چکیده

عرفان و تصوف گرچه معمولاً باهم به یک معنا به کار می روند؛ اما عرفان را می توان جنبه ی نظری تصوف و تصوف را نسخه ی عملی یا سیروسلوکی عرفان دانست. برخی پژوهشگران برای تصوف پس از پیدایش، قائل به مرحله ای به نام «جذب» اند که در آن، تصوف عناصری از عرفان های سایر ملل را در خود جذب کرد و پرورد؛ اما بررسی عناصر بنیادین عرفان اسلامی نظیر وحدت وجود، عشق، ولایت، سیروسلوک، فنا و بقا و... و تطبیق آن با قرآن، این نظریه را با چالش رو به رو می کند. از این عناصر، وحدت وجود و ولایت از محوری ترین مبانی عرفان ابن عربی است که در «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» آن ها را تبیین کرده و درواقع ولایت نه تنها نقطه ی اتصال عرفان شیعی با اندیشه های ابن عربی و پیروان اوست؛ بلکه نقطه ی وحدت و چتری است که تمام مشرب های عرفانی را در سایه ی خود گرد هم می آورد. همچنین آمیخته بودن علم و عمل یا عرفان و تصوف بایکدیگر و بلکه تقدم داشتن عمل بر نظر و اینکه دانش عرفان محصول سیروسلوک و ثبت دریافت های باطنی است و این در فضای شریعت اسلامی رخ می دهد، تأییدی دیگر بر ابتنای عرفان اسلامی بر قرآن است.

تبلیغات