آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱

چکیده

آنچه درباره ژئوپلیتیک نوشته و یا گفته می شود بیش از آن که ماهیت، موضوع، ابعاد معرفت شناسانه و روش شناسی آن را مشخص کند بیشتر شامل عبارت های مبهم، دیدگاه های آمیخته با اغراض سیاسی، توصیف و تعبیرها، کلی گویی ها، اصطلاحات ربطی، جدل های ذهنی، مونوگرافی های توصیفی و نظایر آن است که اعتبار علمی ژئوپلیتیک را مخدوش نموده و مانع از آن می شود که ژئوپلیتیک بتواند از ثبات موضوعی، فلسفی و روش شناسی علمی برخوردار شود و بتواند به گزاره های کلی و جهان شمول نظیر قوانین، حقایق مسلم و نظریه های علمی تبیین کننده دست یابد.این مقاله بر اساس تعاریف ارائه شده، بنیاد فلسفی ژئوپلیتیک را مورد توجه قرار می دهد و به این نکته می پردازد که ژئوپلیتیک علی رغم ادبیات گفتمانی و هویت اعتباری خود در یک قرن گذشته، قابلیت برخورداری از مبنای فلسفی را دارا بوده و می تواند با مسیریابی هدفمند از وضعیت نه چندان علمی که دچار آن است خارج شود و به موقعیت یک رشته علمی و تولید کننده گزاره های کلی انتقال پیدا کند.

تبلیغات