آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

ارتباطی پیچیده میان تعامل افراد و محیط فیزیکی آنها برقرار است. نگاه غالب بر این فعل و انفعالات، عمدتاً شامل مولفه های کمّی قابل درک مانند جریان گرما و دما، همسو با رویکردهای فیزیولوژیکی است، آسایش را به عنوان یک پدیده فیزیکی می داند و به دنبال تشکیل یک «شاخص آسایش» است که از درک چگونگی تأثیر ویژگی های فیزیکی محیط بر وضعیت شخصی ساکنان تعریف گردد؛ در حالیکه این ارتباط ، پیچیده تر از آن چیزی است که صرفاً با چنین شاخصی تعیین گردد. افراد با محیط حرارتی خود به صورت منفعلانه تعامل ندارند و اگر شرایط را ناخوشایند یا خود را در یک تنش شدید حرارتی ببینند، به گونه ای واکنش نشان می دهند که خود را راحت تر و ایمن تر کنند. حداقل، آنها به امید مهار، کنترل یا دوری کردن از تنش حرارتی تلاش بیشتری می کنند. این تلاش از سویی مرتبط با وضعیت فیزیولوژیکی و از جهتی در ارتباط با شرایطی ذهنی افراد است که رضایتمندی از محیط حرارتی را فراهم نماید. به همین خاطر، رویکردهای پژوهشی در این حیطه فراتر از "مطالعات کمّی" برای پیش بینی محدوده آسایش است. از این روی، توجه به فرآیندهایی کیفی در راستای تطبیق انسان با محیط پیرامون و نیازهایش، ضروری به نظر می رسد. هدف کلی این پژوهش، پردازش دیدگاهی جامع به عوامل موثر بر ادراک حرارتی است و به بررسی مولفه های کیفی تاثیرگذار بر حصول آسایش حرارتی در فضای باز می پردازد. چارچوبی از رویکردهای تأثیرگذار بر سازگاری حرارتی شامل عوامل رفتاری، فردی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخچه حرارتی، بستر و همبستگی حواس یا پاسخ لحظه ای به عنوان تأثیرات غیرمستقیم در این پژوهش تبیین میگردد. روش تحقیق بصورت پژوهش موردی و مطالعه میدانی است که در آن با تحلیل برخی از متغیرهای مرتبط با عوامل مذکور، با تکمیل 100 پرسشنامه، مراجعین به میدان نقش جهان اصفهان در بازه های زمانی مختلف زمستانی با اولویت بندی معیارهای پژوهش در نرم افزارSPSS 26 فراهم می گردد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد توجه به این مولفه ها در شکل گیری قضاوت های فردی که منجر به رضایت حرارتی می گردد، نقش بسزایی در افزایش حد بالا و پایین آسایش حرارتی و به تبع آن، مدیریت مصرف انرژی و تقویت پایداری زیست محیطی را به همراه دارد.

تبلیغات