آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

منادا، واحد زبانیِ کوچک، ولی مهم، در پیوند با معنایِ پاره گفتارهای زبانی است و آن را ابزاری برای فراخواندن و جلبِ توجه مخاطب تعریف کرده اند. از آن جایی که ندا و منادا هیچ یک از نقش های معنایی یا نحوی را در جمله برعهده نمی گیرند و در میان موضوع های فعل جمله نیستند، همواره در نحو از موارد حاشیه ای به شمار آمده اند؛ از این رو، درباره جایگاه نحوی آن ها پژوهش های اندکی ارائه شده است. با این وجود، در دهه های اخیر بررسی ها در زمینه مفاهیم کاربردشناختی نشان داده که در نحو، فراتر از لایه گروه متمم ساز می توان فرافکنی نقشی را در نظر گرفت که رابطِ میانِ مرز نحو و کاربردشناسی است. در این لایه، امکان بررسی مفاهیم کاربردشناختی همچون منادا فراهم می شود. جستار حاضر بر آن است ندا و منادا را در مرز نحو و کاربردشناسی بر پایه پژوهش های هیل (Hill, 2007; Hill, 2013) در زبان فارسی بررسی کند. برتری این بررسی این است که می توان از همه مواردی که در یک پاره گفتار نمود می یابد مانند عامل های نحوی و کاربردشناسی، تحلیل جامعی ارائه داد. یافته های پژوهش نشان می دهد فرافکن گروه ندا در لایه گروه کارگفت در زبان فارسی، شامل حرف ندا در هسته و منادا در جایگاه متمم هسته است. همچنین مشخصه های نقشی گروه ندا در هسته شامل دو مشخصه [دوم شخص] و [بین فردی] است. با توجه به ویژگی کاربردشناختی منادا در زبان فارسی، سه مشخصه [+/- اشاری، +/- رسمی، +/- آشنایی] را می توان ازجمله مشخصه های بین فردی هسته گروه ندا در زبان فارسی دانست؛ همچنین، منادا در جایگاه متمم هسته می تواند به شکل اسم، صفت یا ضمیر قرار گیرد. از سویی، در یک گروه ندا باید بین مشخصه های نشانه ندا و مشخصه های منادا مطابقه وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت، گروه ندا پذیرفتنی نخواهد بود.

تبلیغات