آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
تفاسیر قرآن و آثار نگاشته شده در آستانه کتاب الهى حجم بسیار بزرگ, و پربرگ و بارى را در فرهنگ اسلامى تشکیل مى دهد. تفاسیر قرآنى که بخامه قرآن پژوهان و عالمان اسلامى تدوین و نشر یافته است هر یک از منظرى و دیدگاهى به قرآن نگریسته و آیات آن را تفسیر کرده اند. نقل روایات و احادیث منقول از معصومان ـ ع ـ در تفسیر آیات (= تفسیر به مأثور) از کهن ترین شیوه هاى تفسیرى است که آثار فراوانى با این شیوه نشر یافته است. یکى از مفسران شیعه که در روش تفسیرى خود به نقل قول از ائمه ـ ع ـ روى آورد سید غیاث الدین جمشید گازر مى باشد که ذیلاً به شرح حال و معرفى تفسیر وى مى پردازیم:
* سید گازر
سید غیاث الدین جمشید زواره اى که به (سید گازر) شهرت دارد و تراجم نویسان نامش را (مولى جمشید اُزوارى)1 ضبط نموده و برخى هم از او به عنوان (میرزا جمشید) سخن گفته اند, از محدّثان و مفسّران بنام شیعه محسوب مى گردد که در نیمه دوم قرن نهم هجرى و اوایل قرن دهم مى زیسته که از تاریخ وفات وى اطلاعى نداریم.
نسب وى پس از چند واسطه به امام حسن مجتبى ـ علیه السلام ـ مى رسد و یکى از اجدادش سید بهاءالدین حیدر طباطبایى زوارى مى باشد که در قرن هفتم هجرى به هنگام هجوم مغولها به زواره, مقتول گشت و در خانه خویش دفن گردید و آرامگاهش اکنون زیارتگاه مردم مى باشد.
غیاث الدین جمشید, به خاطر دفاع و پاسبانى از مکتب تشیع و حمایت از حریم خاندان عصمت و طهارت و نشر دانش ائمه, قبل از روى کار آمدن شاه اسماعیل صفوى (فوت 930هـ) به شدت در محاق ستم بسر مى برده و تنگناهایى را مخالفین و معاندین برایش فراهم مى نموده اند. وى به دلیل شرایط خفقان زایى که در آن عصر حاکم بوده, چون نمى توانسته به طور علنى در ترویج و نشر معارف جعفرى اهتمام ورزد, مى کوشیده تا در حالتى از اختفا به همت شاگردان مشتاق خویش, از طریق تشکیل جلساتى, حقایق و فضایل اهل بیت را بازگو کند. فخرالدین مولى على بن حسن زوارى از اعاظم تلامیذ این سید وارسته, با محظوظ گشتن از اندیشه هاى استاد خویش, در صدد آن بوده تا با مساعد شدن شرایط و رفع تنگناها, اندوخته هاى خود را از طریق تألیف و تصنیف و ترجمه در اختیار فارسى زبانان عاشق اهل بیت قرار دهد که بعدها در عصر شاه طهماسب صفوى (984 ـ 930ق) این مهم را تحقق بخشید به گونه اى که شرح حال نگاران از او به عنوان یکى از بزرگترین مترجمان و پرکارترین نویسندگان عصر صفوى نام برده اند. او یکى از نخستین کسانى بود که در طریقه شیعه کتابهایى را تألیف و یا ترجمه نمود.2
على بن حسن زوارى در مقدمه کتاب (لوامع الانوار فى معرفة الاطهار) که ملخصى است از کتاب: (احسن الکبار فى مناقب الائمة الاطهار) تألیف محمدابن ابى زیدبن عرب شاه بن ابى زید بن احمد الحسینى العلوى الحسینى الورامینى.3 و آن را در سال 986قمرى به دستور شاه طهماسب صفوى تلخیص کرده و از روایات نادرست و نقلهاى سست پاک و منقح نموده.4 از استاد خود سید غیاث الدین جمشید ذکرى به میان آورده واز ستمهایى که قبل از ظهور شاه اسماعیل بر وى روا گشته, سخن رانده است وى اضافه مى کند که استادم از ظهور شاه طهماسب صفوى به من خبر داد. در خصوص این شرایط ناگوار محیط طباطبایى مى نویسد:
(… وجود "پشت مشهد" در پس با روى زواره حکایت از وجود مجتمع و مشهدى از شیعه درون حصار مى کند که در ایلغار مغول به سبب انتساب به شیعه ویران شد و مردم آن هم پراکنده شدند و بعد از تجدید بنا و وضع اداره و تصرف باز مشهد و مجتمع شیعه اى بود که از بیم تعدى جماعت همشهرى خود در حال خفا و تقیه مى زیستند, این موضوعى است که على بن حسن مترجم و مفسر زواره در ترجمه فارسى (احسن الکبار) از قول سید غیاث الدین جمشید مفسر زواره اى استاد خود که پیش از قیام شاه اسماعیل در زواره مى زیست, نقل مى کند…)5
و در جاى دیگر مى گوید:
(… مردم زواره در آغاز قیام شاه اسماعیل زودتر از محال نزدیک بدانجا در اظهار تشیع همت گماشته بودند, وجود دو مفسر نامدار عالیقدر شیعه یکى غیاث الدین جمشید گازر و دیگرى شاگرد نامدارش على بن حسن زوارى صاحب تفسیر و ترجمه هاى متعدد از قرآن و اخبار و کتابهاى شیعه به فارسیِ درى از اهمیت نقشى حکایت مى کند که زواره در عهد شاه اسماعیل و پسرش شاه طهماسب در نشر مذهب تشیع به عهده داشته است. سید غیاث الدین جمشید که پیش از قیام شاه اسماعیل در مضیقه مخالفان به سر مى برده از محنت ایام سلف براى شاگرد خود على مفسّر, سخن گفته و نشان داده است که شیعه آن عهد اعم از علوى و غیر علوى در نهانى به سر مى بردند…)6 صاحب (روضات الجنات) در خصوص این مفسر, شرح جداگانه اى ندارد و تنها ذیل معرفى شاگردش على بن حسن زوارى مى نویسد: (و کان من اکابر تلامذة السید غیاث الدین جمشید الزوارى المفسّر)7.
مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانى در معرفى وى مى گوید:
(… و اما السید الذى کان هو استاد المولى ابى الحسن الزوارى فى فن التفسیر فهو السید غیاث الدین جمشید المفسر الزوارى کما صرّح به صاحب الریاض و قد ذکرنا تفسیره بعنوان تفسیر جمشید…)8
و در جاى دیگر ذیل تفسیر جمشید پس از معرفى غیاث الدین جمشید مى نویسد:
(… و یظهر من بعض الفهارس ان السید الگازر مؤلف التفسیر المعروف بتفسیر گازر کان استاد المولى ابى الحسن الزواری…)9
دکتر محمد شفیعى, استاد دانشگاه شیراز در معرفى تفسیر میرزا جمشید مى نگارد:
(مفسر, سید غیاث الدین جمشید زواره اى, استاد على بن حسن زوارى است که معاصر محقق کرکى بوده است.)10
مرحوم ابوالقاسم رفیعى مهرآبادى, پژوهنده معاصر و صاحب تألیفات عدیده, این مفسر را به شرح ذیل معرفى مى نماید:
(سید غیاث الدین از بزرگان علماى شیعه و مفسرین قرن دهم به شمار مى رفته و عده زیادى از محضر او استفاده و کسب کمال نموده اند, از جمله شاگردان اوست: على بن حسن زوارى مؤلف تفسیر ترجمه الخواص یا تفسیر زواره اى و غیر…)11
بنابر آنچه گذشت, سید غیاث الدین جمشید مزبور در زمره علما و مفسرین بنام شیعه بوده و برخى او را به عنوان مؤلف (تفسیر میرزا جمشید) مى شناسند که چنین اثرى در دسترس نمى باشد و عده دیگرى وى را به عنوان تدوین کننده تفسیر گازر که بخش دوم تفسیر (جلاء الاذهان) است معرفى کرده اند.
* غیاث الدین جمشید کاشانى و سیدگازر
برخى از شرح حال نویسان در معرفى این مفسر دچار اشتباه شده و غیاث الدین جمشید کاشانى را که منجم و ریاضى دان معروف ایرانى است با وى یکى گرفته و تفسیر سیدگازر را ذیل آثار ستاره شناس کاشانى, فهرست نموده اند. مرحوم استاد سیدمحمد محیط طباطبایى به این نکته اشاره مى نماید:
(غیاث الدین جمشید گازر زواره اى همشهرى من که استاد على بن حسن مفسر زوارى بود کتاب تفسیرى داشته که بعدها با تفسیر دیگرى مشتبه گردید. او در آغاز قیام شاه اسماعیل یعنى هفتاد سال بعد از مرگ غیاث الدین جمشید منجم, در زواره مى زیست و برخى از نویسندگان معاصر این دو تن را اشتباه کرده و یک نفر پنداشته اند و در نتیجه تفسیر سید غیاث الدین جمشید زواره اى را بر فهرست آثار منسوب به غیاث الدین منجّم افزوده اند که کارى درست نبوده است…)12
مرحوم مدرس تبریزى صاحب کتاب (ریحانة الادب) اولین شرح حال نگارى است که ستاره شناس کاشانى را با مفسر زواره اى یکى پنداشته و تفسیر این سید را جزو آثار غیاث الدین منجم, فهرست نموده است:
(غیاث الدین, مولى جمشیدبن مسعودبن محمودبن احمد کاشانى, مفسر زوارى[!] حکیم ریاضى, منجم ماهر از اکابر علما و ریاضیین اواسط قرن نهم هجرت استاد على بن حسن زوارى و… از تألیفات و آثار علمى اوست: تفسیر القران که به تفسیر جمشید معروف است. و در (ذریعه) از بعضى فهرستها استظهار کرده که سید گازر مؤلف تفسیر معروف به (تفسیر گازر) نیز استاد على بن حسن زوارى باشد, چنانچه غیاث الدین استاد او بوده و بعد از آن احتمال داده که ایشان متحد باشند; یعنى سید گازر صاحب تفسیر عبارت از همین غیاث الدین باشد و محتمل است که جمشید و سید گازر دو نفر بوده و هر دو استاد على بن حسن مفسّر زوارى باشند…)13
دهخدا در لغت نامه خود ذیل غیاث الدین جمشید کاشانى و نیز ابوالفتح حکیمیان در اثر خود,14 دچار این اشتباه شده اند, همچنین آقاى ابوالقاسم قربانى که در خصوص زندگى و آثار غیاث الدین جمشید کاشانى دست به تألیف مستقلى زده است, تفسیر گازر را به این منجم کاشانى نسبت داده است.15
نخستین کسى که شرح احوال و آثار غیاث الدین جمشید کاشانى را به طور مفصل و مبسوط بیان نمود و زندگینامه و آثار وى را از شرح حال و اثر معروف سیدگازر, یعنى تفسیر وى تفکیک ساخت, مرحوم استاد سیدمحمد محیط طباطبایى است.16
گروهى دیگر از نویسندگان در آثار و پژوهشهاى خود, مفسر زواره اى را با غیاث الدین جمشید ثانى یعنى ملا على محمد اصفهانى که ستاره شناس و ریاضى دان بوده, یکى گرفته و تفسیر سیدگازر را جزو آثارش قلمداد نموده اند.
* سید گازر و ابوالمحاسن جرجانى
از موارد دیگرى که مورد بحث محققان و شرح حال نگاران مى باشد, تفکیک بین مؤلف تفسیرى تحت عنوان: (جلاء الاذهان و جلاء الاحزان) یعنى ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانى و سیدغیاث الدین جمشید مؤلف تفسیر گازر مى باشد که در این خصوص از سوى پژوهندگان نظرات متفاوتى مطرح مى باشد.
