آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

عصر فاطمیان (297ـ567هـ.ق) یکى از مستندترین ادوار تاریخ اسلام است. این دوره را اغلب به عصر طلایى اسماعیلیه توصیف کرده اند. در این دوران تفکر و ادبیات اسماعیلى به اوج خود رسید. بسیارى از تاریخنگاران و وقایع نگاران مسلمان در دوره میانه اسلامى درباره فاطمیان به نوشتن مطالبى پرداختند.
منابع تاریخى مربوط به فاطمیان به دو دسته تقسیم مى شوند: 1. منابع اسماعیلى; 2. منابع غیر اسماعیلى.
1. منابع اسماعیلى
اغلب منابع تاریخى فاطمیان, متعلق به بعد از تشکیل حکومت مى باشد.1 بخش اعظم منابع فاطمیان با فروپاشى خلافت فاطمى و افتادن مصر در دوره ایوبیان و ممالیک به دامن اهل تسنن دستخوش انهدام و ویرانى افتاد. در آن دوران کتابخانه هاى فاطمیان نابود و نوشته هاى دینى آنان پایمال گشت.
در دوران فاطمیان مؤلفانى که از طرف آنان پشتیبانى و تأیید مى شدند, به تألیف پرداختند. اکثر این تألیفات, مذهبى بوده و کمتر به روایات و اخبار تاریخى توجه مى کردند. به همین سبب منابع تاریخى مورخان اسماعیلى اندک است.
از بین منابع تاریخى اسماعیلى, تألیفات قاضى نعمان (م363هـ.ق) نویسنده و داعى و قاضى القضات دولت فاطمیان که در مقامات مختلف به خدمت چهار خلیفه نخستین فاطمى پرداخته, از اهمیت بسیارى برخوردار است. قاضى نعمان بعد از آنکه به خدمت فاطمیان پیوست, تألیفات زیادى در مورد فاطمیان از خود بر جاى گذاشت که بعضى تاریخى و بعضى فقهى و بعضى کلامى است.
مهم ترین تألیف تاریخى قاضى نعمان رساله افتتاح الدعوه مى باشد. این کتاب اولاً تاریخچه اوضاع و احوالى است که زمینه ساز استقرار خلافت فاطمى بوده است. بسیارى از مورخان از تشکیل دولت فاطمى و دعوت آنان سخن به میان آورده اند, ولى تألیف قاضى نعمان از دیگر تألیفات متمایز است و داراى ویژگى هاى منحصر به فردى در ارتباط با تاریخ تشکیل خلافت فاطمیان مى باشد. ثانیاً در این کتاب فقط به مسائل مربوط به تشکیل خلافت فاطمیان پرداخته شده است; بدون اینکه به حوادث تاریخى معاصر آن که ارتباطى با دعوت و تشکیل خلافت فاطمیان نداشته, بپردازد.2 ثالثاً قاضى نعمان در خدمت فاطمیان و قاضى القضات آنها بوده است; بدین رو امکان دسترسى به اطلاعات تاریخى آنان را داشته و خود در اکثر این حوادث حضور داشته است. نزدیکى زمان مؤلف به زمان دعوت فاطمیان و اهمیت رساله, موجب شده که افتتاح الدعوه منبع تمام نوشته هاى مورخان اسماعیلى و غیر اسماعیلى بعدى واقع شود. نویسنده اى مثل محمد بن محمد الیمانى صاحب سیره الحاجب که رساله خود را در سال 365هـ.ق نوشته, وقتى قصد دارد از دعوت ابوعبدالله شیعى در مغرب مطلبى بنویسد, ارجاع به افتتاح الدعوه مى دهد.3 ادریس عمادالدین مؤلف تاریخ عمومى اسماعیلیان در قرن نهم در کتابش عیون الاخبار و فنون الآثار آنچه از دعوت فاطمیان و تشکیل خلافت آورده, از رساله افتتاح الدعوه گرفته است.
افتتاح الدعوه, فقط منبع مورخان اسماعیلى در باب دعوت فاطمیان نبوده, بلکه مأخذ اصلى بسیارى از مورخان غیر اسماعیلى هم بوده است. اکثر مطالبى که ابن اثیر در الکامل فى التاریخ در مورد دعوت فاطمیان در مغرب آورده از افتتاح الدعوه گرفته است.4 فصل مربوط به دولت عبیدیان در تاریخ ابن خلدون, خلاصه اى است از آنچه قاضى نعمان در افتتاح الدعوه آورده است.5 ابوبکر عبدالله بن ایبک الدوادارى در کنز الدرر قسمت هایى از افتتاح الدعوه را آورده و در بعضى موارد عین عبارات افتتاح الدعوه را مى آورد.6 مقریزى در اتعاظ الحنفاء در قسمت هایى عین عبارت و در بعضى موارد خلاصه اى از متن افتتاح را مى آورد.7 همین حرکت را در کتاب دیگرش المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والآثار انجام مى دهد.
