب جایگاه و موقعیت کشورها، نگرانى‏هاى آن‏ها نیز داراى‏شدت‏ وضعف است.
در هر حال، نکته قابل تأمل در هر دو محور اعمال اصل نسبى‏ ونگرانى مشترک این است که قدرت‏هاى بزرگ و به‏ویژه قدرت‏ هژمون نقش مؤثر و نافذى در تعیین میزان سود و یا طرح نگرانى‏ مشترک برعهده دارند. نظام تشویق و تنبیه، که از سوى قدرت برتر (امریکا) با همکارى قدرت‏هاى بزرگ (و در برخى موارد با مساعدت‏ سازوکار مشروعیت بخش نهادهاى بین‏المللى) دنبال مى‏شود، تداوم‏ این روند را تضمین مى‏کند.
د - تحقّق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى‏ جایگاه ایران در جامعه بین‏المللى‏ بر اساس سند چشم‏انداز در افق 1404، ایران داراى تعامل سازنده‏ و مؤثر با جهان براساس اصول قانون اساسى و رعایت مبانى عزت، حکمت، مصلحت‏ واقتدار در روابط خارجى مى‏باشد. نظر به این که فرایند جهانى شدن از یک سو و مسأله‏ تغییر و تحوّل در نظم جهانى و یا به عبارت بهتر، فرایند دگرگونى در الگوهاى تعامل میان‏ کشورها از سوى دیگر، مسأله محیط و چهارچوب را بیش از گذشته شایان توجه و تأمل قرار داده و همچنین نظر به این که جهانى شدن به مفهوم نظم نوین جهانى در عرصه‏ روابطبین‏الملل، تغییر تعاملات دولتى از شکل کنونى آن، کمرنگ شدن مفهوم دولت ملى‏ وحاکمیت سرزمینى و ظهور نهادهاى قدرتمند غیر دولتى یا فراملى در عرصه بین‏المللى، پدیده‏اى است که دیر یا زود همه کشورها; از جمله ایران را در بر خواهد گرفت، لذا لازم‏ است بر اساس موارد زیر، به طور مناسب و صحیحى کنترل و هدایت گردد:
- هر کوششى براى برنامه‏ریزى و توسعه اقتصادى در سطح داخلى کشور، به‏ گونه‏اى اجتناب ناپذیر تنها در تعامل با محیطهاى بزرگتر (نظام بین‏المللى‏ ومنطقه‏اى) معنا ومفهوم پیدا مى‏کند. بنابراین، برنامه‏هاى کوتاه مدت و طولانى‏مدت کشور بایستى از جامعیتى برخوردار باشد که دو سطح داخلى و بین‏المللى را در بر بگیرد و مقتضیات و نیازهاى کشور را در هر دو سطح‏ پاسخگوباشد.
  - توجه به اتحادهاى منطقه‏اى و گسترش سطح همکارى‏ها، مى‏تواند گذشته از تأمین امنیت مرزى، جمهورى اسلامى ایران را در حد قابل قبولى از تبعات منفى‏ جهانى شدن مصون دارد.
  - از آنجا که از یک طرف حاکمیت و امنیت ملى یکى از مؤلفه‏هاى مهمى است که‏ تحت تأثیر جهانى شدن دچار چالش اساسى مى‏شود و از طرف دیگر در دنیاى امروز و آینده، امنیت ملى بر حسب قدرت و پویایى اقتصادى سنجیده مى‏شود. در واقع‏ دنیاى رو به جهانى شدن به عنوان جهانى توصیف مى‏شود که در آن چالش‏هاى‏ اقتصادى جایگزین چالش‏هاى نظامى مى‏شوند و ملت‏ها براى ارتقاى امنیت ملى‏ عمدتا روى ابزارهاى اقتصادى تکیه مى‏کنند تا نظامى. لذا براى کشورهاى در حال توسعه، به‏ویژه ایران، بسیار حیاتى است که در این رابطه سیاست‏هاى‏ مشخصى در راستاى حفظ حاکمیت و امنیت ملى در پیش گیرند.
  - نظر به اینکه درک جامع ازسیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، در گرو تجزیه و تحلیل متغیّرهاى درون سیستمى و برون سیستمى تأثیرگذار درجهت‏گیرى سیاست خارجى این کشور است، و از مهم‏ترین متغیّرهاى درون‏ سیستمى مى‏توان به شاخص‏هاى ژئوپلتیکى و ژئواستراتژیک، ساختارهاى‏ اجتماعى و ویژگى‏هاى سیستم سیاسى و همچنین جهانى شدن مى‏باشد، تمرکز وحساسیت بر موضوعاتى نظیر منافع ملى، استراتژى، طراحى خطمشى، پیاده‏سازى و بازبینى و ارزیابى اهداف در ایجاد پیوند میان متغیرهاى درون‏ سیستمى و برون سیستمى از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است.  - نهادهاى بین‏المللى‏38 در ساختار نظام بین‏المللى موجود، وظیفه تنظیم، تسهیل، تعدیل و تحدید روابط میان دولت‏ها را بر عهده دارند. نهادهاى بین‏المللى‏ ساختارهایى خنثى نیستند و قدرت‏هاى بزرگ متناسب با سهمى که از قدرت‏ دارند، از نفوذ بیشترى در این نهاد برخوردار هستند. با این حال، این مسأله به‏ معناى آن نیست که نهادهاى بین‏المللى یکسره در اختیار قدرت‏هاى بزرگ قرار داشته باشند. این نهادها در موارد متعددى خط و مشى متفاوتى را دنبال مى‏کنند و فرصت‏هایى را نیز براى دولت‏هاى ضعیف تر فراهم ساخته‏اند. بحران‏هاى اخیر در نظام بین‏المللى، نقش نهادها و سازمان‏هاى بین‏المللى; نظیر سازمان ملل را در تعاملات جهانى افزایش داده و تصمیمات این سازمان‏ها را به معیار و ملاک‏ تعیین‏کننده‏اى در جهت گیرى افکار عمومى جهانى تبدیل کرده است.اکنون لازم است موارد زیر جهت حفظ و ارتقاى جایگاه شایسته جمهورى اسلامى ایران‏ در جامعه بین‏المللى، حسب سند چشم‏انداز در افق 1404 مورد ملاحظه و توجه ویژه‏ قرارگیرد:  - گسترش همکارى‏هاى دو جانبه، منطقه‏اى و بین‏المللى و همزیستى فعالیت‏ باجهان خارج و مقابله با انزوا با سرلوحه قرار دادن اصول عزت، حکمت‏ ومصلحت.
  - تعامل با دنیاى خارج براساس احترام به قواعد و هنجارهاى بین‏المللى و اصل‏ عدم مداخله در امور دیگران و ادامه پرهیز از تشنج در روابط با کشورها و گفتگو با کانون‏هاى قدرت منطقه‏اى و بین‏المللى.  - تقویت روابط سازنده با کشورهاى غیر متخاصم و بهره گیرى از آن براى‏ افزایش توان ملّى. مقابله با تک قطبى شدن جهان و تلاش براى رهایى منطقه از حضور نظامى‏ بیگانگان.  - تقویت هویت اسلامى و ایرانى ایرانیان خارج از کشور، کمک به ترویج‏ زبان‏فارسى در میان آنان، حمایت از حقوق آنان و تسهیل مشارکت آنان‏ درتوسعه ملى.  - تقویت و تسهیل حضور مؤثر و همه جانبه جمهورى اسلامى ایران در مجامع‏ جهانى و سازمان‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى و تلاش براى اصلاح ساختارى آنها; نظیر سازمان ملل متحد.  - تأکید بر چند جانبه‏گرایى و تقویت سطح همکارى با سازمان‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى; مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا،39 کنفرانس تجارت و توسعه‏ سازمان ملل متحد (انکتاد)، نظام جهانى ترجیحات تجارى بین کشورهاى درحال توسعه‏(GSTP) ;سازمان جهانى تجارت (WTO)، سازمان همکارى اقتصادى (اکو)، سازمان کنفرانس اسلامى، کمیسیون اقتصادى و اجتماعى‏ سازمان ملل متحد; و غیره.
- بازنگرى و ساماندهى ساختار دستگاه‏ها و نهادهاى فعال در تجارت خارجى و فعال شدن دستگاه دیپلماسى در شناسایى فرصت‏ها و محدودیت‏هاى خارج از کشور توسط دستگاه دیپلماسى کشور و معرفى آن‏ها به بنگاه‏هاى اقتصادى‏ داخلى و تشویق آنها براى فعالیت در عرصه منطقه‏اى و بین‏المللى جهت بسط روابط اقتصادى بین‏المللى با کشورهایى که موجب سرعت بخشیدن توسعه‏ اقتصادى کشور مى‏شوند.
