چکیده

ممکن است مهم‏ترین عوامل ایجاد انشعاب در مذهب و فرقه‏اى دینى، اختلافات فکرى، دورى از آرمان‏هاى اولیه، تفاسیر متفاوت از نصوص دینى، اختلاف در جانشینى و جاه‏طلبى برخى رهبران دانسته شود، ولى آن‏چه در این مجال به عنوان یکى از عوامل ایجاد انشعاب در فرقه‏هاى دینى، به‏خصوص در دوران معاصر تلقى شده، روابط معادلات سیاسى است که بر اساس آن، یا دولت‏مردان، تأسیس و حمایت از انشعابى را وسیله‏اى براى دست‏یابى به منافع و مقاصد سیاسى خود مى‏دانند و یا برخى از رهبران مذهبى با استفاده از فرصت‏ها و تهدیداتى که در عرصه معادلات و روابط سیاسى بین دولت‏مردان داخلى و خارجى واقع مى‏شود، در صدد تحصیل اقتدار مذهبى یا سیاسى براى خود مى‏باشند. در این تحقیق، سعى شده با بررسى و تحلیل عواملى چون جریان‏هاى حاکم در دربار قاجار، اوضاع داخلى ایران، روابط ایران و انگلستان و منافع و مقاصد انگلستان در هند و جهان اسلام، به چگونگى تشکیل و تکوین فرقه آقاخانیه پرداخته شود.

متن

مقدمه

    در فاصله انقراض سلسله صفویه تا روى کار آمدن شاهان قاجار، فرقه‏اى در حالى بازیابى و تجدید حیات بود که بعدها به نام «نزار یان آقاخانى»(1) شهرت یافت. این دوره که از بارزترین ویژگى‏هایش، عدم اصرار سلاطین بر مذهب تشیع اثناعشرى و آشفتگى در اوضاع سیاسى و

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . «اسماعیلیه امروز به دو طایفه «آقاخانیه» و «بهره» تقسیم مى‏شوند که بازماندگان دو فرقه نزارى و مستعلوى هستند ... آقاخانیه قریب به یک میلیون نفر در ایران و آسیا و افریقا و هند پراکنده‏اند» (محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 53-54) .

--------------------------------------------------------------------------------
حکومتى مى‏باشد، زمینه مناسبى براى ظهور افکار و مکاتبى را فراهم نمود که شرایط سیاسى ـ اجتماعى و مذهبى، آن‏ها را مجبور به انزوا و کناره‏گیرى کرده بود. براى نمونه، امامان نزارى در آغاز دوره انجدان،(1) مانند رهبران و پیشوایان بعضى از جوامع و نهضت‏هاى مذهبى دیگر، از تغییر اوضاع و احوال و جو دینى ایران که از مشخصات آن، تفرقه سیاسى، شیوع جانب‏دارى از آل‏على و گرایش‏ها و تمایلات شیعى از طریق برخى از طریقت‏هاى صوفیانه بود، استفاده کردند.(2)

    فرقه اسماعیلیه نزارى بعد از سقوط دژهاى الموت به دست هلاکوخان در سال 654 ق و کشته شدن رکن الدین خورشاه،(3) امام ایشان و بسیارى از پیروانش، وارد دوره‏اى شدند که قبلاً نیز آن را تجربه کرده بودند. در این دوره، اسماعیلیان ریاست آشکار امامان خود را پایان یافته دانسته و امامت را از این به بعد در ستر و خفا مى‏دیدند؛ به این صورت که امامت اسماعیلى از بین نرفته و امامان با حرکت در بلادى، چون آذربایجان و جنوب قفقاز با در پیش گرفتن رویه تقیه، در گمنامى مى‏زیستند.(4) در این دوره، سیاست تقیه در مقام تنها راه بقا و استمرار حیات، به وسیله امام و پیروانش پى گرفته شد.(5) این، رویکردى بود که به خصوص مذهب اسماعیلیه را در رویارویى با طوفان‏هاى خانمان برانداز، بارها از ورطه سقوط و انقراض رهانیده بود که از آثار این رویکرد، خالى ماندن صفحات تاریخ از گزارشاتى در باره ائمه و جوامع اسماعیلى نزارى در ایران در فاصله قرن هفتم تا دهم هجرى است.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . انجدان در مرکز ایران و در حوالى قم و محلات واقع است که بیش از دو قرن مقر امامان نزارى قاسم شاهى نیز بوده است. شاید اسلام شاه که از معاصران تیمور و خداوند محمد باشد نخستین امام سلسله قاسم شاهى بوده باشد که در انجدان اقامت گزیده است. مقبره مستنصر باللّه‏ دوم که در 885 ق وفات یافت، هنوز در انجدان باقى است.

2 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 235 .

3 . حامد الگار، شورش آقاخان محلاتى و چند مقاله دیگر، ص 14 .

4 . همان .

5 . گروه مذاهب اسلامى، اسماعیلیه، ص 24 .

--------------------------------------------------------------------------------

    قدرت یافتن سلاطین صفوى و اصرار ایشان را بر تشیع اثناعشرى، مى‏توان عامل دیگرى در کنارگیرى نزاریان از صحنه‏هاى سیاسى ـ اجتماعى در ایران دانست، زیرا مذهب اسماعیلیه با وجود انشعابش از جریان اصلى تشیع، دچار دگرگونى‏هایى شده بود که دوره امامت در الموت را مى‏توان دوره تطور و دگرگونى در اندیشه و حتى اصول مذهبى این فرقه دانست، به طورى که اعلام قیامت و ملغا نمودن شریعت و بازگشت به فقه شافعى(1) از بارزترین تحولات این دوره است؛ تحولاتى که هر چه بیشتر آن‏ها را از تشیع امامى دور مى‏ساخت. گفتنى است که دوره تجدید حیات نزاریان قاسم‏شاهى در انجدان، این بیگانگى را دو چندان مى‏نمود.(2)

    اهتمام سلاطین صفوى در حمایت و رسمیت یافتن تشیع دوازده امامى در ایران، عرصه را بر دیگر فرقه‏ها، حتى فرقه‏هاى شیعى تنگ مى‏نمود،(3) به طورى که گروه کثیرى از شیعیان زیدى طبرستان در عصر این سلاطین به مذهب اثناعشرى در آمدند و چاره‏اى براى اسماعیلیان به جز هجرت به آسیاى مرکزى و شمال باخترى هند یا باقى ماندن در ایران با پیروى از رویکرد تقیه نبود،(4) چنان‏که تظاهر به تصوف یا تشیع اثناعشرى کمترین کارى بود که نزاریان ناگزیر از انجام آن بودند. این رویه به حدى در میان نزاریان و امام ایشان جدى

--------------------------------------------------------------------------------

1 . حسن بن محمد بن حسن بن محمد بن کیا بزرگ امید، ملقب به جلال الدین و مشهور به حسن سوم، پس از احراز مذهب امامت نزاریان، نظریه و فرمان حسن دوم مبنى بر اعلام قیامت و لغو شریعت را رد نموده و به پیروان خود، فرمان بازگشت به شریعت را صادر نمود. ولى آن‏چه به نظر شگفت‏انگیز مى‏رسد انتخاب مذهب شافعى به عنوان شریعت اسماعیلیان مى‏باشد، نه شریعت اسماعیلى. البته برخى این انتخاب او را با هدف ملحق نمودن مجدد فرقه اسماعیلیه به عالم اسلام دانسته‏اند، چرا که اعلام قیامت و لغو شریعت توسط یکى از امامان اسماعیلیه انزواى این فرقه را در جوامع اسلامى در پى داشت (مهدى فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص111).

2 . «نزاریان قاسم شاهى دوران انجدان، اساس تعالیم دوره الموت را، به ویژه به صورتى که بعد از اعلام قیامت پرداخته شده بود، پیروى مى‏کردند. نوشته‏ها و آثار اسماعیلى دوره فاطمى (که تشابه بیشترى به آموزه‏هاى تشیع اثنا عشرى داشت) که در مجموعه‏هاى طیبى مستعلوى یمن حفظ شده بود، اینک دیگر در دست‏رس نزاریان ایران و مناطق هم‏جوار قرارنداشت، در نتیجه، نزاریان هیچ‏گونه علاقه اصولى به جهان‏شناسى یا تاریخ دورى، یعنى موضوعاتى که در نوشته‏هاى طیبى سده‏هاى میانه مطرح است، نداشته است» (فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 238) .

3 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 240 .

4 . همان، ص 15 .

--------------------------------------------------------------------------------
گرفته مى‏شد که عموم مردم و حتى سلاطین، از ایشان به عنوان شیعیان اثناعشرى یاد مى‏کردند، چنان‏که شاه خلیل‏اللّه‏، امام سى و هفتم نزاریان (م1043ق) تحت عنوان شیعه‏اى اثناعشرى روابط نزدیکى با سلاطین صفوى داشت.(1)

    رویکرد تقیه در عهد سلاطین قدرت‏مندى چون شاه اسماعیل اول و شاه عباس کبیر از قوت و شدت بیشترى برخوردار بود، چنان‏که یکى از شاعران دربار شاه طهماسب صفوى به نام امرى شیرازى پس از به قدرت رسیدن شاه عباس، به اتهام اسماعیلى بودن کشته شد.(2)

    در این مجال براى بررسى و تحلیل سیر شکل‏گیرى فرقه آقاخانیه و نقش عوامل و پدیده‏هاى سیاسى در این فرایند، مراحل تکوین و پویایى سیاسى ـ اجتماعى و مذهبى این فرقه ـ با توجه به تأثیر گذارى عوامل پیش گفته ـ عصر هر یک از امامان آقاخانى مورد بحث قرار مى‏گیرد.


الف ) آقاخان اول، محمد حسن حسینى(حسن على‏شاه) و تجدید حیات نزاریان ایران (1212-1250ق/1798-1835م)

    چنان که گفته شد، بعد از انقراض سلسله صفویه، عرصه براى سر برآوردن گروه‏ها و افکار مقهور سلاطین صفوى مهیا شد، به طورى که امامان اسماعیلیه نزارى پس از قرن‏ها مستور بودن و انفعال در تمام حوزه‏هاى سیاسى ـ اجتماعى و فرهنگى به تدریج توانستند قدم‏هایى را

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . مهدى فرمانیان، همان، ص 123 .

2 . حامد الگار، همان، ص 15 .

--------------------------------------------------------------------------------
در جهت بازگشت به عظمت و شوکت از دست رفته خود بردارند که از این دوره به دوره تجدید حیات نزاریان در انجدان یاد مى‏شود.

1 . سیر ورود نزاریان به عرصه‏هاى مختلف سیاسى ـ اجتماعى و مذهبى

1-1 . ایجاد روابط نزدیک و دوستانه با سلاطین

    امامان نزارى در این دوره، به ایجاد روابط نزدیک با سلاطین توجه کردند. بر این اساس، سیدحسن بیگ (امام چهل و دوم نزارى) با شاهرخ افشار (حاکم افشارى کرمان) روابط حسنه‏اى برقرار کرد که ازدواج دختر سیدحسن بیک با پسر شاهرخ افشار، موجب تقویت این روابط شد.(1)

    ممکن است ارتقاى سیاسى ـ اجتماعى امامان نزارى را در این دوره، معلول دو علت دانست: اول، عدم تعصب و پافشارى سلاطین بر مذهب تشیع اثناعشرى و دیگرى توجه اسماعیلیان نزارى هند به امام خود در ایران و فرستادن هدایا و نذورات براى امام خود که وى را بر هر کارى، خصوصا جلب نظر حاکمان، قادر مى‏ساخت. پیش‏کشى سالانه نزاریان هند به ابوالحسن شاه (چهل و چهارمین امام نزارى) را بالغ بر بیست هزار تومان برآورد کرده‏اند.(2)

    این جایگاه امام نزارى، مورد توجه سلاطین نیز قرار مى‏گرفت. نادر شاه در لشکرکشى سال 1738-1739م به هند ابوالحسن شاه را که کودکى بیش نبود، به همراه خود برد تا هم خاطرش از اسماعیلیان ایران آسوده باشد(3) و هم به این وسیله، حمایت نزاریان هند را در این

--------------------------------------------------------------------------------

1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 571 .

2 . حامد الگار، همان، ص 16 .

3 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
فتوحات جلب نماید.

    از دیگر نشانه‏هاى عدم حساسیت سلاطین افشار نسبت به نزاریان، انتقال رسمى اقامت‏گاه امام ایشان از کهک (منطقه‏اى نزدیک قم) به شهر بابک، براى سهولت دست‏رسى پیروان اسماعیلى در کرمان، شهر بابک و هند به ایشان مى‏باشد.(1)

    ابوالحسن شاه که در کرمان به «آقاى مطلق» شهرت داشت،(2) توانست روابطى را با کریم‏خان زند برقرار سازد که در سایه این روابط، ابوالحسن شاه به مقام بیگلربیگى میرزا حسین‏خان(حاکم زندى کرمان) منصوب شد. او در سال 1170ق/1756م با مرگ میرزا حسن‏خان و «با استفاده از هرج و مرج زندیه و قاجار، براى خود حکومتى تشکیل داد»(3) که تا سال 1193ق/1799م ادامه یافت.(4) در عصر قاجار نیز روابط میان امام نزارى و سلاطین رو به قوت نهاد،(5) به‏طورى که شاه خلیل اللّه‏ (امام جدید نزارى) توانست روابط دوستانه‏اى با فتحعلى‏شاه قاجار (1211-1250ق/1797-1834م) برقرار سازد. برخى این ارتباط را از حد یک ارتباط سیاسى یا اقتصادى به سبب منافعى که زائران هندىِ امام نزارى براى ایران داشتند، فراتر دانسته و گرایش شاه قاجار به کیش اسماعیلیه را پشتیبان این روابط دانسته‏اند.(6)

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . میرزا احمدخان عضدالدوله، تاریخ عضدى، ص 224 و بخش تاریخ، «آقاخان»، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 1، ص 460 .

2 . میثم تارم، تاریخ و عقاید اسماعیلیه آقاخانیه، ص 12 .

3 . همان .

4 . همان، ص 571 .

5 . «آقاخان»، همان، ص 17 .

6 . مسعود میرزا ظل‏السلطان، تاریخ مسعودى، ص 197 و محمدحسن حسینى، عبرت افزا، ص 7: «(فتحعلى شاه قاجار) مادام الحیات رعایت عزت و احترام مرا زیاده از شاهزادگان عظام مى‏کردند، بلکه در اکثر محافل از وصلت با من اظهار مفاخرت مى‏فرمودند».

--------------------------------------------------------------------------------
    در این زمان است که شاه خلیل‏اللّه‏ اقامت‏گاه خود را از شهر بابک به کهک بازگردانده،(1) ولى دوباره به عللى، از جمله سهولت در رفت و آمد زائران هندى، درسال 1230ق/1815م یزد را براى اقامت خود برگزید و همسر و فرزند خود را که در آینده بنیان‏گذار آقاخانیان شدند، درکهک باقى گذارد.