قاضى نعمان در این رساله از مطلبى که مستند و مورد وثوق مى باشد, صحبت به میان مى آورد و مطالب اسطوره و محل اختلاف و مشابه آن را که در دعوت یمن و مغرب بوده نمى آورد. او در بیان مطالب, بر اسناد معاصر با وقایع تکیه مى کند. تغییرات سیاسى اجتماعى عمیقى را که دعوت ابوعبدالله شیعى در سرزمین بربرهاى کتامه ایجاد کرده, به صورت دقیقى آورده است.
تألیف دیگر قاضى نعمان در باب فاطمیان المجالس والمسایرات است. این رساله از مهم ترین منابع مذهبى و دعوت فاطمیان است و آئینه اى از تاریخ و ادب و عقاید فاطمیان در دوره خلفاى فاطمى مغرب, خاصه دوره معز مى باشد. این کتاب بیشتر به مسائل دوره معز مى پردازد که از خلال مجالس با او روایت کرده است. ضمن بیان مسائل دوره معز اشاراتى به حیات سه خلیفه قبل, مهدى, قائم و منصور نیز کرده است. در این کتاب از روابط معز با امویان اندلس, شرح اسباب دشمنى فاطمیان و امویان, حملات دریایى معز علیه خلیفه اموى, دخالت هاى امویان در مغرب, روابط معز با دولت بیزانس و تکیه ناصر خلیفه اموى بر رومى ها در نزاع او با فاطمیان, سخن به میان آورده است.8
قاضى نعمان اثر دیگرى به نام شرح الاخبار فى فضائل الائمه الاطهار دارد که در آن اشارات مختصرى به قیام فاطمیان در افریقیه و مغرب مى کند. قاضى نعمان در این کتاب به بیان تاریخ ائمه(ع) از امام على(ع) تا امام صادق(ع) مى پردازد. کتاب به صورت یک متن روایى است که در آن مجموعه روایت هایى در باب فضائل و تاریخ ائمه(ع) است. بیشترین حجم کتاب, متعلق به امام على(ع) و رد شبهات در مورد ایشان است. در پایان نیز به ذکر فرق شیعه و قیام هاى علویان بعد از حادثه کربلا, مثل قیام فخ پرداخته است. بخشى از مطالب, راجع به قیام فاطمیان در افریقیه به رهبرى ابوعبدالله شیعى است.9 در این قسمت, همچنین احادیثى پیرامون نشانه ها, فضائل و قیام و ظهور مهدى آمده است. قاضى نعمان درصدد تطبیق این روایت ها بر قیام فاطمیان و عبیدالله مهدى است. آنچه در این کتاب راجع به قیام فاطمیان در افریقیه آمده, خلاصه اى از کتاب افتتاح الدعوه است.
بعد از آثار قاضى نعمان, مهم ترین شرح اسماعیلى که از تاریخ فاطمیان باقى مانده کتاب عیون الاخبار و فنون الآثار ادریس عمادالدین قرشى است. این تألیف مفصل ترین منبعى است که توسط یک دانشمند اسماعیلى در سه قرن بعد از سقوط فاطمیان, یعنى در قرن نهم نوشته شده است. این کتاب تاریخ عمومى اسماعیلیان از دوره پیامبر تا آغاز دعوت طیبى ها در یمن است.
جزء اول در مورد فضل پیامبر(ص) و سیره او و ازدواج فاطمه(س) با على(ع) است. جزء دوم در مورد سیره امام على(ع) است. جزء سوم در مورد جهاد امام على(ع) با قاسطین و مارقین است. جزء چهارم در مورد ائمه از امام حسین(ع) تا مهدى فاطمى است. جزء پنجم در مورد حوادثى است که به قیام فاطمیان در مغرب منتهى شده است. همچنین در این جزء, تا اواخر دوره المنصور بالله را گزارش کرده است. جزء ششم در مورد تاریخ المعز و العزیز والحاکم والظاهر والمستنصر است و در جزء هفتم از حکومت المستنصر و قیام دولت صلیحیه در یمن و حکومت ملکه اروى و حکومت المستعلى و قیام نزاریان و دعوت یمن تحت ریاست داعى الذویب بن موسى الوادى صحبت به میان آمده است.10 در این کتاب ادریس عمادالدین, در زمینه هاى استقرار خلافت فاطمیان در مغرب بر مطالب افتتاح الدعوه تکیه دارد. با وجودى که مؤلف از زمان فاطمیان فاصله دارد, ولى منابع آنان را در اختیار داشته و این کتاب را براساس آثار قبلى فاطمیان نوشته است.
