آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

در رابطه با چرایی نبودِ سیستم آموزشی کارآمد در آموزش خلّاقیت بالاخص در معماری، اولین گام پیش از اقدام عملی برای آموزش، تعیین اهداف آن و تطبیق سازگاری محتوای برنامه های عملی کلاسی و فرایند آموزش در دروس و بالاخص دروس طراحی همراه با شناسایی ابعاد میزان خلاقیت عمومی (آزمون خلّاقیت تورنس و عابدی) است. برای سنجش کارآیی هر محتوای آموزشی و منجمله: سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری در طراحی معماری و شهرسازی، ارائه نتایج تجربه آموزش این دروس می تواند امری راهگشار در خلال تجربه های آموزش خلّاق معماری بشمار رود. بر این اساس، در این مقاله آموزش پژوهش محور مبتنی بر شاخصهای خلّاقیت (سیالی، بسط، ابتکار، و انعطاف پذیری) در دروس طراحی معماری مورد توجه است. روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی از روش «توصیفی- تحلیلی» و «روش عملی- پراگماتیسمی همراه با روش پیمایشی آزمون سنجی خلّاقیت بر اساس روشهای آموزش خلّاق در یک جامعه آماری از دانشجویان معماری دانشگاه آزاد اسلامی است. برای تعیین میزان تاثیرگذاری فرآیند آموزش خلّاقیت به دانشجویان معماری، از دو آزمون استفاده شده است؛ یکی آزمون «سنجش خلّاقیت عابدی» که به منظر «هنجاریابی مقدماتی» به کار رفت و دیگری آزمون تفکّر خلّاق تورنس که از آن به عنوان ملاکی برای «سنجش روایی همزمان آزمون» خلّاقیت عابدی استفاده شد. لذا در این مقاله ضمن اشاره به مفهوم آموزش بطور عام، به آموزش معماری بطور اخص پرداخته شده و سپس در رویکردی تحلیلی، به مقوله روشها و مدل های آموزش در معماری پرداخته می شود. در پایان نیز به ارائه برخی مدلها و الگوهای آموزشی در این زمینه اقدام می شود. همچنین تجربه آموزش این دروس در قالب آموزش پژوهش محور با تمکین بر آزمون خلاقیت عابدی و تورنس ارائه شده و نتایجی چند در راستای آموزش خلّاق در معماری مورد اشاره قرار می گیرد.

تبلیغات