آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
فلسفه اشراق یکى از سه مکتب فلسفه اسلامى است که در قرن ششم هجرى توسط شهاب الدین یحیى سهروردى (549 ـ 587 ق) تأسیس شد. شیخ اشراق هرچند فلسفه مشّاء را براى فهم مبانى فلسفه اشراق ضرورى مى داند, ولى با نقد روش ارسطو و ابن سینا اعلام مى دارد که براى تحقیق در مسائل فلسفى و به ویژه حکمت الهى تنها استدلال و تفکرات عقلى کافى نیست, سلوک قلبى و مجاهدات نفس و تصفیه آن نیز براى کشف حقایق ضرورى است. او غایت فلسفه را نجات نفس از ظلمات هوا و هوس و ریاضت و تزکیه نفس را لازمه علم کامل مى داند.
برخلاف حکمت مشّاء که از فلسفه یونان و به ویژه ارسطو و تفاسیر نو افلاطونى آن سرچشمه گرفته است, حکمت اشراق خود را میراثدار دو اندیشه فلسفى مى داند: یونان و ایران. از فلسفه یونان بر مکاتب فیثاغورى, افلاطونى و هرمسى تکیه دارد, و از فلسفه باستان ایران, که غالب اصطلاحاتش مأخوذ از آن است, جنبه رمزى نور و ظلمت و فرشته شناسى را وام مى گیرد.1 شیخ اشراق با اعراض از تعلیمات ظاهرى زردشتیان خود را با گروهى از حکماى ایران که اعتقاد باطنى مبتنى بر وحدت مبدأ الهى داشتند یکى مى دانست.2
شیخ اشراق در اندیشه ترکیب حکمت افلاطون و زردشت بود. او حکمت ایران باستان را داخل جریان کلى فلسفه اسلامى کرد. با فلسفه اشراق, فلسفه و عرفان با هم تلفیق شدند. مهمترین منابع حکمت اشراقى, آثار صوفیه و مخصوصاً نوشته هاى حلاج و غزالى است. رابطه میان نور و امام بى شک برگرفته از مشکوة الانوار غزالى مى باشد. سهروردى مهمترین سلف بلاواسطه خود را در جهان اسلامى فلاسفه معروف نمى دانست, بلکه نخستین صوفیان از قبیل بسطامى و تسترى مى شمرد.3
فلسفه اشراق در تلفیق فلسفه و دین پاپیش مى نهد. قرآن کریم و احادیث نبوى را سرچشمه الهامبخش فلسفه مى داند و بر تمسک به کتاب و سنت پا مى فشارد.4 با این همه, فلسفه اشراق مکتبى التقاطى نیست; بازگشتى است به وحدت ابتدائى حکمت که هر صورت آن نزد قومى رشده کرده بود و سپس در صورت نخستین خود جمع و احیا مى شود.
با فلسفه اشراق, خشکى براهین مشائى با ذوق اشراقى جلا مى یابد. فلسفه اشراق به یکه تازى فلسفه مشاء در اندیشه فلسفى مسلمین پایان داد و تا قرن یازدهم این دو اندیشه فلسفى در جهـان اسـلام پا بپاى هم رشد کردند. قتل زود هنگام شهاب الدین سهروردى در آغاز جوانى, مانع تدوین همه جانبه یک مکتب فلسفى گشت و از سوى دیگر ظهور حکمت متعالیه و به خدمت گرفتن تفکر اشراقى به عنوان یکى از ارکان اربعه خود, اگرچه باعث استمرار حیات عنـاصر اشراقى در حکمت متعـالیه شد, امـا به حیـات مستقل آن به عنـوان یک جریـان مشخص فلسفى پایان داد.
پرداختن به حکمت اشراق امروز از دو جنبه ضرورى است: اوّل آشنایى با یکى از مکاتب بزرگ فلسفه اسلامى که نزدیک پنج قرن یکى از دو جریان بزرگ حکمت اسلامى بوده است; دوّم فهم حکمت متعالیه بى شک بدون درک عناصر اشراق آن میسر نیست. هرچند دل مشغولان فلسفه مشاء نیز براى پاسخگویى به نقدهاى حکمت اشراق بر مبانى ارسطو و ابن سینا باید با چنین فلسفه اى آشنا شوند. لذا از دیرباز در حوزه فلسفى ایران شرح حکمت الاشراق قطب الدین شیرازى به عنوان کتاب درسى فلسفه اشراق به رسمیت شناخته شده است. ضمناً در مطالعات پیرامون فلسفه اشراق در نیم قرن گذشته در ایران, دواعى غیر علمى را نیز نباید از نظر دور داشت.
2
در فلسفه اشراق, سهروردى همچون خورشیدى نورالانوار این مکتب فلسفى است. و دیگر حکماى اشراقى به ستاره هایى در روشنایى روز مى مانند. حکماى اشراقى ـ یعنى فلاسفه اى که نماینده تمام عیار این کلمه فلسفى باشند ـ بسیار محدودند و در مقایسه با حکماى مشّاء از تعداد کمترى برخوردارند. به علاوه برخلاف حکمت مشاء که فارابى و ابن سینا دو شخصیت کانونى آن هستند, حکمت اشراق تک کانونى است. مى دانیم که شهاب الدین سهروردى در 38 سالگى, یعنى در سنى که معمولاً آغاز بروز علمى است, ناجوانمردانه به قتل رسید1 و همچون عقلى سرخ بر پر ملائک نشست. از این رو او آن چنان که باید, نتوانست شاگرد بپرورد. لذا رواج فلسفه اشراق بیشتر متکى بر آثار سهروردى است تا حوزه درسى و شاگردان شیخ اشراق.
به هر حال دومین شخصیت فلسفه اشراق, شمس الدین محمّد شهرزورى (م بعد از 687) است.2 او نخستین شارح حکمت الاشراق و صاحب کتابى مفصل و معتبر به نام (الشجرة الالهیة فى علوم الحقائق الربانیة) و نیز (نزهة الارواح و روضة الافراح) (تاریخ الحکماء) است.
سومین حکیم اشراقى, علامه قطب الدین محمد بن مسعود شیرازى (م 710) است.3 شرح قطب الدین بر حکمت الاشراق هرچند متأثر از شرح شهرزورى است, امّا اکنون به عنوان مهمترین شرح حکمة الاشراق, قرنهاست کتاب درسى فلسفه اشراق است و حکیمان بزرگى از قبیل صدرالمتألهین و سبزوارى بر آن تعلیقه نگاشته اند. قطب که از شاگردان محقق طوسى و صدرالدین قونوى است, صاحب بزرگترین دایرة المعارف فارسى علوم عقلى, یعنى( درة التاج لغرة الدّباج) مى باشد. تأثیر الشجرة الالهیة شهرزورى بر این کتاب مشهود است.
چهارمین حکیم اشراقى ابن کمّونه, سعد بن منصور (م683)4 از معاصرین محقق طوسى است که مهمترین شرح بر تلویحات به نام (التنقیحات), از اوست. شبهات مشهور وى در کتاب (الکاشف) آمده است. از آثار دیگر وى (الجدید فى الحکمة) و نیز دو مجموعه سؤال از محقق طوسى و پاسخهاى حکیم یاد شده, یادکردنى است.
پنجمین حکیم اشراقى ودود تبریزى (م پس از 930)1 است که شرح مهمى بر الالواح العمادیه سهروردى به نام (مصباح الارواح فى کشف حقائق الالواح) (الاشراق) و حاشیه اى بر حکمة الاشراق نگاشته است.
ششمین حکیم اشراقى محمّد شریف نظام الدین احمد بن الهروى2 است که در 1008 انواریه را در ترجمه و شرح حکمة الاشراق سهروردى نگاشته است.
هفتمین حکیم اشراقى اسماعیل بن محمّد ریزى3 است که در قرن هفتم (حیات النفوس) را در فلسفه اشراق به زبان فارسى نگاشت.
گفتنى است اطلاق حکیم اشراقى بر حکماى سبعه مذکور بر یک منوال نیست, کلّى مشکّک است.
غیر از هفت حکیم یاد شده, گروهى از حکما نیز با تألیف شروح معتبرى بر آثار سهروردى گرایش خود را به فلسفه اشراق ابراز داشته اند. اینان هرچند به اندازه گروه اوّل اشراقى محسوب نمى شوند, اما به هر حال در این باب صاحب منزلتى ویژه هستند. از این نکته نیز غافل نبوده ایم که هر شارحى لزوماً بر مذهب ما تن نیست.
مهمترین حکیمان گروه دوّم از این قرارند:
1ـ جلال الدین محمّد دوانى (م 908) حکیم و متکلم پرآوازه قرن نهم, صاحب مهمترین شرح هیا کل النور.
2ـ غیاث الدین منصور دشتکى (م 940 یا 949) که در نقد شرح دوانى, شرحى دیگر بر هیا کل النور نگاشته است.
3ـ علامه حلّى (م 716) که در آثار وى شرح حکمة الاشراق4 و حلّ المشکلات من کتاب التلویحات5 و کتاب المقاومات, که در آن درباره حکماى سلف بحث کرده است6دیده مى شود.
4ـ عبدالرزاق لاهیجى, معروف به فیاض (متوفى 1051 یا 1072) صاحب شرح هیا کل النور.
5ـ سید میرشریف جرجانى (م 812) صاحب شرح حکمت الاشراق.7
6ـ محمدعلى حزین لاهیجى (م1180) صاحب شرح کلمة التصوف, تعلیقه بر تلویحات, حاشیه بر شرح حکمة الاشراق و حاشیه بر شرح هیاکل النور.
در این میان گروه سوّمى از فلاسفه هستند که نه به مثابه حکماى گروه اوّل نماینده فلسفه اشراق به حساب مى آیند و نه همچون حکیمان گروه دوّم کتابى اشراقى تألیف کرده اند, ولى در آثار ایشان رگه هاى اشراقى بسیار مشخص است.
مهمترین حکیمان این گروه محقق طوسى و میرداماد و میرفندرسکى هستند. نظریه محقق طوسى درباره علم خداوند در شرح اشارات وى نشانگر گرایشى اشراقى است.8 میرداماد در شعر اشراق تخلص مى کرد و عناوینى همچون قبسات و جذوات براى آثار خود برمى گزید و مهمتر از همه گرایشهاى مختلف اشراقى در آثار مختلف وى پراکنده است.9
گروه چهارم از حکماى اشراقى همه فلاسفه مکتب حکمت متعالیه هستند که فلسفه اشراق را یکى از مقدّمات مکتب خود دانسته, فى الواقع شکل تکامل یافته فلسفه اشراق را ارائه نموده اند. گذشته از رگه هاى آشکار اشراقى در آثار مختلف حکمت متعالیه,10 صدرالمتألهین و سبزوارى11بر شرح حکمت الاشراق نیز تعلیقه نگاشته اند.
مى توان اذعان کرد از زمان سهروردى تاکنون سایه سنگین فلسفه اشراق بر اندیشه فلسفى مسلمانان کاملاً مشهود است. تعیین میزان تأثر حکماى قرن هفتم به بعد از فلسفه اشراق موضوع تحقیق جداگانه اى است.
3
کهنترین و معتبرترین گزارش از زندگى و آثار شهاب الدین سهروردى, شرح حالى است که شمس الدین محمّد شهرزورى, مرید دانشمند شیخ اشراق, در نزهة الارواح به رشته تحریر آورده است.1وى با اطلاع از مقام درونى سهروردى با بیانى روان و قلمى شیوا چهره معنوى و صورت باطنى سهروردى را به نحوى بدیع ترسیم کرده است. دیگر تراجم نگاران مسلمان نتوانسته اند مطلبى تازه بر نوشته شهرزورى بیفزایند.2 شهرزورى در این کتاب چهل و پنج رساله و کتاب از سهروردى (غیر از اشعار عربى و فارسى و مواعظ وى) را معرفى مى کند; هرچند وجود کتب دیگرى از شیخ اشراق را نیز ممکن مى شمارد. او تنها در دو مورد از کتابهاى معرفى شده تردید روا مى دارد.