1-2 . اعزام داعیان نزارى به مناطق مختلف و دعوت به امامت خود

    امامان نزارى قاسم شاهى در دوره تجدید حیات انجدان با استفاده از شبکه گسترده و سنتى داعیان، موقعیت دینى ـ اجتماعى و حتى اقتصادى خود را تحکیم و گسترش مى‏دادند، چنان‏که داعیان ایشان در شبه قاهره هند، ایران، افغانستان و آسیاى مرکزى، جوامع نزارى را به امامت ائمه انجدان مى‏خواندند و حتى دستورها و فرامین خود را مستقیما از امام دریافت نموده و وجوه مذهبى را نیز به وى تسلیم مى‏نمودند.(2)

    از این رو برخى توجه حاکمانى، هم‏چون نادرشاه افشار و فتحعلى‏شاه قاجار به ایشان و حتى راه‏یابى امامان نزارى را به دربار قاجار، برهمین اساس تحلیل مى‏کنند و شاید فرستادن هدایایى گران‏قیمت از هند براى ناصرالدین شاه به وسیله حسنعلى‏شاه(3) (یا چنان‏که خود مى‏گوید محمد حسن حسینى،(4) آقاخان اول) با توجه به چنین پیشینه روابطى بود که بین شاهان قاجار و خاندان امامان نزارى برقرار بوده است.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . حامد الگار، همان، ص 17 .

2 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 235 .

3 . حامدالگار، همان، ص 36 .

4 . «آقاخان»، همان، ص 461 .

--------------------------------------------------------------------------------


1-3 . ورود محمدحسن حسینى(آقاخان اول) به دربار قاجار

    عهد سلطنت فتحعلى شاه را مى‏شود دوران طلایى براى امامان نزارى دانست، زیرا در این زمان، امام نزارى تمام همت خود را در ورود به عرصه سیاست و معادلات سیاسى ـ اجتماعى به کار مى‏بست.(1)

    با کشته شدن شاه خلیل‏اللّه‏ به سبب نزاعى که بین برخى از پیروانش با گروهى از مردم به رهبرى شخصى به نام ملاحسین، در یزد(2) رخ داد، و هم‏چنین بروز مشکلات اقتصادى که به واسطه غصب املاکشان در کهک به وجود آمده بود،(3) بى‏بى سرکاره همسر شاه خلیل‏اللّه‏(م1267ق/1851م) دادخواستى را به دربار فتحعلى‏شاه فرستاد که مسموع شاه قاجار واقع شد. و فتحعلى‏شاه علاوه بر تنبیه قاتلان و استرداد املاک شاه خلیل‏اللّه‏، در پى دل‏جویى از فرزندش محمد حسن شاه نیز برآمد. به این ترتیب، محمدحسن، مورد لطف ویژه قاجار قرار گرفت و فتحعلى شاه بیست و چهارمین دختر خود به نام سرو جهان خانم را به ازدواج وى در آورد(4) و مبلغ 000/23تومان براى هزینه عروسى ایشان اختصاص داد.(5)

    از دیگر عنایات شاه قاجار، واگذارى حکومت قم و محلات به وى(6) و ملقب ساختن او به «آقاخان» بود.(7) این لقب به قدرى شیوع و گسترش یافت که از این زمان به بعد، امامان نزارى

--------------------------------------------------------------------------------

1 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 215 .

2 . میر خواند، تاریخ روضة الصفاء، ج 9، ص 552 و فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 576 .

3 . محمدحسن حسینى، همان، ص 5 .

4 . میرزا احمدخان عضدالدوله، همان، ص 224 .

5 . محمدحسن حسینى، همان، ص 7 .

6 . محمد کریم فقیدى نیشابورى، تاریخ و عقاید فرقه آقاخانیه، ص 112 .

7 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 214 .

--------------------------------------------------------------------------------
قاسم‏شاهى به نام آقاخان شهرت یافته، حتى پیروانشان را آقاخانیان نام نهادند.

    آقاخان جدید در این دوره که از منسوبان دربار قاجار محسوب مى‏شد، محلات را اقامت‏گاه و مرکز دعوت خود قرار داد. این اوضاع تا مرگ فتحعلى شاه‏قاجار در سال 1834م ادامه داشت.(1)


1-4 . انتصاب آقاخان به حکومت کرمان

    با روى کارآمدن محمدشاه قاجار حکومت کرمان در سال 1834م به آقاخان واگذار شد.(2) وى با سپاهى که مدت‏ها پیش در محلات گردآورده بود(3) و با رد پیشنهاد شاه مبنى بر فرستادن قشون دولتى، خود مستقلاً به سامان دادن اوضاع آشفته کرمان پرداخت.(4) البته وى به عللى(5) از حکومت کرمان عزل شد و به نشان اعتراض، خود را در ارگ بم محصور نمود، حتى در مقابل سهراب‏خان، فرستاده قاجار، دست به جمع‏آورى قشون و تکمیل استحکامات ارگ زد و توانست چهارده ماه در مقابل محاصره قشون قاجار ایستادگى نماید.(6) در نهایت با وساطت و امان‏دادن محمدصادق خان (پسر عموى محمدشاه قاجار) سر تسلیم فرود آورد و

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . حامد الگار، همان، ص 19 .

2 . محمدجعفر خورموجى، حقایق الاخبار ناصرى، ص 25 .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 576 .

4 . محمدحسن حسینى، همان، ص 9 .

5 . «سوء رفتار و زشتى گفتار حاجى میرزا آقاسى مایه اسباب گردیده» (محمدجعفر خورموجى، همان، ص 29). برخى دیگر، فتنه‏انگیزى عبدالمحمد محلاتى نامى را که اتفاقا از مریدان سابق آقاخان بوده است، از مهم‏ترین عوامل عزل آقاخان مى‏دانند (لسان الملک، ناسخ التواریخ، ص 734).

6 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 577 .

--------------------------------------------------------------------------------
تنها پس از گذشت هشت ماه که در زندان کرمان به سر برد، اجازه یافت با محمدشاه قاجار ملاقات کند.(1)

    محمد شاه قاجار که از لشکرکشى به هرات باز مى‏گشت، آقاخان را پس از مدتى انتظار، در شهر رى به حضور پذیرفت و چشم‏پوشى از گناه وى را مشروط بر این دانست که آقاخان به محلات باز گردد و به املاک و مستغلات خانوادگى قناعت کند.(2)


2 . شورش آقاخان در سال 1256ق/1840م و عوامل آن

    آقاخان که تحقق آرزوهاى خود را تنها در گرو حکومت برکرمان مى‏دید، در سال 1840م مرحله دیگرى از تلاش‏هاى خود را براى کسب قدرت و تشکیل حکومت در منطقه کرمان آغاز نمود، زیرا در آن‏جا از حمایت قبایل عطاءاللهى نیز برخوردار بود.(3)

    وى ابتدا به بهانه تشرف به مکه براى خروج از محلات از شاه قاجار اجازه گرفت، در مرحله بعد خانواده خود را در یکم سپتامبر 1840 به عتبات مقدس عراق فرستاد و در مرحله سوم، اسنادى را مبنى بر انتصاب خود به حکومت کرمان به وسیله منشى خود (میرزا احمد یا میرزا حبیب اللّه‏ اصفهانى) جعل نمود.(4) بعد از فراهم کردن مقدمات لازم، به همراه قشون خود در چهارم رجب 1256 عازم کرمان شد و در شهر بابک و سیرجان به نبردهایى با قشون

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 25 .

2 . همان، ص 578 .

3 . حامد الگار، همان، ص 21 .

4 . محمدجعفر خورموجى، همان، ص 30 و محمد کریم فقیدى نیشابورى، همان، ص 13-14 .

--------------------------------------------------------------------------------
دولتى پرداخت.

    قشون وى در محرم 1257/فوریه 1841 با دریافت توپخانه و مهمات جنگى‏اى که انگلیسى‏ها به وسیله سعیدخان بلوچ براى او فرستاده بودند، جان تازه‏اى گرفت و دو باره عازم کرمان شد(1) و در جنگى سخت توانست لشکریان اسفندیارخان، برادر حاکم کرمان را با استفاده از توپ، تارومار سازد.

    با ائتلاف فضل‏على خان (حاکم کرمان)، عبداللّه‏ خان (حاکم ارگ) و على خان‏لارى (فرمانده سپاه فارس)، در «ریگان» از توابع نرماشیر، آقاخان به‏رغم دارا بودن قشونى 000/24نفرى،(2) متحمّل شکست شد و راهى جز خروج از ایران نیافت.

    با توجه به شواهدى که بر شورش گونه بودن حرکت‏هاى آقاخان وجود دارد،(3) زمینه‏ها و انگیزه‏هایى را نیز مى‏توان براى حرکت او تصویر نمود که روابط و معادلات سیاسى داخلى و خارجى و پیامدها و آثار این روابط و معادلات، از مهم‏ترین آن‏ها مى‏باشند، از جمله:


2-1 . کشمکش‏ها و رقابت در دربار قاجار

    با روى کار آمدن محمدشاه قاجار و گرایش‏هاى صوفیانه او، اجتماعات درویشان گسترش

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . لسان الملک، همان، ص 759-760 و «آقاخان»، همان، ص 641 .

2 . حامدالگار، همان، ص 27 .

3 . همان، ص 21 .

--------------------------------------------------------------------------------
یافت و حتى پاى آنان به دربار نیز کشیده شد، به‏طورى که در میان بزرگان دربار، حاجى زین‏العابدین شیروانى و حاجى میرز آقاسى که منصب صدر اعظمى را نیز بر عهده داشت، از پیروان طریقت نعمت(1)اللهى بودند.(2) آقاخان و پیروانش نیز به دلیل گرایش‏هاى صوفیانه،(3) در این جریان‏ها وارد شدند.

    البته این ائتلاف صوفى ـ اسماعیلى پیشینه فکرى و تاریخى نیز داشت، زیرا «اگر در کیش اسماعیلیان امام به منزله انسان کامل به شمار مى‏رفت، آن انسان نخستینى که به قدرت‏هاى روحى به تمام چیرگى داشت نیز در تصوف، قطب نامیده مى‏شد».(4) آقاخان خود نیز گرایش‏هاى صوفیانه داشت، چنان‏که نام طریقتى او «عطاءاللّه‏ شاه» بود.

    از این رو برخى، نفوذ سران صوفیه در دربار و رقابت افرادى چون حاجى زین العابدین شیروانى و حاجى میرزا آقاسى را در پیشوایى طریقه نعمت‏اللهى که بعد از مرگ مجذوب على شاه (قطب سلسله) در سال 1238ق/1823م به اوج خود رسید، از مهم‏ترین عوامل عزل آقاخان از حکومت کرمان دانسته‏اند.

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . «از فرق معروف صوفیه، منسوب به عارف مشهور شاه نعمت‏اللّه‏ ولى کرمانى هستند که متخلص به سید و معروف به شاه بود و از بزرگان و عرفاى قرن هشتم هجرى به شمار مى‏رفت» (محمدجواد مشکور، همان، ص 447) .

2 . حامد الگار، همان، ص 30 .

3 . از آن جهت که یکى از پوشش‏هاى جوامع نزارى در رویکرد تقیه، تظاهر به تصوف بود و مرور زمان و استمرار رویکرد تقیه باعث شده بود که این گروه از شیعیان به عنوان گروهى از صوفیه شناخته شوند، از این رو امامان نزارى نیز، هم براى حفظ ارتباط با جوامع نزارى و هم رعایت تقیه، در برخى مقاطع به سلک صوفیان در آمده و حتى نام‏هاى صوفیانه اختیار مى‏کردند. هم‏چنین امامان نزارى، هم‏چون مشایخ صوفیه کلماتى چون شاه و على بر نام خود مى‏افزودند و اصطلاحاتى چون مرشد و مرید به کار مى‏بردند (ر.ک: تاریخ اسماعیلیه، همان، ص 36) .

4 . حامد الگار، همان، ص 29 .

--------------------------------------------------------------------------------

2-2 . اهمیت حکومت کرمان

    با توجه به سابقه حکومت ابوالحسن شاه بر کرمان و محبوبیت وى به سبب بذل و بخشش‏هایش نزد عموم مردم کرمان، هم‏چنین وجود هوادارانى در کرمان و شهر بابک، تبعیت طوایف نعمت‏اللهى از وى و در نهایت، سهل‏الوصول بودن کرمان براى زائران هندى وى(1) به دلیل شرایط مذهبى، جغرافیایى و سیاسى کرمان، بر اهمیت این منطقه در نظر آقاخان مى‏افزود.

    از دیگر عوامل اهمیت کرمان در تحرکات و خیزش سیاسى آقاخان، ناخرسندى و خصومتى بود که مردم کرمان از قاجاریه به دل داشتند، چرا که فراموش کردن قتل عام آقامحمدخان قاجار در کرمان به آسانى ممکن نبود و هم‏زمانى برخى شورش‏ها و نارضایتى‏هاى محلى با مرحله دوم شورش آقاخان(2) از شواهد این ویژگى اجتماعى کرمان و مورد توجه قرار گرفتن این منطقه توسط آقاخان مى‏باشد. و درست همین امر باعث شده بود که حاکمان قاجارى کرمان از هوادارى مردم از شورش آقاخان بهراسند.(3) و شاید بعید به نظر نیاید که به عقیده برخى، حکومت آقاخان بر کرمان هدفى بود که سال‏ها پیش مقدمات آن توسط امامان نزارى فراهم شده بود. البته ریشه‏هاى تاریخى‏اى را نیز مى‏توان براى توجه امامان قاسم‏شاهى به منطقه کرمان بازشناسى کرد، به طورى که برخى، مهاجرت قبایل و اجتماعات اسماعیلیه نزارى خراسان به منطقه کرمان و حتى نام‏گذارى ایشان را به عطاء اللهى، از اقدامات شاه نزار دوم (م ذى‏حجه 1134/سپتامبر1722) مى‏دانند.(4)

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 15 .

2 . حامد الگار، همان، ص 28 .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 28 .

4 . «نام طریقتى وى (شاه نزار دوم) عطاءاللّه‏ بود. این نکته روشن مى‏سازد که چرا بعضى از پیروان وى در بخش‏هایى از کرمان عطاءاللهى خوانده مى‏شدند. این نزاریان که اصلاً از قبایل چادرنشین خراسان بودند به ابتکار خودِ نزار در ناحیه سیرجان و جاهاى دیگر در کرمان اسکان یافتند» (فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص526) .

--------------------------------------------------------------------------------
2-3 . تحریکات امپراطورى بریتانیا

    گر چه نمى‏توان روابط پر رنگى را براى حرکت سیاسى آقاخان و دولت بریتانیا در آغاز تصویر نمود، ولى حمایت‏هاى سیاسى و نظامى از او در اثناى شورش(1) و بعد از آن، این نتیجه را به‏دست مى‏دهد که در دیدى خوش‏بینانه، حرکت سیاسى و شورش آقاخان، منافع سیاسى قابل توجهى براى بریتانیا در پى داشت، زیرا:

شاید تصادفى نبود که نخستین گام شورش آقاخان، درست زمانى آغاز شد که سپاهیان ایران به‏رغم خواسته‏هاى بریتانیا به سوى هرات پیش مى‏رفتند و اندک انحراف توجه ایرانیان به سوى جنوب (کرمان و فارس) براى صاحب‏نظران جنگى بریتانیا بسیار دل‏پسند بوده است.

