نویسندگان: محمود سرشار
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵۴

چکیده

متن

موارد را منظور و اصلاح آنرا بصورت فرامینی درآورده و اجراء آنرا دستور داده‏اند چنانکه در یاسای غازانی و یاسای چنگیزی که در تاریخ‏ حبیب السیر خواند میر جزء اول از مجلد ثالث پیش‏بینی شده و مندرجست‏ و متضمن فرمان سلطان محمود خان غازان میباشد کاملا اشاره شده که قاضی‏ و دادرس نباید بخانه متداعیین بروند و آنها نیز نباید او را بمنزل خود بطلبند-قاضی جز موضوع دعوی نباید شخصیت افراد را در نظر بگیرد تا بتواند اجراء واقعی عدالت را بکند همه کس مجبور است بدار القضا برود قاضی نباید بهیچ عنوان از کسی چیزی بگیرد.کلیه احکام باید از هر گونه‏ تزویر و تفویت حق مبرا باشد.قاضی بهیچوجه نباید تحت تاثیر افراد قرار گیرد بلکه باید حق را تقویت نماید.و لو طرف حق مرد فقیر و ضعیف و بی‏چیز باشد و اگر دادرسان خلاف این منظور رفتار کنند مجازاتی که‏ برای قوادان و ملحفان منظور است در مورد آنان اعمال میشود و سر آنان را تراشیده و وارونه روی خر سوار کرده دور شهر و کوی و برزن‏ می‏گردانند.
ما از لحاظ اهمیت هر دو فرمان را در این جا برای اطلاع خوانندگان‏ درج میکنیم:
یرلیغ اول-بسم اللّه الرحمن الرحیم بقوة اللّه تعالی و میامن الملة المحمد-بفرمان سلطان محمود خان غازان در یر لیغ منصب قضا بعد از قیود و شروطیکه متعارف و معهود است مذکور بود که باید که قاضی را هیچ آفریده از حکام و امرا و وزرا بخانه خود نطلبد و همه‏ کس جهت فیصل قضا باید بدار القضا برود و قاضی بهیچ علت و بهانه از مردم چیزی نکیرد و هر گاه حجتی نو نویسد قباله کهنه را در طاس عدل‏ بشوید و ایضا بقباله که تاریخ کتابت آن از 30 سال زیاده باشد هم در آن‏ طاس نابود گرداند و از هر کس تلحنه و تزویری ظاهر شود سر او را تراشیده‏ و بر گاو نشانند و گرد شهر برآورد.
یرلیغ دوم-چون همگی همت ما بر این است که امور جمهور بر نهج عدالت فیصل پذیرد و مواد نزاع از میان خلایق ارتفاع یابد و حقوق‏ در مراکز خویش قرار گرفته ابواب تزویر مسدود گردد چند کرت بحضور قضات و علما یرلیغ فرمودیم که در فیصل قضایا و برایا بر وجهیکه مقتضای‏ شریعت غرا باشد و از شوائب هر تزویر و مداهنهء معری بود امعان نظرکند و قبالجاترا که مدت 30 سال دعوی نکرده باشند و مزوری آنرا دستور ساخته خواهد کرد که بحمایت قوی دستی مدعای باطل خود را بثبوت‏ رساند اصلا ممنوع بدارند و مرافعهء آن قضیه نکنند و هیچ آفریده را مجال‏ تمرد ندهند و اگر یکی از اهل اقتدار از ایشان الحاح فرماید و از مقتضای‏ رفیع تجاوز نماید کیفیت عرضه داشت کند تا بر وجهی او را سیاست فرمائیم‏ که موجب عبرت عالمیان گردد و سوادها نزد جمیع قضاة ممالک فرستاده‏ و از تمامی قضاة وثیقه و مهر ایشان گرفته که اگر دعاوی سی ساله مرافعه‏ کنند مستحق تعزیر و تأدیب و مستوجب عزل باشند)
