آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳

چکیده

مقاله حاضر پاسخی به این پرسش اساسی است که چرا زبان نزد افلاطون از اهمیت فراوانی برخوردار است. او در محاوره های متعددی مانند ثئایتتوس و سوفیست، به این موضوع می پردازد؛ و در کراتولوس «زبان» جنبه محوری می یابد. همچنین میان زبان و مابعدالطبیعه افلاطون ارتباط ناگسستنی وجود دارد. بنابرایندر این مقاله ارتباط بین زبان و مابعدالطبیعه افلاطون نیز واکاوی می شود. ادعای محوری این که این پیوند چنان عمیق است که می توان گفت کل دیدگاه افلاطون درباره زبان حول دیدگاه وی درباب هستی های واقعی، یعنی مُثُل، شکل می گیرد؛ و بر همین اساس است که به نقادی دیدگاه های رایج زمان خویش درباره زبان، مانند قراردادگرایی و طبیعت گرایی، می پردازد. به عبارت دیگر، افلاطون ضمن تحلیل دو موضع متقابلِ قراردادگرایی و طبیعت گرایی نشان می دهد که نمی توان از طریق مطالعه نام ها به کشف طبیعت چیزها نائل شد.

تبلیغات