    خرسندى بریتانیا از شورش آقاخان در کرمان به این دلیل بود که این شورش در مناطق مرکزى و جنوبى ایران توان دولت مرکزى را در مناطق و مرزهاى شرقى کاهش داده و بریتانیا با موانع کمترى در دست‏یابى به خواسته‏ها و منافع سیاسى خود در این مناطق روبه‏رو مى‏شد. چنان‏که مک‏نیل، وزیر بریتانیا در تهران در تلگرافى به پالمرستون چنین مى‏نویسد:

اقدام آقاخان با تصویب آشکار به منزله پاره‏سنگى است براى حمله محمدشاه به شرق، در ضمن آقاخان در حفظ ارگ بم واقع در نزدیک کرمان، هم‏چنان پایدارى همى کند و تاختن‏هاى پیرومندانه‏اى علیه نیروهاى گردپیچ کننده انجام داده است.(2)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . میرزا احمد خان عضدالدوله، همان، ص 225 .

--------------------------------------------------------------------------------
    اهمیت شورش آقاخان نزد مقامات بریتانیا و نقش آن در انصراف توجه شاهان قاجار به مناطق و مرزهاى شرقى به اندازه‏اى است که دولت‏مردان بریتانیا آشکارا شاهان قاجار را بر این بحران توجه داده و ایشان را از اهتمام به تحرکات و تهدیدات مرزهاى شرقى منصرف مى‏ساختند و به حکومت ایران چنین القامى کنند که به طورى که «شورش آقاخان نیز براى وزیر بریتانیا، مک نیل (Mc Neil) در تهران دستاویز تازه‏اى فراهم کرد تا حکومت ایران را از حمله به هرات منصرف گرداند و به حکومت ایران چنین القا مى‏کند که «برخى از ایالت‏هاى کشور شاهنشاهى، مانند کرمان و مازندران و جز آن نیازمند آنند که نظم شایسته‏اى یابند».(1) و بر همین اساس، پاره‏اى از مورخان توشته‏اند که آقاخان در حمله سال 1840م به کرمان (مرحله دوم) از حمایت انگلیسى‏ها برخوردار بود. انگلیسى‏ها در آن زمان مى‏کوشیدند تا با فراهم ساختن مشکلات و درگیرى‏هاى داخلى «دولت ایران را از تلاش مسلحانه براى حفظ «هرات» و مناطق اطراف آن که از بدو تأسیس کشور اران، قطعه‏اى از خاک این کشور بودند، منصرف کند و احتمالاً حمایت از آقاخان در همین راستا صورت گرفته است».(2)


3 . آقاخان و انگلستان

3-1 . خروج آقاخان از ایران و گسترش روابط با بریتانیا

    توجه اروپاییان به فرقه اسماعیلیه به لحاظ سیاسى ـ اجتماعى، محدود به عصر امامت آقاخان نمى‏شود، چرا که سال‏ها قبل، اروپاییان به این استعداد نهفته در مناطقى، چون سوریه،

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . حامد الگار، همان، ص 31 .

2 . همان .


     3. WWW. iranianhistoryonthisday.com.

--------------------------------------------------------------------------------
ایران، هند، شمال افریقا و... پى‏برده بودند، چنان‏که م. روسیو،(1) کنسول فرانسه، در پى ارتباط‏هایى که با اسماعیلیانِ سوریه برقرار ساخته بود در سفر خود به ایران اطلاعاتى را در باره پیروان این فرقه و امامشان و حتى مراکز اجتماع آنان در ایران جمع‏آورى نمود و در گزارش‏هاى خود به خصومت علماى اثناعشرى ایران با نزاریان و امامشان، شاه خلیل‏اللّه‏ و هم‏چنین حمایت فتحعلى‏شاه قاجار از شاه خلیل‏اللّه‏ به سبب در آمدهایى که زائران هندى او براى ایران داشتند، اشاره کرده است.(2)

    به هر ترتیب، آقاخان اول را مى‏توان اولین امام نزارى دانست که توانسته است به‏طور مستقیم با دولتى غیر مسلمان روابط حسنه برقرار نماید و اهداف و آمال خود را در پیروى از سیاست‏هاى آن جست‏وجو کند. هم‏چنین از این زمان به بعد مى‏توان آقاخان محلاتى (چهل وششمین امام نزاریان اسماعیلى) را در زمره دلالان و کارگزاران بریتانیا در منطقه هند، خراسان خاورى و بلوچستان دانست، چرا که وى قشون تحت فرمان خود را با نیروهاى انگلیسى همراه ساخته و در سرکوب قیام‏هاى آزادى خواهانه مردم منطقه، هم‏چون قیام محمد اکبرخان(3) و درهم شکستن مقاومت‏هاى مردمى‏اى چون مقاومت ناصرخان،(4) نیروهاى انگلیسى را یارى کرد. آقاخان در مقاطع مختلفى از کتاب خود از نیروهاى انگلیسى به نام «خلق‏اللّه‏» یاد کرده و به الحاق قشون خود به این نیروهاى اشاره نموده است.(5) گستردگى تعامل بین آقاخان و انگلستان موجب شده است که برخى فرار آقاخان به قندهار و هند را به خواست انگلستان و با هدف بهره‏بردارى از نفوذ مذهبى ـ اجتماعى وى در هند و افغانستان بدانند.(6)


--------------------------------------------------------------------------------


     1 . M.Rorsseau.

2 . حامد الگارى، همان، ص 32 .

3 . همان .

4 . همان، ص 33 .

5 . «... و من در همه جنگ‏ها بودم و بعد امکان معاونت خلق اللّه‏ را مواظبت مى‏نمودم، چون تفصیلش در دفاتر انکریز (انگلیسى‏ها) ثبت است» (محمدحسن حسینى، همان، ص 56 و 60).

--------------------------------------------------------------------------------


3-2 . اقدامات آقاخان در تحیکم سلطه بریتانیا برسند و بلوچستان

    مقامات و حاکمان انگلیسى به‏خوبى دریافته بودند که شخصیتى چون محمدحسن حسینى (آقاخان اول) با افکار، قابلیت‏ها و جایگاه اجتماعى و مذهبى‏اش چقدر مى‏تواند در پیشبرد سیاست‏هاى بریتانیا در هند مفید واقع شود و این شناخت از آقاخان به خوبى در گزارش سر چارلز نپیر که در سال 1260ق نوشته شده، آشکار است، چنان که او مى‏نویسد:

شاه‏زاده سال‏خورده ایرانى (آقاخان) از دوستان صمیمى من در این‏جاست. هزینه زندگى او را من نمى‏دهم، ولى سالیانه دوهزار پوند استرلینگ براى او مقرر کرده‏ام. او (در نظر مریدانش) خداست و در آمد هنگفتى دارد ... او مردى زیرک و شجاع و بى‏باک است. گزافه نیست اگر بگویم که پیروانش از انجام هیچ یک از خواسته‏هاى او سرباز نمى‏زنند ... (حتى) اگر بخواهد مى‏تواند دستور دهد مرا بکشند. به کمترین اشاره او، یکى ازمریدانش این کار را خواهد کرد و به پاداش آن، یک راست به بهشت خواهد رفت.(1)


3-2-1 . رایزنى با امیران و سرداران جبهه مقاومت


--------------------------------------------------------------------------------

1 . محمد فاروق فرقانى، تاریخ اسماعیلیان قهستان، ص 411 .

2 . جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ص 408 .

--------------------------------------------------------------------------------

    آقاخان که به دلال انگلستان در سند تبدیل شده بود، مذاکراتى را براى همراه نمودن حاکمان و سرداران محلى با سیاست‏هاى انگلستان انجام داد. خود وى در مورد اشغال کراچى چنین مى‏نویسد:

من از ره‏گذرخیرخواهى، اصرار بسیار به میرها نمودم که مصلحت شما این است که کراچى را واگذارید و آسوده شوید که علاوه از آن‏چه مداخل سالیانه کراچى است، از دولت انگریز (انگلیس) به شما عاید خواهد شد، مگر قبول نکردند تا آن‏که لشکر خود را جمع نموده... .(1)


3-2-2 . نفوذ و کارشکنى در جبهه مقاومت

    آقاخان در برخى مقاطع که از مذاکراتش براى سرسپردگى امیران به انگلستان نتیجه نمى‏گرفت، برنامه دیگرى را براى کارشکنى و تضعیف جبهه مقاومت به اجرا در مى‏آورد، چنان‏که وقتى وى نتوانست نصیرخان، امیر تالبرکلات را از مقاومت در مقابل انگلستان باز دارد، ابتدا به سست کردن نیروها و سرداران نظامى پرداخت. خود او در کتاب عبرت‏افزا مى‏نویسد:

... من سوار شده رفتم در اردوى میر موصوف و اوّلاً آن‏چه لوازم نصیحت و خیرخواهى بود در ممانعت از جنگ و واگذاردن کراچى به جا آوردم مفید نیافتاد.(2)

    وى در اقدامات خود، هدفى جز خیانت و هرج و مرج در جبهه مقاومت در جهت تأمین

--------------------------------------------------------------------------------

1 . محمدحسن حسینى، همان، ص 59 .

2 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
منافع انگلستان نداشت، چرا که او همیشه خود را ملزم به حمایت از نیروهاى اشتغال‏گر بریتانیا دانسته و عاقبت همین مقاومت نیز با خیانت وى به اشغال حیدرآباد و شکست امیران محلى انجامید.(1)

3-2-3 . خیانت به امیرانِ سند

    آقاخان که نتوانسته بود سند را بدون زحمت براى انگلستان به دست آورد، سر گرد جیمز اوترم را ازنقشه نصیرخان در حمله شبانه به اردوگاه نیروهاى انگلیسى در «چهاونى» مطلع نمود و او را با نیروهایش از شبیخون نصیرخان نجات داد. کمترین پیامد این خیانت، تصرف حیدرآباد به‏وسیله سرگرد اوترم در روز بعد بود.(2) وى پس از از حیدرآباد به کمک قواى بریتانیا در سرکوب خوانین (جرکه) شتافت.

    آقاخان به دلیل خدمات خالصانه‏اش در سند، مقررى سالانه‏اى به مبلغ دوهزارلیره از ژنرال چارلز ناپیر، فاتح بریتانیایى سند که روابط دوستانه‏اى با آقاخان از پاییز 1842م داشت، دریافت مى‏کرد.


3-2-4 . استفاده از امتیازات اجتماعى ـ مذهبى براى پیشبرد اهداف انگلستان

    آقاخان که دست‏یابى به همه اهداف خود را در گرو خدمت به بریتانیا مى‏دید از تمام توان

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

2 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
نظامى، دیپلماسى و حتى ملى ـ مذهبى خود در این راه استفاده نمود، چنان‏که گاهى به عنوان خیرخواه و گاهى به عنوان «تکلیف مسلمانى»(1) و در مقاطعى دیگر با فراخوان هواداران و پیروان خود براى حمایت از انگلستان یا عدم همراهى با جبهه‏هاى مقاومت در مقابل بریتانیا، آن‏چه از جایگاه دینى ـ اجتماعى در اختیار داشت تا توان نظامى ـ سیاسى در خدمت به بریتانیا به کار گرفت. آقاخان در عبرت افزا به استفاده از جایگاه دینى ـ مذهبى خود براى کمک به منافع انگلستان اشاره مى‏کند:

چون صاحبان انکریز (انگلستان) مرا خیرخواه خلق‏اللّه‏ مى‏دانستند و به مناسبت مسلمانى(!!) از من خواهش کردند که چند نفر آدمان به دلالت میرشیر خان و سایر خوانین بلوچیه بفرستم که بى‏غایله اطمینان حاصل نمایند، من هم به خواهش ایشان عمل نمودم مگر نصایحم به بعضى اثر کرد و به اکثر مفید نیافتاد... .(2)

3-2-5 . تجاوز به خاک ایران

    انگلستان که مقاومت برخى سران بلوچ را مانع دست‏یابى به مناطق غربى و هم مرز با ایران مى‏دید براى به فرمان در آوردن آنان، طرحى را براى تصرف قلعه «بمفهل» در بلوچستان ایران، با هدف محصور شدن سران بلوچ و تهدید آنان آماده نمود و اجراى آن را محمد باقرخان، برادر آقاخان محلاتى به عهده گرفت.(3)

    آقاخان در اجراى این طرح، ابتدا نیروهاى تحت فرمان خود را به فرماندهى برادرانش محمد باقرخان و ابوالحسن‏خان در ربیع الاول سال 1260 از راه مکران و چابهار به بلوجستان

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 60 .

2 . همان .

3 . حامد الگار، همان، ص 34 .

--------------------------------------------------------------------------------
ایران فرستاد و در مرحله بعد با نامه‏نگارى، خواستار حمایت برخى سران محلى در ایران از این سپاه شد،(1) اما بعد از دو سال این لشکرکشى به سبب مقاومت قشون ایران با شکست روبه‏رو شد و ابوالحسن‏خان به اسارت قشون قاجار درآمد. وى بعدها به دلیل مهارت در جنگ و شکار، جزء خواص دربار قاجار شد و با یکى از شاه‏زادگان قاجار ازدواج کرد.(2)

    برخى محققان براین باورند که این‏گونه اقدامات آقاخان علیه سرزمین مادرى خود، بیان‏گر آرزوى دیرینه آقاخان (حکومت بر ایران) بوده است:

زمانى که آقاخان اول براى نخستین بار به هند آمد، قصد نداشت در این سرزمین ماندگار شود. او امیدوار بود قوایى در آن‏جا گرد آورده و احتمالاً با جلب حمایت انگلیسى‏ها براى تصرف ایران وارد جنگ با این کشور شود.(3)

    حتى آقاخان سوم نیز که به طور کلى از حکومت بر ایران مأیوس شده بود، این آرزو را در هند جست‏وجو مى‏کرد، چنان‏که در مناسبت‏هاى مختلف از حاکمان انگلیسى تقاضا کرده بود که مناطقى را به او واگذار نموده تا وى در آن مناطق به تشکیل حکومت بپردازد.(4)

    پس از شکست توطئه آقاخان در تصرف قلعه «بمفهل» در بلوچستان ایران، وى در آوریل 1844 راهى بمبئى شد و این شهر را براى سکونت موقت خود برگزید.

    از طرفى این اقدام آقاخان، از سوى شاه ایران عملى خصمانه تلقى شده، بر اساس ماده ده

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان و محمدحسن حسینى، همان، ص 65 .

2 .

3 . جان نورمن هالیستر، همان، ص 421 .

