آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۳

چکیده

پس از به قدرت رسیدن گورباچف در ماه مارس 1985‘ وی با معرفی یک سری طرحهای جدید تحت عناوینی چون پروستروئیکا (بازسازی و نوسازی اقتصادی)‘ گلاسنوست (آزادی بیان و ... ) و بالاخره تفکر نوین‘ نه تنها در سیاست داخلی‘ بلکه در سیاست خارجی شوروی نیز در صدد ایجاد تحول و دگرگونی برآمد. موضوع قابل توجه آن است که اجرای این برنامه ها و ایجاد تحولات در داخل‘ نظیر تعدیل سیستم اقتصادی از اقتصاد متمرکز دولتی به سوی اقتصاد بیشتر آزاد خصوصی‘ تغییر در سیاست مهاجرت یهودیان‘ آزادی فعالیتهای سیاسی در داخل و غیره‘ در واقع به گورباچف این امکان را داد که پیش شرطهای تحول در سیاست خارجی نظیر داشتن روابط نزدیک تر با غرب را بدست آورد. در عین حال تحولات در سیاست خارجی خود عاملی بود که از آن کانال‘ موتور تحرک تغییرات داخلی می توانست به گردش خود ادامه دهد. کوشش برای پایان دادن به جنگ سرد‘ توافقهای خلع سلاح‘ ورود وسیع تر به بازارهای جهانی و امکان دسترسی به منابع مالی و تکنولوژی غرب‘ همگی به عنوان پشتوانه اصلی و بینادی ادامه موفقیت آمیز تحولات داخلی دیده می شد. البته قطب رقیب یعنی جهان کاپیتالیستی – صنعتی‘ این تحولات را در جهت منافع خود می دید و آنرا تشویق می کرد.

تبلیغات