در عصر ما در ربع دوّم قرن بیستم از جانب بعضى دانشمندان غربى عنایت ویژه اى در شناخت آثار و اندیشه سهروردى شده است. نخستین کوششهاى روشمند در شناخت آثار سهروردى از سوى بروکلمان3 و ریتر4 اعمال گشته است. اما دانشمندى که بزرگترین سهم در معرفى افکار و آراء و روش سهروردى در غرب, بلکه در ایران را داراست, هانرى کربن, عارف و دانشمندفقید فرانسوى است.5 او ابتدا با نگارش مقاله پرمایه اى به نام (سهروردى, بنیانگذار فلسفه اشراق) در پاریس6 و سپس (روابط حکمت اشراق و ایران باستان) در تهران,7 و بالاخره با انتشار (المجموعة فى الحکمة الالهیه),8 که تصحیح انتقادى الهیات سه کتاب اصلى سهروردى یعنى تلویحات و مقاومات و مطارحات در استانبول و پس از آن انتشار متن منقح حکمة الاشراق, بزرگترین قدمها را در راه شناخت و معرفى حکیم پرآوازه سهرورد برداشت. تدوین و انتشار سه جلد مجموعه مصنفات شیخ اشراق از سوى هانرى کربن با اسلوبى علمى تاکنون درباره آثار هیچیک از حکماى اسلامى انجام نشده است. کربن در کار تدارک جلد چهارم این مجموعه بود9 که اجل مهلتش نداد. وى بر هر سه جلد مقدمه هاى مفصل تحلیلى به زبان فرانسوى نگاشته است10 این سه مقدّمه حاوى بدیعترین نکات درباره اندیشه سهروردى و فلسفه اشراق است. چند کتاب و رساله سهروردى توسط کربن به زبان فرانسه ترجمه شده است.11 همچنین در کتاب بزرگ بجا مانده از کربن تحت عنوان (در سرزمین اسلام ایرانى), بخش قابل ملاحظه اى به سهروردى اختصاص دارد.12 در میان غربیان اسپیس و ختک1 نیز به ترجمه رسائل سهروردى اقدام کرده اند. لویى مایسنیون نیز از جمله کسانى است که درباره سهروردى مطالبى نگاشته است.2 در ایران بعد از کربن, سهم بزرگ در تصحیح و معرفى آثار سهروردى از آن دکتر سید حسین نصر است از وى چند مقاله و نیز تصحیح آثار فارسى سهروردى در مجموعه مصنفات در دست است.3
در میان پژوهشهاى عربى درباره اندیشه سهروردى و فلسفه اشراق, کارهاى ابوریان4 و مصطفى حلمى5 قابل ذکر است. در تحلیل فلسفى آراء سهروردى, کار دانشمند معاصر, دکتر ابراهیمى دینانى در کتاب (شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردى) یاد کردنى است.
على رغم امتیازات فراوان مجموعه سه جلدى مصنفات شهاب الدین یحیى سهروردى, این کتاب حاوى همه آثار شیخ اشراق نیست. در مجموعه مصنفات مجموعاً بیست رساله و کتاب سهروردى تصحیح شده است. از این بیست اثر, در سه مورد تنها بخشى از سه کتاب سهروردى انتشار یافته است. کربن تنها بخش سوّم, یعنى الهیات, کتابهاى تلویحات, مقاومات و مطارحات را منتشر ساخته است. بخشهاى منطق و طبیعیات این سه کتاب در مجموعه مصنفات نیامده است. منطق تلویحات توسط دکتر فیاض جداگانه تصحیح و منتشر شده است. سه رساله الالواح العمادیة, کلمة التصوف و بخش الهیات کتاب اللمحات توسط دکتر نجفقلى حبیبى ادامه کار کربن و نصر در مجموعه مصنفات به حساب مى آید. متن کامل لمحات پیشتر توسط امین معلوف در بیروت تصحیح و منتشر شده بود. متن هیا کل النور را نیز که در هندو ایران منتشر شده است, اگر به موارد یاد شده بیفزاییم, درمى یابیم که مجموعاً بیست و چهار رساله و کتاب سهروردى تصحیح و منتشر شده است. امّا حدود یک چهارم آثار سهروردى هنوز تصحیح و منتشر نشده که در میان آنها طبیعیات تلویحات و منطق و طبیعیات مقاومات و مطارحات, (منطق و طبیعیات لمحات در ایران) و نیز الواردات و التقدیسات قابل توجه است. بنابر فهرست شهرزوردى بیست و چهار عنوان از آثار سهروردى هنوز منتشر نشده است. ما نام شانزده اثر دیگر از سهروردى را نیز که در فهرست شهرزورى نیامده است به عنوان آثار قابل تحقیق آورده ایم. به علاوه شروح قابل ملاحظه اى از آنچه میراث فلسفه اشراق را تشکیل مى دهد, هنوز به زیور طبع آراسته نشده است, شرح ودود تبریزى بر الالواح العمادیة و شرح ابن کمونه بر تلویحات در این میان یادکردنى است.
متن شرح حکمة الاشراق قطب الدین شیرازى و تعلیقه ارزشمند صدرالمتألهین شیرازى, على رغم اینکه کتاب درسى فلسفه اشراق در حوزه هاى فلسفى ایران به حساب مى آید, هنوز تصحیح نشده و چاپ سنگى قرن گذشته تنها نسخه چاپ شده آن است. کتاب ارزشمند الشجرة الالهیه شهرزورى نیز تاکنون مطلقاً منتشر نشده است. انتشار مصحّح و روشمند آثار یاد شده قدم اوّل در راه تحقیق در فلسفه اشراق است, و بدون چنین قدمى هرگونه تحلیل و پژوهش فلسفى درباره حکمت اشراقى همه جانبه, تام و دقیق نخواهد بود.
قدم بعدى تدوین متنى مطمئن و دقیق و به زبان روز از فلسفه اشراق است. متنى که جوانب مختلف, مبانى و آراء و ابتکارات این نظام فلسفى را عیان سازد و به کار تعلیم و آموزش فلسفه اشراق بیاید.
4
شهاب الدین سهروردى همچون شهابى زودگذر در آسمان حکمت و عرفان ایران درخشید و اثرى جاودانه در اندیشه مسلمانان برجاى گذاشت. على رغم عمر کوتاه این نابغه اسلامى, افزون از پنجاه کتاب فارسى و عربى از وى به جا مانده است. نثر عربى وى متین و جذّاب است. نوشته هاى فارسى وى از شاهکارهاى ادب فارسى به شمار مى آید و سرمشق نثر نویسى داستـانى فلسفى و عرفـانى گشته است.1
آثار سهروردى را به چند گونه مى توان تقسیم کرد. نخستین بار لوئى ماسینیون2 تقسیم بندى سه گانه اى از آثار سهروردى ارائه کرد که قابل مناقشه فراوان است.
پس از وى کربن تقسیمى چهارگانه از مصنفات سهروردى به دست داد.3 نصر با جزیى تغییر, به تقسیمى پنجگانه در آثار سهروردى قائل شد.4 با رجوعى دوباره به آثار سهروردى و شروح و تعلیقات آنها و تحقیقات انجام یافته درباره آراء سهروردى و فلسفه اشراق, آثار سهروردى را مى توان به شش دسته تقسیم کرد:
دسته اوّل: کتبى که مختص بیان عقاید اشراقى است. در این دسته تنها کتاب حکمة الاشراق جاى مى گیرد که با تمام آثار سهروردى متفاوت است و سنگ اوّل فلسفه اشراقى به حساب مى آید. وى در این کتاب سیماى تمام عیار مکتب تأسیسى خود را جلوه گر مى سازد.
دسته دوم: چهار کتاب بزرگ تعلیمى و نظرى سهروردى که همگى به زبان عربى نگاشته شده است. در آنها ابتدا از فلسفه مشائى, با تفسیر خاص سهروردى سخن رفته است. سپس بر این مبنا, فلسفه اشراق مورد تحقیق قرار مى گیرد. هر چهار کتاب داراى سه بخش منطق, طبیعیات و الهیات است. این چهار کتاب عبارتند از: التلویحات, المشارع والمطارحات, المقاومات, اللمحات. در میان این چهار کتاب, تلویحات مهمترین آنهاست. مطارحات به منزله شرحى است بر تلویحات, لمحات در حکم تلخیص آن است و مقاومات الحاقى است بر تلویحات.
دسته سوم: رساله هاى کوتاهتر فارسى و عربى که در آنها مواد پنج کتاب سابق به زبانى ساده تر و به صورت خلاصه توضیح داده شده است. در این دسته دو رساله بسیار مهم هیا کل النور و الالواح العمادیه قرار دارد که به زبان عربى نگاشته شده و توسط خود سهروردى به فارسى برگردانیده شده است. رساله فى اعتقاد الحکماء به زبان عربى و رساله هاى پرتونامه و بستان القلوب به زبان فارسى نیز در این دسته جاى مى گیرد. در انتساب بستان القلوب به سهروردى بحثهایى در گرفته است که ما انتساب را به دلایلى که در جاى خود خواهد آمد ترجیح داده ایم.
دسته چهارم: حکایتهاى رمزى و یا داستانهایى که در آنها از سفر نفس در مراتب وجود و رسیدن به اشراق و سعادت سخن رفته است. زبان اکثر این رساله ها فارسى است و برخى از آنها عبارتند از: عقل سرخ, صفیر سیمرغ, آواز پر جبرئیل, لغت موران, رسالة فى حالة الطفولیة, روزى با جماعت صوفیان و رساله پراهمیت الغربة الغربیه و نیز رسالة فى المعراج که هنوز منتشر نشده است.
دسته پنجم: تحریرها, ترجمه ها, شروح و تفاسیر کتب فلسفى گذشته و نیز آنچه بر قرآن کریم و احادیث نبوى نوشته است. از این زمره است تفسیر چند سوره قرآن و بعضى احادیث حضرت رسول ـ ص ـ که هنوز منتشر نشده است, شرح فارسى اشارات شیخ الرئیس ـ که این نیز تاکنون منتشر نشده, ترجمه فارسى رسالة الطیر ابن سینا و از همه مهمتر رسالة فى حقیقة العشق یا مونس العشاق که مبتنى بر رسالة فى العشق شیخ الرئیس است.
دسته ششم: دعاها و مناجاتنامه هایى که همگى به زبان عربى هستند و الواردات و التقدیسات خوانده مى شوند و مجموعه اى بدیع در نیایش به حساب مى آید و متأسفانه تاکنون منتشر نشده است.
مشخص کردن ترتیب زمانى نگارش آثار سهروردى بسیار دشوار است. چرا که سهروردى در آثار مختلف خود به یکدیگر ارجاع مى دهد.
* * *
آثار دیگر حکـماى اشراقى را مى توان به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول: کتبى است که به عنوان شرح و تعلیقه بر آثار سهروردى نگاشته شده است. شروح شهرزورى و قطب الدین بر حکمة الاشراق, شرح ابن کمونه بر تلویحات, شرح دوانى و غیاث الدین دشتکى بر هیاکل النور, شرح ودود تبریزى بر الالواح العمادیه, مهمترین کتب این دسته اند:
دسته دوم: کتبى که مستقلاً در فلسفه اشراق نگاشته شده است. کتاب ارزشمند الشجرة الالهیه شهرزورى ـ که متأسفانه هنوز منتشر نشده است, درة التاج قطب الدین شیرازى که دائرة المعارفى است از جمله حاوى اندیشه اشراقى و نیز حیات النفوس ریزى (حکمت اشراق به زبان فارسى) از این دسته به حساب مى آیند.
