چکیده

متن

مهدی پیراسته فرزند حاجی معتمد در سال 1298 در اراک متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه وارد دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق قضایی فارغ‌التحصیل گردید.
وی خدمات دولتی را از دادگستری شروع کرد. سال 1326 به دادستانی تهران منصوب شد. وی مدتی نیز مدیر روزنامه «مرد ایران» بود. در دوره شانزدهم به نمایندگی از مردم ساوه وارد مجلس شورای ملی شد. او از جمله نمایندگان اقلیت مخالف دولت مصدق بود.
پس از آن که لطفی وزیر دادگستری دولت ملی مصدق، پیراسته را به همراه تعدادی از قضات بدنام تصفیه نمود وی نیز در اقدامی تلافی‌جویانه در حمله به خانه لطفی شرکت کرد و وی را با مشت و لگد و چوب و چماق مجروح نمود.1‌ پس از کودتای 28 مرداد مجددا از ساوه و زرند به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید. پس از افتتاح مجلس با سمت دادیاری دیوان عالی کشور به فرانسه رفت و دکترای حقوق گرفت. پس از مراجعت به ایران به ترتیب معاون وزیر کشور، استاندار فارس، استاندار خوزستان و در دولت اسدالله علم به سمت وزیر کشور منصوب شد.
در قیام خونین 15 خرداد 1342 که به کشتار جمع کثیری از مردم بی‌دفاع منجر شد،‌ پیراسته در جایگاه وزیر کشور سرگرم انجام فرامین شاه بود. وی از بهمن 1343 تا آبان 1346 سفیر ایران در عراق بود. قبل از سفر به عراق به بهانه مذاکره در راه انجام خواسته‌های روحانیت به ادعای داشتن اختیارات کافی، از حضرت امام خمینی‌ره‌ اجازه ملاقات خواست و جواب امام این بود که: «اگر اختیارات، شامل مسائلی از قبیل منحل کردن مجلسین فرمایشی و غیرقانونی و قطع روابط با دولت غاصب اسرائیل و اعطای آزادی کامل بیان و قلم و... به ملت و... باشد به ملاقات بیاید والا بدون جهت، اتلاف وقت نکند.» پیراسته با یاس از اجازه، روز جمعه 22 خرداد 1343 سرزده وارد مجلس امام می‌شود و می‌گوید چون برای انجام ماموریت جدید عازم عراق است، بدون اطلاع قبلی برای خداحافظی آمده است.
در اینجا حضرت امام خمینی بیاناتی ایراد فرمودند که خلاصه آنها این است: «روحانیت در مقابل اقدامات ضددینی دستگاه به هیچ وجه ساکت نخواهد نشست و با این که مفاسد و خلافکاری‌های گذشته هنوز جبران نشده باز زمزمه جنایات دیگری از قبیل تغییر قانون ارث، طلاق و ... ساز شده است و با این وضع امکان تفاهم دستگاه حاکم و روحانیت وجود نخواهد داشت. این چه حکومت مشروطه‌ای است که نه قلم آزاد است و نه بیان...»2‌
پیراسته از آذر 1346 به مدت 4 سال سفیر ایران در بلژیک و در سال 1347 به عضویت شورای طرح‌های سیاسی وزارت امور خارجه درآمد. وی در ماه‌های آخر حکومت شاه به تکاپو افتاد تا رژیم را نجات دهد. از یک سو با ظاهری قانون‌خواه سازمانی تحت عنوان «جبهه مدافعان قانون اساسی» تشکیل داد و از سوی دیگر کوشش کرد تا با محافل مذهبی ارتباط برقرار کند که در این راه ناموفق بود.
پیراسته بعد از انقلاب به امریکا رفت و بانی جمعیتی به نام نگهبانان قانون اساسی شد. نامبرده از اعضای لژ فراماسونری ستاره سحر نیز بود.3‌
پی‌نوشت‌ها:
1. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1 (تهران، نشر گفتار؛ نشر علم، 1380)‌، ص 470 - 469 روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5 (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1376)‌، ص 105. 2- «دکتر پیراسته در قم»، بعثت، 8 (تیر 1343)‌: ص 3. 3- جنبش چپ به روایت اسناد ساواک: حزب دموکرات کردستان ایران، ج 1 (تهران:‌ وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378)، ص 111  - 110 و محمدابراهیم امیرتیمور کلالی، ناگفته‌هایی از دولت دکتر مصدق. به کوشش مرتضی رسولی‌پور (تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1380)‌، ص 248.

پنجشنبه 09 خرداد 1387

تبلیغات