آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

دانش روابط بین الملل از ابتدا در قلمرو مغرب زمین پدیدار شده و همین واقعیت با اعطای منزلت رهبری به محافل فکری و دانشگاهی غرب شرایطی را رقم زده است که ماهیت غرب محور این دانش طی چند دهه از طریق ایجاد حصارهایی به گرد آن و وضع و تحمیل برخی ضوابط نظریه پردازی همچنان محفوظ نگاه داشته شود. مقاله حاضر با هدف زمینه سنجی برای ارائه نظریه های بومی، این مدعا را مطرح می سازد که از اواخر قرن بیستم تاکنون، بر اثر ظهور رهیافت بازاندیش گرایی ، رواج تعاریف موسّع تر از نظریه، فراخ شدن گستره موضوعات بین المللی و نیز نقش آفرینی جدی تر کنش گران غیرغربی، حصارهای فرانظری و نظریِ ایجادشده پیرامون دانش روابط بین الملل شکسته شده است و اکنون این دانش، با خروج تدریجی از انحصار غربی، در وضعیت تکثر و عدم امکان چیرگی یک پارادایم، فرانظریه، نظریه و رهیافت واحد قرار دارد. وضعیت کنونیِ تکثر و هم زیستیِ پارادایم ها و رهیافت ها در کنار تحولات جریان ساز محیط جهانی، فرصت مغتنمی را برای تولید نظریه های بومی توسط اندیش مندان غیرغربی فراهم می سازد.

تبلیغات