دسته سوّم: با توجه به دیدگاه خاص فلسفه اشراق به منشأ فلسفه, تاریخ فلسفه در این اندیشه جایگاهى ویژه مى یابد. نزهة الارواح شهرزورى یک تاریخنگارى فلسفى به شیوه اشراقى است و در موضوع خود منحصر به فرد مى باشد (متأسفانه متن اصلى یعنى عربى آن, هنوز در ایران منتشر نشده است.)
5
این کتابشناسى از دو بخش تشکیل شده است: بخش اوّل به معرفى آثار منتشر شده فلسفه اشراق و نیز کتب و مقالاتى که درباره اندیشه سهروردى و حکمت اشراق منتشر شده اند مى پردازد. بخش دوّم عهده دار معرّفى آثار منتشر نشده فلسفه اشراق است.
بخش اوّل از پنج فصل فراهم آمده است: فصل اوٌل حاوى مجموعه هاى منتشر شده آثار سهروردى است. در این فصل هفت مجموعه معرفى شده است. در فصل دوّم به معرفى آثار منتشر شده شیخ اشراق پرداخته ایم. در این فصل مشخصات بیست و چهار کتاب یا رساله معتبر منتشر شده سهروردى آمده است. فصل سوّم عهده دار ارائه مشخصات شروح و تعلیقات منتشر شده بر کتب حکیم سهرورد است. مجموعاً بر چهار کتاب سهروردى هشت شرح و تعلیقه نگاشته شده منتشر شده است. در فصل چهارم به معرفى دیگر متون منتشر شده فلسفه اشراق پرداخته ایم. تنها چهار کتاب در این فصل معرفى شده است. فصل پنجم عهده دار کتب ومقالات منتشر شده عربى و فارسى درباره فلسفه اشراق است. این فصل در دو قسمت عرضه شده است: در قسمت اوّل یعنى کتب و مقالات عربى کارهاى چهار نفر از محققین عرب را آورده ایم. در قسمت دوّم یعنى کتب و مقالات فارسى درباره فلسفه اشراق, چهار کتاب و چهل و هشت مقاله معرفى شده اند.
لازم به ذکر است مقالاتى که در نقد کتب اشراقى نوشته شده در ذیل عنوان کتاب آورده ایم.
در زمینه عنوان کتابهاى سهروردى و دیگر حکماى اشراق, صحیحترین عنوان را برگزیده ایم و دیگر عنوانها را درپرانتز آورده ایم.
کلیه چاپهاى هر کتاب و رساله, اعم از ایران و خارج از آن, را به ترتیب زمان نشر با مشخصات کامل ارائه کرده ایم. کوشیده ایم کتب ارائه شده با تتبع کامل ارائه شود. مقالات منتشر شده در ایران نیز همین گونه است. اما در مورد مقالات عربى و مقالات فارسى منتشر شده در خارج از ایران, به علت کمبود منابع, استقصاى کامل میسر نشده است. در این کتابشناسى کتب و مقالات درباره فلسفه اشراقى, غیر از زبانهاى فارسى و عربى, مدّنظر نبوده است; هرچند به موارد مهمّ آن در متن یا حاشیه اشاره کرده ایم. در زمینه پایان نامه هاى تحصیلى نیز, در این مجال معرفى عناوینى که به فلسفه اشراق اختصاص یافته است, میسر نشد.
بخش دوّم, یعنى آثار منتشر نشده فلسفه اشراق, در دو فصل فراهم آمده است: فصل اوّل به آثار منتشر نشده سهروردى پرداخته شده است و بیست و پنج اثر قطعى الاستناد (براساس فهرست شهرزورى) که هنوز منتشر نشده و شانزده اثر که در دیگر منابع به سهروردى نسبت داده شده, آورده شده است. قضاوت نهائى درباره صحّت استناد و عدم آن منوط به رجوع به جمیع نسخ خطى موجود آنها و تحقیق و مقایسه با آثار سهروردى است. در فصل دوّم دیگر کتب منتشر نشده فلسفه اشراق را گرد آورده ایم. در این فصل بیست و چهار شرح بر آثار سهروردى و پنج کتاب مستقل حکماى اشراق معرفى شده است. اینکه نسخه اى از این کتب بجا مانده یا نه, و نیز صحت استناد و عدم آن همه دو گرو تحقیق در نسخ خطى این عناوین است. منابع استناد این عناوین به حکماى اشراقى و سهروردى در متن یا پاورقى ذکر شده است.
تا آنجا که مى دانیم درباره کتابشناسى فلسفه اشراق تاکنون تحقیق مستقلى صورت نگرفته است. بى شک قدم اوّل ناقص و نارسا است. تذکر کاستیها و خطاهاى نگارنده سبب مزید امتنان است.
***
بخش اوّل: آثار منتشر شده فلسفه اشراق
فصل اوّل: مجموعه هاى منتشرشده از آثار سهروردى
به طور کلى هفت مجموعه از آثار شیخ اشراق منتشر شده است. مقصود ما از (مجموعه) کتابى است که حاوى حداقل متن اصلى دو رساله شهاب الدین سهروردى باشد. این فصل را به ترتیب تاریخ انتشار تنظیم کرده ایم. در فصول آینده بکرّات به این مجموعه ها استناد خواهیم کرد. در این فصل عنوان رسائل و تعداد آنها را آن چنان که گردآورندگان مجموعه ها ذکر کرده اند, آورده ایم و از اشاره به عنوان مشهور یا دیگر عنوان رساله پرهیز کرده ایم. این مشخصات را به فصل آینده موکول نموده ایم.
1ـ سه رساله درباره تصوفThree Treatises of Mysticismاشتوتگارت 1935م. همراه با مقدمه در شرح احوال سهروردى و ترجمه انگلیسى رساله ها به قلم اسپیس (spies) و ختک (Khatak) شامل سه رساله: 1ـ رساله لغت موران, 2ـ رساله صفیر سیمرغ 3ـ رسالة الطیر.
2ـ دو رساله از سهروردى, تهران, 1317ش, به اهتمام دکتر مهدى بیانى. شامل: 1ـ رساله فى حالة الطفولیت, 2ـ روزى با جماعة صوفیان.
3ـ مجموعة فى الحکمة الالهیة من مصنفات شهاب الدین یحیى سهروردى. استانبول, 1945م, به اهتمام هانرى کربن Opera Metaphysica et Mystica,ed. H. Corbinشماره 16 سلسلة النشریات الاسلامیه. مشتمل بر بخش الهیات سه کتاب: 1ـ التلویحات, 2ـ المقاومات, 3ـ المشارع و المطاوحات. همراه با مقدّمه تحلیلى مفصلى به زبان فرانسوى.
چاپ دوّم: تهران, 1355ش, تحت عنوان مجموعه مصنفات شیخ اشراق شهاب الدین یحیى سهروردى, جلد اوّل انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران, شماره11, گنجینه نوشته هاى ایرانى, دوره جدید, شماره 1.
چاپ سوّم: تهران, 1372ش. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه).
4ـ مجموعه دوّم مصنفات شیخ الاشراق, شهاب الدین یحیى سهروردى در حکمت الهى
Oeuvre philosophiques et mysliques (Opera Metaphysica et Myslica II), با تصحیح و مقدمه تحلیلى مفصل فرانسوى هانرى کربن به زبان فرانسوى, تهران, 1331ش, پاریس, 1952م, قسمت ایران شناسى انستیتو ایران و فرانسه, مجموعه آثار ایرانى, شماره2.
چاپ دوّم: تهران 1355ش, تحت عنوان مجموعه مصنفات شیخ الاشراق, شهاب الدین یحیى سهروردى, جلد دوّم, انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران, شماره 13, گنجینه نوشته هاى ایرانى, دوره جدید, شماره2.
چاپ سوّم, تهران, 1372ش, مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه).
مشتمل بر: 1ـ کتاب حکمة الاشراق, 2ـ رسالة فى اعتقاد الحکماء, 3ـ قصة الغربة الغربیّة, همراه با منتخباتى از دو شرح قطب الدین شیرازى و شهرزورى بر مقدّمه حکمت الاشراق و ترجمه و شرح فارسى قصه الغربة الغربیة.
5ـ چهارده رساله, تألیف و ترجمه فخرالدین رازى, شهاب الدین سهروردى, اثیرالدین ابهرى, ذوالفضائل اخسیکتى و دیگران, ترجمه و تصحیح و مقدمه و تراجم احوال از سید محمّد باقر سبزوارى, تهران, 1340, دانشگاه تهران.
شامل چهار رساله: 1ـ رساله هشتم ترجمه رسالة الطیر (که به نظر گردآورنده کتاب از ذوالفضائل اخسیکتى است), 2ـ رساله یازدهم داستان سیمرغ و کوه قاف (سیّاح و باز) که گردآورنده نام مؤلف آن را تعیین نکرده است, 3ـ رساله دوازدهم, پرتونامه از شیخ اشراق, 4ـ رساله سیزدهم, روضة القلوب که به نظر گردآورنده احتمالاً از شیخ اشراق است.
این مجموعه فاقد مشخصات نسخ و در میان مجموعه هاى این بخش در پایین ترین سطح قرار دارد.
6ـ مجموعه آثار فارسى شیخ اشراق, با تصحیح و تحشیه و مقدمه دکتر سید حسین نصر, با مقدمه تحلیلى به زبان فرانسه از هانرى کربن, تهران, 1348ش. قسمت ایران شناسى انستیتو ایران و فرانسه, گنجینه نوشته هاى ایرانى, شماره 17.
چاپ دوّم: تهران, 1355ش, تحت عنوان مجموعه مصنفات شیخ الاشراق شهاب الدین یحیى سهروردى, جلد سوّم, مشتمل بر مجموعه آثار فارسى شیخ اشراق, انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران, شماره 14, گنجینه نوشته هاى ایرانى, دوره جدید, شماره3.
چاپ سوّم: تهران, 1372, مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)
مشتمل بر 14 رساله: 1ـ پرتونامه, 2ـ هیاکل النور, 3ـ الواح عمادى, 4ـ رسالة الطیر, 5ـ آواز پر جبرئیل, 6ـ عقل سرخ, 7ـ روزى با جماعت صوفیان, 8ـ فى حالة الطفولیت, 9ـ فى حقیقة العشق یا مؤنس العشاق, 10ـ لغت موران, 11ـ صفیر سیمرغ, 12ـ بستان القلوب (یا روضة القلوب), 13ـ یزدان شناخت, 14ـ رساله عربى الابراج به تصحیح کربن.
7ـ سه رساله از شیخ اشراق شهاب الدین یحیى سهروردى, به تصحیح و مقدمه دکتر نجفقلى حبیبى, تهران, 1356, انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران. مشتمل بر: 1ـ الالواح العمادیه, 2ـ کلمة التصوف, 3ـ بخش الهیات اللمحات.
لازم به ذکر است که در انتهاى مقدّمه جلد سوّم مجموعه مصنفات شیخ اشراق آمده است که (جلد چهارم مجموعه آثار سهروردى که اکنون [یعنى سال 1348ش] در دست تهیه است شامل: 1ـ متن عربى الالواح العمادیه 2ـ متن عربى هیا کل النور 3ـ کلمة التصوف 4ـ الواردات و التقدیسات خواهد بود, به این ترتیب امید مى رود بزودى مجموعه کامل آثار سهروردى در این سلسله انتشار یابد.)1 متأسفانه این وعده هنوز جامعه عمل نپوشیده است. از این به بعد از مجموعه هاى شماره 3 و 4 و 6 به نام سه جلد مجموعه مصنفات یاد خواهیم کرد.
***
فصل دوم: آثار منتشر شده شیخ اشراق
در این فصل مجموعاً بیست و چهار کتاب یا رساله معتبر از سهروردى به ترتیب الفبائى اشاره مى شود. مراد از معتبر آثار مسلّم و نیز تألیفاتى است که نسبت به آنها به شیخ مقتول محتمل است.
1ـ آواز پر جبرئیل (رساله …): الف: 1935م, به اهتمام هانرى کربن وپل کراوس, همراه با ترجمه فرانسوى در مجله آسیایى.