در کنار آثار قاضى نعمان و ادریس عمادالدین که مهم ترین آثار تاریخ نگارى فاطمیان هستند, چند منبع و روایت تاریخى دیگر وجود دارد. این روایات تاریخى که عمدتاً به صورت سیره و شرح حال نویسى است, به تفصیل و اهمیت آثار قاضى نعمان و ادریس عمادالدین نیست. ولى با توجه به اینکه مؤلفان آنها در دربار خلفاى فاطمى بوده, داراى اطلاعات و اخبار تاریخى مستندى بوده اند. از جمله این روایت تاریخى, دو رساله رساله الحاجب جعفر بن على و الاستتار الامام مى باشد. هر دو رساله در زمینه دعوت و پیدایش فاطمیان در مغرب مى باشد. سیره الحاجب سرگذشت و زندگینامه حاجب عبیدالله به قلم خودش به شرحى است که محمد بن محمد الیمانى نامى تدوین کرده است. استتار الامام علیه السلام وتفرق الدعایه فى الجزایر لطلبه نوشته احمد بن ابراهیم نیشابورى است که اواخر قرن چهارم مى زیسته است.11 این کتاب از قدیم ترین منابع در مورد جزئیات وقایع ائمه ساکن سلمیه و پیدایش دعوت فاطمیان است. رساله دیگر که در تاریخ نگارى فاطمیان در اختیار داریم سیره الجوذر از ابوعلى منصور العزیزى الجوذرى است.12 این کتاب از کاتب جوذر است که از رجال مهم دوره المعز و العزیز بوده است.13 این کتاب در دوره عزیز تألیف شده و روایات تاریخى مهمى پیرامون تاریخ سیاسى و تشکیلات و نظام ادارى و تاریخ اجتماعى دوره معز و عزیز دربر دارد.14 در این تألیف با مسائل پشت پرده در حوزه هاى داخلى فاطمى از دوره منصور و معز و عزیز آشنا مى شویم.
منابع تاریخ نگارى فاطمیان بیشتر از منابع موجود بوده, ولى بسیارى از آنان من جمله وقایع نامه هاى رسمى فاطمیان به دست ما نرسیده است.
2. منابع غیر اسماعیلى
بخش اعظم آثار فاطمیان در دوران ایوبیان و ممالیک به علت تعصبات مذهبى نابود شد. از این رو آنچه در مورد فاطمیان به دست ما رسیده, عمدتاً از ناحیه مورخان غیر اسماعیلى اهل سنت است که اکثر آنان مخالف فاطمیان مى باشند. این گروه مؤلفان با توجه به مخالفت با دیدگاه هاى فاطمیان, معمولاً نظرى مغرضانه نسبت به آنان دارند. بسیارى از نوشته هاى آنان در مورد مبدأ فاطمیان و اعتقادات آنان از روایات مغرضانه ابن رزام اخذ شده است. اثر اصلى ابن رزام از بین رفته است, ولى فردى به نام اخو محسن که یک علوى و تقریباً معاصر با خلیفه فاطمى معز بوده, از این اثر به طور گسترده اى استفاده کرده است. شرحى که ابن رزام و اخومحسن از پیدایش فاطمیان آورده اند, به قصد بى اعتبار ساختن کل حرکت نهضت فاطمیان است. این شرح مبناى نویسندگان اهل تسنن در مورد پیدایش خلافت فاطمیان شد.
روایت تاریخى ابن رزام و اخومحسن توسط مورخان بعدى مثل ابن ندیم15 و مقریزى16 حفظ شده است. بعضى از این گروه مورخان در مقام انکار نسب فاطمیان آنها را با لفظ عبیدیان که از دیدگاه آنان جنبه تحقیرآمیز دارد, نام مى برند.17 با وجود این, این منابع در تاریخ نگارى فاطمیان بخش اعظم منابع آنان را تشکیل مى دهد که جهت بررسى تاریخ فاطمیان قابل توجه است.
منابع تاریخ نگارى مورخان غیر اسماعیلى به دو بخش تقسیم مى شود: منابع سلسله اى و محلى و منابع عمومى.