4 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
پیمان‏نامه 1814م بین دولت‏هاى ایران و انگلستان مبنى بر استرداد فراریان و گریختگان، دولت ایران خواستار استرداد آقاخان به ایران شد. هم‏چنین دولت ایران شکواییه دیگرى را علیه انگلستان مبنى بر استفاده از قلمرو انگلیس براى لشکرکشى به قلعه «بمفهل» در ایران و تحریک قبایل به شورش علیه دولت مرکزى و همراهى در تجاوز، مطرح ساخت. در پاسخ، دولت انگلستان از ایران خواسته بود که با توجه به خدمت‏هاى آقاخان به امپراطورى بریتانیا از اجراى این ماده پیمان نامه 1814م «با روحیه دوستانه» چشم‏پوشى شود، در عوض، دولت انگلستان متعهد مى‏شود که اقامت‏گاه آقاخان را از بمبئى به کلکته منتقل سازد.(1)

    بعد از مرگ محمدشاه قاجار، در 6 شوال 1264/4سپتامبر 1848 و روى کار آمدن شاه و صدراعظم جدید، روزنه‏هایى از امید در دل آقاخان گشوده شد. وى در هفتم دسامبر همان سال با حمایت دولت‏مردان انگلستان براى بازگشت آزادانه به ایران و دست‏یابى به حکومت کرمان به رایزنى پرداخت، اماپاسخ قاطع و سرسختانه، میرزا تقى خان فراهانى، معروف به امیرکبیر به درخواست انگلستان، آقاخان را بار دیگر از بازگشت به ایران ناامید کرد، چرا که امیرکبیر در صورتى با بازگشت آقاخان به ایران موافقت مى‏کرد که وى در مرز با عنوان مجرمى فرارى تحویل مقامات ایرانى شود.(2)


3-3 . چالش‏هاى فرقه‏اى پیش روى آقاخان در هند و حمایت انگلستان

    یکى از موانع پیش‏روى آقاخان در استحکام و مقبولیت جایگاه معنوى ـ و به تبع آن ـ سیاسى خود، وجود فرقه‏هاى مختلف اسماعیلى در هند بود، زیرا اسماعیلیان طیبى(3)

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . حامد الگار، همان، ص 34 .

2 . همان، ص 36 .

3 . در سال 524 ق با کشته شدن الامر باحکام اللّه‏ فاطمى، به وسیله یکى از فداییان نزارى و بروز اختلافاتى در جانشینى وى، اسماعیلیان دچار انشعاب جدید شدند که طى آن، گروهى از آن‏ها به خلافت و امامت الحافظ لدین اللّه‏، (پسر عموى خلیفه مقتول) معتقد شده و به فرقه «حافظیه» شهرت یافتند وگروهى نیز مدعى وجود فرزندى شش ماهه به نام طیب براى خلیفه مقتول شده و امامت الحافظ لدین اللّه‏ را نپذیرفتند. در این انشقاق اسماعیلیان یمن معتقد به امامت طیب شده و از فاطمیان مصر جدا شدند و به اسماعیلیان «طیبى» یا «طیبیان» شهرت پیدا کردند (ر.ک: مهدى فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 133).

--------------------------------------------------------------------------------
(بهره‏ها)،(1) خوجه‏ها(2) و محمد شاهیان(3) از دیگر فرقه‏هاى اسماعیلى بودند که سلسله امامتشان هر چند دچار مشکل و چالش شده بود،(4) ولى متفاوت از سلسله امامان نزارى قاسم‏شاهى بودند. این تفرقه و تشتت، آقاخان را با چالش‏ها و بحران‏هایى روبه‏رو مى‏ساخت

--------------------------------------------------------------------------------

1 . «[بهره‏ها] همان، بازماندگان اسماعیلیان مستعلوى مى‏باشند با جمعیتى قریب به پنجاه هزار نفر که در جزیرة العرب، سواحل خلیج فارس، حماة و لاذقیه سوریه و هند پراکنده‏اند. به آن‏ها مستعلویه نیز گفته مى‏شود، چون سلسله امامتشان به المستعلى باللّه‏ احمد بن المستنصر نهمین خلیفه فاطمى مصر مى‏رسد» (محمدجواد مشکور، همان، ص 53) .

2 . خواجه از کلمه فارسى «خواجه» و به معناى ارباب مى‏باشد. این نام به‏وسیله سیدصدر الدین (مروّج این فرقه در هند) بر آن‏ها نهاده شده است. او که از داعیان اسماعیلى نزارى در قرن هشتم هجرى مى‏باشد، آموزه‏هاى اسماعیلى با ترکیبى هندى را به آن‏ها تعلیم مى‏داده، از این رو گر چه خود را از فرقه‏هاى اسلامى مى‏دانند، ولى آداب و رسومى مانند هندویان دارند. از بُعد مذهبى، بیشتر خوجه‏ها نزارى بوده و گروهى از ایشان نیز شیعه اثناعشرى یا از اهل سنت مى‏باشند (ر.ک: مهدى فرمانیان، همان، ص 128) .

3 . پس از کشته شدن خور شاه، امام نزاریان به دست هلاکوخان در سال 654ق، به ادعاى نزاریان فرزندى از وى باقى ماند به نام شمس الدین محمد که وى نیز در سال 710ق از دنیا رفت. اختلاف در جانشینى وى موجب پدید آمدن انشعابى دیگر در فرقه اسماعیلیه شد و گروهى از ایشان قائل به امامت محمد شاه (م 738ق در شیراز)شدند و به محمدشاهیان معروف شدند و گروهى دیگر از ایشان که آقاخانیان فعلى از اعقاب آن‏ها مى‏باشند به امامت قاسم شاه (م 771ق در قاسم آباد) معتقد شده و قاسم شاهیان نام گرفتند (ر.ک: مهدى فرمانیان، همان، ص 121).

4 . هجرت شاه طاهر، امام نزاریان محمد شاهى به هند در سال 926ق/1520م به سبب تهدیدات سلاطین صفوى صورت گرفت. هم‏چنین گروهى از نزاریان محمد شاهى به تدریج به هند مهاجرت نموده و سلسله امامانشان تا سال 1210ق در «احمدنگر» ادامه یافت تا این‏که به علت انقطاع در نسل امیر محمدباقر، آخرین امام ایشان، پیروان این فرقه پس از قریب به یک قرن سرگردانى در سال 1304ق، گروهى به شیعیان اثنا عشرى و گروهى به نزاریان قاسم شاهى ملحق شده و امامت آقاخان سوم را پذیرفتند. هم‏اکنون فرقه اسماعیلیه محمدشاهى در شام، پیروانى دارند که البته در فقه، پیرو مذهب شافعى بوده و در انتظار امام غایب خود مى‏باشند (فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 558) .

--------------------------------------------------------------------------------
که تمایل برخى خوجه‏ها و نزاریان به مذاهبى، چون شیعیان اثناعشرى و اهل‏سنت(1) و زیر سؤال بردن امامت و اختیارات وى، بخشى از این بحران‏ها بود. البته شروع این مقاومت‏ها و مخالفت‏ها را نمى‏توان هم‏زمان با ورود آقاخان به هند دانست، چرا که آقاخان در همان سال‏هاى آغازین امامت خود، در سال 1827م نیز با مخالفت گروهى از خوجه‏هاى هندى در مورد پذیرش امامت و پرداخت دیون مذهبى به وى روبه‏رو شده بود.(2)

    در سال 1860م رهبرى خوجه‏هاى ناراضى را شخصى به نام «دهورومسى پونجاب هوى» بر عهده داشت. او مخالفت آقاخان با تحصیل خوجه‏هاى فقیر را در مدارس، بهانه اعتراضات خود قرار داد. نکته قابل توجه در این مرحله از اعتراضات، وارد شدن این منازعات به روزنامه‏هاى انگلیسى زبان هند و استقبال رابرت نایت، سردبیر روزنامه‏هاى بمبئى تایمز و استاندارد از این جنجال فرقه‏اى بود.(3)

    با اوج گرفتن نزاع‏هاى خوجه‏هاى مخالف آقاخان، دادخواستى از طرف آنان به دادگاه عالى بمبئى تقدیم شد که بر اساس آن، تصرفات آقاخان در اموال و عشریه‏هاى خوجه‏ها، هم‏چنین مُکى و کامریا در جماعت‏هاى خوجه به ناحق و خارج از اختیارات آقاخان در مورد خوجه‏ها دانسته شد. آن‏ها مصارف این اموال را منحصرا در جماعت‏هاى خوجه جایز دانسته و بهره‏بردارى‏هاى شخصى آقاخان را از این اموال، جایز ندانستند.(4)

    در ذیحجه 1282/آوریل 1866 سر جوزف آرنولد، قاضى دادگاه عالى بمبئى پس از 25 روز بررسى و تحقیق در مورد تاریخ و پیشینه جامعه خوجه‏ها، حکمى را در 3 رجب 1283 صادر نمود(5) که به موجب آن، نزاریان، شیعه امامى بوده و آقاخان مرشد یا رئیس روحانى آن

--------------------------------------------------------------------------------

1 . برنارد لوئیس و دیگران، اسماعیلیان در تاریخ، ص 398 .

2 . برنارد لوئیس، تاریخ اسماعیلیان، ص 156 .

3 . ماهر بوس، آقاخان‏ها، ص 110 .

4 . همان، ص 114 .

5 . «آقاخان»، همان، ص 463 .

--------------------------------------------------------------------------------
جماعت و وارث سلسله امامان الموت شناخته مى‏شد.(1) هم‏چنین حق تصرف آقاخان بر تمام اموال عمومى خوجه‏ها و دیونى که از ایشان گرفته مى‏شد به رسمیت شناخته شد و همه اموال عمومى اسماعیلیان به نام آقاخان و تحت اختیار وى قرار گرفت.(2) البته اگر چه دادخواست خوجه‏هاى مخالف علیه آقاخان را مى‏توان نقطه اوج بحران داخلى و فرقه‏اى براى حرکت نوپاى آقاخان در هند قلمداد نمود، ولى مطرح شدن مباحث سلسله امامت اسماعیلیان نزارى و «مطالب مطروحه در دادگاه و انبوه شواهد و مدارک گرد آمده، توجه بسیارى از دانشمندان و مورخان را به ادبیات، تاریخ و مباحث کلامى اسماعیلیان جلب کرد و انگیزه مطالعات وسیع در این زمینه شد».(3)

    آقاخان محلاتى سال‏هاى آخر عمرش را در بمبئى و در میان پیروانش سپرى نمود. او علاقه وافرى به مسابقات اسب دوانى داشت، به طورى که جانشینان او در اروپا نیز این سنت خانوادگى را ادامه مى‏دادند. در نهایت، محمد حسن حسینى (حسن‏على شاه) معروف به آقاخان اوّل، چهل وششمین امام نزارى قاسم‏شاهى پس از 64 سال امامت، در جمادى الاولى 1298/آوریل 1881 در بمبئى درگذشت و جسد او را در باغ حسن آباد محله مذکائون بمبئى در سردابى که با تربت سیدالشهداء تبرک یافته بود، به خاک سپردند.(4)


ب ) آقاخان دوم، آقاعلى شاه (1246-1302ق/1830-1885م)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . برنارد لوئیس، تاریخ اسماعیلیان، ص 157 .

2 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 .

3 . «آقاخان»، همان، ج 1، ص 463 .

4 . نایب الصدر شیرازى، سفرنامه نایب الصدر شیرازى در زیارت مکه و سیاحت ایران و هند، ص 296 .

--------------------------------------------------------------------------------

    پس از مرگ آقاخان اول، در سال 1299ق پسر ارشد او آقاعلى‏شاه به امامت رسید. وى متولد 1830م در محلات و مادرش سر و جهان خانم دختر فتحعلى شاه قاجار بود. وى به دلیل اقامتى که در جریان شورش پدرش در عراق داشت، عربى، تاریخ و فلسفه و برخى آموزه‏هاى نزارى را آموخت.(1) به دلیل انتساب مادرى‏اش به قاجار و ازدواج با بى‏بى شمس الملوک، فرزند شمس الدوله، دختر فتحعلى‏شاه،(2) در اواخر سال 1840م به وى اجازه داده شد که در ایران اقامت داشته و به امور نزاریان و املاک خانوادگى رسیدگى نماید.(3) او و مادرش سروجهان خانم در سال 1853م به آقاخان اول در بمبئى‏ملحق شده و به مقام ولایت‏عهدى پدر نایل آمد. برنامه‏هاى کلى آقاعلى‏شاه را پس از احراز امامت ـ از او با نام آقاخان دوم یاد مى‏شد ـ مى‏توان این گونه دسته‏بندى نمود:


1 . رویکردهاى اجتماعى ـ فرهنگى

    آقاخان دوم در مرحله نخست، به بهبود زندگى خوجه‏هاى نزارى توجه خاصى کرد. اهتمام وى به رفاه و ارتقاى جایگاه اقتصادى ـ اجتماعى خوجه‏ها باعث شد جایگاه او نزد ایشان و حتى عموم مسلمانان هند به شخصیتى ممتاز تبدیل شود. البته در این میان کمک دولت‏مردان و پادشاهى انگلستان به ایجاد چنین جایگاهى قابل انکار نخواهد بود، چنان‏که ادوارد هفتم، ولیعهد پادشاهى انگلستان هنگام دیدار خود از بمبئى در سال 1877م به دیدار آقاخان دوم در خانه‏اش در مازاگون رفت(4) و این دیدار، اعتبار و نفوذى فوق‏العاده براى او در پى داشت؛ نفوذى که وى را بر هر کارى، از جمله فراهم نمودن اختیارات و امتیازات سیاسى

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 373 .

2 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 297 .

3 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 373 .

4 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 118 .

--------------------------------------------------------------------------------
در هند و مطرح شدن به عنوان شخصیتى ممتاز در میان جامعه فقیر و عقب نگه‏داشته شده مسلمانان هند قادر مى‏ساخت. وى با در اختیار گرفته ریاست «انجمن ملى محمدى» هند، خدمات آموزشى و رفاهى مسلمانان هند را گسترش داد.(1) در حوزه فرهنگى نیز چندین مدرسه براى کودکان خوجه تأسیس نمود(2) و با سرکشى به جماعت‏هاى خوجه توانست با متمرکز کردن و انسجام بخشیدن به آن‏ها این گروه را وارد معادلات اجتماعى نماید. هم‏چنین رویکرد نزدیک با صوفیانِ طریقه نعمت‏اللهى را بعد از پدر ادامه داد و بزرگان این طریقت را به هند دعوت نمود و حتى براى تعظیم و احترامشان وجوهى را به ایران مى‏فرستاد.(3)


2 . رویکردهاى سیاسى و فرامنطقه‏اى

    آقاخان دوم همانند پدرش بر مناسبات خود با انگلستان تأکید مى‏نمود که از نتایج این روابط، انتصاب او به عضویت شوراى قانون‏گذارى بمبئى به‏وسیله سرجیمزفرگوسن (حکمران انگلیسى بمبئى) و اعطاى لقب «شوالیه»(4) از جانب ملکه ویکتوریا و روابط نزدیک با ادوارد هفتم ولیعهد پادشاه انگلستان مى‏باشد.(5)

    آقاعلى‏شاه توجه خود را به جوامع نزاریان هند محدود نکرد و تماس‏هاى خود را با پیروان

--------------------------------------------------------------------------------

1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 .

2 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 590 .

3 . آقاعلى شاه «در بمبئى از چند تن از بزرگان نعمت‏اللهى ایران، از جمله محمد معصوم شیرازى، نایب الصدر پسر رحمت على مؤلف طرایق الحقایق (مشهور به معصوم على شاه)... (و) صفى على‏شاه از مهمان‏نوازى على‏شاه (آقاخان دوم) برخوردار شد(ند)» (فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 591).


