چکیده

متن

علی‌ رضاخان‌ عضدالملک‌ نایب‌السلطنه‌ احمدشاه‌ شخصیت‌ خوشنامی‌ است‌ که‌ مورخان‌ وی‌ را به‌ دینداری‌ و وطن‌دوستی‌ ستوده‌اند. ملکزاده‌ از او به‌ عنوان‌ فردی‌ «موقر، مؤ‌دب، باشخصیت، مورد اعتماد و احترام‌ عموم‌‌‌‌طبقات‌ ملت‌ و رجال‌ دولت» یاد می‌کند که‌ «در خیرخواهی‌ و ملت‌ دوستی‌ او کسی‌ تردید نداشت... و هرگاه‌ ملت‌ ایران‌ را قوم‌ یا طایفه‌ای‌ بپنداریم‌ باید عضدالملک‌ را شیخ‌ الطائفه‌ نامید».1
به‌ اعتبار این‌ نفوذ و محبوبیت‌ همواره‌ در مواقع‌ بحرانی، واسطه‌ بین‌ دولت‌ و علما بود و در صدر مشروطه‌ مأ‌موریت‌ یافت‌ علما را از موافقت‌ شاه‌ با تشکیل‌ مجلس‌ شورا مطلع‌ ساخته‌ و محترمانه‌ به‌ تهران‌ بازگرداند. در کشاکشهای‌ مشروطه‌ نیز همواره به‌ اصلاح روابط میان طرفین می‌کوشید و مانعی در برابر خشونتهای شاه بود.2
نامه مهمی که چندی پس از شهادت شیخ فضل‌الله به ثقه‌الاسلام‌ تبریزی‌ نوشته‌ و در آن‌ از تصویب‌ مقرری‌ هنگفت‌ ماهیانه‌ توسط‌ مشروطه‌خواهان‌ فاتح‌ برای‌ شاه‌ مخلوع، و تقلید کورکورانه‌شان‌ از انقلابیون‌ فرانسه‌ شدیداً‌ انتقاد می‌کند، به‌وضوح‌ بازنمای‌ روحیه‌ ضد‌ استبدادی‌ و ضد‌ استعماری‌ اوست.3
عضد الملک‌ از مریدان‌ و مقلدان‌ شیخ‌ فضل‌ الله‌ نوری‌ بود4 و وقتی‌ که، عناصر سکولار، بدون‌ اطلاع‌ وی‌ پیکر مطهر شیخ‌ را بر دار کردند، بسیار ناراحت‌ شد و به‌ آنها شدیداً‌ پرخاش‌ کرد.5
عضد الملک، از اعتماد مرحوم‌ آخوند خراسانی‌ نیز بهره‌مند بود و مکتوبات‌ متعدد متبادله‌ بین‌ او (به‌ عنوان‌ نایب‌ السلطنه‌ مشروطه) و آخوند در مشروطه‌ دوم، گواه‌ این‌ امر است. در واقع، نقطه‌ امید مشروطه‌ خواهان‌ اصیل‌ و متشرع‌ برای‌ اصلاح‌ امور مشروطه‌ به‌‌شمار می‌رفت.
برای‌ نمونه، زمانی‌ که‌ افراطکاری‌ و پرده‌دری‌ گروه‌ تقی‌زاده‌ باعث‌ شد که‌ آیات‌ عظام‌ خراسانی‌ و شیخ‌ عبدالله مازندرانی‌ در 12 ربیع‌الثانی‌ 1328 طی‌ حکمی‌ بر ضدیت‌ مسلک‌ تقی‌زاده‌ با اسلامیت‌ مملکت‌ و قوانین‌ شریعت‌ مقدسه‌ تأکید، و به‌ اخراجش‌ از مجلس‌ حکم‌ کنند، آن‌ دو به‌ عضدالملک‌ نیز نامه‌ نوشته‌ و از وی‌ خواستند مانع‌ دخول‌ تقی‌ زاده‌ به‌ مجلس‌ شده‌ و حتی‌ او را از کشور تبعید کنند، که‌ البته، حکم‌ آیات‌ نجف‌ با اعمال‌ نفود علیقلی‌خان‌ سردار اسعد (هم‌مسلک‌ ماسون‌ تقی‌زاده) افشا نشد و او عضدالملک‌ را تحت‌ فشار گذاشت‌ که‌ از ابلاغ‌ حکم‌ آیات‌ خودداری‌ ورزد.6 چنانکه‌ در همین‌ زمینه، ستارخان‌ نیز در 29‌جمادی‌الاول‌ همان‌ سال، نامه‌ای‌ به‌ عضدالملک‌ نایب‌السلطنه‌ نوشت‌ و در آن، ضمن‌ این‌که وظیفه خود را دفاع از مشروطه شمرد، از مداخلات افراد مغرض در امور گلایه‌ کرد.7 وی‌ در 17‌رمضان‌ 1328ق‌ (شهریور 1289ش) در گذشت.
پا‌نوشت‌ها:
1. تاریخ‌ انقلاب‌ مشروطیت...، 6/1298.
2. تاریخ‌ مشروطه‌ کسروی، صفحات‌ 528 و 562.
3. مجموعه‌ آثار... ثقه‌ الاسلام...، فتحی، ص‌ 327.
4. زندگی‌ طوفانی، تقی‌ زاده، صفحات‌ 139 - 138؛ یادنامه‌ تقی‌ زاده، ص‌ 80؛ رهبران‌ مشروطه، صفایی، 2/486؛ نهیب‌ جنبش‌ ادبی...، تندر کیا، ص‌ 257.
5. ر.ک، زندگی‌ طوفانی، خاطرات‌ سید حسن‌ تقی‌ زاده، ص‌ 139 -‌ 138؛ رهبران‌ مشروطه، ابراهیم‌ صفایی، 2/486؛ ذکاءالملک‌ فروغی‌ و شهریور 20، باقر عاقلی، ص‌ 241.
6. اوراق‌ تازه‌یاب‌ مشروطیت‌ و نقش‌ تقی‌زاده، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران، انتشارات‌ جاویدان، 1359، ص‌ 538.‌7. مرکز اسناد مؤ‌سسه‌ مطالعات‌ تاریخ‌ معاصر ایران، سند شماره‌ 5132  ق.

جمعه 18 مرداد 1387

تبلیغات