ب: تهران 1325ش, به اهتمام دکتر مهدى بیانى, ضمیمه مجله پیام نو.(چاپ دوّم, تهران 1361, انتشارات مولى)
ج: تهران, 1348(1355, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات. ترجمه عربى این داستان همراه با شرح توسط عبدالرحمن بدوى در کتاب شخصیات قلقة فى الاسلام: قاهره 1946 و نیز در مقدمه کتاب اللمحات سهروردى, تصحیح امین معلوف, بیروت 1969م آمده است.
2ـ اعتقاد الحکماء (رسالة فى …)
الف: تهران, 1331ش (1355, 1372), جلد دوم مجموعه مصنّفات, ب: تهران, 1354, ص 741 ـ 726, مجله گوهر, بنیاد نیکوکارى نوریانى. این رساله توسط حسین خلیقى در 1354 به فارسى ترجمه شده است: تهران, انجمن شاهنشاهى فلسفه ایران.
3ـ الالواح العمادیة.
تهران, 1356ش, سه رساله از شیخ اشراق
4ـ الواح عمادى (ترجمه رساله قبل است که توسط خود سهروردى انجام گرفته است.)
جلد سوّم مجموعه مصنفات, تهران, 1348 (1355, 1372)
5ـ بستان القلوب (روضة القلب)2
الف: چهارده رساله, تهران, 1340, رساله سیزدهم. ب: جلد سوّم مجموعه مصنفات, تهران, 1348 (1355, 1372)
6ـ پرتونامه
الف: چهارده رساله, تهران, 1340, رساله دوازدهم. ب: جلد سوّم مجموعه مصنفات, تهران, 1348 (1355, 1372)
7ـ التلویحات اللوحیه والعرشیه (التلویحات)
العلم الاوّل فى المنطق: منطق تلویحات, حاشیه و تعلیقه از على اکبر فیاض, تهران, 1334, دانشگاه تهران, شماره 170.
العلم الثالث فى الالهیات: جلد اوّل مجموعه مصنفات, استانبول, 1945, تهران, 1355 (1372)
8ـ حکمة الاشراق
الف: تهران, 1315, در ضمن شرح قطب الدین شیرازى, چاپ سنگى.
ب: جلد دوّم مجموعه مصنفات, تهران, 1331 (1355, 1372)
حکمة الاشراق توسط هانرى کربن به فرانسوى و توسط دکتر سجادى به فارسى ترجمه شده است.
9ـ رسالة الابراج (الکلمات الذوقیه و النکات الشوقیه, کلمات ذوقیه)
تصحیح هانرى کربن, جلد سوّم مجموعه مصنفات, تهران, 1348 (1355, 1372)
10ـ رسالة فى حالة الطفولیة
الف: تهران, 1317, دو رساله. ب: تهران, 1348 (1355, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنّفات
11ـ رسالة الطیر (ترجمه فارسى رسالة الطیر ابن سینا)
الف: اشتوتگارت, 1935, سه رساله درباره تصوّف, ب: تهران, 1340ش, چهارده رساله به نام ذوالفضائل اخسیکتى (آقاى سبزوارى در این انتساب به خطا رفته است)1 ج: تهران, 1348 (1355, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات
12ـ رسالة فى حقیقة العشق (مونس العشاق)
الف: اشتوتگارت, 1934, به نام مونس العشاق The lover's friend همراه با شرح فارسى رسالة العشق. ب: تهران, به اهتمام دکتر مهدى بیانى, مجله پیام نو, شماره7. ج: تهران, 1347, به اهتمام سید حسین نصر, نشریه معارف اسلامى, شماره7. د: تهران, 1348 (1355, 1372), جلد سوّم مجموعه مصنفات
13ـ روزى با جماعت صوفیان
الف: تهران, 1317, دو رساله. ب: تهران 1348 (1355, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات
در زمینه متن این رساله, تحقیق لغوى ذیل منتشر شده است:
واژه نامه بسامدى روزى با جماعت صوفیان سهروردى, فراهم آمده مینو احمدى فرهنگستان زبان ایران, بنیاد شاهنشاهى فرهنگستانهاى ایران, تهران 1356.
14ـ صفیر سیمرغ (در احوال اخوان تجرید)
الف: اشتوگارت, 1935م, سه رساله در تصوّف. ب: 1939م, با ترجمه فرانسوى, مجله هرمس, جلد سوّم, مجموعه سوم, به اهتمام هانرى کربن. ج: تهران, 1348 (55, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات.
15ـ عقل سرخ
الف: اصفهان, 1319 به اهتمام دکتر مهدى بیانى, چاپ دوّم: تهران, 1332, انجمن دوستداران کتاب, چاپ سوّم: تهران, 1361, انتشارات مولى. ب: تهران, 1340, چهارده رساله, رساله یازدهم به نام داستان سیمرغ و کوه قاف (سیّاح و باز). (آقاى محمد باقر سبزوارى در عدم انتساب این رساله و یافتن نام اصلى آن به خطا رفته است.)2 ج: تهران, 1348 (55, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات.
16ـ قصّة الغربة الغربیة
الف: تهران, 1331 (55, 1372) جلد دوّم مجموعه مصنّفات, همراه با ترجمه و شرح کهن به فارسى.
ب: قاهره, 1952م, تصحیح احمد امین, همراه با دو رساله حى بن یقظان ابن سینا و ابن طفیل.
در مقدّمه کوتاه این قصه عرفانى سهروردى اشاره اى به داستان حى بن یقظان و سلامان و ابسال ابن سینا کرده است. این نکته ظاهراً باعث شده است احمد امین این قصه را نیز در شمار حى بن یقظان در ردیف داستانهایى به همین نام از ابن سینا و ابن طفیل به حساب آورد. اما در متن قصه نامى از حى بن یقظان نیست و در واقع قصه الغربة الغربیه از جایى شروع مى شود که حى بن یقظان پایان گرفته است.
این رساله علاوه بر ترجمه فوق, در سال 1364 تحت عنوان بیگانگى در باختر زمین توسط حسین خراسانى به فارسى ترجمه و نشر شده است. تهران, بعثت.
17ـ کلمة التصوّف (کتاب فى التصوف یعرف بالکلمة, المقامات)
تهران, 1356, سه رساله
18ـ لغت موران (رساله …)
الف: اشتوتگارت, 1934م, سه رساله در تصوف
ب: 1939م, مجله هرمس, به اهتمام هانرى کربن
ج: تهران, 1348 (55, 1372), جلد سوّم مجموعه مصنفات.
19ـ اللمحات فى الحقائق (اللمحات)
الف: بیروت, 1969, حقّقه و قدّم له امین المعلوف, (رساله دکتر اى او در دانشگاه کمبریج) سلسله دراسات و نصوص فلسفیه, ش3, درالنهار للنشر, همراه با مقدمه تحلیلى و پیشگفتار انگلیسى. ب: قاهره, 1969, تحقیق مع مقدّمه محمّد على ابوریّان
ج: تهران, 1356, سه رساله. در تصحیح دکتر حبیبى تنها بخش سوّم لمحات یعنى الهیات آن منتشر شده است, که مناسب بود در پشت جلد کتاب به این مهم اشاره مى شد.
20ـ المشارع والمطارحات (المطارحات)
العلم الثالث (العلم الالهى): استانبول, 1945م, تهران, 1355 (1372) جلد اوّل مجموعه مصنفات.
21ـ المقاومات
العلم الثالث (العلم الالهى): استانبول, 1945م, تهران, 1355ش (1372) جلد اوّل مجموعه مصنفات.
22ـ هیاکل النور (الهیاکل النوریة)
الف: مصر, 1335ق (مقتطفات من الهیاکل النوریة مع زیادات من شرحها بالاضافة الى بعض مقتطفات من حکمة الاشراق, لحسن الکردى). ب: قاهره, 1377ق, هیاکل النور للسهروردى الاشراقى, قدّم له و حقّق نصوصه مع تعلیقات الدکتور محمّد على ابو ریان, المکتبة التجاریة الکبرى. ج: مدارس هند, 1953م در ضمن شواکل الحور فى شرح هیاکل النور جلال الدین دوانى, تصحیح د. محمّد عبدالحقّ .د: مشهد, 1411ق در کتاب ثلاث رسائل للدوانى به تحقیق د. سید احمد تویسرکانى, این رساله قبل از شرح دوانى مستقلاً چاپ شده است.
23ـ هیاکل النور فارسى
خود سهروردى متن عربى رساله را به فارسى برگردانیده است. تهران, 1348 (1355, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات
24ـ یزدان شناخت (رساله …)
الف: تهران, 1316ش, چاپ سنگى, رساله یزدان شناخت, به تصحیح حاج سید نصراللّه تقوى.
ب: تهران, 1327ش, رساله یزدان شناخت با مقدمه و تصحیح بهمن کریمى. (وى این رساله را از آن عین القضاة همدانى مى داند. با توجه به مقایسه مفاد این رساله با دیگر آثار شیخ اشراق, استناد آن را به سهروردى ترجیح دادیم.)1
ج: تهران, 1348 (1355, 1372) جلد سوّم مجموعه مصنفات.
***
فصل سوّم: شرحها و تعلیقه هاى منتشر شده بر کتب سهروردى
شرحها و تعلیقه هاى چهار کتاب و رساله سهروردى منتشر شده است. این کتب عبارتند از: آواز پر جبرئیل حکمة الاشراق, رساله مونس العشاق, رساله قصه الغربة الغربیة و هیاکل النور: عدد این شروح و تعالیق منتشر شده به نه مى رسد.
اوّل: شرح آواز پر جبرئیل
توسط شارحى ناشناس در اواخر قرن 7 یا اوّل قرن 8 تصحیح مسعود قاسمى, معارف, دوره اوّل, شماره 1 فروردین ـ تیر 1363, صفحه 99 ـ 77.
دوّم: شروح و تعلیقات منتشر شده بر حکمة الاشراق
1ـ شهرزورى, شمس الدین محمّد (قرن7ق), شرح حکمة الاشراق
تصحیح و تحقیق و مقدمه تحلیلى دکتر حسین ضیایى تربتى, تهران, 1372, مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى (پژوهشگاه)
2ـ قطب الدین شیرازى, محمّد بن مسعود (م710ق), شرح حکمة الاشراق
چاپ سنگى, تهران, 1313ق, (افست چاپ سنگى, قم, انتشارات بیدار, بى تا)
3ـ الهروى, محمّد شریف نظام الدین احمد; انواریه ترجمه و شرح حکمة الاشراق سهروردى, نگاشته شده در 1008ق, متن انتقادى و مقدمه دکتر حسین ضیائى تربتى, و به اهتمام آستیم. تهران, 1358, (چاپ دوّم, 1363 امیرکبیر) ترجمه و شرح پاره اى مسائل مهمّ در قسمت اوّل (مقدّمه و مباحثى از فصل سوّم مقاله ثالثة) و بر ملحض مباحث مهم اشراقى در قسمت دوّم از کتاب حکمة الاشراق.
4ـ صدرالمتألهین شیرازى, محمّد بن ابراهیم (م1050ق) تعلیقات على شرح حکمة الاشراق لقطب الدین الشیرازى, در حاشیه شرح قطب الدین شیرازى منتشر شده است. (چاپ سنگى, تهران, 1313, افست چاپ سنگى, قم, بیدار)
5ـ سجادى, دکتر سید جعفر; حکمة الاشراق, ترجمه و شرح, تهران, 1355, دانشگاه تهران, (چاپ چهارم, 1366). این کتاب در مقاله ذیل مورد نقد قرار گرفته است: اکبرى, فتحعلى, گوهر, شماره6, 1357.
سوّم: شرح مونس العشاق
الف: شرح مؤنس العشاق, به اهتمام اسپیس (Spies), مجلة الابحاث الفلسفیة, ج2, 33 ـ 1932 ب: شرح مونس العشاق, به تصحیح دکتر سید حسین نصر و مظفر بختیار, تهران, 1350, انتشارات مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانى, مجموعه متون فارسى, شماره1.