متأسفانه در خصوص زندگى, اثار و تاریخ حیات ابوالمحاسن مذکور اطلاع دقیقى در دسترس نیست و تنها میرزا عبدالله افندى در ریاض العلماء از او این گونه یاد مى کند:
(فاضل عالم محدث مفسر معروف کان من مشاهیر علماء الامامیه و من مولفاته کتاب تفسیر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان فى تفسیر القران و هو تفسیر حسن الفوائد کبیر لکنّه بالفارسى و قد ادرج فیه اخبار الائمه علیهم السلام و روایات الامامیه و قد رأیت نسخة منها باسترآباد و اخر بالتبریز و اخرى برشت و اخرى بآمل و لَم اعلم عصره و لایبعد کونه بعینه تفسیر گازر فلاحظه).17

ابن یوسف مى نویسد:
با تفحص زیاد در کتب سیره و رجال ایشان را نشناختیم و نتوانستیم بدانیم که در چه قرنى بوده اند ولى ظاهراً از علما و دانشمندان قرن نهم یا دهم هجرى مى باشد و از این تفسیر معلوم مى شود که شیعى و امامى مذهب بوده و مخصوصاً بنا گذاشته که تفسیر را موافق اخبار اهل بیت عصمت و طهارت بنویسد.18
در برخى نسخى که از این تفسیر در کتابخانه ها موجود است نام وى (ابوالمحاسن) و در نسخه هاى دیگر (ابوالمجالس) ضبط شده و تنها در ص307 جلد اول کتاب (کشف الظنون) عنوان (ابوالمحاسن) دیده مى شود, آن هم با این عبارت: (تفسیر بیهقى): (هو ابوالمحاسن مسعود على البیهقى الملقب بفخر الزمان المتوفى سنه(444) اربع و اربعین و اربعمأئه).
مؤلف ریحانة الادب ابوالمحاسن جرجانى را از اکابر علماى امامیه و معاصر علامه حلى پنداشته و کتاب تکمله السعادات فى کیفیة العبادات المسنونات را که به زبان فارسى است به عنوان یکى از تألیفاتش معرفى کرده و اضافه مى کند که مؤلف در سال 722 هجرى از نوشتن کتاب فراغت یافته است.19 که این مطلب با شرح حال مندرج در ریاض العلماء انطباق ندارد و اصولاً تفسیرى با چنین نثر ساده و روان نمى تواند مربوط به عصر مغولها باشد چون آثار فارسى این عصر مغلق و پیچیده بوده و از نثرى ثقیل و سنگین برخوردارند.
البته این ابوالمحاسن جرجانى را نباید با ابوالمحاسن على بن احمد الجرجانى که صاحب قصاید فاخره در مناقب اهل بیت طاهره ـ علیهم السلام ـ مى باشد20 و نیز ملاحسین جرجانى اشتباه نمود در نسخه اى خطى از تفسیر (جلاء الاذهان)… که در کتابخانه مدرسه سلیمان خان (مسجد شاه مشهد) نگاهدارى مى شود, نام مفسر مزبور به صورت (ابوالمحاسن حسین گازر گرگانى) ضبط شده است. علاوه بر آنکه از زندگى ابوالمحاسن مذکور اطلاع دقیقى نداریم, در برخى نسخه هاى خطى تفسیر جلاء الاذهان, نام وى با سید غیاث الدین جمشید گازر زوارى مشتبه گردیده است. در ابتداى نسخه اى از این تفسیر که به ملک الشعراى بهار تعلق داشته, نوشته: مجلد رابع از تفسیر گازر و در آخر آن این عبارت آمده: (قد وقع الفراغ من تحریز هذه التفسیر الکلام الملک القدیر اللطیف الخبیر السمیع البصیر و هو موسوم بجلاء الاذهان و جلاء الاحزان فى تفسیر القران…) ولى در آخر نسخه خطى محتشم السلطنه آمده:
(تمت المجلدة الثانیه من تفسیر القران مسمى بجلاء الاذهان و جلاء الاحزان المنسوب الى ابوالمحاسن الحسین المشهور بگازر نوّر قبره على یده الخ…)
مدرس تبریزى مى نویسد:
(… بنابر آنچه تحت عنوان جرجانى حسین نگارش دادیم, احتمال قوى مى رود که سید گازر صاحب تفسیر همان ابوالمحاسن جرجانى حسین بوده و تفسیر گازر هم عبارت از همان تفسیر جلاء الاذهان نام جرجانى حسین باشد و رجوع به همین عنوان جرجانى نمایند. بالجمله, سید گازر مفسر که تفسیرى هم معروف به تفسیر گازر دارد بین غیاث الدین جمشید و ابوالمحاسن جرجانى حسین و یا شخص دیگر بودن غیر ایشان مردد و تفسیر او که از جمله تفاسیر معدود امامیه و به تفسیر گازر معروف است بین غیاث الدین جمشید و تفسیر جلاء الاذهان نام ابوالمحاسن جرجانى و با تفسیرى دیگر بودن غیر این دو تفسیر مردد و هنوز کاملاً منقّح نشده است.21
سیدعلى اردلان جوان در فهرست کتب خطى کتابخانه آستان قدس رضوى مى گوید:
(ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانى معروف به سید گازر از علما و مفسرین اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم و از اساتید على بن حسن زوارى نویسنده ترجمة الخواص بوده است.)22
در صورتى که گازر سید بوده ولى ابوالمحاسن مذکور در ذیل معرفى خویش نامى از سیادت و نسب خود نبرده و امکان ندارد در آن عصر سیدى تفسیرى بنگارد و در آن از سیادت خود نام نبرده باشد و بطور قطع مى توان گفت که مؤلف جلاء الاذهان با مفسرى به نام (سید گازر) متفاوت بوده و تفسیر این سید غیر از جلاء الاذهان است و احتمال قریب به یقینى که داده مى شود این است که ابوالمحاسن موفق نشده تفسیر خود را به پایان ببرد و سیدگازر با تألیف دو مجلد دیگر به تکمیل آن مبادرت نموده است. چنانچه در آخر نسخه شماره 80 تفاسیر کتابخانه آستان قدس رضوى پس از اتمام سوره ناس اشعارى است که مؤلف سروده و کاتب آن را نقل کرده است و از یک بیت آن مى توان استنباط نمود که غیاث الدین جمشید, تفسیر ابوالمحاسن را کامل نموده است:
انى اتممت ذلک التفسیر
حامداً فى تفرج و سرور
مؤلف اثر ارزشمند (الذریعه) عقیده دارد که قسمت دوم تفسیر غیر از بخش اول آن است:
(… و اما التفسیر الاخر الذى هو غیر جلاء الاذهان المذکور جزماً و لکنه تفسیر فارسى ایضاً و یوجد مجلد منه من سوره مریم الى آخر القران فى الخزانه الرضویه… فقد احتمل مؤلف فهرسها انه تألیف الزوارى السید المعروف بگازر…)23
ابن یوسف به هر یک از فضلا و دانشمندان که مراجعه نموده و راجع به این تفسیر مذاکره و از نسخ آن جستجو کرده, اطلاع موثقى در خصوص بخش دوم تفسیر به دست نیاورده و حتى (میرزا محمدعلى خان تربیت), که حدود چهل سال از عمر خود را در کتابخانه هاى عمومى و خصوصى ایران, ترکیه و اروپا سپرى نموده و اطلاعات جالبى در خصوص نسخ خطى دارد, به ایشان گفته: من از این کتاب جز دو جلد اول که مشتمل بر نصف نخستین است تاکنون ندیده ام. ابن یوسف پس از این تفحص ها و بیان شخصى چون على خان تربیت مى گوید: نسبت این دو قسمت آخر به نام (جلاء الاذهان) اشتباه است و براى ادعاى خویش دلایلى مى آورد; از جمله آنکه: طرز نگارش دو بخش تفسیر مختلف بوده و امتیاز آنها قابل تشخیص است, در قسمت دوم در هر صفحه مطالب عرفانى, و نقل قول بزرگان طریق عرفان قابل مشاهده مى باشد که در قسمت اول این نکات دیده نمى شود.