الف. تاریخ نگارى سلسله اى و محلى
این دسته از تاریخ نگارى را مى توان به دو گروه تقسیم کرد: منابع معاصر خلفاى فاطمى و منابع بعد از سقوط فاطمى. مورخان تاریخ نگارى سلسله اى و محلى, بعد از آنکه خلفاى فاطمى در مصر مستقر شدند, به ضبط جزئیات این سلسله پرداختند. بعضى از این مورخان در خدمت فاطمیان بوده و نسبت به جزئیات ثبت شده اطلاعات کامل داشته اند. اکثر این منابع از بین رفته اند, ولى روایات آنها عمدتاً مورد استفاده مورخان بعدى از جمله ابن خلدون و مقریزى قرار گرفته است و این مورخان قسمت هاى عمده اى از آن اخبار را حفظ کرده اند.
از مورخانى که در تاریخ نگارى سلسله اى و محلى فاطمیان جایگاه مهمى دارند, ابن زولاق (387هـ.ق) است. او تألیفات مختلفى در مورد مصر و خلفاى فاطمى دارد. از جمله تألیفات او سیره الجوهر, سیره المعز, سیره العزیز18, تاریخ مصر و اخبارها مى باشد.19 مهم ترین تألیف او سیره المعز است. مورخان پیرامون مذهب او اختلاف دارند. اسماعیلیان او را اسماعیلى مذهب مى دانند, ولى به نظر مى رسد با وجودى که در خدمت فاطمیان بوده مذهب شافعى داشته است. او از بزرگ ترین مورخان عصر خود بوده که تاریخ نگاران بعدى امثال ابن خلکان, نویرى, ابن حجر عسقلانى و سیوطى, یاقوت, قلقشندى و دیگران بر او اعتماد داشته اند.20
المسبحى (م420هـ.ق) تاریخ عظیمى در مورد مصر و فاطمیان داشته که حوادث بین سال هاى 415 ـ 365هـ.ق را دربر مى گرفته است. او در خدمت فاطمیان بوده و احتمالاً فاطمى بوده است.21 آثار او در حال حاضر وجود ندارد و تنها بخش کوچکى از آنان باقى مانده است.22 روایات او را مى توان در نوشته هاى مقریزى دید.23 محمد بن سلامه القضاعى (م454هـ.ق) از جمله مورخان غیر اسماعیلیِ در خدمت فاطمیان بوده است. تألیفات او باقى نمانده, ولى مورخان بعدى از جمله مقریزى از روایات او استفاده فراوان کرده اند.
یحیى بن سعید بن انطاکى (م458هـ.ق) عرب مسیحى بوده که سال هاى نخست زندگى اش را در مصر گذرانید و بعد از آن به شهر انطاکیه در شام رفت و در آنجا تاریخ خود را درباره عباسیان و فاطمیان و بیزانس نوشت که این کتاب تاریخ سال هاى 326ـ 425هـ.ق را دربر مى گیرد.24 این کتاب از جمله روایات غیر اسماعیلى در مورد فاطمیان است که باقى مانده است.25
ابن الصیرفى از دیگر مورخان معاصر فاطمیان است. مؤلف, رساله اى در مورد وقایع فاطمیان داشته که باقى نمانده است, ولى یکى دو تألیف دیگر وى که راجع به تشکیلات و نهادهاى فاطمیان مانند وزارت, باقى مانده است. از جمله آثار باقى مانده الاشاره الى من نال الوزاره26 است که درباره تاریخ وزراى فاطمى از ابن کلس تا بطائحى است.
عمده تاریخ نگارى مورخان غیر اسماعیلى مربوط به بعد از سقوط فاطمیان است. از جمله مهم ترین مورخان که بعد از سقوط فاطمیان به شرح تاریخ فاطمیان پرداخته اند, ابن حماد الصنهاجى27 (م628هـ.ق) مؤلف اخبار ملوک بنى عبید و سیرتهم مى باشد.28 ابن حماد متولد 548هـ.ق است. وى در دوران جوانى شاهد فروپاشى و اضمحلال فاطمیان بوده است. کتابش را در سال 617هـ.ق نوشته و روایات مربوط به سقوط و فروپاشى فاطمیان را از شاهدان عینى نقل مى کند. او بیان مى دارد که بقایاى فاطمیان تا سال 587هـ.ق هنوز در زندان بوده اند.29
ابن الطویر مورخ دیگرى است که معاصر فروپاشى فاطمیان بوده است. او از رجال اواخر دوره فاطمیان است که شاهد اضمحلال و سقوط فاطمیان بوده است. کتاب او به نام نزهة المقلتین فى اخبار الدولتین در مورد فاطمیان و ایوبیان است که در دوره صلاح الدین ایوبى نوشته شده است. روایات او را مى توان در آثار مقریزى مشاهده کرد.30
ابن ظاهر از دیگر مورخان این دوره است که شاهد اواخر حکومت فاطمیان است. او از رجال دیوانى دوره ایوبیان است. کتاب او در مورد سلسله ها و حکام مصر بوده که یک قسمت آن راجع به فاطمیان است. او چون خود شاهد و ناظر اواخر فاطمیان بوده, اطلاعات کاملى راجع فاطمیان ارائه مى دهد. آثار ابن ظاهر در اثر ابن میسر آمده است.31
مهم ترین تاریخ محلى, اخبار مصر ابن میسر است. عمده متن اخبار مصر از بین رفته و تنها قسمتى که مربوط به فاطمیان است, باقى مانده است. مورخان بعدى مصر از جمله مقریزى به صورت گسترده و در نوشته هاى خود از آن استفاده کرده اند.32 این کتاب در واقع ذیل وقایع نامه مسبحى (م420هـ.ق) محسوب مى شود.