ج: شرح مونس العشاق, توسط شارحى ناشناس در اواخر قرن 7 یا اوائل قرن8 (ظاهراً همان شارح آواز پر جبرئیل), تصحیح مسعود قاسمى, معارف, دوره چهارم, شماره1, فروردین ـ تیر 1366, صفحه 164 ـ 149
چهارم: شرح قصّة الغربة الغربیة
ترجمه و شرح کهن قصه الغربة الغریبة, به تصحیح هانرى کربن, مجموعه دوّم مصنفات, تهران, 1331 (1355 ـ 1372)
پنجم: شرح رساله هیاکل النور
الدوانى, جلال الدین محمّد بن اسعد (م 908); شواکل الحور فى شرح هیاکل النور, در ثلالث رسائل تحقیق الدکتور السید احمد تویسرکانى, مشهد, 1411 مجمع البحوث الاسلامیة الآستانة الرضویة المقدّسة.
***
فصل چهارم: دیگر متون منتشر شده فلسفه اشراق
پس از اینکه با آثار منتشر شده شیخ اشراق و نیز شروح و تعلیقات منتشر شده بر کتب وى آشنا شدیم, اینک نوبت به آن رسیده است که آثار مستقل دیگر اشراقیان را برشماریم. یعنى آثار مستقل شهرزورى, قطب الدین شیرازى, ابن کمّونه و ریزى.
1ـ شهرزورى, شمس الدین محمّد نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) تصحیح خورشید احمد, حیدرآباد 1976م. تاریخ الحکماء شهرزورى دوبار به فارسى ترجمه و منتشر شده است: 1ـ تهران, 1316ش, ترجمه ضیاء الدین درّى 2ـ تهران, 1365ش, ترجمه مقصود على تبریزى (نگاشته شده در 1011ق) همراه با دیباچه اى درباره تاریخنگارى فلسفه به کوشش محمّد تقى دانش پژوه و محمّد سرور مولایى. با توجه به تکیه فراوان فلسفه اشراق بر آراء حکماى باستان ایران و یونان, تاریخ فلسفه یا به عبارت صحیحتر تاریخ فلاسفه از دیدگاه یک حکیم اشراقى امرى مهمّ است که شهرزورى با محدودیتهاى همه تاریخنگارى هاى فلسفى گذشته ما به رشته تحریر درآورده است. بخش سهروردى تاریخ الحکماء قدیمى ترین و معتبرترین منبع شناخت آثار و زندگى مؤسس فلسفه اشراق را به دست مى دهد و بارها مستقلاً به عربى یا فارسى منتشر شده است.
2ـ قطب الدین شیرازى, محمّد بن مسعود; درة التاج لغرّة الدباج. سه بخش از این کتاب منتشر شده است:
یک: بخش فاتحه (در فضیلت, حقیقت و اقسام علوم), جمله اوّل در منطق, جمله دوّم در فلسفه اولى, جمله سوّم در علم اسفل (علم طبیعى) و جمله پنجم در علم اعلى (علم الهى) به کوشش و تصحیح سید محمّد مشکوة, تهران, 1317ش چاپ دوّم, تهران, 1365ش, انتشارات حکمت.
دو: فن دوم (در تلخیص مجسطى بطلمیوس, فن سوّم در ارثماطیقى (خواص اعداد), فن چهارم در علم الحان (موسیقى) از جمله چهارم کتاب در علم اواسط (علم ریاضى); تصحیح سید حسن مشکان, تهران
سه: قطب سوّم در حکمت عملى و قطب چهارم در سلوک راه حق از خاتمه کتاب, به اهتمام ماهدخت بانو همایى, تهران, 1369 شرکت انتشارات علمى و فرهنگى. با این حساب حدود 60% از متن درة التاج منتشر شده است. درة التاج دائرة المعارف بزرگ علوم عقلى به زبان فارسى است و رگه هاى فلسفه اشراقى بخوبى در آن هویدا است.
3ـ ابن کمّونه, سعد بن منصور; الجدید فى الحکمة, به کوشش حمید وعیدالکبیسى, بغداد 1403ق. این کتاب حاوى مسائل عمومى فلسفه است.
4ـ ریزى, اسمعیل بن محمّد (قرن7ق); حیات النفوس (فلسفه اشراق به زبان فارسى) به کوشش محمّد تقى دانش پژوه, تهران, 1369ش, بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار. این کتاب بر سیاق تلویحات و مطارحات شامل سه فن منطق, طبیعى و الهى نگاشته شده است.
این کتاب توسط علیرضا ذکاوتى قراگزلو مختصراً معرفى شده است: نشر دانش, سال دوازدهم, شماره6, مهر و آبان 1371, صفحه 54).
***
فصل پنجم: کتابها و مقالات منتشر شده عربى و فارسى درباره فلسفه اشراق
اوّل: کتابها و مقالات عربى
1ـ ابوریان, محمّد على; اصول الفلسفة الاشراقیة عند شهاب الدین السهروردى; قاهره, 1952م, چاپ دوّم 1969, چاپ سوّم, 1987, دارالمعارف الجامعیه, اسکندریة.
این کتاب مفصلترین اثرى است که به زبان عربى درباره سهروردى منتشر شده است. مطالب کتاب بیشتر مبتنى بر تحقیقات هانرى کربن و لویى ماسینیون است, لکن شامل برخى اطلاعات تازه درباره زمینه تاریخى عصر سهروردى و علت تکفیر اوست. این کتاب توسط دکتر محمّد على شیخ به نام مبانى فلسفه اشراق از دیدگاه سهروردى در سال 1372ش در سلسله انتشارات دانشگاه شهید بهشتى (شماره 243) به فارسى ترجمه و منتشر شده است.
از دکتر ابوریان مقاله نظریة الامامة بین الباطنیه والسهروردى در سال 1951م در مجله الثقافة و نیز تصحیح هیاکل النور (قاهره, 1957) واللمحات فى الحقائق (1969) از آثار سهروردى منتشر شده است.
2ـ بدوى, عبدالرحمن, شخصیات قلقة فى الاسلام, دراسات الّف بینها و ترجمها; دراسات اسلامیه شماره 3, قاهره 1946م, طبع2 قاهره 1964م دارالنهفته العربیه.
این کتاب کم حجم ترجمه مقالات لویى ماسینیون و هانرى کربن درباره سه شخصیت بزرگ اسلامى سلمان فارسى, حلاج و سهروردى است. مطالب بخش سهروردى آن فراهم آمده از دو رساله ذیل است:
1ـ ترجمه مقاله هانرى کربن از فرانسه به عربى به نام السهروردى الحلبى مؤسس المذهب الاشراقى (نشرت جماعة الدراسة الایرانیة, رقم16, باریس 1936م)
2ـ ترجمه متن رساله آواز پر جبرئیل و ترجمه مقدمه تحلیلى هانرى کربن ویل کراوس از فرانسه به عربى (مجله آسیایى 1935م)
3ـ الکیالى, سامى,السهروردى; قاهره 1955م, دارالمعارف, نوابغ الفکر العربى رقم13, 100 صفحه. این کتاب کم حجم از دو بخش فراهم آمده است: بخش اوّل ترجمان عربى تحقیقات پژوهشگران غربى درباره سهروردى است. بخش دوّم, نمونه اى از آثار مختلف سهروردى مى باشد.
4ـ مصطفى حلمى, محمّد; 4/1: آثار السهروردى المقتول, تصنیفاتها و خصائصها التصوفیه والفلسفیه, مجلة کلیة الآداب, جامعة القاهرة, المجلد 13, الجزء الاول, مایو 1951م. ص 178 ـ 145. 4/2: ذیل مقاله السهروردى S. Van Den Bergh در دائرة المعارف الاسلامیه, ج15 تحت عنوان تعلیق (السهروردى و حکمة الاشراق), ص 311 ـ 300. هر دو مقاله, حاوى نکاتى نسبتاً تازه است.
لازم به ذکر است تحقیقات انجام گرفته درباره سهروردى و فلسفه اشراق در زبان عربى هیچیک منبع دست اوّل به حساب نمى آید و غالباً سرچشمه گرفته از تحقیقات غربى در این زمینه است.
دوّم: کتب و مقالات فارسى
در زبان فارسى درباره فلسفه اشراق و اندیشه سهروردى چهار کتاب و تعدادى مقاله منتشر شده است:
الف: کتابها:
1ـ دانا سرشت, اکبر ; افکار سهروردى و ملاصدرا یا خلاصه اى از حکمت الاشراق و اسفار, تهران, 1316ش (چاپ سوم تهران, 1348ش), 35 صفحه. این رساله مختصر اولین قدم در معرفى اندیشه سهروردى در زبان فارسى به حساب مى آید.
2ـ امام, سید محمّد کاظم; فلسفه در ایران باستان و مبانى حکمة الاشراق و افکار و آثار و تاریخچه زندگانى سهروردى. تهران, 1353ش, از سلسله انتشارات بنیاد نیکوکارى نوریانى, شماره5.
این کتاب ابتدا به صورت مقالاتى در مجله گوهر 2و3 منتشرشده است. کتاب آقاى امام, حدود بیست سال پس از انتشار توسط آقاى فاطمى نیا مورد نقد قرار گرفته است:
(شیخ اشراق در دام تهمت), مجله گلچرخ, شماره4, آبان 1371, ص 11 ـ 5.
3ـ سجادى, سید جعفر; (شهاب الدین سهروردى و سیرى در فلسفه اشراق) تهران, 1363, انتشارات فلسفه, فلسفه در جهان سوّم, شماره7, 156 ص.
این کتاب, همان مقاله آقاى دکتر سجادى در جشن نامه هانرى کربن (زیر نظر سید حسین نصر, تهران 1356, ص 126 ـ 63) به نام شهاب الدین سهروردى و فلسفه اشراق با تغییراتى جزئى است اما متأسفانه در کتاب از سوى نویسنده یا ناشر به این نکته اشاره نشده است.
این کتاب توسط دکتر سید جواد طباطبایى نقد شده است: (شیخ باز مقتول), نشر دانش, سال پنجم, شماره دوّم, بهمن و اسفند 1363, صفحه 37 ـ 34.
ضمناً موارد اختلاف این مقاله با مقدمه ایشان بر ترجمه و شرح حکمة الاشراق (تهران, 1355) نیز بسیار ناچیز است.
4ـ ابراهیمى دینانى, غلامحسین; شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردى, تهران, 1364, انتشارات حکمت, مجموعه آشنایى با فلسفه اسلامى, شماره 9, 710ص.
این کتاب مفصلترین و جدى ترین تحقیقى است که در زمینه فلسفه اشراق در زبان فارسى منتشر شده است. نویسنده بجاى آنکه خود را به شرح احوال و خصوصیت آثار و نحوه زندگى سهروردى مشغول دارد, به متن مسائل و ماهیت افکار شیخ اشراق بر مبناى مراجعه مستقیم به آثار وى پرداخته است. کار دکتر دینانى در زمینه سهروردى یک کار فلسفى است, حال آنکه اکثر کارهاى پیشین تاریخ فلسفه به حساب مى آید.
ب: مقالات1
در این بخش علاوه بر مقالات, کتبى که بخشى از آنها به افکار سهروردى اختصاص یافته, نیز معرفى شده است.
1ـ ایزوتسو, توشى هیکو; اندیشه اشراقى, ترجمه همایون همّتى; کیهان فرهنگى, شماره 107.
2ـ بنودال, محمّد افضل; حکمت الاشراق; عرفان جلد 25, 1340, شماره 3 و 4.
3ـ پرهام, باقر, تاملى در تعبیر سهروردى از سرانجام نبرد اسفندیار با رستم در شاهنامه و آثار و نتایج آن در تاریخ اندیشه و سیاست ایران) مجله ایران شنـاسى, سال5 ص352 ـ 324.