در تفسیر (جلاء الاذهان) مرتباً آیات, ترجمه شده و در ضمن به اخبار وارده اشاره گردیده و در مواردى عین اخبار نقل شده ولى در تفسیر دیگر که به صاحب تفسیر جلاء الاذهان منسوب است ضمن ترجمه آیات, به مناسبت ترجمه اخبار و بعضى اوقات عین الفاظ عربى با ترجمه آنها را از رواتى به اسم و رسم مفصل ایشان نقل و پس از آن باز دنباله مطلب را در ذیل قسمتهایى بیان مى کند.
این که (ابوالمحاسن) سید نبوده و در تفسیر خود از لغاتى به کار برده که در بخش دوم تفسیر متداول نیست خود دلیل دیگر بر آن است که ابوالمحاسن غیر از غیاث الدین جمشید گازر است. احتمالى که ابن یوسف مى دهد این است:
تفسیر جلاء الاذهان را ابوالمحاسن موفق به اتمام آن نشده و سید گازر آن را به سبکى که نزدیک به آن است ولى با اختلافاتى تألیف کرده و معلوم مى شود که ابوالمحاسن بنا داشته این تفسیر خود را در چهار مجلد تألیف کند و دو مجلد آن را موفق شده و سیدگازر دو مجلد دیگر آن را تألیف کرده اند…)24
على نقى منزوى مى نویسد:
(… این تفسیر در دو قسمت است, در پشت بیشتر نسخه هاى نیمه اول نام جلاء الاذهان نوشته شده, لیکن در پشت نیمه دوم در بیشتر نسخه ها نوشته شده: تفسیر گازر و در برخى نسخه ها هر دو قسمت به نام جلاء الاذهان و برخى هر دو را تفسیر گازر نامیده اند و این معنا موجب گفتگو میان کتاب شناسان گردیده. نزدیکترین حدس به حقیقت همان گفته آقاى (ابن یوسف) است که جلاء الاذهان قسمت اول این تفسیر است که نصف اول قرآن است و تفسیر گازر متمم آن است تا انجام آن…)25
و در ادامه مى افزاید:
(… از همه این احتمالها گمان مى رود که ابوالمحاسن نگارنده اصل تفـسیر جـلاء الاذهان نتوانسته آن را به پایان برساند و کسى به نام سید گازر ـ که همان غیاث الدین جمشید زوارى باشد ـ آن را به پایان رسانیده و چون کوشش داشته که در روش از پیشین خود پیروى کند از این روى مردم هر دو قسمت را به یک نام ـ گاهى به نام اصل و گاهى به نام متمم ـ خوانده اند…)26
میرجلال الدین حسینى ارموى محدث که تفسیر گازر را تصحیح نموده و به چاپ سپرده نیز با ابن یوسف متفق است و عقیده دارد سید گازر تکمیل کننده تفسیر ابوالمحاسن بوده است.27
دکتر سید محمدباقر حجتى مى گوید:
(این تفسیر در دو بخش: الف ـ جلاء الاذهان از ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانى, ب ـ تفسیر گازر از غیاث الدین جمشید زواره اى که معروف به سیدگازر است.
مؤلفان این تفسیر را از احادیث اهل بیت گرفته و در آغاز, آیاتى از قرآن به فارسى ترجمه و تفسیر شده و گاهى اصل و متن روایت و گاهى ترجمه آن نقل شده است و نام یکى از مفسّران مانند ابن عباس و قتاده و امثال آنها نیز در این تفسیر دیده مى شود.)28
گروهى از نویسندگان معتقدند که سیدگازر تفسیر مستقلى به نام تفسیر میرزا جمشید داشته که اکنون در دسترس نیست و مفقود مى باشد. مرحوم محیط طباطبایى در جایى به این نکته اشاره دارند29 و دکتر محمد شفیعى در کتاب (مفسران شیعه) مى نویسد:
(از قرار معلوم سید غیاث الدین نیز صاحب تفسیر بزرگى به فارسى بوده که اکنون نسخه آن نایاب شده و سید مفسر زوارى با کاشانى [غیاث الدین جمشید] معاصر بوده است.)
در همین کتاب (تفسیر میرزا جمشید) به سیدگازر نسبت داده شده است.
در الذریعه ذیل تفسیر گازر آمده:
(… و لکن لایعلم انه هل هو بعینه تفسیر جلاء الاذهان او تفسیر جمشید او انه تفسیر آخر غیرهما…)30
در برخى منابع متأسفانه سیدگازر را با شیخ الامام تاج الدین محمدبن محمد الگازرى که از فقها و دانشمندان صالح سبزوار بوده و در اواخر قرن ششم هجرى مى زیسته یکى گرفته اند.