از دیگر منابع مهم محلى البیان المُغرب فى اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذارى (م بعد از 712هـ.ق) است. این کتاب تاریخ مفصلى در مورد مغرب مى باشد. چون که فاطمیان ابتدا در مغرب تشکیل حکومت دادند, نویسنده به شکل گیرى نهضت فاطمیان و خلفاى آنان در مغرب اشاره مى کند. دیدگاه مؤلف نسبت به نسب فاطمیان, همانند اکثر مورخان اهل تسنن است. ابن عذارى در این کتاب ارتباط فاطمیان با حکومت هاى دیگر مغرب و امویان آندلس را در مورد بررسى قرار مى دهد.33
در قرن نهم هجرى مورخان مهمى در تاریخ مصر ظهور مى کنند که در این سلسله مقریزى و قلقشندى در نصف اول این قرن و ابن تعرى بردى در نیمه دوم و ابن ایاس در پایان این قرن مى باشند.
در بین منابع قرن نهم مصر که در تاریخ نگارى فاطمیان داراى اهمیت زیادى است, تألیف قلقشندى (م821هـ.ق) به نام صبح الاعشى فى صناعه الانشاء است. این کتاب براى راهنمایى کاتبان است و اطلاعات سودمندى را براى یک منشى و محرّر کامل, براساس اسناد و مدارک قدیم و جدید ارائه مى دهد. در بخش هایى از این تألیف سلسله اسناد و وثائق حکومت هاى مصرى در دوران اسلامى جمع آورى شده است. تعدادى از این اسناد و وثائق مربوط به دوره فاطمیان در مصر است که در منابع دیگر مفقود است.
مهم ترین تاریخ سلسله اى و محلى در تاریخ نگارى فاطمیان توسط مقریزى (م845هـ.ق) به رشته تحریر درآمده است. عظیم ترین شرح راجع به تاریخ خلفاى فاطمى, کتاب اتعاظ الحنفاء فى اخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء اوست که در سه جلد مى باشد. مقریزى همچنین در کتاب المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والآثار و المقفى الکبیر اخبارى راجع به فاطمیان دارد. او بسیارى از آثار گذشته را که راجع به فاطمیان بوده و در حال حاضر وجود ندارد, در کتب خود گرد آورده است. او از جمله مورخانى است که روایت اخومحسن در مورد پیدایش فاطمیان را از ابن رزام نقل مى کند و براى اولین بار هم متوجه این نکته شد که روایت اخومحسن, از ابن رزام گرفته شده است. او برخلاف اکثر مورخان اهل سنت, نسبت به فاطمیان دیدگاه مثبتى دارد و دیدگاه ابن رزام و دیگر مورخان اهل سنت را باطل مى شمارد و مدعى است اگر در کتاب خود روایت ابن رزام و اخومحسن را آورده, به این علت بوده که عده اى گمان نکنند او از آ اخبار اطلاع نداشته است.34
ابن تغرى بردى تاریخ مفصلى به نام النجوم الزاهره فى ملوک مصر والقاهره راجع به مصر از فتح آنجا به دست مسلمانان در سال 20 تا872هـ.ق دارد. این منبع یکى از مهم ترین تواریخ محلى مصر است که به تاریخ نگارى فاطمیان مصر به صورت گسترده توجه کرده است. این کتاب براساس سال شمارى, حوادث خلفاى فاطمى مصر را آورده است. او همانند مقریزى تکیه بر روایات پیشینیان خود داشته که قسمت هایى از آن روایات باقى نمانده است. وى در اخبار فاطمیان تکیه بر روایات مسبحى (م420هـ.ق) دارد. ابن ایاس از دیگر مورخان مصرى است که در تألیف مهم خود در مورد تاریخ محلى مصر به نام بدائع الزهور فى وقایع الدهور در جلد اول که مربوط به حوادث مصر تا سال 764هـ.ق است, اشاراتى به تاریخ فاطمیان کرده است.
