آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۸

چکیده

دانلد دیویدسن اعتماد به تمایز میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی» را جزم سوم تجربه گرایی معرفی می کند. در این مقاله نشان می دهیم که نقد دیویدسن درواقع متوجه کاستی های اساسی رویکرد بازنمایی گرایانه به معنا و معرفت است. آموزه محوری بازنمایی گرایی این است که در تبیین معنا و معرفت باید برای مفهوم بازنمایی اولویت قائل شد و آن را پایه ای تلقی کرد. انتقاد اصلی دیویدسن به رویکرد بازنمایی گرایانه این است که ما درک روشن یا قابل فهمی از رابطه بازنمایی نمی توانیم داشته باشیم، زیرا اساساً هیچ چیزی وجود ندارد که گزاره ها یا نظریه ها را صادق کند. در ادامه این ادعا را بررسی کرده ایم که انتقادهای دیویدسن را می توان با درپیش گرفتن رویکرد استنباط گرایانه پاسخ گفت. به طور خاص، استنباط گرایی می تواند چگونگی فهم عبارت زبانی را تبیین کند و همین طور برداشت غیردوگانه انگارانه از امر مفهومی به دست دهد. خود دیویدسن نیز به رغم اشاره به مشکلات عمده بازنمایی گرایی، شرحی از معنا و معرفت به دست می دهد که به علت تأکید بر مفهوم صدق، درنهایت به شکلی از بازنمایی گرایی متعهد است.

تبلیغات