* منسوبین سیدگازر
در محله (برزگران) زواره که در نزد عوام به صورت (بازى یارا) تلفظ مى شود و محل سکونت عده اى از زارعین و برخى سادات طباطباست, جایگاهى تحت عنوان (مُلک غیاث) مشهور و زبانزد خاص و عام مى باشد که مى گویند محل سکونت (غیاث الدین جمشید گازر) معروف به (میر غیاث الدین طباطبایى) بوده و البته گروهى دیگر اذعان مى دارند که محل مزبور مدفن این سید جلیل القدر است و لذا برایش احترام قایلند.
از تعداد فرزندان وى اطلاع دقیقى نداریم و تنها در برخى منابع آمده که وى فرزندى به نام (میر سامع الدین طباطبایى) داشته که مرد خیّر و محترمى بوده و در مرکز موطن و زادگاه خویش یعنى زواره مسجدى به نام (مسجد سامع الدین) بنا نموده که آثارى از آن هنوز باقى است.31 بعضى غیاث الدین محمد میرمیران را که نامش در کتابهاى تراجم و رجال ضبط است32 منسوب به این سید مى دانند.
چون سـیدگازر در عـصر خود و در مـوطن خویـش از قُرّاء معـروف بوده, منـسـوبین به وى به طـایفه (قــارى) موسـومند که بازمـاندگان آنـان در زواره, اصفهان و تهران سکونت دارند.
سیدحسن زوارى از مشاهیر و رجال جهان تشیع در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجرى, از احفاد سیدگازر مى باشد و نسبش به شرح ذیل است:
سیدحسن فرزند سیدمرتضى فرزند احمد فرزند حسین فرزند سامع الدین فرزند غیاث الدین جمشید طباطبایى زواره اى.
این فقیه و ادیب نامدار, از زواره به یزد مهاجرت نموده و پس از مدتى راهى کربلا شده و در آنجا توطن اختیار نموده است, وى به دلیل زهد و پرواپیشگى در کربلا از احترام و عزت خاصى در نزد فضلا و بزرگان عصر خویش برخوردار بوده است. آن فرزانه به سال 1315قمرى در کربلا به دار بقا شتافته و در جوار بارگاه مقدس حضرت سیدالشهدا ـ ع ـ به خاک سپرده شده است.
تألیفات عدیده اى از آن مرحوم به یادگار مانده که به برخى از آنان اشاره مى شود: 1 ـ عظائم الامور من علائم الظهور 2 ـ ضیاءالانوار فى احوال خاتمة الائمه الاطهار 3 ـ جوامع الاسرار فى معراج الرسول المختار (تألیف شده به سال 1288ق) 4 ـ معارج الوصول لمحب الوصول 5 ـ سوابغ النعم و آیة الکبرى فى احوال لیلة الاسراء.
از سرودهاى وى مى توان (حقائق المبانى) و (السرائر المستبره) را برشمرد.33
* معرفى اجمالى تفسیر گازر
پژوهشگران معتقدند تفسیر گازر, تحریرى است از تفسیر (ابوالفتوح رازى) که مؤلفین در متن آن اصلاحاتى به عمل آورده, به گونه اى که در شیوه نگارش و طریقه تدوین و نحوه تصنیف آن با تفسیر مرجع تفاوت آشکارى دارد. شاید این توهم در ذهن خوانندگان پدید آید که اگر تفسیر گازر تحریرى از تفسیر ابوالفتوح رازى است, پس نویسندگان آن چندان زحمتى را متحمل نشده اند, در حالى که محدث اُرموى براى رفع این شبهه مى نویسد:
(مصنف با این تلخیص و گزینش, خدمت بسیار برجسته اى نسبت به کتاب شریف آسمانى انجام داده است و مخصوصاً با توجه به اینکه بخوبى از عهده تلخیص و اختصار برآمده و باید دانست که تلخیص و اختصار امرى بسیار مشکل و کارى بس شگرف است و در واقع نوعى از انواع نقل با معناست با تقید به قید قلت عبارت…)34
وى درباره ارزش ادبى این تفسیر مى افزاید:
(… این تفسیر, یک فایده بسیار مهمى را نیز مشتمل مى باشد که براى فارسى زبانان از نقطه نظر ملیت و فرهنگ, اهمیت شایان و مقام به سزایى دارد و آن به فارسى سلیس و شیرین بودن آن است که شاید تا حدى لطیف تر و شیرین تر از تفسیر شریف ابوالفتوح نیز باشد, زیرا چون بعد از آن بوده است شاید در نتیجه دقت و توجه بیشتر, پخته تر و آسانتر و در بیان مراد و فهم مطالب روشنتر باشد…)35
مؤلف در مقدمه این تفسیر مى نویسد:
از بخشنده دل و جان و بخشاینده انس و جان مدد خواستم به توفیق و یارى وى این کتاب در تفسیر قرآن تألیف کردم و نام او (جلاء الاذهان و جلاء الاحزان در تفسیر قرآن) نهادم و در او جمع کردم از تأویل آیات و تفسیر مشکلات آنچه بزرگان دین و پیشوایان اهل یقین بر محک عقل زده اند و از قعر بحر و الراسخون فى العلم یافته اند و از سبب نزول آیات آنچه معتمدان روایت کرده اند و سیاق آیات و ظاهر [آن را] بر آن دلیل است اختیار کردم و بهر هر آیتى و علامتى اخبار و احادیث و مناقب و فضایل اهل بیت علیه السلام آنچه لایق آن بوده است نوشتم تا چشم بینندگان را نور بود و دل محبان اهل بیت را سرور و الحمدلله رب العالمین.
پس از این مقدمات, هفت فصل قبل از شروع تفسیر آمده است: فصل اول در تقسیم معانى مطالب قرانى به چهار قسم; فصل دوم در اینکه مطالب قرآن از شش طرز بیرون نیست; فصل سوم در بیان نامهاى قرآن; فصل چهارم در معنى سوره و آیه و مثانى و مفصل و غیره; فصل پنجم در بیان اینکه فهم قرآن منوط به دانستن تمام آیات است; فصل ششم در معنى لفظ تفسیر; فصل هفتم در بیان و معناى استعاذه.