     4 . Knighthood.

5 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 و «آقاخان»، همان، ص 463 .

--------------------------------------------------------------------------------
خود در جیحون علیا، برمه و شرق افریقا گسترش داد.

    آقاخان دوم، پس از چهار سال امامت در سن 55 سالگى براثر بیمارى ذات‏الریه در ذى‏قعده 1302/1885م در شهر پونا اوت در گذشت و در مقبره خانوادگى‏شان در نجف‏اشرف به خاک سپرده شد.(1)


ج ) آقاخان سوم، سرمحمدشاه حسینى (1294-1374ق/1877-1957م)

    سلطان محمدشاه حسینى تنها بازمانده آقاخان دوم که به آقاخان سوم شهرت یافت، پس از پدر به امامت نزاریان قاسم‏شاهى رسید. وى در 2 شوال 1294/10 اکتبر1877 در کراچى به دنیا آمد. مادرش شمس الملوک از شاه زادگان قاجار و نوه فتحعلى‏شاه قاجار بود(2) که با اجازه برخى علماى اثناعشرىِ نجف اشرف به ازدواج آقاخان دوم در آمد.(3) بعدها به سبب تدابیر زیرکانه و نقش به سزایى که در رهبرى جماعت نزاریان ایفا نمود، در محافل بریتانیایى به «لیدى على‏شاه» شهرت یافت.(4) «مهم‏ترین ویژگى شخصیت آقاخان سوم، شناخت دقیق او از جهان معاصر» است.(5) آقاخان سوم، القاب و عناوین افتخارى بسیارى از جانب دولت‏مردان و پادشاهان داشت؛ «ستاره درخشان زنگبار»، «شمس همایون» از جانب دربار ایران، «ستاره ترکیه»،(6) «شوالیه» در سال 1998م، «فرمانده بزرگ» در سال 1911م. از جانب دربار

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 298 و «آقاخان»، همان، ص 463 .

2 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 297 .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 591 .

4 . همان، ص 592 .

5 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 464 .

6 . محمدحسن حسینى، همان، ص 24، مقدمه .

--------------------------------------------------------------------------------
انگلستان و «فرمانده پروسى» از جانب امپراطورى آلمان از آن جمله است. وى درجه «ال، ال، دى» را از دانشگاه آکسفورد و نشان «جى، سى، آى،اى» را از پادشاه انگلستان دریافت کرده بود.(1) تألیفاتى نیز از وى به جا مانده که برخى از آن‏ها عبارت است از: هند در حال تحول، در اسلام و اروپا، نور مبین حبل اللّه‏ المتین ـ به واسطه نوشتن این کتاب، مفتخر به دریافت دکتراى افتخارى در تاریخ اسلام از دانشگاه آکسفورد انگلستان شد ـ ، خاطرات و مقالاتى در روزنامه تایمز لندن، در خصوص مسائل مختلف جهان.(2)

    سرسلطان محمدشاه هنگام احراز مقام چهل و هشتمین امام نزارى، تنها هشت سال داشت، و آقا جنگى‏شاه (عموى او) قیمومیتش را عهده‏دار بود، اگر چه حاجى پیرزاده در سفرنامه خود، شمس الملوک (مادر او) را «مدار دایره امور این سلسله» مى‏خواند.(3) آقاخان سوم تا هجده سالگى تحت تعلیمات مادر خود قرار داشت. تحصیلات وى بر سه محور معارف اسلامى، علوم اجتماعى و تاریخ اروپا بود و در علوم اسلامى و زبان فارسى و عربى از اساتید و معلمان ایرانى و مسلمانى، چون شمس العلماى گرگانى بهره برده و تاریخ اروپا و زبان خارجى را نیز از مبلغان مسیحى فراگرفت. برخى شکل‏گیرى افکار و اندیشه‏هاى او را متأثر از این اساتید دانسته‏اند.(4)


1 . بحران‏هاى داخلى


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

2 . «آقاخان»، همان، ص 464 .

3 . حاجى محمدعلى پیرزاده نائینى، سفرنامه، جزء اول، ص 134 .

4 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 592 .

--------------------------------------------------------------------------------

    مرگ مادرش در سال 1838م و به قتل رسیدن آقا شمس الدین و عباس(پسر عموهایش) در سال 1896م در جده، به دست کسانى که هرگز شناخته نشدند و هم‏چنین کشته شدن هاشم‏شاه، برادرزاده وى به دست یکى از مباشران خانوادگى در پونا به سال 1897م، آقاخان سوم را بسیار متأثر نمود.(1)

    او که در سال 1905م براى دیدار پیروان خود به شرق افریقا رفته بود، بحران دیگرى در هند در انتظار وى بود، چرا که از سوى چندتن از اعضاى خانواده‏اش دادخواستى علیه او به دادگاه عالى بمبئى ارسال شد. آنان در این دادخواست بر چگونگى تقسیم ارثیه آقاخان اول و هم‏چنین اموالى که به سبب احراز مقام امامت در اختیار آقاخان سوم بود، اعتراض داشتند. البته قاضى راسل پس از بررسى‏هاى وسیع، آقاخان سوم را وارث و صاحب اختیار هدایا و پیشکش‏هاى نزاریان و اموال و املاک باقیمانده از آقاخان اول دانست.(2) این براى چندمین بار بود که دادگاه عالى بمبئى آقاخان‏ها را از بحران داخلى رهانیده بود، زیرا دستگاه قضایى هند که در اختیار قضات انگلیسى بود، در مقاطع و دعاوى متعدد و حتى در مسائلى چون قانون ارث در اسلام، سلسله امامت اسماعیلیه، حق تصرفات امام در اموال فرقه، اختلافات داخلى خاندان امام و ... که اطلاع و آگاهى کمترى هم به آن‏ها داشت، حکمى قاطعانه به نفع آقاخان‏ها داده بود که این نوع حمایت و جانب‏دارى را مى‏توان از بزرگ‏ترین کمک‏هاى انگلستان به شکل‏گیرى و انسجام این فرقه و جلوگیرى از انشعاب و اختلاف در امامت و اختیارات آن دانست. بر این اساس، آقاخان بعد از حکم دادگاه، مصمم شد یک سرى اصلاحات فکرى ـ مذهبى را انجام دهد،(3) از این رو با تکیه بر جایگاه اجتماعى ـ مذهبى و حقوقى‏اى که دادگاه انگلیسى براى او فراهم آورده بود، اقدامات زیربنایى را براى استحکام قدرت دینى و مذهبى خود و جلوگیرى از هر نوع تشتت و اختلافى دیگر انجام داد.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 592 .

2 . همان، ص 593 .

3 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 276 .

--------------------------------------------------------------------------------

    در این بخش براى تبیین بهتر و شناختى جامع‏تر از اندیشه‏ها و افکار آقاخان سوم، رویکردهاى او را در حوزه‏هاى مختلف، به طور جداگانه ذکر مى‏کنیم.


2 . رویکردهاى اجتماعى ـ فرهنگى

    آقاخان سوم در طول امامت طولانى خود، سعى وافرى در جهت تبدیل جوامع نزارى به جوامع متجدد و با شاخصه‏هاى بالاى رفاهى، علمى، اجتماعى و اقتصادى نمود و از همه توان اقتصادى و سیاسى خود در این راه بهره برد. از عواملى که او را در این هدف یارى مى‏نمود مى‏توان حمایت دولت بریتانیایى هند از وى و احکام دادگاه‏هاى بمبئى نام برد که به‏واسطه آن، جایگاه معنوى و مذهبى خاصى یافت. هم‏چنین اختیارات و تصرفات اقتصادى او در اموال نزاریان و حذف رقباى داخلى و خانوادگى به بالاترین شکل، اعتبار و مشروعیت او را بالا برد. هم این‏طور جدا شدن خوجه‏هاى اثناعشرى و سنى از او و تبعیت محض پیروانش که تضمین کننده اجراى اصلاحات وى بود، نقش به‏سزایى در حاصل شدن اهداف آقاخان داشت.

    گرچه ارتقاى موقعیت اجتماعى ـ سیاسى او در میان مسلمانان هند مرهون تلاش‏ها و اقدامات او در جهت ارتقاى جایگاه اجتماعى، علمى و سیاسى مسلمانان هند مى‏باشد، ولى نمى‏توان مساعدت و نقش مهم دولت انگلستان را در تصدى این جایگاه، نادیده گرفت، زیرا انتصاب او به عنوان عضو مجلس قانون‏گذارى نایب السلطنه(1) هند توسط لرد کرزن،(2) فرمانرواى هند و موافقت مقامات انگلیسى با درخواست او به عنوان رئیس هیئت نمایندگى مسلمانان هند مبنى بر اختصاص کرسى مستقل براى ایالت‏هاى مسلمان‏نشین، نفوذ و اعتبار

 

--------------------------------------------------------------------------------


     1 . Vicrroy's Legislative council.


     2 . Lord corzon.

--------------------------------------------------------------------------------
وى را در میان مسلمانان هند صد چندان کرد. انتخاب وى به عنوان رهبر حزب مسلم لیگ در گردهمایى مسلمانان در سال 1324ق/دسامبر1906 در داکا،(1) از پیامدهاى چنین موفقیت‏هایى بود.

    به هر ترتیب، کمک‏هاى انگلستان به آقاخان در عهده‏دار شدن نقش‏هاى سیاسى نیز از طرف وى بى‏پاسخ نبوده و حاکمان انگلیسى هند توانستند از طریق وى فعالیت‏هاى حرکت‏هاى اسلامى را تحت نظر گرفته و حتى در مواقع حساس، آن را هدایت کنند. برخى، انتقال رهبرى مسلم‏لیگ را از «علیگره» به «لکهنو» توسط آقاخان، به توصیه فرمانرواى هند و با هدف جلوگیرى از اتحاد مسلمانان و هندوها در مقابله با انگلستان دانسته‏اند.(2) هم‏چنین عضویت وى در جامعه سلطنت‏طلبان حکومت انگلستان در هند،(3) مهر تأییدى بر وفادارى او به انگلستان و پادشاهى آن تلقى مى‏شد، از این رو زمینه‏سازى براى مطرح شدن وى به عنوان شخصیتى روشنفکر، سیاست‏مدار و رهبرى مذهبى در میان مسلمانان هند، قبل از این‏که لطفى در حق آقاخان باشد، خدمتى براى تحکیم سلطه انگلستان بر هند دانسته مى‏شود.

    آقاخان سوم که به برکت معلمان انگلیسى و مراودات سنتى خاندان خود با حاکمان انگلیسى، با دیدى جدید و فارغ از تقیدات فکرى ـ فرهنگى و حتى مذهبى به جهان مى‏نگریست، به تدریج همانند دیگر هندیان انگلیسى شده(4) به انگلستان، به چشم وطن مى‏نگریست هر چند که انگلستان در نظر بیشتر هندى‏ها و عموم پیروان آقاخان «جایگاه و سرچشمه صاحب‏ها و مم صاحب‏هایى است که مى‏آیند تا بر هند حکومت کنند»(5). آقاخان که اینک احساس تعلق کمترى به هند مى‏کرد با تدابیرى خود را به زندگى و فرهنگ بریتانیایى

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . «آقاخان»، همان، ص 464 .

2 . همان .

3 . همان، ص 131 .

4 . همان .

5 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
نزدیک‏تر مى‏نمود. بر همین اساس، برخى یکى از عوامل مهم بى‏رغبتى آقاخان را به زندگى با همسر اولش شاه‏زاده بیگم که خود وصلتى بین دو آدم نادان و بى‏گناه مى‏دانست، فاصله فرهنگى ـ اجتماعى بین ایشان مى‏دانند،(1) زیرا او علاقه‏اى به دنیاى فراخ منظرى که آقاخان سوم بر آن معتقد بود، نداشت.

    یکى دیگر از تدابیر آقاخان که نمود اجتماعى بیشترى در فاصله گرفتن از جامعه بومى هند و نزدیکى به غرب داشت، انتقال محل سکونت خود از محله هندى بمبئى به محله اروپایى این شهر بود. این انتقال، بیان‏گر تلاشى جدید براى فاصله گرفتن از هند و نزدیک شدن به غرب تلقى مى‏شد، زیرا تا آن زمان دربار آقاخان در محله هندى‏ها قرار داشت و آقاخان اول و دوم نیز در این محله و در بین پیروان خود مى‏زیستند، ولى سر سلطان محمدشاه در رویکرد جدیدش، خانه‏اى را در محله اروپایى بمبئى براى سکونت خود برگزید که در مهم‏ترین و با ارزش‏ترین منطقه این محله، یعنى تپه «مالایا» واقع شده و «آخر زمین» نام داشت.(2)

    یکى دیگر از اقدامات آقاخان سوم، تغییر ساختار فکرى و اندیشه‏اى پیروان خود در بمبئى بود. او براى این مقصود، گروهى از پیروان سنتى خود را که تعاریف سخت‏گیرانه در مورد امام داشته و آقاخان را تحت فشار قرار مى‏دادند (آن‏ها غالبا پیروان کرمانى، بردگان سیاه افریقایى و نزاریان ایالت‏هاى مرزى شمال غربى هند را تشکیل مى‏دادند) با کمک پلیس بمبئى و تشویق سر ویلیام لى وارنر در لندن، و لرد نورث کوت، حاکم انگلیسى بمبئى، به خلیج فارس و مناطق کوهستانى و دور تبعید کرد.(3)

    این تغییر دیدگاه و فاصله گرفتن از اندیشه‏ها و باورهاى سنتى توسط سرسلطان محمدشاه

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

2 . همان .

3 . همان، ص 135 .

--------------------------------------------------------------------------------
به حدى بود که حتى دولت‏مردان انگلیسى را نیز دچار مشکل کرد، زیرا رهبرى با نفوذ در میان مسلمانان منافع بیشترى براى ایشان داشت تا رهبرى ورشکسته، چنان‏که لرد لامینگتون، حاکم بمبئى نیز از بى‏توجهى آقاخان سوم به وجوب روزه بر مسلمانان بسیار متعجب و حتى متأسف بود.(1)


3 . رویکردهاى سیاسى

    آقاخان سوم در هند به سبب توجه خاص خاندان سلطنتى بریتانیا به وى، جایگاه سیاسى ویژه‏اى داشت، چنان‏که لرد کرزن، نایب السلطنه هند در سال 1902م وى را به لحاظ ارتباطش با پادشاه انگلستان و دریافت نشان از او، به عضویت شوراى قانون‏گذارى خود در آورد.(2) ملاقات‏هاى وى با ملکه و ولیعهد انگلستان، ولیعهد ایران و سلطان عثمانى و دیگر مقامات سیاسى و دریافت نشان‏هاى مختلف، بر اهمیت و تکوین شخصیت سیاسى وى مى‏افزود.

    با افزوخته شدن جنگ جهانى اول و پیام آقاخان سوم به پیروانش مبنى بر حمایت از منافع بریتانیا،(3) اهمیت سیاسى وى براى امپراطورى بریتانیا دو چندان شد. جدیت حمایت آقاخان سوم از بریتانیا در جنگ جهانى اول به حدى بود که یکى از پسر عموهاى وى به نام آقافرخ شاه که براى جلب حمایت نزاریان از متفقین به کرمان رفته بود، به تحریک عوامل آلمانى کشته شد. حتى خود آقاخان نیز هدف بعد تروریست‏هاى آلمانى در سال 1917م در سویس قرار گرفت.(4) گرچه آن‏ها در این ترور، ناکام ماندند، ولى طرح ترور وى حاکى از

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 142 .