مورخان محلى بعدى اخبارى راجع به فاطمیان آورده اند, اما اهمیت این گروه از مورخان به پاى مورخان قبلى مصر نمى رسد.
ب. تاریخ هاى عمومى
علاوه بر تاریخ هاى سلسله اى و محلى که به تاریخ فاطمیان توجه فراوانى کرده اند, تاریخ هاى عمومى هم نسبت به فاطمیان التفات داشته اند. البته تاریخ هاى عمومى مورخان شرق عالم اسلامى کمتر به خلافت فاطمیان پرداخته اند.35 تاریخ هاى عمومى چنان که اشاره شد, در اکثر موارد نگاه خصمانه به خلفاى فاطمى دارند و تحت تأثیر روایت ابن رزام و دیگر مخالفان فاطمیان, نسبتِ علوى آنان را انکار کرده و بعضاً آنها را با لفظ عبیدیان که جنبه تحقیرآمیز از نظر آنان دارد, نام مى برند. بعضى از آنها مانند سیوطى در تاریخ الخلفاء به علت آنکه این دیدگاه را دارد, آنها را جزو خلفاى اسلام به شمار نمى آورد.36
از این گروه تاریخ ها مى توان به ذیل عریب بن سعد بر تاریخ طبرى (م365هـ.ق), تجارب الامم ابن مسکویه (م421هـ.ق), المنتظم ابن الجوزى (م597هـ.ق), مرآت الزمان سبط ابن الجوزى (م654هـ.ق), الکامل ابن اثیر (م628هـ.ق), نهایة الارب نویرى (م732هـ.ق), تاریخ ابوالفداء (م807هـ.ق), کنز الدرر ابن ایبک الدوادارى (م بعد از 736هـ.ق), تاریخ الاسلام ذهبى (م749هـ.ق), البدایه والنهایه ابن کثیر (774هـ.ق), تاریخ ابن الفرات (م807هـ.ق), شذرات الذهب ابن العماد الحنبلى (م1089هـ.ق) و دیگران, اشاره کرد. از بین این منابع نهایه الارب نویرى و تاریخ ابن الفرات و کنز الدرر ابن ایبک الدوادارى از اهمیت بیشترى در تاریخ فاطمیان برخوردار است. نویرى در نهایه الارب که در حکم یک دائرةالمعارف و تاریخ عمومى است, به صورت مفصل به تاریخ و عقاید فاطمیان مى پردازد. او روایت ابن رزام در باب تاریخ و دعوت و عقاید اسماعیلیان را به صورت کامل آورده است. دیدگاه او همانند مورخان اهل سنت نسبت به فاطمیان بدبینانه است. ابن ایبک الدوادارى از مورخان مصرى است که در دیوان ممالیک بوده است. او در جزء ششم کنز الدرر که یک تاریخ عمومى مفصل است, تحت عنوان الدر المضیه فى اخبار الدوله الفاطمیه به بیان تاریخ فاطمیان مى پردازد. او هم مانند مورخان اهل سنت, دیدگاه مثبتى ندارد و روایت ابن رزم و اخومحسن را در مورد تاریخ و عقاید فاطمیان به صورت مفصل آورده است.
ابن الفرات یکى دیگر از مورخان مصرى است که سعى در نوشتن یک تاریخ عمومى داشته است. تنها قسمت هایى از آن تاریخ که حوادث بعد از سال 500هـ.ق را دربر مى گیرد, به پایان رسانده است. این کتاب که به صورت تکه تکه باقى مانده است, براى اواخر دوره فاطمیان از اهمیت قابل توجهى برخوردار است; زیرا به صورت گسترده از نوشته ها و منابع معاصر خود که تعداد زیادى از آنها در حال حاضر مفقود است, استفاده کرده است.
منابع
1. ابن اثیر, عزالدین ابى الحسن, الکامل فى التاریخ, تصحیح على شیرى, بیروت, دار احیاء التراث العربى, 1989م.
2. ابن حماد الصنهاجى, ابوعبدالله, تاریخ فاطمیان, ترجمه کتاب اخبار ملوک بنى عبید و سیرتهم, ترجمه حجت الله جودکى, تهران, امیرکبیر, 1378.
3. ابن حماد الصنهاجى, ابوعبدالله, اخبار ملوک بنى عبید و سیرتهم, تحقیق التهامى نقره, عبدالحلیم عویس, تونس, دارالقلم, 1987م.
