آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

نقد نو با سرکردگی منتقدانی چون پن وارن، ویمست، کلینث بروکس و رنه ولک در تلاش برای خوانش و کشف دقیق و علمی توانایی ادبیات منظوم، به تفاوت ها و تمایزهای بین شعر کلاسیک و شعر معاصر در ادبیات انگلیس رسید. شاخة جنوبی نقد نو در آمریکا که بیشتر از شاخة شمالی در انگلیس ریجارد، الیوت، امپسون به مشخصه اهای هستی شناختی و صوری شعر توجه علمی داشتند، به این اعتقاد رسیدند که عنصر غالب در نظام صوری اشعار کلاسیک روایت است. بروکس در کتاب شعر مدرن و کلاسیک نظام صوری اثر هنری را تابع روح زمانه و میزان پیچیدگی جامعه می داند. او معتقد است که منتقدان باید در سطحی درونی تر، ژرف تر و انتزاعی تر به آثار ادبی بنگرند. بروکس در کنار نظام روایتی حاکم بر شعر کلاسیک چهار نوع فرم غیرروایی مقوله ای، خطابی، انتزاعی، تداعی گر را برای شعر معاصر انگلیس و امریکا در نظر می گیرد. او می گوید این نظام های غیرروایی پیچیده تر از نظام روایی هستند و گاهی نیز با هم می آمیزند و نظام صوری دشوارتری را پیش روی مخاطب قرار می دهند. سؤال این مقاله این است که آیا می توان شعر معاصر ایران را با استناد به این فرم های غیرروایی نقد صوری کرد یا نه؟ پیش فرض این است که در کنار حضور فرم روایی در شعر نیما، اخوان و دیگران فرم های غیرروایی یا صورتی ترکیبی از چند فرم غیرروایی در شعر معاصر قابل کشف است که این خود لازمة روح زمان و مقتضیات مکان و هدف هنر در ان برهة زمانی است

تبلیغات