آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

هدف پژوهش حاضر کاوش راهبردهای موثر بر تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی  با استفاده از روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دانشگاهی(روسا و معاونین دانشگاه ها، روسا و معاونین دانشکده ها و مدیران گروه ها)، متخصصین برنامه ریزی درسی و سیاست گذاران در سطح کلان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بودکه بر مبنای نمونه گیری نظری، با 16 نفر در سه گروه فوق مصاحبه به عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله، کدگذاری باز، محوری و انتخابی ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان داد چهار راهبرد در تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها تأثیرگذار است. راهبرد اول، فرهنگی بود که شامل مولفه های پذیرش و باور، فرهنگ مشارکتی، کنش گری اعضای هیأت علمی و ایجاد دانش برنامه درسی است. دومین راهبرد موثر بر تغییر برنامه های درسی راهبرد قانونی شامل ابعاد قوانین و مقررات، امکانات و منابع، ساختار سازمانی و استقلال دانشگاهی بود. سومین راهبرد، مدیریتی بود که در برگیرنده مولفه های پاسخگویی، تفویض اختیار، آموزش ذی نفعان و سیاستگذاری کلان است. چهارمین راهبرد موثر بر تغییر برنامه های درسی، راهبرد محیطی شامل نقش دولت، عوامل فرهنگی و اجتماعی و عوامل اقتصادی بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت دانشگاه ها ناگزیر به پاسخگویی به چالش های حاصل از تغییرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیرامون خود هستند و برای تحقق این موضوع باید برنامه های درسی کارآمد و بروزی داشته باشند. بنابراین  ضروری است به تغییر و اصلاح برنامه های درسی فعلی بپردازند. تغییر برنامه های درسی نیز بدون در نظر گرفتن راهبردهای فرهنگی، قانونی، مدیریتی و محیطی عملاً فعالیتی فاقد کارایی و اثربخشی لازم خواهد بود.  

تبلیغات