قسمت چهارمجایگاه ژئواکونومیک ایران در منطقه و جامعه بین‏المللى‏ الف - جهانى شدن اقتصاد همچنانکه پیشتر گفته شد، در فرایندهاى جهانى شدن، یکى از عوامل مهم و مؤثر در جهانى شدن اقتصاد بین‏الملل مى‏باشد. طى دو دهه گذشته، گسترش پیوسته تجارت و مبادلات و رشد فزاینده جریان‏هاى سرمایه گذارى بین‏المللى در وابستگى متقابل جهانى‏ تأثیر اساسى گذاشته است. از یک سو آزادسازیهاى بازارهاى مالى به همراه فناورى‏ اطلاعات، موجبات جهانى شدن بازارهاى مالى را فراهم آورده است، و از سوى دیگر در هم‏ آمیزى اقتصادى بین‏المللى فرصتهایى براى تخصصى شدن فعالیتها فراهم کرده که سبب‏ افزایش وابستگى‏هاى جهانى براى گسترش تجارت و سرمایه گذارى مى‏شود.40جهانى شدن اقتصاد یا درهم آمیزى بین‏المللى و منطقه‏اى حاصل عواملى نظیر گسترش‏ تجارت، سرمایه گذارى و توسعه بازارهاى مالى،41 شکل گیرى تراست‏ها، کارتل‏ها و شرکت‏هاى فراملیتى در تجارت بین‏الملل،42 شکل گیرى نظام‏هاى نوین سازماندهى صنعتى‏ چون جهانى شدن بازارهاى مالى، کنترل زدایى، آزادسازى تجارى و ایجاد فضاى رقابتى‏ مناسب براى مبادلات تجارى; مبادله و انتقال آزاد و سریع سرمایه، دانش فنى و فن آورى و پیشرفت‏هاى فنى به‏ویژه انقلاب در فن آورى اطلاعات و انفورماتیک مى‏باشد.
بنابراین، فضاى جدید شکل گیرى اقتصاد جهانى، موجب مى‏گردد که موانع تعرفه‏اى و غیر تعرفه‏اى کاهش یابد، نظامهاى ارزى اصلاح شود، نظام‏هاى سرمایه گذارى خارجى آزاد گردد، اتحادیه‏هاى تجارى بین‏المللى شکل گرفته و همکاریهاى منطقه‏اى تجارى در جهان‏ توسعه پیدا کند، بخش خصوصى رشد یابد، پیشرفت‏هاى فنى قابل توجهى رخ دهد و بالاخره آن‏که انقلاب عظیمى در فناورى و اطلاعات و ارتباطات بوجود آید.
البته در راستاى جهانى شدن اقتصاد، باید توجه داشت که سیاست دولت‏ها در قبال جذب‏ که در هموارسازى‏CSID و MIGA) با سازمانهاى بین‏المللى FDIسرمایه‏گذارى خارجى ( راه انتقال سرمایه‏گذارى خارجى به کشورهاى در حال توسعه کوشا هستند، بایستى به‏ گونه‏اى هماهنگ باشد که سرمایه گذارى مستقیم خارجى به عنوان ابزارى مؤثر در ارتقاى‏ توان تولید کشورهاى در حال توسعه نقش داشته باشد.
ب - تعامل ایران با اقتصاد منطقه‏اى و بین‏المللى‏ جهان در قرن بیست و یکم، دنیایى آکنده از رقابت، توسعه بازارها، ظهور و رواج‏ فناورى‏هاى برتر و گسترش تجارت است و رهیافت‏هاى موفقیت آمیز ایران در تعامل‏ بااقتصاد جهانى، باید متکى بر مثلث «پیشرفت اقتصادى»، «حاکمیت ملى» و «هویت‏ اسلامى»باشد.
فرآیند توسعه اقتصادى - اجتماعى، و با رویکردى راهبردى نسبت به تشخیص شرایط جدید بین‏المللى با شناخت و دگرگونى‏ها در ترکیب و روند مناسبات سیاسى - اقتصادى‏ جهانى و منطقه‏اى، و همچنین با نگرش به مهمترین مسائل و تنگناهاى اقتصاد ملى، باید مسیر انجام تحوّلات ساختارى - فناورى و پاسخگویى به الزامات رشد و توسعه پایدار و باثبات اقتصاد کشور را هموار سازد.
روابط و مؤلفه‏هاى اقتصادى بر ثبات و همگرایى در یک منطقه مؤثر است. این روابط دریک منطقه هر چه بیشتر مبتنى بر توسعه پایدار باشد، همگرایى افزایش و تنش‏ کاهش‏خواهد یافت; هرچه میزان دخالت عناصر خارجى و رسوخ جاه‏طلبى قدرت‏هاى‏ بزرگ در اهداف و سیاست‏هاى دولت‏هاى یک منطقه بیشتر باشد، درجه واگرایى و تنش‏ افزایش خواهد یافت.
اگر چه اقتصاددانان کشور درخصوص عضویت و یا عدم عضویت ایران در سازمان‏ تجارت جهانى نظریات مختلفى ارائه کرده‏اند، ولى به نظر مى‏رسد عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى‏43 مسیر تعامل بین‏المللى اقتصاد ایران با کشورهاى منطقه و در سطح‏ بین‏الملل را با چالش مواجه خواهد کرد. بى‏شک عدم عضویت ایران در سازمان مزبور و ی اتحادیه‏هاى اقتصادى و پیمان‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى، تحقق این هدف چشم‏انداز ایران‏ در افق 1404 را، که تبدیل به قدرت نخست اقتصاد منطقه است، با ابهام روبه رو خواهد کرد.
بدیهى است براى اینکه اجراى پروژه‏هاى عظیم سرمایه‏گذارى 130 میلیارد دلارى طى‏ 10 سال آینده در صنایع نفت، گاز و پتروشیمى، 25 میلیارد دلارى در بخش کالا و صنایع‏ مخابراتى و ارتباطات و حدود 30 میلیارد دلارى در حوزه وزارت نیرو تحقق یابد، بایستى‏ بسترسازى و زمینه‏سازى لازم در بخش‏هاى انرژى، نیرو و صنایع و معادن صورت پذیرد. در این راستا، لزوم تعامل اقتصادى جمهورى اسلامى ایران با سازمان‏هاى تجارى بین‏المللى‏ و شرکتهاى بین‏المللى خارجى به عنوان بخشى از تلاش‏هاى خارجى مورد نیاز براى جذب‏ سرمایه‏هاى خارجى اجتناب‏ناپذیر خواهد بود.
البته تعامل اقتصادى و یا حتى عضویت ایران در سازمان‏هاى تجارى منطقه‏اى و بین‏المللى زمانى با موفقیت همراه خواهد بود و مزایایى براى کشور ایران خواهد داشت که‏ پیش از آن، اصلاحاتى در ساختار اقتصادى، تجارى، کشاورزى و صنعتى کشور صورت‏ گیرد.44 در غیر این صورت، با توجه به چگونگى موازنه بازرگانى کشور، انتظار برخوردارى‏ از مزایاى عضویت در سازمان، نامعقول مى‏نماید، عضویت در سازمان‏هاى اقتصادى‏ بین‏المللى; به‏ویژه سازمان تجارت جهانى ممکن است راه را براى افزایش واردات هموار سازد و از این رو به نظر مى‏رسد مصرف کنندگان از کالاهاى خارجى بسیار استقبال نمایند واین روى آورى سبب کمبود تقاضاى مؤثر براى بسیارى از کالاهاى داخلى مى‏شود. در نتیجه نیروى انسانى شاغل در برخى از صنایع داخلى با تهدید یا تعدیل مواجه خواهد شد.
خاطر نشان مى‏سازد که تعامل با اقتصاد بین‏الملل و وارد شدن به جامعه جهانى، همواره‏ داراى نکات مثبت و منفى مى‏باشد که لازم است حسب مورد، بررسى کارشناسى شود وتصمیم مقتضى، بر اساس منافع و مصالح ملى کشور اتخاذ گردد.
