آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

در نظریة نشانه شناسی دیداری پساگرماسی، عناصر صوری گفتمان به محتوایی باز می گردد که نظیر آن محتوا در ساحت نشانه شناسیک جهان طبیعی حضور دارد؛ پس می توان به وابستگی متقابل میان زبان و ادراک جهان قائل شد. آن چه این پیوستگی را ممکن می سازد، وجود واسطه ای به نام جسم است. در نتیجه، از یک سو، فرآیند معنادهی برخاسته از زبان در اختیارمان است و از دیگر سو، ادراکی است که از واکنش حسی به پدیده های جهان حاصل می شود. این مقاله در نظر دارد با اتکا به بعد حسی ادراکی موجود در تصویرهای دیداری مکاشفه های روزبهان و با کاربست نظریه نشانه -معناشناسی فونتنی و گرماس،سه عامل اساسی را در فرایندهای دیداری، شامل دامنه نوع ادراکات حسی، نقش ادراک حسی و جایگاه جسمانه در شکل گردانی پدیدارهای دیداری در کشف الأسرار و مکاشفات الأنوار تبیین کند. حاصل پژوهش در مورد نخست، حکایت از وجود دو طیف کمی-شناختی و کیفی- عاطفی در این اثر دارد؛ که البته، طیف نخست، به جهت گسترده بودن فضای تجربة عرفانی و ابهام و رازوارگی آن بر صراحت و فشردگی طیف دوم غلبه دارد. در مورد دوم، پیوند میان ادراک عارف با دو عامل موقعیت (گونه های مختلف دیدن) و ذهنیت (باورها، سلائق) موجب درنگ در روند تکوین و روایت مشاهدات و خلق تصویرهای هنری در آن می شود. شکل گردانی مبیّن اهمیت جسمانه در جریان تجربه و دیدار است و به ایجاد هنجارگریزی در تصویرها و زبان عارفانه مبتنی برمقام تشبیه نزد روزبهان می انجامد.

تبلیغات