اصلاح دستگاه قضائی که یگانه آرزو و امال و کسلاء دادگستری‏ است جزء برنامه تمام دولتها بوده و از لحاظ عدم مبادرت باصلاح دستگاه‏ دادگستری در ظرف چهل و سه سال مشروطیت ایران اجراء این ماده از برنامه که واقعا کلبهء اصلاحات نتیجه و مولود و ثمره آنست میتوان بعوام‏ فریبی هیئهای دولت وقت در این کشور پی برد و این عنوان درخشان را گل و بوتهء برنامه خود قرار داده‏اند ولی تا کنون گامی در این راه برنداشته‏ بلکه بر اثر همین عدم توجه و فراهم نبودن وسایل اجراء عدالت‏ روز بروز اوضاع دادگستری خراب‏تر شده و بطوری شده که مردم همه از آن مایوس گردیده و حتی عدهء انگشت شمار و محدود و معدودی از دادرسان‏ صحیح ما هم که در تمام محاکم از دیوان کشور تا سایر محاکم انجام وظیفه‏ میکنند با کمال خجلت و شرمساری در موقع ورود بدادگستری سر خود را بزیر افکنده و خود را در محوطه و محیط بدی مشاهده می‏نمایند در صورتیکه دولتها باید بدانند اگر قصد و منظورشان اصلاح کشور و رعایت‏ حال افراد مردم است کلیه اصلاحات مملکت در سایه ا صلاح قوه قضائیه‏ است و جمیع اصلاحات تحت الشعاع اصلاح این قوه است و اگر این قوه‏ اصلاح شود ثمرهء و نتیجه آن خود بخود انجام سایر اصلاحات خواهد بود و در ظرف این مدت با کمال تاسف باید اذعان و اعتراف نمود که نه فقط قدمی برای اصلاح آن برنداشته‏اند اغلب دیده شده اکثر از هیئت دولتها برای افساد آن هم اقداماتی نموده‏اند و اینکه اظهار شد مبالغه و اغراق‏ نیست بلکه حقیقت و واقعیت دارد زیرا هیچکس باندازه وکلا دادگستری‏ بآثار شوم و اعمال ناهنجاری که در قوه قضائیه تحت عنوان اجرا عدالت‏ برای تخریب آن میشود آگاه نیست مثلا وقتی قاضی حکمی را صادرنمود که آثار و نتایج عمل حکم خود را در خارج نمیداند ولی وکیل بر خلاف بآثار و نتایج آن آگاهست که چه اثری در فرد و یا اجتماع خواهد گذارد و چگونه ممکن است در اثر عمد یا اشتباه یا نفوذ دولت‏ها شیرازه‏ قومیت یک جامعه را از هم بگسلاند.
دولت و حکومت که اعمال خلاف قانون و بیرویه او در پیشگاه محاکم‏ عدالت مورد رسیدگی و قضاوت عادلانه قرار نگیرد و حقوق افراد در مقابل‏ او تضییع گردد حکومتی است که زور و قلدری در آن بر حق و حقیقت می‏ چربد و آثار شوم آن این است که آثار قومیت و ملیت را از بین برده و سلب‏ اطمینان و اعتماد عموم افراد را اعم از داخلی و خارجی در هر رشته از شئون اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از او خواهد نمود.
ما نباید فقط بلفظ عدالت و به بنای با عظمت کاخ دادگستری مرکز نگاه کنیم و دلخوش باشیم.
البته عدالت لفظی است زیبا و قابل توجه دنیاپسند و از نظر لفظی‏ مفهوم و یا مفاهیم دردارد اما از لحاظ نفس الامر و از نظر تقوی و پرهیز کاری و امانت و درستکاری موحش‏ترین و مخوف‏ترین لفظی است که‏ بدن هر ذی قدرتی را میلرزاند مخصوصا تقوی و امانتی که لازمه مجریان‏ عدالت است و مسئولیتی که آنان دارند باین لفظ اهمیت و قدرت خاص می‏ بخشد و ما امیدواریم روح دادگستری ما هم دارای این خاصیت زیبا و موحش بشود بیم و امید در آن حکمفرما بوده و عدالت واقعی(آن هم‏ موضوعی و نه شخصی)با کمال قدرت در کشور اجراء گردد تا بخودی خود همانطور که در صدر مقال گفتیم تمام شئون کشور اصلاح گردد.

تبلیغات