آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه راهبردهای انضباطی معلمان با عاطفه دانش آموزان نسبت به معلم و نگرش آن ها به یادگیری تدوین شده است. برای پیگیری این هدف، در قالب یک طرح همبستگی، 391 نفر از جامعه آماری دانش آموزان مدارس دولتی دوره دوم ابتدایی منطقه 15 شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده های موردنیاز به وسیله سه پرسشنامه گردآوری شد: پرسشنامه راهبردهای انضباطی، پرسشنامه نگرش به یادگیری و پرسشنامه عاطفه نسبت به معلم. طبق یافته های حاصل از پژوهش، کاربرد راهبردهای انضباطی تنبیه و پرخاشگری توسط معلمان با نگرش دانش آموزان نسبت به یادگیری رابطه منفی دارد؛ کاربرد راهبردهای انضباطی گفتگو، اشاره غیر مستقیم، پاداش دهی و تصمیم گیری مشارکتی با عاطفه دانش آموزان نسبت به معلم و نگرش به یادگیری رابطه مثبت دارد؛ و نگرش دانش آموزان به یادگیری با عاطفه آن ها نسبت به معلم رابطه مثبت دارد. همچنین طبق تحلیل رگرسیون، کاربرد راهبردهای انضباطی توسط معلمان پیش بینی کننده عاطفه دانش آموزان نسبت به معلم و نگرش آن ها به یادگیری است. بر اساس این نتایج، دانش آموزانی که با روش تنبیهی و پرخاشگری معلم در انضباط کلاسی مواجه هستند، معلم شان را دوست ندارند و به یادگیری درس نیز علاقه ندارند و اهمیت نمی دهند؛ اما در مقابل، دانش آموزانی که راهبردهای انضباطی مثبت و مشارکتی را تجربه می کنند، معلم شان را بیشتر دوست دارند و نسبت به یادگیری درس نگرش مثبت دارند. این مسئله ضرورت بازاندیشی بر عمل تربیتی را برای معلمان ابتدایی دوچندان می کند.

تبلیغات