2 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 469 .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 94 .

4 . همان، ص 595 .

--------------------------------------------------------------------------------
اهمیت نقش او در حمایت از انگلستان مى‏باشد.

    آقاخان سوم پس از پایان جنگ جهانى اول، محل اقامت خود را سوئیس و «ریو یراى» فرانسه قرار داد و به مدت ده سال از فعالیت‏هاى سیاسى مسلمانان هند کناره گرفت. رویکرد وى در جنگ جهانى دوم نیز تغییرى نیافت؛ وى در این زمان نیز تمام پیروانش را به یارى انگلستان در جنگ فراخواند.(1) «آقاخان هم‏چنین در طلوع جنگ جهانى دوم با رضاشاه مکاتبه داشت و در 1360ق/1941م براى جلوگیرى از سقوط او، کمى قبل از اشغال ایران توسط متفقین، طى تلگرافى از سوئیس وى را تشویق به مداخله در جنگ به سود متفقین کرد».(2)

    عادى‏سازى روابط پادشاهان ایران، به خصوص در دوره پهلوى به مرحله‏اى از رونق رسید که در سال 1368ق/1949م با درخواست وى براى تابعیت ایران از طرف محمدرضا پهلوى موافقت شده و حتى مفتخر به لقب «حضرت والا» از سوى شاه ایران شد.(3) البته مى‏توان یکى از عوامل تقویت روابط با سلسله پهلوى را علاوه بر منافع و مصالح سیاسى، همگرایى در برخى از اندیشه‏ها دانست. براى مثال، آقاخان سوم در عرصه سیاسى، نظریه جدایى دین از سیاست را ترویج نموده و معتقد بود:

سیاست از مذاهب باید جدا باشد و فکر من این است که اتحاد ممالک مسلمان دنیا، روى تعلیم و تربیت و اقتصادیات باشد و بس.(4)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . «آقاخان نه فقط قدرت و ثروت خود و همکیشانش را در اختیار متفقین گذاشت، بلکه خود، داوطلب شد تا مانند یک سرباز عادى داوطلبانه در جنگ شرکت کند» (محسن ساعى، آقاخان محلاتى و فرقه اسمعیلیه، ص 77).

2 . همان .

3 . میثم تارم، همان، ص 96 .

--------------------------------------------------------------------------------
    بر این اساس، وى رضاخان پهلوى و تغییرات فکرى ـ فرهنگى و اجتماعى او را در ایران چنین توصیف مى‏کرد:

دوره جدید ایران شروع شده است و در تحت نظر رضاشاه که مردى سیاسى و صاحب نفوذ و قدرت و تدبیر است، حکومت ایران به زودى ترقى خواهد کرد.(1)

    در سال 1928 و 1930م نیز آقاخان ریاست نخستین کنفرانس هیئت مسلمانان و آینده هند را عهده‏دار شد.(2) این کنفرانس تا سال 1932م و به صورت سالانه برگزار مى‏شد که آقاخان در آن حضورى فعال داشت.

    با انتخاب او به عنوان نماینده هند در کنفرانس خلع سلاح در سال 1932م و ریاست هیئت نمایندگى هند در جامعه ملل از 1934-1937م و انتخابش به عنوان ریاست جامعه ملل در سال 1937م(3) وى پا به عرصه بین‏المللى گذاشت.(4)


آقاخان و نمایندگى مسلمانان

    از دیگر آثار حمایت دولت انگلستان از آقاخان، مطرح شدن وى به عنوان الگویى براى

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 98 و محسن ساعى، همان، ص 110 .

2 . میثم تارم، همان، ص 96 .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 595-596 .

4 . محمدحسن حسینى، همان، ص 27، مقدمه.

5 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 475 .

--------------------------------------------------------------------------------
گروه‏هاى مختلف اسلامى در هند و خارج از هند بود، چرا که آقاخان نه تنها به عنوان یک مسلمان، بلکه به عنوان رهبر و امام حاضر فرقه‏اى اسلامى، روابط عمیق و دوستانه‏اى با انگلستان داشت؛ روابطى که نه تنها از آن ابایى نداشت، بلکه به آن افتخار نیز مى‏کرد:

آقاخان سوم تنها مسلمانى بود که در جشن‏هاى بیست و پنجمین سال سلطنت ویکوتوریا به عنوان نماینده مسلمانان غرب هند سخنرانى کرد و با آن‏که هنوز شانزده سال بیشتر از سنش نمى‏گذشت به ملکه اطمینان داد که به همان اندازه که پدر بزرگش به تاج و تخت انگلستان وفادار بود و در میدان‏هاى جنگ سند و افغانستان براى آن جنگید، وى به ملکه وفادار خواهد بود.(1)

    این کارکرد آقاخان براى انگلستان در مقاطع مختلف براى سیاست‏ها و رویکردهاى منطقه‏اى و حتى جهانى راه‏گشا بود، چرا که آقاخان به عنوان رهبرى دینى، در جنگ جهانى اول و دوم پیروان خود را به حمایت از انگلستان فراخواند و در این راه از بذل جان و مال و اعتبار دینى و اجتماعى‏اش دریغ نکرد. وفادارى وى به انگلستان در جنگ جهانى اول به حدى بود که او را در مقابل امپراطورى عثمانى قرار داد. براى نمونه، وى به سبب بسیج مسلمانان هند علیه مسلمانان عثمانى و مخالفت با حکم جهاد دولت عثمانى، در مذاکرات مصر بالاترین مقامى را که یک هندى مى‏توانست از دولت انگلیس دریافت کند، کسب کرد و به احترام ورودش به انگلستان در پایان جنگ جهانى، یازده گلوله توپ شلیک شد.(2) اشتیاق آقاخان براى خدمت به ولى نعمت خود به حدى بود که مى‏گفت:

... به من فرصت دهید تا آخرین قطره خونم را براى امپراطورى نثار خواهم کرد.(3)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . محمدسعید بهمن‏پور، اسماعیلیه از گذشته تا حال، ص 353 .

2 . همان، ص 354 .

--------------------------------------------------------------------------------
    در جنگ جهانى دوم نیز ـ چنان‏که پیش از این گفته شد ـ آقاخان سوم، در فرامینى، پیروان خود را در اقصا نقاط جهان به حمایت از انگلستان و متفقین فراخواند. در یکى از این فرامین که به شوراى اسماعیلیه نایروبى ارسال شده آمده است:

وظیفه ما آن است که با روح و دل در راه موفقیت اعلیحضرت پادشاه امپراطور همکارى کنیم... .(1)

    در عرصه داخلى هند نیز انگلستان اقدامات متعددى را براى معرفى وى به عنوان نماینده مسلمانان هند انجام داد که انتخاب وى به عنوان یکى از اعضاى شوراى قانون‏گذارى هند در سال 1902م،(2)هم‏چنین ریاست نخستین هیئت مسلمانان و آینده هند در سال 1928 و 1930م(3) و ملاقات‏هاى ولیعهد انگلستان با وى در هند، همگى حاکى از معرفى وى به عنوان نماینده و سخن‏گوى مسلمانان هند مى‏باشد، در حالى که وى با استقلال هند از انگلستان و حتى استقلال پاکستان از هند موافق نبوده و حتى در سال‏هاى مقاومت و تحریم کالاهاى انگلیسى، جامعه مسلمانان و بومى هند را همراهى نکرد.(4)

    جانب‏دارى آقاخان از انگلستان در مناقشات داخلى هند آن‏چنان براى مردم و نخبگان هندى مسلم بود که نمایندگى وى از مردم هند در رفع مناقشاتشان با انگلستان بسیار شگفت‏انگیز و حتى مضحک بود، به‏طورى که جواهرلعل نهرو در باره نامزدشدن آقاخان براى دفاع از مردم هند چنین مى‏نویسد:


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

2 . همان .

3 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 469 .

4 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 595-596 .

5 . سعید بهمن‏پور، همان، ص 355 .

--------------------------------------------------------------------------------

در مجمعى که صاحبان منافع مختلف از امپریالیست و فئودال و سرمایه‏دار و صاحبان صنایع و مذهبیون و ارباب اجتماع حضور داشتند مناسب بود که ریاست هیئت هندى انگلیسى با آقاخان باشد که از قضا خود شخصا همه این منافع را تا حدى داراست. البته با رابطه نزدیکى که وى براى بیش از یک نسل با امپریالیسم انگلیس و طبقه حاکم انگلستان داشته و غالبا در انگلستان مقیم است، او مى‏توانست به خوبى دیدگاه‏ها و منافع حاکمان ما را تأمین کند و نماینده خوبى براى امپریالیسم انگلستان مى‏شد. تنها ایراد کار این بود که آقاخان قرار بود که در آن میزگرد، نماینده هندوستان باشد.(1)


4 . انتقال مرکز امامت از هند به اروپا

    اولین سفر سلطان محمدشاه حسینى(آقاخان سوم) به اروپا در سال 1315ق/1898م صورت گرفت. وى در این سفر، از فرانسه و انگلستان دیدن نمود و با ملکه ویکتوریا و ادوارد هفتم، ولیعهد وى در قصر «ویندسور» ملاقات کرد.(2)

    دومین سفر او به اروپا در سال 1900م انجام شد و در آن به مظفرالدین شاه، ولیعهد شاه قاجار در پاریس ملاقات نمود. هم‏چنین در این سفر با قیصر ویلیم دوم در «پوتسدام» و سلطان عبدالحمید دوم، امپراطور عثمانى در «استانبول» ملاقات کرد.(3) این سفر به لحاظ ملاقات‏هایى که در آن انجام شد از حساس‏ترین سفرهایش به شمار مى‏رود، چرا که

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 356 .

2 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 593 .

3 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
مظفرالدین شاه، ولیعهد ایران با چشم‏پوشى از سوء پیشینه آقاخان‏ها در ایران، با وى ملاقات نموده و حتى وى را مفتخر به دریافت بالاترین نشان حکومتى ایران، «شمس الهمایون» و هدایاى گران‏بها مى‏نماید.(1) هم‏چنین ملاقات وى با عبدالحمید دوم امپراتور عثمانى که خود را خلیفه مسلمانان و وارث خلافت عباسى مى‏دانست، اولین ملاقات امام اسماعیلى با یک خلیفه از اهل‏تسنن بود.

    آقاخان سوم در سال 1902م در مقام مهمان ویژه به جشن تاج‏گذارى ادوارد هفتم، پادشاه جدید انگلستان دعوت شد(2) و به وسیله پادشاه جدید، از مرتبه شهسوارى به مقام بزرگ شهسوار فرمانده امپراطورى هند ارتقا یافت.(3) هم‏چنین وى در سال 1904م چهارمین سفر خود را به اروپا انجام داد و از سال 1907م به بعد هر سال، سفرى به اروپا داشت و در نهایت، اقامت‏گاه خود را به اروپا منتقل ساخت.(4)

    در نهایت، سلطان محمدشاه آقاخان سوم در 13 ذیحجه 1376/ژوئیه 1957 و در سن هشتاد سالگى در ویلاى خود در «ورسوا» ژانو پس از 72 سال امامت درگذشت(5) و در مقبره «اسوان» که در مصر و مشرف بر رود نیل است به خاک سپرده شد.(6)

    آقاخان سوم دو پسر داشت. پسر بزرگ او على خان نام داشته و متولد 13 ژوئن 1910 بود. وى افسر نظامى ارتش بریتانیا بود و در جنگ جهانى دوم در ارتش فرانسه، بریتانیا و امریکا در خاورمیانه خدمت کرد.(7) پس از پایان جنگ به نمایندگى دولت پاکستان در سازمان ملل

--------------------------------------------------------------------------------

1 . میثم تارم، همان، ص 97 .

2 . محمدحسن حسینى، همان، ص 27، مقدمه .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه ،ص 593 .

4 . همان، ص 594 .

5 . «آقاخان»، همان، ج 1، ص 465 .

6 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 620 و سایت .WWW.imamjavad.net

7 . محمد حسن حسینى، همان، ص 25 .

--------------------------------------------------------------------------------
متحد انتخاب شد. او در سال 1960م بر اثر حادثه رانندگى در فرانسه درگذشت و در مقبره دائمى‏اش در سلمیه سوریه دفن شد.(1)

    فرزند دیگر سلطان محمدشاه، پرنس صدر الدین، متولد سال 1933م بود. وى توانست ریاست کمیته پناهندگان سازمان ملل را عهده‏دار شود. تأسیس کرسى تحقیقات ایران‏شناسى در دانشگاه هاروارد نیز از دیگر اقدامات او مى‏باشد.(2)


د ) آقاخان چهارم، پرنس کریم (1354ق/1936م)

    پرنس کریم آقاخان در سیزدهم دسامبر 1936 در ژنو به دنیا آمد. وى فرزند پرنس على شاه و نوه آقاخان سوم (سرسلطان محمدشاه) بود. و بنا به وصیت‏نامه او که در سال 1955م تنظیم شده بود، پرنس کریم شاه در یازدهم جولاى 1957، در سن بیست سالگى به مقام آقاخان چهارم و امام شیعیان نزارى معین گردید.(3)

    او دوران کودکى خود را در نایروبى، پایتخت کنیا، سپرى کرد و تحصیلات خود را ابتدا در سوئیس به مدت نه سال و بعد از آن در دانشگاه هاروارد امریکا، در رشته تاریخ اسلام تا مقطع لیسانس ادامه داد و موفق به اخذ مدرک ممتاز لیسانس از این دانشگاه شد.(4)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 62 .

2 . میثم تارم، همان، ص 108 .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 620 .

--------------------------------------------------------------------------------
    در دوران امامتش که قریب به پنجاه سال به طول انجامید، تحولات عظیمى در تمامى حوزه‏هاى فکرى ـ سیاسى و اقتصادى جامعه نزاریان پدید آمد و دوران امامت وى را مى‏توان دوران طلایى اسماعیلیان نزارى دانست، چرا که او با تأسیس مؤسسات و شبکه‏هاى بین‏المللى و اجراى طرح‏ها و پروژه‏هاى بزرگ اقتصادى و فرهنگى، نه تنها جوامع نزارى، بلکه مناطق نزارى‏نشین، دولت‏مردان و حتى فرقه‏هاى اسلامى آن مناطق را تحت تأثیر خود قرار داد.

    اسماعیلیان نزارى که غالب عمر تاریخى خود را در انزوا و تقیه به سر مى‏بردند و تنها با پناه‏گرفتن در دژها و انجام ترورهاى وحشت‏انگیز به حیات خود ادامه مى‏دادند، اکنون، حکومت و امامت کسانى را پذیرفته بودند که در صحنه‏هاى گوناگون بین‏المللى، تأثیرگذار بوده و تصمیماتشان در جنگ‏هاى بین‏المللى، استقلال و استعمار کشورها و خلاصه در معادلات و روابط سیاسى منطقه‏اى و بین‏المللى سرنوشت ساز بود.

