آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

معمولاً در صنایع، فواصل نگهداری پیشگیرانه براساس تجربه یا توصیه های سازنده دستگاه تعیین می شود. تعیین دقیق و علمی فواصل زمانی، نقش بسزایی در افزایش قابلیت اطمینان، کاهش هزینه های خرابی، کاهش هزینه های قطعات یدکی، کاهش زمان ازکارافتادگی دستگاه و غیره دارد. در این مقاله، این موضوع، مطالعه و مدل جدیدی ارائه شده است؛ به عبارت دقیق تر، ماشینی مد نظر قرار گرفت که قطعه مهمی از آن در حال حاضر به صورت دوره ای و نه الزاماً در فواصل زمانی ثابت تعویض می شود. فرض شد تابع خرابی قطعه مربوط از توزیع وایبول تبعیت می کند. درابتدا، با استفاده از روش برآورد درست نمایی بیشینه، معادلات جدیدی برای تخمین پارامترهای عملکرد توزیع خرابی ارائه شده است؛ سپس، معیارهای قابلیت اطمینان، هزینه خرابی و تعویض پیشگیرانه و مدت زمان ازکارافتادگی دستگاه (در اثر خرابی و تعویض قطعه) به عنوان اهداف تصمیم گیری محاسبه شد. با توجه به وجود چندین معیار با رفتارهای مختلف و ماهیت مبهم قضاوت های انسانی، یک مدل تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی شامل FAHP و VIKOR پیشنهاد شده است. برای نشان دادن قابلیت مدل پیشنهادی، مسئله ای واقعی در شرکت ذوب آهن اصفهان بررسی شده است. برای کلید دژنکتور یکی از تجهیزات این شرکت، که برنامه تعویض آن به صورت شش ماهه است، این نتیجه حاصل شد که برنامه تعویض فعلی این قطعه باید حداقل به نصف کاهش یابد.

تبلیغات