4ـ پورنامداریان, تقى; رمز و داستانهاى رمزى در ادب فارسى, تحلیلى از داستانهاى عرفانى فلسفى ابن سینا و سهروردى تهران 1364, چاپ سوّم 1368, شرکت انتشارات علمى و فرهنگى, در این کتاب رمز و راز رسائل قصة الغربة الغربیة, آواز پر جبرئیل, عقل سرخ, روزى با جماعت صوفیان, فى حالة الطفولیة, مونس العشاق, لغت موران, رسالة الطیر, صفیر سیمرغ و رسالة الابراج سهروردى مورد بحث واقع شده است.
5ـ ترجمانى زاده; عرفان و اشراق; نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز, ج1, شماره 6و7.
6ـ جهانگیرى, محسن; حکمت اشراق, در کتاب فلسفه در ایران, تهران, 1358, ص 207 ـ 179.
7ـ چمیه, محمّد اختر; خدمات خلفاى شیخ سهروردى, معارف اسلامى ش22, پائیز 1354, ص 56 ـ 45.
8ـ حبیبى نجفقلى, 1ـ آیات قرآنى در توجیه آراء فلسفى از نظر سهرودى, هفتمین کنگره تحقیقات ایرانى ج3, 1356, ص 75 ـ 50.2ـ منابع نو افلاطونى در فلسفه شهاب الدین سهروردى, ششمین کنکره تحقیقات ایرانى, ج2, 1357, ص 106 ـ 96.
9ـ حلبى, على اصغر,1ـ شرح احوال و افکار شیخ اشراق, تلاش, ش11, (1347) ص 58 ـ 54. 2ـ سهروردى یا شیخ اشراق, فصل 18 از کتاب تاریخ فلاسفه ایرانى از آغاز اسلام تا امروز 1349 (چاپ دوّم, 1361).
10ـ داناسرشت, اکبر; سهروردى, نامه آستان قدس, ج9, 1351, ش2, 112 ـ 105.
11ـ رضا نژاد, غلامحسین. 1ـ تجدید حکمت اشراق و تأسیس آن از مبانى فلسفه باستان; چیستا, 1, 1360. 2 ـ شیخ مقتول, شهاب الدین سهروردى و حکمت اشراق, چیستا, 1, 1360, ص 197 ـ 187.
12ـ رضوى, سید اطهر عباسى; تأثیر حکمت اشراق و فلسفه میرداماد و ملاصدرا در شبه قارة هند و پاکستان, جاویدان فرد, ج4, ش2 پاییز 1360.
13ـ سجادى, سید جعفر; 1ـ (فلسفه اشراق, نور و ظلمت), مهر, 10, ص 76 ـ 70. 2ـ ترجمه مقدمه قطب الدین شیرازى بر حکمت الاشراق, هنر و مردم, ش 149, اسفند 1353. 3ـ حواس پنجگانه از نظر فلسفه اشراق, ادبیات تهران, ج23, 1355, ش1 و 2, 279 ـ 287.
4ـ حکمت سهروردى, فلسفه شماره 4, پاییز 56, ص37 ـ 4.
14ـ شریعتى, محمد تقى; بررسى منطق سهروردى و مقایسه آن با منطق ارسطویى, مقالات و بررسیها, ش 16/13 (1352), 329 ـ 318.
15ـ ضیایى, حسین. 1ـ (مشاهده, روش اشراق و زبان شعر, بحثى پیرامون نظام فلسفه اشراق شهاب الدین سهروردى) ایران نامه, سال 8, شماره1, زمستان 1368, ص 94 ـ 81. 2ـ (معرفى و بررسى نسخه خطى شجره الهیه اثر فلسفى شمس الدین محمّد شهرزورى), ایران شناسى, سال2, شماره1, بهار 1369, ص 109 ـ 89. 3ـ (سهروردى و سیاست) ایران نامه, سال9, شماره 3, تابستان 1370, ص 410 ـ 396. مقدمه تحلیلى دکترضیایى تربتى بر متن مصحح انواریه و شرح حکمة الاشراق شهرزورى از جمله تحقیقات قابل اعتناى فلسفه اشراق در زبان فارسى است.
16ـ کربن, هانرى
1ـ (روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان) ترجمه احمد فردید و گلشن, نشر ستاد انجمن ایران شناسى, تهران 1325ش. این مقاله در مجله سخن مورد نقد قرار گرفته است (سال سوّم, مهر 1325, شماره چهارم, ص306).
2ـ (فلسفه اشراق) بخش هفتم از جلد اوّل تاریخ فلسفه اسلامى, تهران 1341, ترجمه دکتر اسدالله مبشرى تهران, 1352ش (چاپ دوّم, 1358) ص 292 ـ 272.
3ـ (شهاب الدین یحیى سهروردى) در کتاب ارض ملکوت, کالبد انسان در روز رستاخیز از ایران مزدایى تا ایران شیعى, 1960م (چاپ دوّم 1978) ترجمه سید ضیاء الدین دهشیرى, تهران 1358ش, مرکز ایرانى مطالعه فرهنگها. ص 198 ـ 179.
4ـ (جریان اشراقى) در جلد دوّم تاریخ فلسفه اسلامى, ترجمه جواد طباطبایى, تهران 1370, انتشارات کویر با همکارى انجمن ایران شناسى فرانسه, ص 132 ـ 126.
5ـ سه فیلسوف آذربایجانى (1ـ سهروردى, شیخ اشراق 2ـ ودود تبریزى 3ـ رجبعلى تبریزى) در کتاب (فلسفه ایرانى, فلسفه تطبیقى), تهران, 1976م, ترجمه جواد طباطبایى, تهران, 1369ش, انتشارات توس ص 105 ـ 80. و نیز بحث (سهروردى مجدد) در بخش (چهار تقدیر تطبیقى فلسفه ایرانى پس از ابن رشد) در همین کتاب ص 121 ـ 118. بحث اوّل قبلاً توسط محمّد غروى ترجمه و در محله دانشکده ادبیات دانشگاه آذر آبادگان چاپ شده است (شماره 29, 1356 ص 196 ـ 161.)
لازم به ذکر است تحقیقات اصلى کربن بویژه مقدمه هاى تحلیلى وى بر مجموعه مصنفات شیخ اشراق که حاوى ژرف ترین پژوهشهاى موجود درباره فلسفه اشراق است, هنوز به فارسى ترجمه نشده است.
17ـ محمدى, مجید; سهروردى و فلسفه نبوت; کیهان اندیشه, شماره 52, ص100.
18ـ مرتضوى, منوچهر; نظرى به آثار و شیوه اشراق; ادبیات تبریز, 24; 1351 ص 341 ـ 309
19ـ مشکور, محمّد جواد و غروى اصفهانى, حسن; زندگى و فلسفه شیخ اشراق و کشته شدن او در قلعه حلب و آرامگاه وى در آن شهر (نشریه انجمن آثار ملى, ش1 (بهار 1355), ص 108 ـ 95.
20ـ معین, محمّد, 1ـ حکمت نوریه, مجله دانشکده ادبیات ج9, ش3, 44 ـ 39 2ـ حکمت اشراق و فرهنگ ایران, مجله آموزش و پرورش, سال 24, آبان 1328, شماره هاى 2 تا 8, این مقاله در مجموعه مقالات دکتر معین جلد اوّل ص 453 ـ 379 منتشر شده است, تهران 1364ش (چاپ دوّم 1368) مقاله اى قابل تأمّل در موضوع خود است.
21 ـ ملکشاهى, حسن; 1ـ بررسى افکار خاص سهروردى, مقالات, بررسیها, ش 29/28 (1356), 135 ـ 99. 2ـ دراسة آراء سهروردى و افکاره حول فلسفة الاشراق, مقالات و بررسیها, ش30 (1356), ص 81 ـ 94.
22ـ مناقبى, جواد; شیخ اشراق و روش فلسفى او, (مقالات و بررسیها, ج1, ش3و4, (1350), ص 167 ـ 147.
23ـ منزوى, علینقى; 1ـ اشراق در سده هفتم میلادى, کاوه [جدید] 9, (1350), ص 626 ـ 618.
2ـ اشراق هند و ایرانى و نبوت اسرائیلى; کاوه [جدید]9, (1350), ص 224 ـ 218.
24ـ موحّد دیلمقانى, صمد, از افلاطون به سهروردى, کیهان ماه, ج1, ش2, شهریور 1341, ص 173 ـ 154.
25ـ موحّد, صمد; تصوف در آثار سهروردى, ادبیات تربیت معلّم, ش6 (دى 1358), ص 154 ـ 139.
26ـ موسوى بهبهانى, على; وجوه تمایز حکمت مشاء و حکمت اشراق, هزاره ابن سینا, تهران 1360, ص 303 ـ 287.
27ـ نصر, سید حسین
1ـ (شهاب الدین سهروردى مقتول), در تاریخ فلسفه در اسلام, میان محمّد شریف, 1963م. ترجمه به فارسى رضا ناظمى, تهران 1362, ص 560 ـ 529.
2ـ سهروردى و اشراقیان, در سه حکیم مسلمان, هاروارد 1963م, ترجمه احمد آرام, تهران, 1345 (چاپ چهارم 1354), ص 98 ـ 61. و نیز مجله نگین, شماره 110, تیر1353, ص 66 ـ 62.
3ـ نکاتى چند درباره شیخ اشراق شهاب الدین سهروردى; نشریه معارف اسلامى, شماره2, 1345ش. چاپ شده در کتاب (معارف اسلامى در جهان معاصر) تهران 1348 (چاپ سوّم, 1371) ص 122 ـ 115.
مجموعه کارهاى دکتر نصر در این زمینه با حذف موارد تکرارى در مقالات, از تحقیقات روشمند در زمینه فلسفه اشراق به حساب مى آید.
28ـ نصرتى, نورالله; سه تمثیل اشراقى, تابستان 47.
29ـ وحیدى, حسین; پژوهشى در فرزان فروغ (حکمت الاشراق), چیستا, سال3, شماره 8, اردیبهشت 1365, ص 608 ـ 600 و سال4, شماره1 (1365) ص 102 ـ 97.
30ـ همتى, همایون; عالم مثال از دیدگاه شیخ اشراق, مشکوة39, تابستان1372, ص105 ـ 93.
31ـ گفتگویى در باب حکمت اشراق, با دکتر غلامحسین ابراهیمى دینانى, دکتر على دهباشى, دکتر سید مصطفى محقق داماد, کیهان اندیشه, شماره 47.
***
بخش دوّم: آثار منتشر نشده فلسفه اشراق
نزدیک به یک چهارم آثار سهروردى و بیش از سه چهارم آثار دیگر حکماى اشراقى هنوز منتشر نشده است. در این بخش ضمن دو فصل به معرفى این آثار پرداخته ایم.

فصل اوّل: آثار منتشر نشده سهروردى
در این فهرست, گزارش شهرزورى را مبنا قرار داده ایم. آنچه به نظر وى انتسابش به سهروردى قطعى شمرده شده را در قسمت اوّل آورده ایم. در قسمت دوّم آثارى که به نظر شهرزورى مشکوک شمرده شده و نیز کلیه آثار منتشر نشده که از سوى دیگر فهرستنگاران آثار سهروردى گزارش شده اما در فهرست شهرزورى نیامده است را آورده ایم. به عبارت دیگر در قسمت اوّل اصل را بر انتساب اثر به سهروردى دانسته, مگر خلافش اثبات شود و در قسمت دوّم اصل را بر عدم انتساب دانسته مگر خلافش محقق گردد. حرف آخر را در باب آثار منتشر نشده سهروردى آنگاه مى توان زد که کلیه نسخ خطى آثار وى گردآورى شود و مورد مداقّه و تأمل و تطبیق واقع گردد و قبل از چنین تحقیقى, هر گزارشى ناقص و قابل تأمل خواهد بود. و فهرستى که بدنبال مى آید نیز از این قاعده مستثنى نیست.