    اگر چه ورود خاندان آقاخان‏ها به سازمان‏ها و مجامع بین‏المللى از زمان سرسلطان محمدشاه آغاز شد، ولى بعد از او به اوج خود رسید که به بخشى از این مناصب بین‏المللى که به وسیله این خاندان اداره مى‏شد، اشاره مى‏کنیم:

    1 . سرسلطان محمدشاه، ریاست اتحادیه بین‏المللى را که به دست فاتحان جنگ جهانى اول تشکیل شده بود، عهده‏دار شد.

    2 . پرنس على‏خان (پدر آقاخان چهارم)، سفیر پاکستان در سازمان ملل و سفیر پاکستان در آرژانتین بود.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------

    3 . پرنس صدرالدین آقاخان (عموى آقاخان چهارم)، نماینده عالى رتبه سازمان ملل در امور پناهندگان و هم‏چنین هماهنگ کننده برنامه‏هاى سازمان ملل براى کمک به افغانستان و نماینده اجرایى سازمان ملل در مناطق مرزى عراق بود.

    4 . پرنس امین (برادر آقاخان چهارم)، بعد از فارغ‏التحصیلى از دانشگاه هاروارد، در سال 1965م در بخش روابط اقتصادى و اجتماعى دبیرخانه سازمان ملل وارد شد.

    5 . پرنسس زهرا (اولین فرزند آقاخان چهارم)، در سال 1994م تحصیلات خود را در رشته مطالعات کشورهاى در حال توسعه به پایان رساند و موفق به دریافت مدرک لیسانس با درجه ممتاز از دانشگاه هاروارد ایالات متحده امریکا شد که هم‏اکنون مسئولیت هماهنگى سازمان‏هاى خاص اجتماعى امامت را بر عهده دارد.

    6 . پرنس رحیم (پسر ارشد آقاخان چهارم) از دانشگاه براون ایالات متحده فارغ‏التحصیل شد و مسئولیت سازمان‏هاى توسعه‏اى و اقتصادى بین‏المللى تشکیلات امامت را بر عهده دارد.

    7 . پرنس حسین (پسرکوچک‏تر آقاخان چهارم) در سال 1997م از دانشگاه ویلیامز ایالات متحده فارغ‏التحصیل شد و در بخش فعالیت‏هاى فرهنگى شبکه جهانى آقاخان مشغول به کار مى‏باشد.(1)

 


--------------------------------------------------------------------------------


     1 . WWW.iis.ac.uk/view.

--------------------------------------------------------------------------------

1 . رویکردهاى فکرى و فرهنگى

    شاید طبیعى دانستن مطرح شدن آقاخان‏ها در جایگاه شخصیتى مذهبى، مصلحى اجتماعى، سیاست‏مدارى صلح‏طلب و حتى فیلسوفى واقع‏نگر، بسیار ساده‏لوحانه و کوته‏بینانه باشد، چرا که مؤسس این فرقه، حرکت خود را با شورش در ایران آغاز نمود و حمایت‏هاى امامان این فرقه از بریتانیا در مقابله با مبارزات استقلال‏طلبانه مردم هند و حتى اعلام حمایت از بریتانیا در جنگ علیه امپراطورى عثمانى، اتصاف این خاندان به تدین، صلح‏طلبى و شایستگى را دچار خلل و چالش کرد.

    مى‏توان حمایت دولت‏هاى توان‏گر جهانى از این خاندان و ایجاد مشروعیت و مقبولیت را براى آن‏ها به وسیله عضویت در مجامع بین‏المللى و در اختیار قرار دادن فرصت‏هاى کلان اقتصادى، با هدف الگوسازى براى ملت‏ها و نخبگان مسلمان و به حاشیه راندن حرکت‏هاى روشنگرانه و برگرفته از مبانى و آموزه‏هاى حقیقى اسلامى دانست.(1)

    انتخاب فرقه اسماعیلیان، به سبب دارا بودن ویژگى‏هایى چون باطن‏گرایى و تأویل نصوص و رها کردن ظواهر دین، بهترین گزینه براى رسیدن به این هدف مى‏باشد، چرا که فرقه‏هاى باطن‏گرا بسیار منعطف بوده و هر آموزه و مفهومى را هر چند متعارض با نصوص دینى، به تأویل برده و توجیه و تفسیر مى‏نمایند(2) و حتى از آن به اسم هدف و غایت آن

--------------------------------------------------------------------------------

1 . «تجربه نشان داده است که غرب براى به حاشیه راندن و تضعیف انگیزه‏ها و حرکت‏هاى اسلامى، از سیاست موازى‏سازى و ایجاد تفرقه مذهبى و قومى استفاده کرده است. و مى‏توان انتظار داشت غرب مجددا از این حربه در جهت مقابله با امواج شیعى در منطقه استفاده نماید. تلاش شبکه آقاخان براى نفوذ در ایران به دلیل قوت و قدرت اندیشه شیعى اثناعشرى و حاکمیت جمهورى اسلامى در ایران، همواره با ناکامى مواجه شده است، اما به نظر مى‏رسد بازیگران عرصه بین‏الملل، به خصوص انگلستان، براى به حاشیه راندن جریان اصلى شیعه در منطقه که نشانه‏هاى خیزش آن در عراق نیز به چشم مى‏خورد، از فرقه اسماعیلیه و شبکه آقاخان استفاده خواهند کرد.» (www.sharifnews.com) .

2 . یک خبرنگار آلمانى ملاقات خود با آقاخان را چنین گزارش مى‏دهد: «در همین ملاقات که آقاخان زیاد مشروب الکلى مى‏نوشد، از او سؤال مى‏شود چگونه به خود اجازه مى‏دهید که به عنوان یک مسلمان الکل بنوشید؟ آقاخان جواب داد: در دستان من ـ به‏سان خدا ـ این لیوان شامپانى (شراب مورد علاقه وى) تبدیل به آب مى‏شود. (وى) با گفتن به سلامتى، شامپانى را سر کشید» (میثم تارم، همان، ص 106) .

--------------------------------------------------------------------------------
نصوص یاد مى‏کنند. از این رو، رهبران این فرقه، هیچ‏گونه تضاد و تعارضى بین مکاتب و آموزه‏هاى غربى با تعالیم و نصوص اسلامى نمى‏شناسند و اساسا فروع دینى و احکام فقهى را لازم الاجرا در تمام زمان‏ها ندانسته و به اصل تساهل و تسامح در تمام حوزه‏هاى فکرى ـ مذهبى و اجتماعى توجه مى‏کنند. از این رو، گروهى اقاخانیان را استمرار امامت اسماعیلى ندانسته و گروهى دیگر، ایشان را فرقه و مذهبى جدید التأسیس و هم‏سنگ بهائیت و بابیّت مى‏دانند.(1)

اسماعیلیه در قرن‏هاى اخیر، دیگر آن گروه سرکش و طاغى که در کوه‏ها و غارها سنگر مى‏گرفتند و با ترورهاى مخفیانه خویش رعب بر دل مخالفان خویش مى‏افکندند، نیستند، بلکه دستور کار خود را بر مبناى انطباق با محیط و تغییرات تاریخى نهاده‏اند. اما نکته قابل تأمل آن‏که هم‏زمانى قدرت گرفتن و گسترش اسماعیلیان در قرن اخیر با بروز و ایجاد فرقه‏هاى استعمارى بهائیت و بابیّت در ایران مصادف بوده است که این مسئله، نزدیکى شعارها و آموزه‏هاى بهائیت و اسماعیلیان مدرن را کاملاً محسوس مى‏کند. شایان ذکر است که امام فعلى این فرقه، پرنس کریم آقاخان، چهل‏ونهمین امام نزاریان، ارتباط نزدیکى با دولت انگلیس و رژیم اسرائیل دارد.(2)

    امامان آقاخانى براى رهایى از این اتهامات به تقویت جایگاه فرهنگى ـ مذهبى خود و پررنگ نمودن نقاط مشترک خود با دیگر مذاهب پرداختند که به نمونه‏اى از این تمهیدات اشاره مى‏شود:


--------------------------------------------------------------------------------


     1 . www. sharifnews.com.

2 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------

    اول : تأکید بر وابستگى نسبى خود به پیامبر اسلام؛ چنان‏که آن‏ها در اعلامیه‏ها و بیانیه‏هاى رسمى، خود را امامان شیعیان اسماعیلى و از نسل فاطمه زهرا(س) معرفى مى‏نمایند.(1) ایشان به طرق مختلف سعى در پر رنگ کردن ریشه‏هاى مذهبى خود مى‏نمایند، مانند وصیت به دفن شدن در شهرهایى که بیان‏گر هویت فکرى ـ مذهبى ایشان است، هم چون نجف اشرف، قاهره و سلمیّه؛(2)

    دوم : تکیه بر خلافت فاطمیان در مصر به عنوان پیشینه تاریخى خود؛ به طورى که ایشان تأسیس دانشگاه الازهر و دارالعلم قاهره را از افتخارات خود دانسته و خود را وارثان این تمدن و خلافت معرفى مى‏نمایند؛

    سوم : نگارشى جدید از تاریخ آقاخانیان؛ آنان در تبیین پیشینه و سوابق سیاسى ـ اجتماعى و فرهنگى خویش، گزارش جدیدى از خود ارائه مى‏دهند؛ گزارشى که در آن از شورش‏ها و جنگ و گریزهاى آقاخان اول سخنى به میان نیامده و گویا ایشان شخصیت‏هایى دنیا گریز و سیاست گریز بوده‏اند و هیچ‏گاه براى مطامع پست دنیوى از اصول و اندیشه‏هاى انسانى و فکرى خود عدول نکرده و دست در دست استعمارگران و متجاوزان ننهاده‏اند.

    براى تبیین بیشتر تفکرات و ایده‏هاى پرنس کریم‏شاه، آقاخان چهارم، به گزیده‏اى از سخنان وى که در سایت مؤسسه مطالعات اسماعیلى وى منعکس شده است، اشاره مى‏کنیم:

از دیدگاه حضرت والا آقاخان، اسلام مکتبى، مبتنى بر تعقل و ایمان قلبى است، مکتبى که شالوده آن گذشت، تساهل و ارج نهادن به مقام والاى انسان، یعنى

 

--------------------------------------------------------------------------------


     1 . www. iis.ac.uk/view.

2 . سلمیّه، مرکز رهبرى و سازمان‏دهى داعیان اسماعیلى در قرن سوم بوده و عبیداللّه‏ المهدى (مؤسسه خلافت فاطمى) حرکت خود را از این منطقه آغاز نمود. این شهر در سوریه فعلى واقع است.

-----------------------------------------------------------------------------

مخلوقات خداوند است.

تعلیمات آخرین پیامبر خدا، در تلاش براى پیدا کردن راه حل‏هاى تازه براى مسائلى که با روش‏هاى سنتى آن زمان، قابل حل نبودند، مى‏تواند سرمشقى الهام بخش براى مسلمانان باشد تا بتوانند بدون آن‏که در اصول بنیادى اسلام، خدشه‏اى وارد شود به پدید آوردن جامعه‏اى واقعا مدرن و پویا بیندیشند.


1-1 . گروه رسانه‏اى آقاخان

    این گروه رسانه‏اى شامل سه روزنامه، دو هفته‏نامه، یک شبکه تلویزیونى «Nation»، گروه رسانه‏اى «نیشن» و یک شبکه رادیویى که در افریقاى شرقى و منطقه مدیترانه است، به جذب مخاطب و اشاعه آموزه‏هاى اسماعیلى مى‏پردازد.

    هدف از تشکیل این شبکه رسانه‏اى عبارت است از:

    الف ـ تقویت جامعه مدنى، توسعه روستایى، آموزش زنان و دختران و ...؛

    ب ـ شناسایى و جذب نخبگان کشورهاى مسلمان و ارائه بورس تحصیلى با هدف جهت‏دهى فکرى به کشورهاى مسلمان و تطابق‏پذیرى فرهنگى و اجتماعى این کشورها با اقتضائات تمدن جدید غرب ؛

1-2 . مؤسسه مطالعات اسماعیلى لندن

    این مؤسسه در سال 1977م با هدف ترویج و گسترش و صیانت از آموزه‏هاى اسماعیلى در حوزه‏هاى مختلف علمى در لندن تأسیس شد. شاید بتوان هدف اصلى از تأسیس این مرکز علمى را تلفیق آموزه‏هاى اسلامى با تمدن جدید غرب دانست؛ هدفى که ایشان، بارها به آن تصریح نموده‏اند.(1)


1-2-1 . برخى از برنامه‏ها و طرح‏هاى مؤسسه

    1 . دوره آشنایى با زبان عربى در دمشق : این دوره از برنامه‏هاى تحصیلات تکمیلى در مطالعات اسلامى و علوم انسانى مؤسسه مى‏باشد ؛

    2 . همکارى در برگزارى کارگاه آموزشى تفسیر باطنى قرآن، با بنیاد علمى اروپا (ESF) در دانشگاه کمبریج انگلستان ؛

    3 . برگزارى برنامه تابستانى اسلام در دانشگاه مک‏نیل مونترال کانادا ؛


--------------------------------------------------------------------------------


     1 . www. iis.ac.uk/view.

--------------------------------------------------------------------------------

    4 . برگزارى سمینار علمى با موضوع گرایش‏هاى مختلف در اندیشه معاصر مسلمانان ؛

    5 . تشکیل گروه‏هاى منطقه‏اى فارغ التحصیلان.