ج - چالش‏هاى اقتصادى ایران در منطقه و جامعه بین‏الملل‏ ایران در حالى که با 14 کشور منطقه به صورت آبى و خاکى همسایه است و از منابع‏ وظرفیت‏هاى مناسب اقتصادى برخوردار مى‏باشد اما تاکنون نتوانسته متناسب با امکانات‏ وتوانایى‏هاى خود در بازارهاى نوظهور عراق و افغانستان نفوذ کند، به حدّى که کالاهاى‏ کشورهایى مانند کره، چین و ترکیه در حدّ بالایى، بازارهاى مزبور را پر کرده‏اند. سندچشم‏انداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 در وضعیتى تدوین شد که چالش‏هاى‏ زیر اقتصاد ایران به اندازه‏اى است که از نظر توانایى تأثیر گذارى اقتصادى; خواه در سطح‏ منطقه‏اى یا بین‏المللى، داراى تنگناهاى زیر مى‏باشد مانند:  - اقتصاد ایران جزو کوچک و پاره سیستمى از اقتصاد جهان به شمار مى‏رود، به‏ حدّى که سهم تجارت خارجى ایران از نظر حجم، کمتر از 1% جامعه جهانى بوده‏ و اقتصاد آن از نیم درصد تأثیر گذارى هم کمتر است.45
  - نظر به اتکاى اقتصاد ایران به صادرات منابع طبیعى; مانند نفت خام، اقتصادى‏ برون زا محسوب مى‏شود و این بدین معنى است که تأثیرپذیرى اقتصاد ایران از اقتصاد جهانى به شدت زیاد است.
  - اقتصاد ایران اقتصادى متمرکز، بسته و دولتى است که حضور بوروکراسى عظیم‏ دولتى، به عنوان مهمترین اهرم کنترل اقتصاد کشور به حساب مى‏آید.46
  - اگر چه بالا بودن قیمت نفت در بازارهاى جهانى‏47 در چند سال اخیر ممکن است‏ یکى از عوامل افزایش سرانه ملى کشور تلقى گردد، ولى باید توجه داشت که‏ صرف افزایش تولید ناخالص داخلى، بدون توجه به چگونگى این افزایش و تأثیرى که بر ساختار اقتصادى ایران به طور بلند مدت دارد، نمى‏تواند توسعه‏ اقتصادى و یا حتى رشد پایدار و موزون و درون زایى را تضمین کند.
  - نظام مدیریت سنتى حاکم بر اقتصاد ایران، که از نظام‏هاى مدیریت پیشرفته دنی فاصله دارد و همچنین عدم حاکمیت شایسته سالارى در انتصاب مدیران و کارشناسان حاذق از یکسو و نهادینه نشدن مؤسسات نظریه پردازى اقتصادى و فن‏آورى در کشور از سوى دیگر، موجبات اتلاف منابع و عدم بهینه‏سازى‏ فرصت‏هاى اقتصادى مى‏گردد.
  - تأثیر قدرت‏هاى بزرگ در میان کشورهاى صادر کننده مواد خام، به خصوص‏ جهت جلوگیرى از تشکیل کارتل و افزایش قدرت چانه‏زنى اقتصادى در عرصه‏ مبادلات بین‏المللى و همچنین تحریم‏هاى اقتصادى همه جانبه از سوى ایالات‏ متحده آمریکا از ابتداى انقلاب شکوهمند اسلامى و ادامه چنین تحریم‏هایى در مرحله دوم ریاست جمهورى بوش، موجب محدودیت‏ها یا موانعى جهت‏ دستیابى به دانش فنى صنعتى و اقتصادى در بخش‏هایى از صنعت، به خصوص‏ صنایع هوایى و نظامى و هسته‏اى شده است.48
  - ممانعت کشورهاى صاحب فن‏آورى برتر از انتقال آن به داخل و وابستگى‏ تکنولوژیکى کشور از یک سو، و درجه وابستگى آن به فن‏آورى روز جهانى‏ ومنابع سرمایه‏اى و بازارهاى تجارى موجود در جهان پیشرفته، جهت صادرات‏ تولیدات کشاورزى و صنعتى و افزایش ظرفیت‏هاى تولیدى و همچنین فرار مغزها و نیروهاى توانا، متخصص و کارآفرین به سمت کشورهاى غربى از سوى‏ دیگر، تنگناهاى جدى در توسعه اقتصادى کشور ایجاد کرده است.
د - تحقق اهداف سند چشم‏انداز در حفظ و ارتقاى جایگاه ایران در جامعه بین‏الملل‏ جمهورى اسلامى ایران براى آن که به اهداف مندرج در سند چشم‏انداز جمهورى‏ اسلامى ایران در افق 1404 نایل گردد لازم است متوسط رشد سالیانه اقتصاد کشور طى 20 سال آینده به 8/6% و متوسط نرخ تورم نیز به 5% برسد. بر این اساس، لازم است در صورت‏ انتخاب گزینه مطلوب نرخ بیکارى در سال 1394 هجرى شمسى (پایان دوره 10 ساله) به 7% کاهش یابد.49با توجه به منابع کافى در کشور، براى آن که ایران در 20 سال آینده به سوى ایران اسلامىِ‏ توسعه یافته‏اى که اثر بخش، نقش آفرین و پیشگام باشد و براى آن که اهداف سند چشم‏انداز در ابعاد اقتصادى همه جانبه به خصوص منطقه‏اى و بین‏المللى تحقّق‏ یابد، بایستى اقدامات زیر حسب برنامه‏ریزى صحیح و مناسب کوتاه‏ مدت و طولانى مدت اتخاذ گردد:  - توسعه تجارت خارجى جمهورى اسلامى ایران ب محوریت توسعه صادرات غیرنفتى، بهبود تراز بازرگانى، افزایش درآمدهاى صادراتى و نیز بالارفتن سهم کشور در تجارت جهانى.  - نهادینه کردن روابط اقتصادى با کشورهاى منطقه و جامعه بین‏المللى وبهره‏گیرى از روابط سیاسى با کشوره براى نهادینه کردن روابط اقتصادى.
  - جذب سرمایه گذارى خارجى به عنوان راهى براى‏ تسریع حرکت اقتصاد به سوى توسعه و ایجاد اشتغال و اهرمى براى رشد اقتصادى و نظام مدیریتى وتبادل‏ تجربیات اقتصادى و به‏کارگیرى فناورى‏هاى نوین.
  - رعایت استانداردهاى بین‏المللى تولید کالا و خدمات‏ جهت امکان سازى حضور در بازار جهانى در بخش‏هایى‏ که تولیدات ایران داراى مزیت نسبى وبهره‏ورى مى‏باشد و گسترش بازارهاى صادراتى ایران و افزایش سهم ایران‏ از تجارت جهانى و رشد پرشتاب اقتصادى مورد نظر در چشم‏انداز.
  - پاى گذاردن به عرصه رقابت در عرصه تولید کیفى و قابل‏ رقابت کالاهاى‏تجارى در سطح منطقه‏اى و بین‏المللى و فراهم نمودن زمینه‏هاى لازم‏براى تحقّق رقابت پذیرى‏ کالاها و خدمات کشور در سطح بازارهاى داخلى‏و خارجى و ایجاد ساز و کارهاى مناسب براى رفع موانع‏ توسعه صادرات‏غیر نفتى.
  - حرکت در جهت تبدیل درآمد نفت و گاز به دارایى‏هاى‏ مولّد به منظور پایدارسازى فرایند توسعه و تخصیص و بهره‏بردارى بهینه از منابع.50 خاطر نشان مى‏سازد که براى‏ تحقّق چشم‏انداز آینده صنعت نفت و گاز ایران در افق 20 ساله کشور، تحقّق چهار هدف کمى تا ده سال آینده مورد توجه برنامه‏ریزان در این صنعت قرار گرفته است که‏ ایجاد ظرفیت براى تولید روزانه 7 میلیون بشکه نفت‏ خام، میعانات ومایعات گازى با میانگین تولید 5 میلیون و 800 هزار بشکه در روز نفت خام یکى از این‏ هدف‏هاست.51 براى تحقق این هدف مهم، میزان‏ سرمایه‏گذارى مورد نیاز در صنعت نفت کشور، در برنامه‏ پنج ساله چهارم توسعه فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى‏ کشور، 15 میلیارد دلار در سال است که حداقل 4 تا 5 میلیارد دلار آن از منابع داخلى تأمین و بقیه باید از منابع‏ خارجى و استفاده از روش‏هاى مختلف; از جمله بیع‏ متقابل یا فاینانس تأمین شود.
  - هم افزایى و گسترش فعالیت‏هاى اقتصادى در زمینه‏هایى که داراى مزیت نسبى هستند; از جمله صنعت، معدن، تجارت، مخابرات، حمل ونقل و گردشگرى، به‏ویژه صنایع نفت، گاز و پتروشیمى و خدمات مهندسى پشتیبان آن، صنایع‏ انرژى بر و زنجیره پایین دستى آن‏ها.
  - سرمایه گذارى در زیر ساخت‏ها با اولویت سرمایه گذارى در ایجاد زیر بناه وزیر ساخت‏هاى مورد نیاز.