* نسخ خطى تفسیر گازر
قدیمى ترین نسخه خطى این تفسیر که توسط شیراحمد التونى فرزند عمیدالملک استنساخ شده مربوط به سال 972 هجرى قمرى مى باشد.36 بنابراین, نظر برخى فهرست نویسان که عقیده دارند کهنترین نسخه این تفسیر متعلق به ملک الشعراى بهار بوده و به کتابخانه مدرسه عالى شهید مطهرى اهداء گردیده و در سال 984هجرى نوشته شده, درست نیست.
نسخه مربوط به مرحوم ملک الشعراى بهار جلد چهارم تفسیر است که با این جملات آغاز مى شود:
بسمله سپاس و ثنا و حمد بى منتها مر خدایى را که این هفت گنبد ایوان معلق الخ
انجام نسخه: از امام جعفر صادق ـ ع ـ روایت است که گفت: چون قول اعوذ برب الفلق خوانده باشى بگوى اعوذ برب الفلق و چون قل اعوذ برب الناس بخوانى بگوى اعوذ برب الناس و الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام على محمد و آله اجمعین الطیبین الطاهرین.
در کتابخانه آستان قدس رضوى, نسخ زیر نگاهدارى مى شود:
شماره 78: 714برگ و 25 سطرى که در سال 972 ابوالقاسم شیر احمد تونى به خط نستعلیق نوشته است.
شماره 20: تفسیرى است به خط نسخ که در فهرست آمده: از تفسیرهاى شیعى و شاید تفسیر گازر باشد. از آغاز سوره مریم تا پایان قرآن است 330 برگ دارد.37
در کتابخانه مدرسه سلیمان خان (مسجد شاه مشهد) نسخه اى که شامل نیمه دوم قرآن از سوره کهف تا آخر آن است به خط نستعلیق که در قرن دهم تحریر شده, نگاهدارى مى شود.38
چهار نسخه از این تفسیر در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامى مشهد موجود است:
شماره 913 تحت عنوان: جلاء الاذهان و جلاء الاحزان
شماره 916 تحت عنوان: تفسیر گازر
شماره 1170 تحت عنوان: جلاء الاذهان: تفسیر کشف الاحزان(تفسیر گازر)
شماره 1921 تحت عنوان: تفسیر گازر39
نسخه هاى خطى کتابخانه دانشگاه تهران تحت عنوان جلاء الاذهان یا تفسیر گازر:
شماره 13: خط نسخ توسط عبدالعلى فرزند عبدالله که در 18 صفر 982 به پایان رسانیده است.
شماره 26: نیمه دوم قرآن از سوره مریم تا ناس به خط نستعلیق کاتب گمنام.
شماره 923: که مکرر شماره 26 است ولى سوره اسراء و کهف را بر آن افزوده است, کاتب محمد فرزند لطف الله مؤذن دامغانى در سال 1054هجرى قمرى.
شماره 924: به خط نسخ و نستعلیق در سال 1026, از آغاز تا پایان سوره کهف است.
شماره 2536: به خط نسخ, از ربع چهارم سوره یاسین تا پایان قرن, تحریر شده در قرن یازدهم هجرى قمرى.
شماره 2996: به خط نسخ, مربوط به قرن یازدهم و 573 برگ که در پایان آن آمده است:
تمت جلد الثانى من تفسیر کلام الملک العلام الشهیر بالگازر
شماره 1452: به خط نستعلیق, تحریر شده توسط هبة الله فرزند احمد رمضان…
جلد سوم از سوره کهف تا پایان ملائکه, در خاتمه آمده: تفسیر گازر.40
نسـخى که در کتابخانه مدرسـه عالى شهید مطهرى مضبوط است:
شماره 2036: به خط نسخ محمدتقى بن محمد شفیع الحسینى در سنه 1038قمرى شامل دو جلد اول تفسیر در پشت صفحه اول محمدقائم مقام در سنه 1068 نوشته این تفسیر به تفسیر گازر شهرت دارد و اعتضادالسلطنه پشت صفحه اول نوشته: تفسیر جلاء الاذهان و جلاء الاحزان موسوم به تفسیر گازری…
شماره 1938: به خط نسخ محمدمعصوم ابن ملاشاه محمد در سنه 1093 هجرى, شامل جلد دوم از سوره مریم تا پایان قرآن, اسامى سوره ها و برخى کلمات برجسته آن با رنگ سرخ مشخص شده است.
شماره 5176: نستعلیق: نستعلیق سده 11, از سوره کهف تا پایان قرآن که سوره کوثر افتاده است و 632 برگ دارد, نام کاتب مشخص نمى باشد.41
نسخه هاى موجود در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى:
شماره 803: شامل جلد اول تفسیر گازر که در سال 1009 تحریر گردیده است.
شماره 804: نسخ و نستعلیق توسط میرحامد مداح, تحریر شده در 1011هجرى که شامل 229 برگ بوده و از سوره اعراف تا بنى اسرائیل را دارد.
شماره 805: نسخ مربوط به سده یازدهم هجرى, 188 برگ و شامل جلد سوم از سوره مریم تا کهف.
شماره 806: نسخ, تحریر شده در سال 1069هجرى, جلد چهارم از سوره یاسین تا پایان قرآن, 348 برگ.
شماره 807: نستعلیق مربوط به قرن یازدهم که جلد اول و دوّم را شامل مى شود و 364 برگ دارد.
شماره 4955: به خط نستعلیق محمد موسوى کاتب (نیمه اول) و حسن فرزند محمدشاه یزدى (نیمه دوم) این نسخه شامل جلد یکم است و 462 برگ دارد.
شماره 6099: به خط نسخ احمدبن على سیبک مرادى در سال 1020هجرى 414برگ از سوره کهیعص تا پایان سوره ناس را دارد.42
نسخه ضبط شده در کتابخانه حضرت آیت الله العظمى المرعشى النجفى:
ش: 1939, از اول آیه 89 سوره طه تا آخر قرآن کریم به خط نستعلیق و 610 برگ.43
در کتابخانه مسجد اعظم قم نسخه ایى از این تفسیر که شامل سوره اعراف تا سوره بنى اسرائیل است به شماره 3746 موجود مى باشد که در قرن یازدهم تحریر گردیده است.44
در کتابخانه آستانه شاهچراغ (شیراز), کتابخانه تبریز و نیز برخى کتابخانه هاى قاهره و برخى کشورهاى عربى نسخى از این تفسیر نگاهدارى مى شود.
