آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی بهبود کیفیت زندگی بر سرمایه روان شناختی و خودبخشایش گری مادران دارای فرزند معلول جسمی حرکتی بود.طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری (یک ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادرانی بود که فرزند معلول جسمی حرکتی خود را در سال تحصیلی 97- 1396 در یکی از مدارس استثنایی شیراز ثبت نام کرده بودند. با روش نمونه گیری هدفمند 20 مادر دارای کودک معلول جسمی حرکتی به عنوان نمونه انتخاب، و به طور تصادفی در گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش دوره آموزش   کیفیت زندگی را در 10 جلسه 90 دقیقه ای به روش گروهی دریافت کرد، گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و آموزشی تا پایان این دوره دریافت نکرد. داده ها به وسیله پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران، پرسش نامه خودبخشایش گری ول و همکاران، جمع آوری و به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) به کمک SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش  کیفیت زندگی بر سرمایه روان شناختی، مؤلفه های امیدواری و خوش بینی در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری معنی دار بوده و بر مؤلفه های تاب آوری و خودکارآمدی معنی دار نبوده است. سایر یافته ها نشان داد این برنامه آموزشی بر احساس و باور به خودبخشایش گری مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی اثربخشی معنی داری دارد، اما این اثربخشی در ارتباط با باور به خودبخشایش گری در پیگیری یک ماهه از ثبات برخوردار نبوده است. بنابراین، می توان گفت آموزش رویکردهای   روان شناسی مثبت نگر مبتنی بر اصلاح ابعاد کیفیت زندگی با ایجاد سازه های مثبت مانند امید، خوش بینی و افزایش خودبخشایش گری در جهت افزایش کیفیت زندگی خانواده هایی که فرزندان معلول دارند مفید و مؤثر است.

تبلیغات