  - سامان دهى سواحل و جزایر ایران و سازمان دهى سواحل و جزایر ایرانى خلیج‏ فارس در چهارچوب سیاست‏هاى آمایش زمین.
  - اصلاح و تغییر قوانین و مقررات، استانداردها و رویه‏ها در بنگاه‏ها و سازمان‏ه و مؤسسات عمومى و خصوصى براى سازگارى آن‏ها با ضوابط و قواعد و هنجارهاى پذیرفته شده بین‏المللى، جهت کارآمد کردن امور و همچنین وضع‏ قوانین حمایتى جهت حمایت از مالکیت و کلیه حقوق ناشى از آن.
  - توجه ویژه به بخش صنعت و معدن; بگونه‏اى که در آن سهم اطلاعات، دانش‏ وخدمات افزایش مى‏یابد; مواد پیشرفته و جدید جایگزین مواد سنتى مى‏شوند، تنوّع محصول، طراحى، مدیریت فرایند، بازاریابى، فروش و تبلیغات اهمیت‏ روزافزون مى‏یابد.
  - ارتقاى بازار سرمایه از طریق اصلاح ساختار بانکى و بیمه‏اى کشور، تأکید بر کارایى، شفافیت و سلامت بازار سرمایه در کشور، بهره‏مندى از فن‏آورى‏هاى‏ نوین، استقرار نظام مالى، ارزیابى کیفیت متناسب با استانداردهاى بین‏المللى‏ وهمچنین اصلاح و تنظیم سیاست‏هاى پولى، مالى و ارزى براى رسیدن به ثبات‏ اقتصادى و مهار نوسانات.
  - ارزیابى جدى در مسائل مرتبط با گمرکات، قوانین و تعرفه‏ها و مقررات کسب و کار و فراهم آوردن بسترهاى حقوقى و قضایى مناسب جهت توسعه تجارت‏ الکترونیکى در کشور.
  - حذف محدودیت‏هاى زمانى و مکانى در تجارت الکترونیک، و به کارگیرى‏ فناورى اطلاعات و تجارت الکترونیک به منظور دسترسى کم هزینه‏تر و سریعتر مشتریان به کالا و خدمات، شفاف‏سازى تجارى و اقتصادى، ساده و مؤثرتر کردن‏ عملیات تجارى از طریق تغییرات فرایندى، فراهم کردن موجبات ارتقاى‏ سریعتر بهره‏ورى حاصل از فعالیت‏هاى اقتصادى و شفاف‏سازى اطلاعات و همچنین امکان افزایش کنترل بر عملکرد مالى شرکت‏ها و مؤسسات مختلف در حوزه اقتصاد بخش عمومى.
  - توجه به دانش فنى، تا آن که برترى‏هاى ناشى از فراهم بودن منابع خام طبیعى‏ جاى خود را به امتیازها و برترى‏هاى ناشى از دانش و فناورى بدهد.
  - بهبود وضعیت استفاده از نیروى انسانىِ کارآمد و دانش‏آموخته با استقرار نظام‏ شایسته سالارى در امر اداره امور اقتصادى کشور به خصوص در تعاملات‏ اقتصادى منطقه‏اى و بین‏المللى و همچنین توسعه آموزش در کلیه سطوح، به‏ویژه در مقطع دانشگاهى در رشته‏هاى علوم و مهندسى و همچنین ارتقاى‏ مهارت‏ها از طریق توسعه نظام آموزشى نیروى کار.
  - تنظیم برنامه منظم سالیانه یا چند سال یکبار جهت پاکسازى و سالم سازى‏ اقتصاد ایران از عدم تعادل‏ها و ناهنجارى‏هاى متراکم شده و سالم سازى اقتصاد وجامعه قبل از آغاز برنامه‏ریزى توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى واقعى‏ آن‏است.
  - اتخاذ سیاست‏هاى مربوط به برقرارى کارآمد شرایط آزادى تجارت خارجى‏ وگسترش سرمایه گذارى خارجى از طریق پى‏ریزى ساختار مناسب براى تعامل‏ خلاق و مشارکت خردمندانه و مؤثر در فرایندهاى جهانى‏شدن.
  - دگرگونى در ساختار حمایت‏هاى دولتى و معطوف کردن آن به ایجاد نهادهاى‏ پشتیبان در راستاى ارتقاى بهره‏ورى و رقابت‏پذیرى در سطح اقتصاد ملى و بنگاه‏ها و همچنین ایجاد تسهیلات ادارى، گمرکى و قضایى براى روان‏سازى‏ جریان تجارت و توسعه صادرات غیر نفتى. توضیح آن که چنانچه ایران بخواهد در منطقه و آسیاى جنوب غربى از نظر علمى، فنى، تخصصى و صنعتى اول باشد، بایستى دولت به جاى مداخله‏گرى، نقش هدایت کنندگى را بپذیرد و با تصویرى‏ درست از اقتصاد آزاد، تمامى تلاش‏هاى ملى به سوى تصویر نمودن افقى روشن‏ در آینده معطوف داشته و از تعارض نیروها جلوگیرى کند.
  - توسعه سکوهاى صادراتى و مناطق آزاد ویژه اقتصادى از طریق تعریف جدید منابع درآمدى سازمان‏هاى مناطق آزاد و تمرکز کارکردهاى این مناطق بر حوزه‏هاى هم‏پیوندى اقتصاد ایران با اقتصاد جهانى و احتراز از رویکردهاى توسعه‏ منطقه‏اى و منظومه‏اى کردن توسعه این مناطق ب توسعه‏ملى.
  - بسط و گسترش همکارى‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى ب پى‏ریزى مناسبات سیاسى نوین و کارآمد با خارج، متکى‏ بر اصل تنش‏زدایى در روابط بین‏المللى و همچنین‏ گسترش و تجهیز دالان‏هاى ارتباطى با عملکرد فراملى‏ ومراکز جمعیت مستقر در آن براى استفاده از مزیت‏هاى‏موقعیت جغرافیایى، ژئوپلتیکى و قابلیت‏هاى‏ ترانزیتى کشور.  - ایجاد ساز و کارها و زمینه‏هاى مناسب براى برقرارى‏ وهمگرایى عوامل مؤثر در ارتقاى بهره‏ورى و نوآورى‏ در منظومه دانشگاه، صنعت و دولت در سطح ملى‏ وبین‏المللى.
  - سیاست گذارى، حمایت و پشتیبانى، برقرارى‏ تسهیلات، بستر سازى و ایجاد زیر ساخت‏هاى ضرورى‏ در توسعه تجارت خارجى کشور بر اساس محورهایى‏ مانند ظرفیت سازى، روان سازى، صادرات و تسهیل‏ تجارت خارجى، بازاریابى کالا - خدمات، ارائه‏ خدمات‏مشاوره‏اى، آموزش واطلاع‏رسانى تجارى‏ وبالأخره تنظیم همکارى‏هاى اقتصادى و توسعه‏ روابطتجارى.
  - تعامل فعال و هدفمند با اتاق‏هاى بازرگانى و صنایع و معادن، اتاق تعاون وتشکّل‏هاى تولیدى، تجارى و صادراتى‏ کشور در جهت دستیابى به اهداف توسعه تجارت.
  - تسهیل تبادل دانش فنى میان بنگاه‏هاى اقتصادى‏ جمهورى اسلامى ایران و دیگر کشورها در راستاى‏ رقابتى شدن فعالیت‏هاى تجارى.
  - نظارت بر فرایند تجارت خارجى کشور در جهت‏ دستیابى به اهداف سند چشم‏انداز 20 ساله.در نهایت آن که استفاده از شیوه‏هاى پیشرفته فن‏آورى اطلاعاتو ارتباطات(‏ICT ) به‏منظور همسازى و فراهم کردن زمینه‏هاى تبادل‏  اطلاعات و تجربیات با دیگر کشورها وحضور مؤثر در مجامع‏ منطقه‏اى و بین‏المللى و استفاده از امکانات و ظرفیت‏هاى آن‏ه درفعالیت امور اجتماعى و عمومى، مورد تأکید است. توضیح آن که‏ تبدیل ایران به قطب‏ارتباطات، رایانه و اطلاع‏رسانى در منطقه، از  طریق تکیه بر( ‏ICT )از طریق  استقرار جامعه اطلاعاتى، تضمین دسترسى امن و ارزان شهروندان به اطلاعات، ترغیب به تولید محتواى اطلاعات و قوانین مالکیت فکرى، توسعه مراکز اطلاعاتى‏ اینترنتى و کسب سهم ازبازار ارتباطات بین‏المللى و بومى سازى‏ (ICT) گسترش بازار محصولات دانایى محور ودانش بنیان، تکیه برPatent و طراحى نظام جامع حقوق مالکیت فکرى ملى و بین‏المللى، رشد فعالیت‏هاى دانایى محور، از جمله مواردى است که لازم است‏ نسبت به آن طراحى مناسب و صحیح کرد.