1-2-2 . انتشارات مؤسسه

    این مؤسسه که بر اساس مبانى و اصول فکرى اسماعیلى و با تأکید بر اصلاحات به‏وجود آمده است، به وسیله رهبرى این فرقه، آثارى را براى سطوح مختلف سنى مخاطبان به چاپ رسانده است.(1)


2 . رویکردهاى اجتماعى و اقتصادى

    آقاخان چهارم با رویکردى جدید، اهتمام خاصى به سطح علمى ـ اقتصادى و اجتماعى پیروان خود دارد و در این راستا با تأسیس و حمایت بیش از سى‏صد مرکز و مؤسسه علمى ـ اقتصادى و فرهنگى و خدماتى در پى رسیدن به هدف خود گام برمى‏دارد که به بخشى از مؤسسات و مراکز تحت حمایت وى اشاره مى‏کنیم:(2)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------
    الف ـ مدرسه بازرگانى آقاخان در دارالسلام؛

    ب ـ دانشگاه آقاخان به همراه دانشکده پزشکى و مدرسه پرستارى در کراچى؛

    ج ـ بنیاد آقاخان که از برنامه‏هاى مختلفى در زمینه‏هاى آموزشى، خدماتى و بهداشتى حمایت مالى مى‏کند. این بنیاد در سال 1967م تأسیس شده و با سى سازمان ملى و بین‏المللى همکارى دارد؛

    د ـ احداث شش بیمارستان عمومى در کشورهاى آسیایى و افریقایى؛

    ه ـ سازمان ترویج خدمات صنعتى که در سال 1963م تأسیس شد و در کانادا و چند کشور افریقایى و آسیایى به فعالیت مشغول است. این سازمان بیش از یک‏صد طرح را در زمینه‏هاى مختلف اقتصادى از نساجى تا جهانگردى، اجرا مى‏کند و باعث ایجاد ده‏هزار فرصت شغلى شده است؛

    و ـ مؤسسه فرهنگى آقاخان در ژنو؛

    ز ـ جایزه بزرگ معمارى آقاخان که از سال 1976م تا به حال برگزار مى‏شود؛

    ح ـ صندوق توسعه اقتصادى آقاخان .(1)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------


2-1 . شبکه توسعه اقتصادى آقاخان (AKDN)

    این شکبه از گسترده‏ترین شبکه‏هاى اقتصادى جهان مى‏باشد که براى رسیدن به اهداف اجتماعى ـ فرهنگى و بعضا سیاسى طراحى شده است. این شبکه با محوریت شخص آقاخان، طرح‏هاى اقتصادى، خدماتى، فرهنگى، آموزشى و بهداشتى را در اقصا نقاط جهان به اجرا در مى‏آورد. آقاخان هدف از تأسیس شبکه اقتصادى را «بهبود شرایط زندگى و ایجاد فرصت‏هاى مناسب در مناطق خاصى از دنیاى در حال توسعه معرفى نموده» و جهت‏گیرى پروژه‏هاى این شبکه را «تأمین منافع مشترک تمام شهروندان، صرف‏نظر از ملیت و مذهب آن‏ها» بیان داشته است.(1)

    کارمندان این شرکت‏ها در حال حاضر، هجده هزار نفر و سرمایه آن بیش از یک و نیم میلیارد دلار تخمین زده مى‏شود. این شبکه، همکارى گسترده‏اى را با شرکت‏هاى دولتى و خصوصى بین‏المللى برقرار نموده که این همکارى‏ها بر اعتبار این شرکت در عرصه بین‏المللى خواهد افزود. برخى از همکاران بین‏المللى این شبکه عبارت‏اند از: بنیاد «راکفلر»، بیناد «فورد»، شرکت «مایکروسافت»، بنیاد «شل»، دانشگاه «هاروارد»، شرکت‏هاى «الکاتل»، «بوئینگ»، صندوق توسعه اجتماعى ژاپن، بانک «سکوشیاى» کانادا، سازمان تعاون کلیساهاى هلند و وزارت تعاون و توسعه اقتصادى آلمان.

    برخى از پروژه‏ها و طرح‏هاى در حال اجراى شبکه توسعه اقتصادى آقاخان عبارت است از:


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان .

2 . همان .

--------------------------------------------------------------------------------

    1 ـ تأمین مالى پروژه پارک شهرى الازهر: پارک الازهر در قاهره با سى هکتار مساحت، بزرگ‏ترین فضاى سبز شهرى در دنیاست. این فضا علاوه بر برخوردارى از سینما و مناظر منحصر به فرد، امکان فعالیت‏هاى متنوع را فراهم مى‏سازد و علاوه بر این، یک نماد و مکان فرهنگى ـ اجتماعى است. مجرى این پروژه، شهردار قاهره و کارفرما مؤسسه فرهنگى آقاخان است که بر اساس ایده و تصمیم آقاخان در سال 1984م مبنى بر ایجاد مرکزى که تمام شهروندان قاهره از آن منتفع شوند، انجام گرفت و در اولین گام، سى میلیون دلار به پروژه اختصاص یافت؛

    2 ـ مرمت و بازسازى آثار تاریخى افغانستان و تاجیکستان؛(1)

    3 ـ احداث هتل پنج ستاره و مرکز آموزشى فضیلت در دوشنبه (پایتخت تاجیکستان).(2)


نتیجه

    گرچه گروهى از محققان در آثار خود سعى در تطهیر تاریخ این فرقه نموده و از آقاخان‏ها در جاى جاى تاریخ هند و ایران به عنوان مصلحان اجتماعى و رهبران دینى یاد کرده(3) و تعارضات و تحرکاتشان را نتیجه حسادت و دشمنى علماى اثناعشرى(4) و دسیسه درباریان (5) دانسته‏اند، و در مقابل، گروهى دیگر، رهبران این فرقه را ناخدایانى معرفى کرده‏اند که بر موج

 

--------------------------------------------------------------------------------


     1 . www. sharifnews. com.

2 . همان .

3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 و 594 .

4 . همان، ص 573 و 575 .

5 . همان، ص 579 .

--------------------------------------------------------------------------------
جهالت و نادانى و عقب ماندگى پیروان خود، کشتى امیال و خواسته‏هاى خود را روان ساخته و به ساحل کامیابى رسیده‏اند،(1) ولى آن‏چه را مى‏توان به عنوان حقیقتى فارغ از خوشبینى‏ها و بدبینى‏ها مطرح ساخت، این است که امامان قاسم شاهى در دوره بازیابى حیات مذهبى خود در انجدان، تشکیل حکومت هر چند کوچک را وسیله‏اى مناسب براى دست‏یابى به هدف خود یافتند.

    این هدف در دوران حاکمان زندیه با بذل مال و ایجاد روابط خویشاوندى براى مدتى کام ایشان را شیرین نمود، ولى در دوره قاجار و به‏خصوص بعد از مرگ فتحعلى‏شاه و شروع رقابت‏هاى شاه‏زادگان و حتى صوفیان دربار و ورود ناخواسته آقاخان در این رقابت‏ها، دست‏یابى به حکومت کرمان، که امامان قاسم‏شاهى، سال‏ها آرزوى آن را داشتند ناممکن‏تر شد. در این مقطع، امامان این سلسله با اتخاذ رویکردى متفاوت از سیره گذشته، استفاده از فرصت‏ها و هر موقعیتى که آن‏ها را به هدف نزدیک‏تر کند، در پیش گرفتند. تمسک به جعل احکام دولتى و بهره‏بردارى از بحران‏هاى داخلى و خارجى دولت مرکزى، برقرارى روابط با قدرت‏هاى متخاصم و بهره‏مندى از حمایت آن‏ها، استفاده از قابلیت‏ها و ویژگى‏هاى دینى و اجتماعىِ خود براى نزدیکى به قدرت‏هاى فرامنطقه‏اى، نخستین گام‏هاى ایشان در عرصه سیاسى‏ـ اجتماعى بود. این رویکرد که توانسته بود جایگاه متنفذى را در میان دولت‏مردان انگلیسى براى ایشان ایجاد کند به تدریج در عرصه بین‏المللى نیز خودنمایى نمود، چنان‏که بیانیه آقاخان سوم در جنگ جهانى اول و فراخوانى پیروانش در اقصا نقاط جهان به حمایت از منافع بریتانیا، و موضع‏گیرى‏هایش در مورد امپراطورى عثمانى و کشورهاى اسلامى، نقش آفرینى‏اش به عنوان رئیس مجمع جهانى و ... همگى قدم‏هایى بودند که آقاخان سوم در عرصه بین‏المللى تجربه مى‏نمود. البته این روند جهانى در دوره زمام‏دارى کریم آقاخان (آقاخان چهارم) بیشتر در عرصه‏هاى علمى ـ فرهنگى و اقتصادى متمرکز بود و کمتر در عرصه‏هاى سیاسى بروز و نمود داشت.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . ماهر بوس، همان .

--------------------------------------------------------------------------------

    خلاصه این‏که پیدایش این فرقه را مى‏توان معلول چند عامل دانست که مهم‏ترین آن‏ها استفاده رهبران و نخبگان این فرقه از فرصت‏هایى بود که بحران‏هاى داخلى و خارجى کشورها براى ایشان مهیا مى‏ساخت، چنان‏که سیدابوالحسن‏خان (جد آقاخان) که در کرمان به آقاى مطلق شهرت داشت، ابتدا به مقام بیگلربیگى کرمان منصوب شد، ولى بعد «با استفاده از هرج و مرج زندیه و قاجار براى خود حکومتى تشکیل داد».(1) گویا اوضاع نابسامان سیاسى، همیشه براى رهبران این فرقه، منشأ خیر و برکت بوده است. همین طور آقاخان اول نیز از اوضاع متشنج ایران که به لحاظ تعرضات دولت بریتانیا در مناطق افغانستان و پاکستان کنونى پدید آمده بود، قصد دست‏یابى به حکومت کرمان را داشت و به رغم قشون کشى‏ها و درگیرى‏هایى که با حاکمان مناطق و قشون دولتى داشت از دست‏یابى به هدفش بازماند. این مسلکِ ائمه نزارى قاسم‏شاهى بعد از فرار از ایران نیز مورد توجه‏شان بود. بر این اساس، جنگ‏هاى دولت بریتانیا در مناطقى چون هرات، کابل، سند و بلوچستان با سرداران و دولت‏هاى محلى، فرصتى را براى بزرگان این فرقه به وجود آورد که از آن به بهترین وجه بهره بردند، چرا که ایشان در انظار عمومى به عنوان نمایندگان دولت‏مردان غالب و فاتح بریتانیا، و نزد دولت‏مردان انگلیسى به عنوان کلید طلایى فتوحات و دلالى قابل اعتماد و وفادار به امپراطورى بریتانیا مطرح بودند.

    استفاده از فرصت‏هایى که بحران‏ها، روابط و معادلات سیاسى ایجاد مى‏کرد، در جنگ جهانى اول و دوم،(2) کشمکش‏هاى استقلال‏طلبان و حاکمان انگلیسى هند، و هم‏چنین تحرکات جامعه مسلمانان هند پس از استقلال، از بارزترین ویژگى‏هاى آقاخان‏ها در تقویت جایگاه اجتماعى ـ سیاسى و مذهبى بوده و در حقیقت با استفاده از این فرصت‏ها بود که توانستند مرکزیت دعوت خود را از روستایى در حوالى قم، به کرمان، یزد، بمبئى و لندن ارتقا داده و داعیه امامت و رهبرى خود را جهانى سازند. هم‏چنین با تأسیس مراکز و مؤسسات گوناگون اقتصادى، رسانه‏اى و علمى، جایگاه اجتماعى ـ سیاسى خود را از مرتبه‏اى که حتى

 --------------------------------------------------------------------------------

1 . میثم تارم، همان، ص 12 و فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 267 .

2 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 471-473 .

--------------------------------------------------------------------------------
قادر به حفاظت از املاک شخصى و حتى جان خود در آشوب‏هاى محلى و شهرى نبودند، به مرتبه‏اى از کمال و بلوغ برسانند که علاوه بر انسجام و هویت بخشى به جوامع نزارى، در سرتاسر دنیا به عنوان یکى از نخبگان و مصلحان فرهنگ و تمدن اسلامى(1) شناخته شده و در برخى مقاطع به عنوان نمایندگان جوامع اسلامى نقش آفرینى نمایند.

    دیگر عاملى که نباید از آن غفلت نمود نیاز قدرت‏هاى فرامنطقه‏اى به گروهى متنفذ و قابل اعتماد بود که با استفاده از جایگاه فرهنگى و اجتماعى آن‏ها هم راه را براى سلطه و نفوذ بیشتر خود باز نموده و هم به عنوان کارگزار و دلالى مطمئن علاوه بر جلوگیرى از هرگونه مقاومت و نهضت داخلى، از نفوذ قدرت‏هاى رقیب در حوزه سلطه خود جلوگیرى کنند. براى مثال، حاکمان بریتانیایى هند، هم در سرکوب مقاومت‏هاى مردمى و هم در مقابله با دولت‏مردان روس در مرزهاى شمال غربى هند، از نفوذ و اعتبار آقاخان‏ها استفاده نمودند، و هم به اعتقاد برخى براى نفوذ در مستعمرات فرانسه در خاورمیانه و شمال افریقا رهبران این فرقه توانستند رضایت دولت‏مردان انگلیسى را جلب نمایند.

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 219، 459 و 470 .

--------------------------------------------------------------------------------

 فهرست مطالب


    185 . الگار، حامد، شورش آقاخان محلاتى و چند مقاله دیگر، ترجمه ابوالقاسم سرى، تهران، انتشارات توس، 1370 .

    186 . بخش تاریخ، «آقاخان»، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، 1374 .

    187 . بوس، ماهر، آقاخان‏ها، ترجمه محمد هاتف، تهران، کتابسرا، 1376 .

    188 . بهمن‏پور، محمدسعید، اسماعیلیه از گذشته تا حال، تهران، فرهنگ مکتوب، 1386 .

    189 . پیرزاده نائینى، حاجى محمدعلى، سفرنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1342 .

    190 . تارم، میثم، تاریخ و عقاید اسماعیلیه آقاخانیه، کرمان، کرمان‏شناسى، 1381 .

    191 . حسینى، محمدحسن، عبرت افزا، تهران، چاپخانه چهر، 1325 .

    192 . خورموجى، محمدجعفر، حقایق الاخبار ناصرى، به کوشش حسین خدیوجم، [بى‏جا، بى‏نا]، 1363 .

    193 . دفترى، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریده بدره‏اى، تهران، نشر و پژوهش فروزان روز، 1375 .

    194 . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره‏اى، تهران، نشر فروزان روز، 1378 .

    195 . شیرازى، نایب الصدر، سفرنامه نایب الصدر شیرازى در زیارت مکه و سیاحت ایران و هند، تهران، انتشارات بابک، 1362 .

    196 . ظل السلطان، مسعود میرزا، تاریخ مسعودى، تهران، انتشارات تاریخ و فرهنگ ایران زمین، 1362 .

    197 . عضدالدوله، میرزا احمدخان، تاریخ عضدى، تصحیح عبدالحسین نوایى، تهران، نشر علم، 1376 .

    198 . غالب، مصطفى، اعلام الاسماعیلیه، بیروت، دارالیقظه العربیه، 1964م .

    199 . ــــــــــــــــــــــــ ، تاریخ الدعوة الاسلامیه، بیروت، دارالاندلس، 1965م .

    200 . فرقانى، محمد فاروق، تاریخ اسماعیلیان قهستان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1381 .

    201 . فرمانیان، مهدى، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، قم، نشر ادیان، 1386 .

    202 . فقیدى نیشابورى، محمد کریم، تاریخ و عقاید فرقه آقاخانیه، تلخیص و تنظیم حسین حسنى‏بیرجندى، قم، حسنى بیرجندى، 1377 .

    203 . گروه مذاهب اسلامى، اسماعیلیه، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 .

    204 . لسان الملک، محمدتقى، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، 1377 .

    205 . لوئیس، برنارد، تاریخ اسماعیلیان، ترجمه فریدون بدره‏اى، تهران، انتشارات طوس، 1362 .

    206 . لوئیس، برنارد و دیگران، اسماعیلیان در تاریخ، ترجمه یعقوب آژنگ، تهران، مولا، 1363 .

    207 . محسن ساعى، آقاخان محلاتى و فرقه اسمعیلیه، تهران، 1329 .

    208 . مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستانه قدس رضوى، 1372 .

    209 . میرخواند، میرمحمد بن سید برهان الدین خواند شاه، تاریخ روضة الصفاء، قم، چاپ حکمت، 1339 .

    210 . هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمه آذر میدخت و مشایخ فریدنى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1373 .

    211 . www. iis.ac.uk.

    212 . www.imamjavad.net.

    213 . www.sharifnews.com.

 

تبلیغات