تفسیر گازر با تصحیح و تعلیقات و مقدمه مفصل مرحوم میرجلال الدین حسینى ارموى محدث به سال 1337 شمسى از سوى انتشارات مهرآیـین در ده جـلد به زیور طبـع آراسته گردیده است. آقاى شیخ عزیزالله عطاردى, فهرستهاى متفاوت این تفسیر را در یک جلد تدوین و آن را مفتاح تفسیر گازر نام نهاده که به عنوان یازدهمین جلد تفسیر یاد شده, انتشار یافته است.
* تذکر در خصوص کتاب طبقات مفسّران شیعه
(طبقات مفسران شیعه) خوشبختانه تاکنون دو جلد آن انتشار یافته است, مؤلف کتاب, یکى از دلایلى را که سبب تألیف کتاب گردیده توفیق اجبارى مى داند و آن تدریس (تاریخ تفسیر و مفسران) است. با تورّقى در این دو جلد ملاحظه مى شود که گرچه مؤلف محترم زحماتى قابل تحسین را متحمل گردیده ولى حاوى ضعف دقت علمى بوده و چون مؤلف در نشر اثر مزبور شتاب داشته, ارزش تحقیقى کتاب در سطح بالایى نمى باشد و این به معناى تقبیح کار ایشان نخواهد بود.
راقم این سطور در نظر دارد به نویسنده کتاب یاد شده در خصوص چند تن از مفسرین که با مقالات نگارنده ارتباط دارند, نکاتى را یادآور شود.
ایشان در ص246 جلد دوم طبقات مفسران شیعه ذیل معرفى تفسیر جلاء الاذهان درباره مؤلف این اثر مى نویسد: (زنده در سال 722هجرى) در حالى که در ص389 همین جلد ذیل معرفى تفسیر مذکور مى نویسد: (فراغت از تألیف 968هجرى) و بعد اضافه مى کند که مؤلف آن از اعلام قرن دهم هجرى مى باشد.
در ص246 تنها به دو نسخه خطى این تفسیر اشاره شده که در کتابخانه مدرسه عالى شهید مطهرى نگاهدارى مى شود, در حالى که نسخ متعددى از آن در اغلب کتابخانه هاى معتبر ایران طبق فهارست چاپ شده ضبط است و در نوشتار حاضر به بخش هایى از آنها اشاره گردیده است.
در ص388 مؤلف از چاپ و انتشار این تفسیر خبر مى دهد و اشاره مى کند که در سال 1338شمسى انتشار یافته است ولى در ص390 ضمن تکرار همین مطلب مى گوید تفسیر در سال 1337, چاپ شده است. در ص246, مؤلف تفسیر جلاء الاذهان را از معاصرین علامه حلّى مى داند ولى در ص388, وى را به عنوان یکى از علماى قرن دهم معرفى مى نماید, شایسته بود که نویسنده محترم به جاى ذکر نقل قولهاى تراجم نویسان که در این خصوص با یکدیگر انطباق ندارند, تحقیقى پیرامون مؤلفین این تفسیر مى کرد و نظر خود را به مشتاقان اعلام مى نمود, زیرا بین نویسندگان این بحث مطرح است که تفسیر گازر توسط ابوالمحاسن نوشته شده و سید غیاث الدین جمشید گازر زواره اى به تکمیل آن پرداخته است.
در ص85 جلد اول در خصوص معرفى على بن حسن زوارى شاگرد غیاث الدین مزبور, مؤلف محترم ادعا دارد که تفسیر ترجمه الخواص را زوارى به سال 964قمرى به اتمام رسانیده است ولى در ص369 جلد دوم ذیل معرفى ترجمه الخواص تاریخ اتمام آن را 946قمرى نوشته است که هیچ کدام از این تاریخها درست نیست و مؤلف تفسیر در خاتمه آن کلمه (فضل الله) را به عنوان ماده تاریخ تفسیرش ذکر کرده که برابر 947قمرى خواهد بود و دکتر سید محمدباقر حجتى به این نکته اشاره نموده اند.
در ص370 جلد دوم نمونه اى از نثر تفسیر ترجمه الخواص را آورده و مآخذ آن را جلد 20 الذریعه ص47 معرفى کرده در حالى که چنین چیزى نیست و مآخذ این نمونه نثر در صفحه 42 مجله آینه پژوهش (شماره مسلسل 9) مى باشد. و اصولاً در دادن مآخذ و منابع, نویسنده دقت ننموده است.
در ص371 ذیل آثار على بن حسن زوارى (ترجمة المناقب) و (ترجمه کشف الغمه اربلى) را دو اثر جداگانه اى از این مؤلف ذکر نموده, در حالى که هر دو یکى هستند.
در ص369 تاریخ وفات سید غیاث الدین جمشید را 988قمرى ذکر مى کند ولى طبق کتب تراجم و نیز نقل الذریعه این تاریخ وفات مولا فتح الله کاشانى شاگرد على بن حسن زوارى است و تاریخ فوت سید غیاث الدین بر تراجم نویسان معلوم نگردیده است.
در همین صفحه آمده است: زواره اى (متوفى 947ق) در حالى که این تاریخ به پایان رسیدن تفسیر ترجمه الخواص است و گرچه از تاریخ وفات این مفسر اطلاعى در دسترس نمى باشد ولى آن گونه که در پایان کتاب (لوامع الانوار) وى آمده, این کتاب را به سال 968قمرى تألیف نموده و لذا در این تاریخ در قید حیات بوده است.
ایشان در سال 298 جلد دوم کتاب طبقات مفسران شیعه (مشارق الامان و لباب حقایق الایمان) را به عنوان تفسیرى از (شیخ رجب برسى) معرفى کرده در حالى این کتاب غالباً جنبه روایى و حدیثى دارد و شیخ مذکور سه کتاب دیگر در موضوع تفسیر تألیف نموده که عبارتند از: تفسیر سوره اخلاص, الدرر الثمین که پانصد آیه از قرآن را که در خصوص مقام و منزلت اهل بیت مى باشد تفسیر نموده است, خفى الاسرار کتابى در تفسیر قرآن با عنایت به آیات و روایات.