الف: آثارى که به نظر شهرزورى قطعى الاستناد به سهروردى هستند و هنوز منتشر نشده اند:
1ـ ادعیة متفرقه
2ـ اشعار عربى و فارسى1
3ـ البارقات الالهیة (المبارقات الالهیة)
4ـ تسخیرات الکواکب و تسبیحاتها
5ـ التسبیحات و دعوات الکواکب (رشحات و دعوات الکواکب)
6ـ تسبیحات العقول و النفوس و العناصر
7ـ التنقیحات فى الاصول (نفحات فى الاصول)
8ـ التلویحات (العلم الثانى فى الطبیعى)
9ـ الدعوات اشمسیه (دعوات الطباع التمام)
10ـ رسالة تفسیر من کتاب الله و خبر من رسول الله (ص) (تفسیر القرآن على رآیه)
11ـ رسالة غایة المبتدى
12ـ رسالة المعراج (کربن در انتساب این رساله به سهروردى تردید کرده است.)1
13ـ الرقیم القدسى (الرقم القدسى) بنظر امین معلوف این رساله همان (الواردات والتقدیسات) است.2
14ـ الرمز المومى
15ـ شرح الاشارات (به زبان فارسى)
16ـ طوارق الانوار
17ـ کتاب الصبر
18ـ لوامع الانوار
19ـ مبدء و معاد (به زبان فارسى)
20ـ المشارع والمطارحات (العلم الاوّل فى المنطق, العلم الثانى فى الطبیعى)
21ـ المقاومات (العلم الاوّل فى المنطق و العلم الثانى فى الطبیعى)
22ـ مکاتبات الى الملوک والمشایخ
23ـ النغمات السماویة
24ـ الواردات الالهیة
به نظر ابوریان رسائل 1و4و5و6و9و24 همگى اجزاء رساله بزرگترى به نام (الواردات والتقدیسات) را تشکیل مى دهند.3
25ـ ضمناً شهرزورى مواعظى را در انتهاى کتاب تاریخ الحکماى خود از سهروردى ذکر کرده است.4
ظاهراً بعضى از این عناوین از آن اثر واحدى است و بعضى اجزاء یک اثر, اینکه آیا همه این آثار به جا مانده است یا نه, واینکه هر یک در کدام کتابخانه یافت مى شود و نیز تحقیق انتساب کدام اثر را به سهروردى اثبات مى کند محتاج پژوهشى گسترده است.
ب: دیگر آثار منتشر نشده منسوب به سهروردى
1ـ الاربعون اسم الادریسیه (الاربعون اسماً, الاسماء الادریسیه)5
2ـ تحفة الاحباب, بنظر ابوریان این کتاب یا ملخص المستصفى غزالى است یا همان التنقیحات فى الاصول6
3ـ تخمیس البرده7
4ـ التعرف للتصوف8
5ـ رسالة فى ذم الدنیا و مدح الفقر (رساله فقر)9
6ـ السراج الوهاج (شهرزورى در استناد آن به سهروردى تردید کرده است.)10
7ـ سکنات الصالحین (سکینة الصالحین) (کربن در استناد آن به سهروردى تردید روا مى داند)11
8ـ شرح اسماء الهى12
9ـ صندوق العمل13
10ـ کشف الغطاء لاخوان الصفا14
11ـ المناجات15
12ـ کتب فى السیمیا تنسب الیه16
13ـ تفسیرى بر فصوص فارابى1
14ـ رساله اى فاقد عنوان درباره جسم, حرکت, ربوبیة, معاد, وحى و الهام2
15ـ رساله اى فاقد عنوان در وجود3
16ـ رساله مختصرى در حکمت (منطق, طبیعى و الهى)4

فصل دوّم: دیگر کتب منتشر نشده فلسفه اشراق
الف: شروح منتشر نشده آثار سهروردى
یک: شروح الالواح العمادیة
1ـ التبریزى, ودود بن محمّد; مصباح الارواح فى کشف حقائق الالواح (الاشراق) نگاشته شده در سال 930ق. شرح تفصیلى بر الالواح العمادیة. کربن فقرات مفصلى از آن را به فرانسه ترجمه کرده است.5
2ـ شرح فارسى بر الواح عمادى که مؤلف آن نامعلوم است.6
دو: شروح التلویحات
3ـ شهرزورى, شمس الدین محمّد (قرن7 ق), التنقیحات فى شرح التلویحات7
4ـ ابن کمونّه, سعد بن منصور (683ق) التنقیحات فى شرح التلویحات.8
شهرزورى و ابن کمونّه هر دو بر تلویحات سهروردى شرح نگاشته اند و نام هر دو ظاهراً یکى است. کربن در مقدمه جلد اوّل مجموعه مصنفات از هر دو شرح یاد کرده و شرح ابن کمونه را بدیع و جدى توصیف کرده است.
5ـ العلامه الحلّى, الحسن بن یوسف بن مطهر (م716) حل المشکلات من کتاب التلویحات9
6ـ حزین لاهیجى, محمدعلى (م1180), تعلیقه بر تلویحات شیخ مقتول.
سه: شروح و حواشى حکمة الاشراق
7ـ الجرجانى, میر سیّد شریف (م 812) شرح حکمة الاشراق10
8ـ التبریزى, نجم الدین, محمود; تعلیقات على جزء من حکمة الاشراق11
9ـ التبریزى, ودود بن محمّد, حاشیة على حکمة الاشراق12
10ـ العلامة الحلّى, الحسن بن یوسف بن مطهر (م716) شرح حکمة الاشراق13
11ـ السبزوارى, ملا هادى, حواشى بر حکمة الاشراق14
12ـ عبدالکریم (متوفى در حدود 900ق), حاشیه فارسى بر شرح حکمة الاشراق قطب الدین شیرازى.15
13ـ حزین لاهیجى, محمدعلى (م1180) حواشى بر شرح حکمة الاشراق.
چهار: شرح رسالة الابراج (الکلمات الذوقیه والنکات الشوقیه)
14ـ الشهرودى البسطامى, على بن مجد الدین; شرح رسالة الکلمات الذوقیه16
پنج: شرح کلمة التصوف
15ـ حزین, محمّد على اصفهانى (از حکماى قرن 12 متوفى در بنارس) شرح کلمة التصوف17
شش: شرح اللمحات
16ـ الحمدانى (الهمدانى) نظام الدین محمود بن فضل تودى; شرح اللمحات18
هفت: شروح هیاکل النور
17ـ غیاث الدین منصور بن محمّد الدشتکى (م 940 یا 949ق), (اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور)1 غیاث الدین منصور این کتاب را در نقد شرح ملاجلال دوانى بر هیاکل النور نگاشته است.
18ـ اللاهیجى, عبدالرزاق, شرح هیاکل النور2
19ـ العلوى, محمّد بن محمود, شرح هیاکل النور3
20ـ نوعى, یحیى بن نصوح (م 1007) حاشیه بر هیاکل النور4
21ـ الانقراوى, اسماعیل مولوى (م 1020) شرح ترکى بر هیاکل النور بنام (ایضاح الحکم)5
22ـ حزین لاهیجى, محمّدعلى (م1180) حاشیه بر شرح هیاکل النور6
هشت: شرح المناجاة
23ـ الاسفراینى, ابومظفر, شرح المناجاة7
ب: دیگر کتب منتشر نشده فلسفه اشراق
فارغ از شروحى که بر آثار شیخ اشراق نوشته شده است, کتبى نیز مستقلاً در زمینه فلسفه اشراق به رشته تحریر درآمده است. بخش منتشر نشده این آثار عبارتند از:
1ـ شهرزورى, شمس الدین محمّد, الشجرة الالهیة فى علوم الحقائق. اثرى جامع و مفصل در فلسفه اشراق. قطب الدین شیرازى در درة التاج از این کتاب متأثر شده است. میرداماد در قبسات و صدرالمتألهین در اسفار بارها از آن یاد کرده اند. الشجرة الالهیة شامل پنج رساله است: اولى: فى المقدمات و تقاسیم العلوم, الثانیة, فى ماهیة الشجرة و تفاصیل العلوم الآلهیة, الثالثة: فى الاخلاق و تدبیر السیاست الرابعة: فى العلوم الطبیعیة, الخامسة, فى العلوم الالهیة والاسرار الربانیة.8
2ـ شهرزورى, الرموز والامثال اللاهویتة فى الانوار المجرّدة الملکوتیة.
وى در این کتاب از جمله بعضى دواعى فیثاغورثیان را توضیح داده است.
3ـ ابن کمّونه, سعد بن منصور, الکاشف, که همان رسالة فلسفى ابن کمّونه است و شامل یک دوره کامل منطق, طبیعیات و الهیات است.9
4ـ قطب الدین شیرازى, محمّد بن مسعود, درة التاج لغرّة الدبّاج, فن اوّل از جمله چهارم (علم اوسط یعنى ریاضى) در اسطقسات اقلیدس, و قطب اوّل در اصول دین و قطب دوّم در فروع دین از خاتمه کتاب.
5ـ قطب الدین شیرازى, حاشیه بر حکمة العین کاتبى قزوینى.10
پاورقى:
1. سهروردى, حکمة الاشراق, مجموعه مصنفات شیخ الاشراق, جلد دوّم, به اهتمام هانرى کربن, تهران 1355, ص 11 ـ 10.
2. سهروردى, کلمة التصوّف, فصل 20 و 19, سه رساله از شیخ اشراق, به تصحیح و مقدمه نجفقلى حبیبى, تهران 1356, ص 116 و 117.
3. سهروردى, التلویحات, بخش 55 از کتاب الهیات, مجموعه مصنفات شیخ اشراق, جلد اوّل, به اهتمام هانرى کربن, تهران, 1355, ص 74 ـ 70.
4. (احفظ الشریعة فانها سوط اللّه, بها یسوق عباده الى رضوانه, کل دعو لم تشهد بها شواهد الکتاب و السنة فهى من تفاریع العبث و شعب الرفث. من لم یعتصم بحبل القرآن غوى, و هوى فى غیابة جبّ الهوى …) سهــروردى, کلمه التصوّف, فصـل1, سه رســاله از شیـخ اشراق, ص82.
1. شهرزورى, نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه مقصود على تبریزى, تهران, 1365, ص 463 ـ 460.
2. ر. ک: مقدمه حسین ضیایى تربتى بر شرح حکمة الاشراق شهرزورى, تهران, 1372, ص 55 به بعد.
3. ر. ک: مقدمه سید محمّد مشکوة بر درة التاج قطب الدین شیرازى, تهران, 1365 و نیز مقدمه ماهدخت بانو همایى بر درة التاج قطب الدین شیرازى, تهران, 1365. [به گزارش جواد قاسمى در مجله مشکوة (شماره 40, پائیز72 ص 195 ـ 193) ترجمه کتاب (علم انواع مجرده) در آراء و اندیشه هاى علامه قطب الدین شیرازى نوشته جان والبریج در شرف اتمام است و در آینده به چاپ خواهد رسید.
4. ر. ک: مقاله سید جعفر سجادى درباره ابن کمونه در جلد چهارم دائرة المعارف بزرگ اسلامى, زیر نظر کاظم موسوى بجنوردى, تهران, 1370, ص 526 ـ 524.
1. ر. ک: مقاله سه فیلسوف آذربایجانى (سهروردى, ودود تبریزى, رجبعلى تبریزى) نوشته هانرى کربن, در کتاب فلسفه ایرانى, فلسفه تطبیقى, ترجمه جواد طباطبایى, تهران 1369.
2. ر. ک: مقدمه حسین ضیایى بر انواریه, محمّد شریف الهروى, تهران, 1363.
3. ر. ک: مقدمه محمّد تقى دانش پژوه بر حیات النفوس, اسماعیل بن محمّد ریزى, تهران, 1369.
