آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

 برخوردهای ناعادلانه با ایران در قالب مسأله فعالیتهای هسته ای که متأثر از تمایلات سیاسی و نگاه ابزاری به حقوق بین الملل است، جلوه ای بارز از تهدید به گسست در نظم حقوقی معاصر است که عواقب و پیامدهای آن تا افقهای دور دست حیات بین المللی نیز ادامه خواهد یافت: اعمال فشار سیاسی و بویژه سیاسی کردن سازمانهای بین المللی فنی و کارشناسی (آژانس بین المللی انرژی اتمی) یا پیروی این سازمانها از رابطه قدرت، اساسی ترین نماد از گسست و تلاشی (fragmentation) هنجارهای عام و مسلم ناظر بر تنظیم روابط بین المللی است که قدرتهای سیاسی در سایه آن در صدد دستیابی به هژمونی هستند؛ وضعیتی که حقوق موجود آن را بر نمی تابد. اما واقعیت این است که آنها سهم اصلی بن بست کنونی در حل قطعی و نهایی جدال هسته ای که پیش از این قرار بود از طریق مدالیته محقق شود، را بر عهده دارند. این نوشتار، به تحلیل حقوقی زمینه های صدور قطعنامه 1835 مورخ 27 سپتامبر 2008 (6 مهرماه 1387) شورای امنیت و دورنمای آن در پرتو رفتار منفعل آژانس بویژه عدول از مدالیته و تأثیر آن بر به بن بست رسیدن روند حل قطعی و قاطع مسائل باقیمانده راجع به فعالیتهای هسته ای کشورمان، که تا پیش از این، رو به اتمام تصور می شد، می پردازد.

UNSC Resolution 1835: Its Bases and Perspectives

Unjust reactions of the IAEA Board of Gevernors and the Security Council (SC) to the Iran's nulcear program and activities during 2003-2008, have been endangered some established rules of international law. Prevailing the political motives of some permanent members of the SC over the relevant international treaties and inalienable and sovereign rights of states to development, and understimating the positive effects of the iran's cooperations on the resolution on Outstanding Issues are the core (but non-legal) bases and <em>raison detre </em>of the present crisis in this case. <br />This Article analyzes the SC Res. 1835 (2008), and unwilings (even <em>ultra vires</em>) in the practice of the IAEA's Sectratriate and the SC, in the light of international law.

تبلیغات