چکیده

یکی از عللی که حیوان را مستحق خشونت می کند، تصور فقدان عقلانیت و سوژگی در آن است؛ اما اگر بتوان برای حیوان نوعی سوژگی را تشخیص داد، می توان به آینده ای امیدوار بود که حیوان دیگر تحت سیطره ی هیچ گونه آزار انسانی قرار نگیرد. در همین راستا، این پژوهش درنظر دارد مسئله و مخاطره ی تعامل میان انسان و حیوان را با رویکردی تازه و عملی در میان نهد. رویکرد کلی و روشی در این پژوهش «پدیدارشناسی» و به طور مشخص «پدیدارشناسی اخلاقی» است که پیامد آن طرح چهار سئوال درخصوص درد و رنج حیوان، مهر حیوان، حق حیوان و سوژگی حیوان است. بنابراین ترتیب و توالی این چهار امر را در پیوستاری می گذاریم که یک سرش از جنس حس و تجربه و سر دیگرش از جنس مفهوم و کلیت است؛ تا در نهایت به احکامی از جنس «کلی مشخص» دست یابیم. در مجموع، به منظور کاهش مرارت، شرارت و خباثت در تخیلی پدیدارشناسانه سوژگی حیوان را به نحوی تصویر می کنیم که ما را از زندگی ساقط نکند و نتیجه اش کاهش ظلم میان مدرک های حیات باشد. بدین ترتیب در این نوع استدلال نه انسان حیوان می شود و نه حیوان انسان. این یک قراردادِ انسانی است در مقابل قرارداد طبیعی و الهیاتی که گامی به سوی اجتناب از «ته مانده های رفتارِ انسانِ غیرمدرن که حیوانات را ابزار می پندارند» برمی دارد. بنابراین مسیرکاهش شرارت برای انسان، پذیرش نوع و سطحی از حقوق برای حیوانات است.

تبلیغات