پیشنهادها و نتایج
ایران با داشتن موقعیت‏هاى مختلفى; مانند دارا بودن نیروى‏ انسانى و ظرفیت‏هاى بالقوّه اجتماعى و پویایى آن، جایگاه منحصر به‏ فرد در منطقه آسیاى جنوب غربى، دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز در منطقه خلیج فارس و دریاى خزر، جایگاه ویژه در جهان اسلام‏ مى‏تواند به اهداف مدوّن در چشم‏انداز جمهورى اسلامى در افق‏ 1404 نائل گردد.
براى آنکه جمهورى اسلامى ایران در طى 20 سال برنامه‏ریزى واجراى درست به‏ کشورى توسعه‏یافته و داراى جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، توأم ب حفظ هویت اسلامى و انقلابى و الهام‏بخش در جهان اسلام همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‏المللى تبدیل گردد، لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:
  - برنامه‏ریزى‏هاى کوتاه مدت و بلند مدت کشور باید با مبانى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، زیست‏محیطى منطقه‏اى و بین‏المللى سند چشم‏انداز منسجم‏ و هماهنگ باشد و در تهیه برنامه‏هاى اجرایى، پیوسته به اصولِ عزت، حکمت، مصلحت و اقتدار و موفقیت در تعاملات منطقه‏اى و بین‏المللى توجه کامل‏ داشت. در هر حال حرکت‏هاى حال و آینده کشور بایستى بر پایه مدیریت سند چشم‏انداز و مبتنى بر شناخت وضع موجود و عوامل آن و تحلیل محیط ملى‏ وبین‏المللى بوده و با نگاه آینده‏ساز فعال در برگیرنده کلیه قلمروهاى‏ اقتصادى،اجتماعى، فرهنگى و زیست محیطى به صورت یک کلیت و همچنین‏ نگاه تعاملى با منظومه خرد، کلان، ملى و فراملى فرایندها و قلمروها ب یکدیگرباشد.
  - از آنجا که هر استراتژى خوب نیازمند اجراى خوب‏تراست، قواى سه‏گانه‏ کشور از مجریه، مقننه وقضاییه، علاوه بر آن که بایستى نسبت به اجراى‏ کامل‏وصحیح برنامه‏هاى مدون، نظارت و مدیریت قاطع وشفاف داشته باشند، باید از تمام ظرفیت‏هاى موجودکشور، به خصوص نیروهاى انسانى جوان‏ کشور استفاده بهینه کند. بدون شک، مشارکت همه جانبه سرمایه انسانى‏ عظیم‏کشور; از جمله جوانان و متخصصان داخل و خارج درتوسعه کشور مى‏تواند کشور عزیز ایران را در جهت گسترش همکارى‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى و تقویت پیوند دو سویه خردمندانه، بالنده و متقارن با اقتصاد جهانى‏موفق سازد.
  - براى حرکت به سوى اهداف چشم‏انداز 20 ساله، علاوه بر دگرگونى‏ درساختارها و نهادهایى که مانع پیشرفت کشور مى‏شوند و یا مسیر حرکت رو به‏جلو را کُند مى‏کنند، باید شرایط امنیت و اقتدار ملى را با تکیه بر رشد اقتصادى،مشارکت سیاسى، تمرکززدایى و تعادل منطقه‏اى تقویت کرد و نظام‏نهادى و انگیزشى مناسب با استقرار حقوق مالکیت معنوى در جهت‏ شکل‏گیرى بازار دانایى و تقویت مبادلات علمى در سطح ملى، منطقه‏اى‏ وبین‏المللى ایجاد کرد.در پایان جهت تحقق اهداف سند چشم‏انداز جمهورى اسلامى ایران در افق 1404 در حفظ و ارتقاى جایگاه ایدئولوژیک و ژئوکالچر ایران در جهان اسلام، جایگاه ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران در منطقه آسیاى جنوب غربى به‏ویژه خاورمیانه و دریاى خزر، و نیز جامعه بین المللى، لازم است فرصت‏ها و چالش‏هاى جدى که ایران در طى 20 سال با آن مواجه خواهد شد مورد بررسى و ارزیابى دقیق علمى و کاربردى‏ مسئوولان نظام، دولتمردان، و صاحب‏نظران در عرصه‏هاى تعاملات منطقه‏اى و بین‏المللى‏ قرار گرفته، و راهکارهاى علمى، و اجرایى آن تحلیل و ارزیابى گردد تا حسب ضرورت‏ اقدامات مقتضى اتخاذ گردد.
*دکتراى حقوق بین الملل از دانشگاه شفیلد انگلستان و استادیار دانشگاه.1. چشم‏انداز عبارت است از تصویر مطلوب و آرمان قابل دستیابىِ جامعه در یک افق زمانى معینِ بلند مدت که متناسب با مبانى ارزشى و آرمانى نظام و مردم تعیین مى‏گردد: چشم‏انداز جمهورى اسلامى در افق‏1404 هجرى شمسى، ص 9، بند اول.2. دنیاى اقتصاد، 21 مهر 13823. راه‏هاى دریایى به اروپاى جنوبى منطقه لوانت، شمال آفریقا، شبه جزیره‏ بالکان و نیز کشورهاى حوزه دریاى سیاه از طریق دریاى سرخ و کانال سوئز مى‏گذرد. بنابراین، اگر در شاخ آفریقا، که بر گذرگاه آبى باب‏المندب و در نتیجه‏ به ورود و خروج کشتى‏هاى تجارى و نظامى به دریاى سرخ مسلط است، بحران‏ به وجود آید، ناگزیر طول مسیر دریایى براى ارتباط با کشورهاى یاد شده حدود 44 درصد افزایش خواهد یافت و اگر گفته شود این افزایشِ مسیر، به طولانى‏ تر شدن زمان تحویل کالا و قیمت تمام شده کالاهاى وارداتى و صادراتى خواهد افزود، مى‏توان نتیجه گرفت در پى بحران شاخ آفریقا و تهدید امنیت راه‏هاى‏ آبى، منافع ملى ایران به چالش کشیده مى‏شود. براى آگاهى بیشتر مراجعه شود به‏ میر احمدیان، بهرام، شاخ آفریقا و امنیت ملى ایران، مطالعات آفریقا، 28اسفند 13814. (فرهنگى) Geo-Culture  5. مفهوم هژمونى در ادبیات روابط بین‏الملل هم با تعابیر خوش بینانه (حافظ نظم، ثبات بخش) و هم‏ بدبینانه (سلطه، برترى جویى) به کار گرفته مى‏شود. اما هر دو تعبیر اشاره به موقعیتى دارد که یک قدرت‏ برتر از توانایى‏هاى خود در جهت حفظ و تثبیت نظم موجود جهانى بهره مى‏گیرد. در واقع، موقعیت‏ هژمونیک هنگامى شکل مى‏گیرد که این نقش از سوى سایر قدرت‏هاى بزرگ جهانى مورد پذیرش قرار گیرد. وضعیت حاضر پس از حوادث 11 سپتامبر که همسویى قدرت‏هاى بزرگ با امریکا را به همراه داشت، در جهت تثبیت وضعیت هژمونیک به پیش مى‏رود.6. رفتار ضد هژمونى یا سیستمى، به رفتارهایى در مقابل قدرت مسلّط، رفتارهاى ضد ارزش و ایدئولوژى‏ مسلط، رفتارهاى ضد نظام اقتصادى، ضد امنیت بین‏المللى و... اطلاق مى‏گردد. همزمان با تقویت موقعیت‏ هژمونیک امریکا، روندهاى ضد نظام و ضد هژمونى نیز در حال تشدید و تقویت هستند. حادثه 11 سپتامبر، نقطه اوج این روندها به شمار مى‏آید. روندها و کنش‏هاى ضد هژمونیک امریکا نه در اقدامات  تروریستى حادثه 11 سپتامبر، بلکه در رفتارهاى دولت‏هایى همچون رژیم بعث در عراق، رفتار صرب‏ها دریوگسلاوى و طالبان در افغانستان نیز مشاهده مى‏گردد. گفتنى است معیار قضاوت در مورد این که‏ چه‏رفتارهایى در این طبقه بندى چهارگانه جاى مى‏گیرند، قدرت برتر یا هژمون است. به همین دلیل، رفتاررژیم اشغالگر سرزمین فلسطین، على رغم این که خارج از منطق دولت مى‏باشد، رفتار ضد نظام‏ تلقّى‏نمى‏شود.7. ایران در منطقه قفقاز توجه زیادى را به خود جلب کرده است. البته ایران به دلیل مشکلات ناشى از جنگ، نتوانسته آن‏طور که باید در مسائل امنیتى قفقاز نقش‏آفرینى کند. در مقاله پیش‏رو، طرح‏هاى امنیتى‏ آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ترکیه، روسیه، ایران و