4. ابن خلدون, عبدالرحمن, العبر, تاریخ ابن خلدون, ترجمه عبدالمحمد آیتى, تهران, مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى, 1371.
5. ابن الصیرفى, تاج الرئاسه ابوالقاسم, القانون فى دیوان الرسائل و الاشاره الى من نال الى الوزاره, تحقیق ایمن فؤاد سید, قاهره, الدار المصریه اللبنانیه, 1990م.
6. ابن عذارى المراکشى, احمد بن محمد, البیان لمغرب فى اخبار الاندلس والمغرب, تحقیق ج.س. کولان وا.لیفى بروقتسال, بیروت, دارالثقافه, بى تا.
7. ابن ندیم, محمد بن اسحاق, الفهرست, ترجمه محمدرضا تجدد, تهران, امیرکبیر, 1366.
8. الانطاکى, یحیى بن سعید, تاریخ الانطاکى, تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى, جروس برس, طرابلس, 1989م.
9. الجوذرى, ابوعلى منصور العزیزى, سیره الاستاد الجوذر, تحقیق محمد کامل حسین, محمد عبدالهادى شعیره, قاهره, دارالفکر العربى, 1954م.
10. چلونگر, محمدعلى. زمینه هاى پیدایش خلافت فاطمیان, قم, پژوهشکده حوزه و دانشگاه, 1381.
11. دشراوى, فرحات. الخلافه الفاطمیه بالمغرب, تعریب حمادى الساحلى, بیروت, دارالغرب الاسلامى, 1994م.
12. دفترى, فرهاد. تاریخ و عقاید اسماعیلیه, ترجمه فریدون بدره اى, تهران, نشر و پژوهش فرزان روز, 1375.
13. الدوادارى, ابوبکر عبدالله بن ایبک. کنز الدرر و جامع الغرر, الجزء السادس الدره المضیه فى اخبار الدوله الفاطمیه, تحقیق صلاح الدین المنجد, قاهره, المعمد الالمانى, للآثار, 1380هـ/1961م.
14. زرکار, سهیل. الجامع فى اخبار القرامطه, دمشق, دار الاحسان للطباعه والنشر, 1987م.
15. الزرکلى, خیرالدین. الاعلام, بیروت, دارالعلم للملایین, 1984م.
16. سرگین, فؤاد. تاریخ التراث العربى, قم, کتابخانه آیةاللّه مرعشى, 1413م.
17. سواژه, ژان. مدخل تاریخ شرق اسلامى, ترجمه نوش آفرین انصارى, تهران, مرکز نشر دانشگاهى, 1366.
18. سیوطى, جلال الدین. تاریخ الخلفاء, بیروت, دارالکتب العلمیه, 1408هـ.ق.
19. غالب, مصطفى. اعلام الاسماعیلیه, بیروت, 1964م.
20. الغبرینى, ابوالعباس احمد بن عبدالله. عنوان الدریه فیمن عرف من العلماء فى السابعه ببجایه, تحقیق عادل نویهض, بیروت, منشورات لجنه التألیف والترجمه والنشر, 11969م.
21. القاضى نعمان, ابوحنیفه. رساله افتتاح الدعوه, تحقیق و دادالقاضى, بیروت, دارالثقافه, 1970م.
22. قاضى نعمان, ابوحنیفه. المجالس والمسایرات, تحقیق الحبیب التقى, ابراهیم شبوح, محمد الیعلاوى, بیروت, دارالغرب الاسلامى, 1997م.
23. قاضى نعمان, ابوحنیفه. شرح الاخبار فى فضائل الاطهار, تحقیق محمد الحسینى الجلالى, قم, مؤسسه النشر الاسلامى, 1412هـ.
24. القصیر, سیف الدین. ابن حوشب والحرکه الفاطمیه فى الیمن, دمشق, دارالینابیع, 1993م.
25. کاهن, کلود. درآمدى بر تاریخ اسلام در قرون وسطى, ترجمه اسدالله علوى, مشهد, آستان قدس رضوى, 1370.
26. المقریزى, تقى الدین احمد بن على. اتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین, تحقیق جمال الدین الشیال, محمد حلمى محمد احمد, قاهره, المجلس الاعلى للشؤن الاسلامیه, 1996م.
27. المقریزى, تقى الدین احمد بن على. المقفى الکبیر, تحقیق محمد الیعلاوى, بیروت, دارالغرب الاسلامى, 1991م.
28. الیمانى, محمد بن محمد. سیره الحاجب جعفر, تصحیح ایوانف, مجله کلیه الآداب بالجامعه المصریه (مجله2, جزء2), قاهره 1936م.
