آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶

چکیده

شناسایی زنجیره های اصلی مؤثر در تاریخ نگاری اسلامی قبل از ابن اسحاق در فهم دقیق تر تاریخ اسلام و اعتبار اقوال و اخبار منعکس در منابع قرون اوّلیه اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. معمولاً برای توضیح تحولات تاریخ نگاری اسلامی در این دوره از مکتب های تاریخ نگاری در جهان اسلام می گویند و آن را به مکتب عراق، حجاز، شام و یمن تقسیم می کنند. در این مقاله، اصل این رویکرد به چالش گرفته شده است. نگارنده بر آن است که جهت فهم دقیق تر تحولات تاریخ اسلام در دوره مورد بحث و تا دو قرن پس از آن، باید منظری دیگر را مبنای بررسی و تحقیق قرار داد. تداخل مختصات مکاتب تاریخ نگاری به حدی است که عملا انطباق مصداق بر مکتب را غیر ممکن می کند؛ در عین حال تصویر روشنی از تحولات تاریخ نگاری اسلامی نمی‌تواند ارائه کند. نظریه مطرح شده در این مقاله این است که مناسب ترین دسته بندی رویکردهای تاریخ نگاری اسلامی در قرون نخستین توجّه به علایق خاندانی و رسوبات اندیشه دینی نومسلمان است.

تبلیغات