اتحادیه اروپا مورد بررسى قرار گرفته است. در طرح امنیتى ایران که به نام 3+3 معروف شده، با مطرح کردن 3 کشور واقع در قفقاز به همراه سه کشور منطقه، یعنى ایران، روسیه و ترکیه تلاش مى‏کند تا با حذف حضور قدرت‏هاى فرامنطقه‏اى، زمینه همکارى‏ کشورهاى منطقه و مجاور آن را تقویت کند.8. گسترش روابط سه قدرت منطقه‏اى ایران، هند و پاکستان، نگرانى‏هایى را براى ایالات متحده ایجاد کرده است. در همین حال ایران نیز از این همکارى جهت مقابله با تنش‏هاى روزافزون امریکا استفاده‏ مى‏کند. امریکا سه کشور هند و پاکستان و ایران را مثلث آزردگى مى‏نامد و به شکل‏هاى گوناگون درصدد تضعیف این رابطه است. همچنین قدرت گرفتن شیعیان در همسایگى غرب ایران، گرایش ایران به سمت‏ کشورهاى شرق را افزایش داده است. همچنین مخالفت‏هاى واشنگتن در مقابله با شکل‏گیرى روابط تهران، دهلى و اسلام آباد بى‏تأثیر بوده است.9. ایران، خاورمیانه، قفقاز و آسیاى مرکزى را به هم مرتبط مى‏سازد و640 کیلومتر از ساحل خزر، 1200 کیلومتر از ساحل خلیج فارس و کنترل برتنگه هرمز را که بیش از11 میلیون بشکه نفت در روز از آن عبور مى‏کند، دردست دارد. 10. اساساً بر اساس دو مفهوم engagement (مداخله و درگیر شدن)  و  ‏crossroad (منطقه تعامل و جاده ارتباطى)  حاکم بر معادلات سیاسى کشورها، جمهورى اسلامى ایران نمى‏تواند سیاست بى‏طرفى را پیشه‏ کند، بلکه بایستى در معادلات رئالیستى سیاست بین‏المللى جهت دستیابى به منافع بیشتر در منطقه‏ خاورمیانه به ایفاى نقش امنیت و ثبات سازى بپردازد; در این خصوص به هادیان، حمید، انقلاب اسلامى و انتقال خط مهار امریکا از البرز به منتهى‏الیه زاگرس، روزنامه همشهرى، 18 بهمن 1382 مراجعه کنید.11. عبدالله‏خانى، على، امنیت بین‏الملل (3): فرصت‏ها، تهدیدات و چالش‏هاى فراروى امنیت ملى جمهورى‏ اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین‏المللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138412. براى افزایش ضریب امنیت ملى و همچنین امنیت مرزى و سرزمینى ایران، الگوهاى متفاوتى در دستور کار قرار خواهد گرفت. ایران چندین الگو را طراحى کرده تا در راستاى آن، زمینه را براى‏ حداکثرسازى قدرت ملى فراهم کند، که این الگوها از راه فعال‏سازى قابلیت‏هاى ملى، منطقه‏اى و همکارى‏هاى بین‏المللى شکل مى‏گیرند.13. در خصوص نقض قواعد ومقررات حقوق بین‏الملل و همچنین نقض حقوق بشر توسط ایالات متحده‏ آمریکا، به مقالات نویسنده تحت عنوان «تجاوز و دفاع در حقوق بین‏الملل» و «عدالت، حقوق بشر و چالش‏هاى آن درحقوق بین‏الملل» (قسمت‏هاى اول و دوم که به ترتیب در حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام، شماره 29، سال هشتم، شماره سوم، پاییز 1382 صص 123 - 90، حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه سیاسى‏ اسلام، شماره 35، سال دهم، شماره اول، بهار 1384 صص 153 - 136، حکومت اسلامى، ویژه اندیشه و فقه‏ سیاسى اسلام، شماره 36، سال دهم، شماره دوم، تابستان 1384 صص 217 - 194) به چاپ رسیده است، مراجعه کنید.14. فهیم دانش، شهاب، منافع ملى و سیاست‏هاى بهره بردارى از منابع نفت و گاز، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 اردیبهشت 138415. رحیم‏پور، على، تحوّلات ژئواستراتژیک در سده بیست و یکم و جایگاه منطقه و ایران، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 دى 138116. دهقانى فیروزآبادى، جلال، محدودیت‏هاى بین‏المللى هژمونى منطقه‏اى جمهورى اسلامى ایران، روزنامه همشهرى دیپلماتیک، 16 بهمن 138317. دریاى خزر در حال حاضر سومین مخزن بزرگ نفت و گاز زمین است و کشورهاى حوزه قفقاز براى‏ استخراج این منابع وارد بازى بزرگى شده‏اند. در این بازى که جمهورى آذربایجان نقش اصلى آن را به‏عهده‏ دارد، ایران به‏عنوان یکى از بازیگران بالقوه به دنبال حضور امنیتى و دستیابى به 20% از منابع خزر مى‏باشد. پس از مناقشه ایران و جمهورى آذربایجان بر سر حوزه مورد اختلاف البرز، تحرک دیپلماتیک ایران براى‏ کسب منافع ملى از این مکان آغاز شد. مقامات رسمى ایران اصرار دارند دریاى خزر را به صورت مشاع‏ اداره کنند و این مسأله با مخالفت کشورهاى حاشیه دریاى خزر مواجه شده است. هیچ یک از کشورهاى ساحلى حاضر به عقب‏نشینى از موضع خود نبوده و تأکید دارند که دریا باید به 5 قسمت مساوى تقسیم شود. گرفتن حداقل 20% از منابع دریاى خزر (موضع نخستین ایران 50% بوده است) باید در اولویت‏ سیاست خارجى ایران باشد.18. ماتزکى، ریچارد، آینده صنعت نفت امریکا در خاورمیانه، روزنامه ایران، 19 خرداد 138319. عبدالله‏خانى، على، امنیت بین‏الملل (3): فرصت‏ها، تهدیدات و چالش‏هاى فراروى امنیت ملى جمهورى‏ اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین‏المللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138420. متأسفانه سهم ایران از برداشت انرژى از منطقه خزر، تقریباً صفر است و ایران هنوز نتوانسته است‏ نسبت به سایر کشورهاى هم جوار از این دریاچه بزرگ و منطقه آن استفاده لازم را ببرد، این در حالى است‏ که منابع شناخته شده نفت دریاى خزر15 تا 29 میلیارد بشکه است که در قیاس با منابع نفت امریکا به‏ میزان‏22 میلیارد بشکه و دریاى شمال به میزان‏17 میلیارد بشکه، قابل توجه است و میزان منابع گاز این دریا نیز235 تا 337 میلیون فوت مکعب است که نشان از ارزش بالاى این منطقه است. 21. کارشکنى مداوم امریکا در راه خط لوله باکو - جیحان; و خط لوله صلح که تلاش دارد هند و پاکستان گاز خود را از ترکمنستان وارد کنند و ایران را کاملاً حذف کند.22. ایران با کشورهاى عراق، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان داراى مرز خاکى و با روسیه، قزاقستان، کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربى و عمان داراى مرز آبى‏ است. همچنین با جمهورى‏هاى خود مختار داغستان، نخجوان و کالمیک داراى مرز مشترک است.23. عبدالله‏خانى، على، امنیت بین‏الملل (3): فرصت‏ها، تهدیدات و چالش‏هاى فراروى امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران (3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین‏المللى، ابرار معاصر تهران، 23 مرداد 138424. ابرقدرت‏ها براى کسب منافعشان نقاط حساس جهان، به‏ویژه خاورمیانه را متشنج ساخته، جهان را دچار بحران مى‏کنند. این آب گل‏آلود، هم داراى نکبت و خسارت است و هم درون آن ماهیان گرانبهاى زیبا و ارزشمندى است. ترکیه، اردن و سوریه در حال بهره‏بردارى از این بحران هستند. ایران که در گذشته در معرض استعمار ابرقدرت‏ها بوده است، اکنون بایستى با دیپلماسى فعالدر بحران عراق و همراهى مقطعى‏ با امریکا در مسائل مشترک، امتیازات لازم در دریاى مازندران را کسب نماید. 