پی نوشت :
1. اُوزوارى یعنى منسوب به اُزواره و نام زواره در تألیفات عربى از جمله معجم البلدان به این صورت آمده است.
2. تاریخ نظم و نثر در ایران و زبان فارسى تا پایان قرن دهم هجرى, جلد اول, تهران, فروغى, 1373, ص371.
3. وى در سلطانیه و اصفهان به سر مى برده و در سال 827قمرى در فیروزان زندگى مى کرده است و اثر یاد شده را بین سالهاى 739 تا 740قمرى در شأن و منزلت اهل بیت به زبان عربى براى نصرة الدین اسماعیل بن محمدبن على ابن ابى طالب الرازى ساخته و پرداخته است. در کتابخانه ملک (تهران) و کتابخانه مدرسه فیضیه قم و کتابخانه مرحوم آیت الله العظمى مرعشى نجفى ـ ره ـ نسخ مخطوطى از این کتاب نگاهدارى مى شود. براى تحقیق بیشتر در این خصوص ر.ک: یادداشتهاى قزوینى, جلد اول, صص 25 و 26; مجله راهنماى کتاب, سال 1353; مجله دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد, شماره چهارم, سال هفتم; نشریه کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران, جلد اول.
4. مجله آینه پژوهش, شماره 9, مقاله تفسیر ترجمه الخواص به قلم نگارنده, ص45.
5. زواره اى که دیده ام. محیط طباطبایى, مجله باستان شناسى و تاریخ. سال دوم, شماره اول, پاییز و زمستان 1366, مرکز نشر دانشگاهى.
6. مقدمه دیوان سیدحسین طباطبایى (مجمر) به قلم محیط طباطبایى. تهران, خیام, 1345ش.
7. روضات الجنات. خوانسارى. ج4, ص376.
8. الذریعه الى تصانیف الشیعه. ج4, ص310.
9. همان. ج4, ص270.
10. مفسران شیعه. دکتر محمد شفیعى. تهران, 1349, ص127.
11. تاریخ اردستان. ج2, مرحوم ابوالقاسم رفیعى مهرآبادى. تهران, 1342, ص272.
12. غیاث الدین جمشید کاشانى, محیط طباطبایى, مجله گوهر, سال ششم, شماره7, مهرماه 1357.
13. ریحانة الادب. مرحوم مدرس تبریزى. جلد سوم, تهران, 1328, شرکت سهامى کتاب, ص165.
14. فهرست مشاهیر ایران. دکتر ابوالفتح حکیمیان. دانشگاه شهید بهشتى, تهران, 1357.
15. ر.ک: کاشانى نامه ـ تحقیق در احوال و آثار غیاث الدین جمشید کاشانى. نگارش ابوالقاسم قربانى. دانشگاه تهران, 1350.
16. بنگرید به مجله آموزش و پرورش, سال دهم, 1319, شماره هاى 3 و 4, مقاله غیاث الدین جمشید کاشانى از محیط طباطبایى.
17. ریاض العلما و حیاض الفضلاء. میرزا عبدالله افندى اصفهانى. ج2, صص 85 و 86.
18. فهرست کتب خطى فارسى و عربى کتابخانه مدرسه عالى سپهسالات (سابق). ج1, ص101.
19. ریحانة الادب. ج1, ص259.
20. هدیة الاحباب. حاج شیخ عباس قمى, ص138.
21. ریحانة الادب, ج4, صص 256 و 257.
22. فهرست کتب خـطى کتابخانه آستان قدس رضوى, ج1, سیدعلى اردلان, ص448.
23. الذریعه. ج4, ص310.
24. فهرست کتب خطى فارسى و عربى کتابخانه مدرسه عالى سپهسالار (سابق). ج1, ابن یوسف, ص105.
25 و 26. فهرست کتابخانه اهدایى. سید محمود مشکوة به کتابخانه دانشگاه تهران, ج1, گردآورنده علینقى منزوى, تهران, انتشارات دانشگاه تهران, 1330ش, ص85.
27. مقدمه تفسیر گازر, میرجلال الدین حسینى ارموى محدث, چاپ اول, انتشارات مهرآیین, 1337ش.
28. چهارده مقاله و گفتار, دکتر سید محمدباقر حجتى, تهران, بنیاد قرآن, 1361, ص210.
29. مجله گوهر, شماره 7 ـ مهرماه 1357, ص503.
30. الذریعه, ج4, ص310.
31. تاریخ اردستان, رفیعى مهرآبادى, ج1, ص179.
32. طبقات اعلام الشیعه, شیخ آقا بزرگ تهرانى, صص 427 و 605.
33. طبقات اعلام الشیعه, القسم الاول من جزء اول, شیخ آقابزرگ تهرانى, مشهد, نشر مرتضى, صص 441 و 442.
34 و 35. مقدمه تفسیر گازر, مرحوم محدث اُرموى.
36. اعلام الشیعه, ص271.
37. فهرست نسخه هاى خطى فارسى, ج1, احمد منزوى, مؤسسه فرهنگى منطقه اى, مهر 1348, ص40.
38. فهرست نسخه هاى خطى چهار کتابخانه مشهد, ج1, کاظم مدیر شانه چى و…, ص4.
39. فهرست نسخه هاى خطى دانشکده الهیات و معارف اسلامى مشهد, دکتر محمود فاضل, ج2 و 3.
40. ر.ک: فهرست کتابخانه اهدایى آقاى سیدمحمد مشکوة به کتابخانه دانشگاه تهران. نوشته علینقى منزوى, تهران, دانشگاه تهران, 1332, ج2, ص ص 699 و 700.
41. فهرست کتب خطى فارسى و عربى کتابخانه مدرسه عالى سپهسالار [شهید مطهرى] ج1, ص106.
42. فهرست کتب خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى, مجلدات گوناگون و نیز فهرست نسخه هاى خطى فارسى منزوى.
43. فهرست کتب خطى کتابخانه حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى(ره) ج5, نگارش سید احمد حسینى.
44. فهرسـت نسخـه هاى خطـى کتابخـانه مسـجـد اعـظم قم, رضا استادى, ص106

تبلیغات