4. امین, سید محسن; اعیان الشیعه, ج5, ص 406, بیروت 1403.
5. العلاّمه الحلّى, الخلاصة (رجال العلامة الحلّى) تحقیق السید محمّد صادق بحرالعلوم, ص 47.
6. همان.
7. فلوگل (حاجى خلیفه), به نقل از ابوریان, اصول الفلسفة الاشراقیة عند الشهاب الدین السهروردى, قاهره 1987, ص 52.
8. نصیرالدین الطوسى, شرح الاشارات والتنبیهات, ج3 ـ 311 ـ 299, تهران, 1403ق.
9. براى نمونه نگاه کنید به موسوى مدرس بهبهانى, سید على; حکیم استرآباد میرداماد, تهران, 150, ص 304.
10. به عنوان نمونه نگاه کنید به: محسن بیدارفر; مقدمه تفسیر القرآن الکریم صدرالمتألهین شیرازى, ج1, ص 66 ـ 64, قم, 1366.
11. مقدمه مسعود طالبى بر شرح منظومه حکیم سبزوارى همراه با تعلیقات استاد حسن زاده آملى, تهران 1413ق, ج2/1, ص21.
1. شهرزورى, نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) تصحیح خورشید احمد, حیدرآباد, 1976, متن و ترجمه فارسى بخش سهروردى تاریخ الحکماء در مقدمه دکتر نصر جلد سوّم مجموعه مصنفات سهروردى آورده شده است. تهران, 1355.
2. ابن ابى اصیبعة, عیون الانباء, 167/2, ابن خلکان 410/2, اتمام التمتمه 39.
3. Brockelman, c.; Geshichte der Arabischen literature, suppl. Band I, Leiden, 1937
4. Ritter, H.; Die Vier suhrawardi, Der Islam, XXIV 1937.
5. براى آشنایى با کربن نگاه کنید به:
1ـ مقدمه سید حسین نصر بر جشن نامه هانرى کربن, تهران, 1356 تحت عنوان (زندگى, آثار و افکار استاد هانرى کربن).
2ـ شایگان داریوش, هانرى کربن, آفاق تفکر معنوى اسلام ایرانى; ترجمه باقر پرهام, تهران 1371.
. Corbin, Henry; Suhrawardi d' Alep fondateur de la 6. doctrine illuminative; paris, 1939
7. Les Motifs Zcroastriens dans la philosophie de suhrawardi; Tehran 1948. این رساله توسط احمد فردید و گلشن به فـارسى ترجمه شده است روابط حکمت اشراق ایران باستان, تهران 1324.
. 8. Opera Metaphysica et Mystica. Istambool 1945
9. نصر, سید حسین; مقدمه جلد سوم مجموعه مصنفات شهاب الدین سهروردى, تهران, 1355, ص60.
10. مقدمات کربن بر مجموعه مصنفات شیخ اشراق هنوز به فارسى ترجمه نشده است.
11. ترجمه حکمة الاشراق, به فرانسوى
12. Corbin, H. Le Livre de La sagsse orientale Verdier, paris, 1986
ترجمه مجموعه اى از حکایتهاى اشراقى در کتابى به نام آواز پر جبرئیل: Corbin, H. Archange empourpre, paris شامل: آواز پر جبرئیل, صفیر سیمرغ, لغت موران, عقل سرخ ….
13. اثر بزرگ کربن در 4مجلد دکتر نصر از آغاز ترجمه این اثر خبر مى دهد (جشن نامه هانرى کربن, تهران 1356 ص 16 و 17) Corbin, H. En Islam Iranien, paris, 1917 _ 1973
1. Spies, Otto and Khatak S.K. , Three Treatises of Myslicism stuttgart. 1935 رساله لغت موران, رساله صفیر سیمرغ و رساله الطیر.
2. Recueil de Textes Inedrts Concernant L' Histcrie de La Mystique en pays d' Islam, paris, 1929.
3. براى آشنایى با کارهاى دکتر نصر مراجعه شود به: Chittck ,W. The works of seyyed Hossein Nasr through his fortieth Birthday. و کارنامه دکتر سید حسین نصر, مجله کلک شماره 44 ـ 43, مهر و آبان 1372, ص 197 ـ 157.
4. ابوریان, محمّد على; اصول الفلسفة الاشراقیة عند شهاب الدین سهروردى, قاهره 1958 (طبع2, 1987).
این کتاب توسط دکتر محمّد على شیخ به فارسى ترجمه شده است. تهران, 1372, انتشارات دانشگاه شهید بهشتى, تحت عنوان مبانى فلسفه اشراق از دیدگاه سهرودى.
5. مصطفى حلمى, محمّد; آثار السهروردى المقتول, تصنیفاتها و خصائصها التصوفیة والفلسفیة, مجله کلیة الآداب, جامعة القاهرة, 1951م.
و نیز تعلیق (سهروردى و حکمة الاشراق) ذیل مقاله سهروردى, فان دن برج, دائرة المعارف الاسلامیه (ترجمه عربى First Encyclopedia of Islam, Leiden 1913 _ 1936)), ج 15.
1. ر. ک: تاریخ ادبیات ایران, دکتر ذبیح الله صفا, جلد دوّم, ص 997 ـ 996 تهران, 1369 (چاپ دهم)
2. ر. ک: حاشیه شماره 33 و نیز مقدمه امین معلوف بر اللمحات, بیروت 1969م.
3. مقدمه جلد اول مجموعه مصنفات Corbin, H, Opera Metaphyica et Myslica, I, XVi
4. نصر, سید حسین, سه حکیم مسلمان, ص 69 ـ 68.
1. ص 60.
2. درباره صحت انتساب این رساله به سهروردى نگاه کنید به مقدمه دکتر نصر بر جلد سوّم مجموعه مصنفات سهروردى ص 55 به بعد.
1. همان, ص 47 ـ 46.
2. همان, ص 50.
1. همان, ص 60 ـ 57, و نیز نگاه کنید به:
Nazmi, Reza; An Analytical Study of the persian Treatise on "Gnosis of God" (Yazdan _ Shenakht) M. A. Thesis, Montreal institute of Islamic studies, MC Gill university, 1977.
1. در گردآورى مقالات از چهار جلد کتاب فهرست مقالات فارسى دکتر ایرج افشار سود جسته ایم.
1. مشهورترین اشعار سهروردى, حائیه اوست با این مطلع( ابداً تحن الیکم الارواح ووصالکم ریحانها والراح) نگاه کنید به نزهة الارواح شهرزورى, معجم الادباء یاقوت و سه رساله در تصوف اسپیس و ختک, و نیز ریتر.
1. مقدمه فرانسوى مجموعه مصنفات سهروردى, ج1.
2. مقدمه امین معلوف بر اللمحات, بیروت, 1969.
3. ابوریان, اصول الفلسفة الاشراقیه عند شهاب الدین سهروردى, قاهره, 1987, ص 58.
4. تـاریخ الحکمـاى شهرزورى, ترجمه مقصـود عـلى تبریزى, ص474 ـ 464.
5. ابوریان, اصول الفلسفة الاشراقیه, ص 56 و نیز بروکلمن, حاجى خلیفه.
6. همان, ص57.
7. بروکلمن, حاجى خلیفه.
8. ابوریان, ص 55.
9. بروکلمن و حاجى خلیفه.
10. بنقل از مصطفى حلمى و ابوریان: شهرزورى درباره این رساله گفته است (والاظهر انه لیس له). این عبارت در متن عربى نزهة الارواح (در مقدمه نصر بر جلد سوّم مجموعه مصنفات) و ترجمه فارسى مقصود على تبریزى نیافتم.
11. ماسینیون, مقدمه فرانسوى کربن جلد اوّل مجموعه مصنفات سهروردى.
12. نصر, معارف اسلامى در جهان معاصر, ص 119.
13. خوانسارى, روضات الجنات, سرگذشت سهروردى.
14. ریتر, حاجى خلیفه, بروکلمن و ابوریان (برخلاف نظر ابوریان, شهرزورى رساله اى با این عنوان را ذکر نکرده است.)
15. ابوریان, ص 55.
16. شهرزورى, نزهة الارواح.
1. نصر, مقاله شهاب الدین سهروردى مقتول, در تاریخ فلسفه در اسلام, ج1, ص 553: (تفسیرى در فصوص فارابى به سهروردى منسوب است که هنوز نشانى از آن بدست نیامده است.)
2. ریتر, مصطفى حلمى.
3. نصر, معارف اسلامى در جهان معاصر, ص 119 (در 1340 چند رساله در کتابخانه رضا در رامپور هند دیدم که یکى از آنها درباره وجود است و با آنچه تاکنون از او شناخته شده است کاملا فرق دارد.)
4. ریتر, مصطفى حلمى.
5. کربن, فلسفه ایرانى و فلسفه تطبیقى, ص 94.
6. ابوریان, ص 54.
7. ریتر, ابوریان, کربن.
8. سجادى, دائرة المعارف بزرگ اسلامى.
9. رجال العلامة الحلّى, ص 47.
10. فلوگل, حاجى خلیفه, کشف الظنون/1 5 ـ 684 ابوریان, ص 53.
11. ریتر, ابوریان, ص 53.
12. کربن, در سرزمین اسلام ایرانى, ج4, ص 335.
13. امین, اعیان الشیعة, 406/5.
14. طالبى مقدمه شرح منظومه.
15. حاجى خلیفه, کشف الظنون, ج1, ص 5 ـ 684.
16. بروکلمن, ریتر, ابوریان, ص 55.
17. نصر, سه حکیم مسلمان, ص 182.
18. ابوریان, ص 53. امین معلوف در مقدمه اللمحات, مخطوط در کتابخانه احمد ثالث 3251, استانبول.
1. نسخه این کتاب در کتابخانه آقاى مشکوة موجود است.
2.الحر العاملى, محمّد بن الحسن; امل الآمل, تحقیق السید احمد الحسینى, قم 1362ش, القسم الثنى, ج2, ص 148:
جالب اینکه شیخ حرّ تألیف دیگرى براى مولى عبدالرزاق ذکر نکرده است. میرزا عبدالله افندى در ریاض العلماء (قم 1401) ج3, ص 114 پس از نقل کلام امل الآمل گفته است: (ولکن لم اسمع له شرح الهیاکل فلاحظ.) سید محسن امین در اعیان الشیعه (بیروت 1403) ج7, ص 471 شرح هیاکل را جزء تألیفات فیاض راهیجى ذکر کرده است, و نیز نگاه کنید به الذریعة ج14 ص176 و روضات الجنات ج4 ص196 و مفاخر اسلام, ج7, دانشمندان لاهیجان على دوانى, ص59 و 58.
3. ابوریان, ص 54.
4. حاجى خلیفه, کشف الظنون, 2047/2.
5. همان.
6. ر. ک : به شرح احوال دانشمند بزرگ شیخ محمّدعلى حزین لاهیجى نوشته على دوانى در کتاب مفاخر اسلام, جلدهفتم, دانشمندان لاهیجان, تهران1372, ص240 ـ 232. علاوه بر چهار شرح و حاشیه حزین بر آثار سهرودى دو کتاب ذیل نیز در میان آثار وى دیده مى شود: شرح الرساله شیخ شهاب الدین سهرودى مقتول و رساله بحث با شیخ سهرودى در رؤیت. اولى را به دلیل احتمال اشتراک با چهار کتاب قبلى دومى را به دلیل اشتراک با شهاب الدین ابوحفص عمر سهرودى از متن به حاشیه انتقال داده شد.
7. ابوریان, ص 55.
8. ر. ک: مقدمه پرمایه دکتر ضیایى تربتى بر شرح حکمة الاشراق شهرزورى, تهران, 1372.
9.سجادى, دائرة المعارف بزرگ اسلامى.
10. مقدمه جعفر زاهدى بر حکمة العین کاتبى و شرح شمس الدین محمّد بن مبارکشاه بخارى, مشهد, 1353.

تبلیغات