25. ترکیه با حضور در افغانستان، به دنبال تقویت روابط با ایالات متحده بود و از آن‏جایى‏که ابتکار عمل در افغانستان عملاً در دست امریکاست، ترکیه نیز کوشید پشت سر امریکا باشد و از این طریق فشار خود را براتحادیه اروپا بیشتر کند . اهداف ترکیه در افغانستان عبارت بود از 1 - تقویت موقعیت ترکیه در آسیاى‏ مرکزى و قفقاز، خلیج فارس، شبه قاره هند و نیز خاورمیانه 2 - تضعیف موقعیت اسلام‏گرایان تحت لواى مبارزه با تروریسم 3 - دستیابى به منابع انرژى افغانستان و دریاى خزر 4 - تقویت پان‏ترکیسم در آسیاى‏ مرکزى، افغانستان و چین.26. موضع ایران نسبت به مداخله امریکا در عراق بسیار پیچیده است . به دلایل تاریخى و به خاطر روابط دینى، ایران نفوذ زیادى در عراق دارد، ولى در روابط بین ایران و عراق بحران‏هاى مرزى وجود داشته است. مداخله امریکا در عراق تأثیرات مثبت و منفیى بر این کشور دارد که بر ایران نیز بى‏تأثیر نخواهد بود. موقعیت ایران به عنوان بزرگترین و استراتژیک‏ترین همسایه عراق، بسیار مورد نظر مى‏باشد. جمهورى‏ اسلامى در صورت داشتن تدبیر و دیپلماسى فعال، با توجه به موقعیت کنونى جهان و موقعیت خاص‏ ژئوپلتیکى مى‏تواند امتیازات بسیارى از عراق و حتى امریکا کسب نماید.27. کاخ سفید در سال 1996 طى قانونى فرامرزى اعلام کرد شرکت‏هاى خارجى که خواستار مشارکت در بخش انرژى ایران باشند را مجازات مى‏کند. البته این قانون با بى‏اعتنایى بیشتر کشورها مانند هندوستان، چین و ژاپن مواجه شد، که در سال‏هاى اخیر به‏رغم نارضایتى ایالات متحده، در این زمینه قراردادهایى را با ایران به امضا رساندند. بدیهى است افزایش همکارى ایران با چین و اختیار حق وتوى این کشور مى‏تواند به کمرنگ شدن واکنش‏هاى شدید واشنگتن و لندن در مقابل برنامه هسته‏اى ایران کمک کند. در خصوص اعمال تحریم‏هاى اقتصادى آمریکا بر ضدّ ایران، به مقاله نویسنده با عنوان - اعمال قوانین فراسرزمینى داخلى و آثار آن با ارجاع ویژه به قوانین هلمزبرتون و داماتو» چاپ شده در مجله مجتمع آموزش عالى قم، فصلنامه تخصصى علوم انسانى، سال دوم، شماره هفتم و هشتم، پاییز و زمستان سال 1379، صص 77 - 35 مراجعه کنید.28. البته یکى از نگرانى‏هاى امریکا و اسرائیل، روابط نزدیک ایران و لبنان است; حزب‏الله لبنان با آرمان‏ مقاومت و دفاع از مردم در مقابل اسرائیل و همچنین اشتراک مذهبى با ایران، رابطه نزدیکى با جمهورى‏ اسلامى ایران دارد، این رابطه از یک سوى افزایش قدرت هر دو طرف را در منطقه به دنبال داشته و از سوى دیگر نتیجه تلاش‏هاى ایالات متحده در تضعیف و خلع سلاح حزب‏الله لبنان را کمرنگ و با شکست مواجه‏ نموده است.29. از زمان خاتمه جنگ سرد و فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى و ظهور جمهورى‏هاى جوان در امتداد مرزهاى شمالى ایران، منطقه استراتژیک آسیاى مرکزى و قفقاز همچنان کانون رقابت است. هنوز گسیل‏ کاروان صاحبان سرمایه و صنعت به میدان‏هاى نفتى و بازارهاى بکر ماورأالنهر ادامه دارد و بازى‏گرانى از آن سوى آتلانتیک تا خاور دور در پهنه اقتصادى ایران نیز در حال تعقیب منافع خود درمنطقه مى‏باشند.30. اتحادیه اروپا و اتحادیه تجارت آزاد امریکاى شمالى (نفتا) و اتحادیه اقتصادى شرق آسیا (آسه آن) در حال حاضر مهمترین بلوک‏هاى اقتصادى جهانى به شمار مى‏روند. گروه بندى‏هاى دیگرى که به طور بالقوه‏ قابلیت تبدیل شدن به یک بلوک منطقه‏اى را دارا هستند، در سایر نقاط جهان قابل مشاهده اند، اما فاصله میان‏ بلوک‏بالقوه و بلوک‏هاى بالفعل بسیار است.31. هادیان، حمید، نقش ایران در ایجاد سازمان امنیت و همکارى با شوراى همکارى خلیج فارس و جامعه توسعه اقتصادى جنوب آفریقا، مطالعات آفریقا، 31 شهریور 138232. روابط ایران و مصر همواره تحت تأثیر عوامل گوناگونى، فراز و نشیب‏هایى را پشت سر گذاشته است.هر دو کشور به عنوان دو قطب با اهمیت در منطقه، تأثیرگذار هستند. از عوامل مؤثر بر روابط دو کشور مى‏توان از اسرائیل که باعث وقفه‏اى چند ساله در این رابطه شد نام برد، سپس جنگ ایران و عراق و حمایت‏ مصر از عراق و پس از آن نفوذ مصر در منطقه خلیج فارس، همه دوره‏هاى سردى را در روابط دو کشور ایجاد کرد و اکنون موقعیت جدید عراق و قدرت شیعیان در آن و رابطه دو کشور با عراق، مى‏تواند شکل‏ جدیدى از روابط ایران و مصر را رقم بزند که در جهت همگرایى بیشتر کشورها و جهان اسلام باشد.33. باید به خاطر داشت که در طول دهه‏هاى 60 و 70 حرکت‏هاى پراکنده‏اى از سوى برخى کشورهاى‏ منطقه; از جمله عمان و کویت براى تضعیف نقش ایران در منطقه خلیج فارس صورت گرفت که‏ ناموفق‏بود.34. کسینجر در کتاب همکارى متلاطم ارزیابى پیمان آتلانتیک مى‏گوید: «اگر ایالات متحده همچنان خود را پدر خوانده سراسر جهان بداند، این امر تعهدات سنگینى بر دوش رهبرى و منافع داخلى این کشور قرار مى‏دهد»: امین هویدى - کسینجر، ترجمه صفأالدین گچى، انتشارات ملکوت، 1375 ص‏5035. برژینسکى مشاور سابق شوراى امنیت ملى امریکا، از ایران قدرتمند مذهبى بحث مى‏کند که در چارچوب منافع امریکا باشد، البته ایرانى که ماجراجویى را در دستور کار خود قرار ندهد و افراطى عمل‏ نکند. foreign affairs, September-October199736. از عصر صفویه به بعد، نوعى رابطه تعاملى بین سیاست خارجى کشور با نظام بین‏المللى برقرار گردید و در دوره قاجار، سیاست بهره‏گیرى از قدرت خارجى در مسائل کشورى به اوج خود رسید. در زمان‏ محمدرضا پهلوى نیز کشور به سمت یک ائتلاف نامحدود با امریکا پیش رفت. ساختار نظام بین‏المللى در دوران انقلاب اسلامى، دو قطبى و متکى بر دو ابر قدرت امریکا و شوروى بود. در این میان، اتخاذ سیاست‏ «نه شرقى، نه غربى» که به عنوان یک اصل کلى و ثابت در سیاست خارجى ایران پذیرفته شده، علاوه بر استقلال کشور، بر گسستن پیوندهاى وابستگى به قدرت‏هاى جهانى تأکید دارد. ینس کرامر، آیا ترکیه‏ درآینده قدرت منطقه‏اى خواهد بود؟ ترجمه احمد لواسانى، مجله سیاست خارجى، سال نهم، شماره‏4، زمستان‏1374، ص 159937. نونژاد، مسعود، جهانى شدن; مفاهیم، ابزارها، پیامدها، دیدگاه‏ها، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 30 دى 138338. افزایش قابل توجه تعداد این نهادها (از 371 سازمان در آغاز قرن بیستم به 25000 سازمان در پایان قرن)، زیر ساخت‏هاى یک جامعه مدنى فراملى را که مى‏تواند به پاسخگو ساختن حکومت‏ها و نهادهاى‏ رسمى بین‏المللى منجر گردد، بنا مى‏گذارد.39. ایران و اتحادیه اروپا در مسائل مختلف تاریخى، تمدنى، سیاسى، اقتصادى، تجارى و امنیتى همکارى داشته‏اند. معادلات اتحادیه اروپا در رقابت‏هاى جهانى تأثیر جدى بر روابط ایران خواهد داشت. از آن‏جایى‏ که منافع ملى ایران با اتحادیه اروپا در ارتباط است، به طورى که کلّ مبادلات تجارى ایران و اتحادیه اروپا در سال 2004 حدود 20 میلیارد یورو بوده است، که از این میان ایتالیا با بیش از چهار میلیارد یورو مبادله تجارى با ایران، بزرگترین شریک تجارى اروپایى ایران در سال 2004 بوده است و کشورهاى آلمان و فرانسه در رتبه‏هاى بعدى قرار گرفتند; ایران باید فعالیت‏هاى سیاسى و اقتصادى خود را با این اتحادیه جدى‏تر کند. البته لازم است قبل از هر تعامل و همکارى‏هاى اقتصادى، امنیتى، فرهنگى ایران با اتحادیه اروپا، نقاط ضعف و قوت‏هاى آن بررسى کارشناسانه شود.40. وکیل‏الرعایا، یونس; دانایى، ابوالفضل، موانع و مشکلات جذب سرمایه گذارى خارجى و راهکارهاى‏ مناسب براى جذب آن، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 29 اسفند 138341. حجم روزانه معاملات ارزى از 200 میلیارد دلار در سال 1985 به 1230 میلیارد دلار در سال 1995 و اکنون به 1/5 تریلیون دلار افزایش یافته است.42. تعداد شرکتهاى فراملیتى از 7 هزار شرکت اصلى و 36 هزار شرکت وابسته در سال 1970 به 63 هزار شرکت مادر و 690 هزار شرکت مرتبط و وابسته در سال 1999 افزایش یافته است. در سال 1999 تقریباً 1/4  تولید ناخالص داخلى جهان توسط شرکتهاى فراملیتى ایجاد شده است.43. در تاریخ 5 خرداد 1384، پاسکال لامى به‏عنوان رییس جدید سازمان تجارت جهانى برگزیده شد و این‏ سازمان پس از حدود 10 سال، با بیست و سومین درخواست ایران براى پیوستن به‏WTO  موافقت کرد به موجب این موافقت، نماینده ایران مى‏تواند به‏عنوان عضو ناظر در تمامى نشست‏هاى این سازمان شرکت‏ کند. این امر از سوى کمیسیون اروپا نیز حمایت شد. ایران نخستین بار در سپتامبر 1996 درخواست خود را براى پیوستن به این سازمان جهانى مطرح کرد; اما از آن پس در تمام نشست‏هاى شوراى عمومى با وتوى آمریکا مواجه مى‏گردید. شاید بتوان گفت علت کارشکنى‏ها و مخالفت‏هاى متعدد امریکا با عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى در طى 15 مرحله طرح موضوع در سازمان مزبور آن باشد که اگر ایران وارد سازمان تجارت جهانى شود، سرمایه‏هاى اروپایى در ایران همه جا قدرت را در دست مى‏گیرند و این براى‏ امریکا غیر قابل تحمل است; براى تحلیل در این خصوص به رضایى، فرهاد، پذیرش درخواست عضویت ‏ایران درWTO  ، کتابخانه دیجیتالى دید، 10 خرداد 1384;  May 31 2005 مراجعه کنید. 44. رضایى، فرهاد، پذیرش درخواست عضویت ایران در WTO ، کتابخانه دیجیتالى دید، 10 خرداد 138445. سطح درآمد سرانه و تولید سرانه در اقتصاد ایران همچنان پایین است و طى بیست سال گذشته، رشد سالیانه درآمد سرانه معادل 8% بوده است. بنا به محاسبه همین مؤسسه، سطح درآمد سرانه واقعى فعلىتقریباً معادل سال‏هاى اولیه دهه‏60 است. همین گزارش مى‏افزاید در سال 2002 میزان تولید  WDI (بر اساس آمار شاخص توسعه جهانى) سرانه سال 2000 به قیمت ثابت سال 1995 در ایران یک هزار و 649 دلار بود. این رقم در کشور کره جنوبى بیش از 13 هزاردلار، مالزى حدود پنج هزار و ترکیه بیش از سه هزار دلار است . همچنین در همین سال درآمد سرانه ایران شش هزار دلار، کره جنوبى بیش از 17 هزار دلار، مالزى بیش از هشت هزار دلار و ترکیه بیش از هفت هزار دلار بود.) ایرنا 20 آبان 1382 برابر با 11 نوامبر2003 بنا به این گزارش، على‏رغم اوضاعى که وصف آن رفت، به علت کاهش سرعت افزایش‏ جمعیت از سویى و همزمان، افزایش تولید ناخالص داخلى، درآمد سرانه در سال‏هاى اخیر افزایش یافته‏ است. دنیاى اقتصاد، سه شنبه، 11 آذر 1382.46. بر اساس گزارش توسعه انسانى که در سال 2003 منتشر شده است در 25 سال گذشته; یعنى طى سال‏هاى 2001 - 1975 متوسط نرخ رشد سالیانه درآمد سرانه ایران منهاى 0/6% بوده است و این یکى از کمترین میزان نرخ رشد در منطقه آسیا و حتى جهان را به نمایش مى‏گذارد. همچنین بنا به گزارش قائم مقام سازمان ملى بهره‏ورى ایران: ایران در پایین‏ترین سطح بهره‏ورى در آسیا قرار دارد و اراده‏اى نیز براى تغییر وضعیت موجود مشاهده نمى‏شود. دنیاى اقتصاد، سه شنبه، 11آذر 1382.47. بنا به تحقیق بیژن بیدآباد، عضو پژوهشکده پولى و بانکى: «حجم زیادى از سرمایه ایرانیان در کشورهاى خارجى; از جمله امارات متحده عربى، سنگاپور، مالزى، ترکیه، آلمان و امریکا سرمایه‏گذارى‏ شده است» (ایسنا، 14 آبان 1382). میانگین فرار سرمایه در سال‏هاى 63 تا 74 سالیانه حدود 8 میلیارد دلار گزارش شده است. همچنین براساس آمار ارائه شده در سال‏هاى گذشته، حدود 45 هزار پزشک ایرانى در کانادا مشغول به کار شدند. این کارشناس اقتصادى با بیان این که در سال 1988 بیش از 250 هزار نفر متخصص ایرانى در امریکا مشغول فعالیت بوده‏اند، گفت: «در حال حاضر آمار دقیقى از میزان فرار سرمایه به خارج از کشور وجود ندارد.» (همان منبع). در تأیید این مطلب، دبیر انجمن نخبگان کشور معتقد است‏ بیش از 60 درصد نخبگان علمى کشور پس از فارغ‏التحصیلى به سایر کشورها مهاجرت مى‏کنند. او مى‏گوید: در حال حاضر آمار دقیقى از مهاجرت نخبگان در دست نیست و آمارهاى اعلام شده از سوى‏وزارتخانه‏هاى علوم و بهداشت نیز با یکدیگر تناسب و هماهنگى ندارند. دنیاى اقتصاد، سه شنبه،20آبان 1382.به گمان دبیر انجمن نخبگان کشور، به علت نبود آینده روشن و سیاستگذارى‏هاى کلان در جهت رشد علمى، عدم استفاده بهینه از نیروهاى جوان و نخبه، عدم امنیت شغلى، اجتماعى، رفاهى و سیاسى عامل مهاجرت جمع زیادى از نخبگان علمى کشور مى‏باشد (همان).48. وکیل ‏الرعایا، یونس; دانایى، ابوالفضل، موانع و مشکلات جذب سرمایه گذارى خارجى و راهکارهاى مناسب براى جذب آن، اطلاعات سیاسى - اقتصادى، 29 اسفند 138349 دنیاى اقتصاد، 21 مهر8250. مرکز بررسى‏هاى استراتژیک ریاست جمهورى، معاونت اقتصادى، گزارش‏ بانک جهانى چارچوب میان مدت گذار اقتصادى تبدیل ثروت نفت به توسعه، 30 اسفند 138251. به عنوان مثال; چنانچه جمهورى اسلامى بخواهد به اهداف چشم‏انداز افق 20 ساله در بخش انرژى و صنعت نفت کشور برسد، لازم است ظرفیت تولید نفت خام کشور(PGC) در ده سال آینده (سالهاى 1393 و 94) به 5 میلیون و 800 (هزار بشکه در روز برسد که این میزان تنها با احتساب تولید 450 تا 500 هزار بشکه نفت خام به دست آمده از توسعه بلوک‏هاى اکتشافى جدید در خشکى و  دریا امکان پذیر است. در این خصوص به www.shana.ir رجوع کنید.

تبلیغات