* عضو هیئت علمى گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
1. ر.ک: القیصر, سیف الدین, ابن حوشب و الحرکه الفاطمیه فى الیمن, ص7.
2. ر.ک: قاضى نعمان, رساله افتتاح الدعوه, ص21ـ23.
3. ر.ک: الیمانى, محمد بن محمد, (سیره الحاجب جعفر بن على) مجله کلیه الآداب بالجامعه المصریه, ج4, جزء2, ص107ـ133.
4. ابن اثیر, عزالدین. الکامل فى التاریخ, ج5, ص11ـ29.
5. ر.ک: ابن خلدون, عبدالرحمن, تاریخ ابن خلدون, ج3, ص42ـ50.
6. الدوادارى, ابوبکر عبدالله بن ایبک, کنز الدرر, ج6, ص110 به بعد.
7. المقریزى, تقى الدین احمد, اتعاظ الحنفاء, باخبار الائمه الفاطمیین الحنفاء, ج1, ص22 به بعد.
8. قاضى نعمان, المجالس والمسایرات, ص159 به بعد.
9. قاضى نعمان, شرح الاخبار فى فضائل الائمه الاطهار, ج3, ص403ـ431.
10. ر.ک: غالب, مصطفى, الاسماعیلیه, ص137ـ 138.
11. رساله (الاستتار الامام علیه السلام و تفرق الدعاة فى الجزائر لطلبه) در کتاب الجامع فى اخبار القرامطه از سهیل زکار همراه چند متن اسماعیلى دیگر چاپ رسیده است. رساله الاستتار الامام در صفحات 269ـ284 چاپ شده است.
12. این کتاب را محمد کامل حسین و محمد عبدالهادى شعیره تصحیح کرده اند و ماریوس کانار به فرانسوى ترجمه کرده است.
13. الاعلام الاسماعیلیه, ص594.
14. دشراوى, فرحات, الخلافه الفاطمیه بالمغرب, ص23.
15. ابن ندیم, محمد بن اسحاق, الفهرست, ص349ـ354.
16. اتعاظ الحنفاء, ج1, ص32ـ33.
17. سیوطى, جلال الدین, تاریخ الخلفاء, ص5.
18. الاعلام الاسماعیلیه, ص206.
19. سزگین, فواد, تاریخ التراث العربى, ج1, جزء الثانى فى التدوین التاریخى, ص242.
20. زرکلى, خیرالدین, الاعلام, ج1, ص206.
21. دفترى, فرهاد, تاریخ و عقاید اسماعیلیه, ج172.
22. کاهن, کلود, درآمدى بر تاریخ اسلام در قرون وسطى, ص200.
23. براى نمونه ر.ک: اتعاظ الحنفاء, ج1, ص244.
24.ر.ک: الانطاکى, سعید بن یحیى, تاریخ الانطاکى, ص60 به بعد.
25. تاریخ التراث العربى, ج1, جزء26, ص189.
26. این کتاب توسط عبدالله مخلص در مجله المعهد العلمى الفرنسى الشرقى, شماره25, (1925م) ص49ـ12 و 26 (1926) ص49ـ70 و همچنین همراه کتاب القانون فى دیوان الرسائل تألیف دیگر ابن الصیرفى توسط ایمن فواد سید منتشر شده است.
27. مذهب ابن حماد مورد اختلاف است. این احتمال وجود دارد که وى شیعه اسماعیلى بوده باشد, زیرا ازعبیدالله مهدى بالفظ سیدنا الخلیفه الاولى امیرالمؤمنین یاد مى کند. با این حال الغبرینى که شرح حال او را نوشته, ذکرى از مذهب او نمى کند. ر.ک: چلونگر, محمدعلى, زمینه هاى پیدایش خلافت فاطمیان, ص23; الغبرینى, ابوالعباس, عنوان الدریه فیمن عرف من العلماء فى السابعه ببجایه, ص218ـ220.
28. کتاب اخبار ملوک بنى عبید وسیرتهم را التهامى نقره و عبدالحلیم عویس تصحیح کرده اند. این کتاب با نام تاریخ فاطمیان ترجمه شده است.
29. ترجمه اخبار ملوک بنى عبید و سیرتهم, ص117.
30. درآمدى بر تاریخ اسلام, ص201.
31. سواژه, ژان, مدخل تاریخ شرق اسلامى, ص258.
32.همان.
33. جلد نخست البیان المغرب, راجع به خلفاى فاطمى مغرب است.
34. مقریزى, تقى الدین, کتاب المقفى الکبیر, ج4, ص526.
35. درآمدى بر تاریخ اسلام, ص200.
36. تاریخ الخلفاء, ص5 .

تبلیغات