آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

نظامی گنجوی از شاعران مطرح عرصه جهانی است. داستان پردازی های او که بر اساس واقعیت است به همراه تخیل وصف ناپذیرش، وی را به عنوان شاعری توانا در حوزه انسان شناختی و روان کاوی معرفی نموده است. به نظر می رسد اوج هنر نظامی در هفت پیکر او باشد. در این اثر ارزشمند ـ به خصوص در هفت افسانه آن ـ که از لایه های درونی و عناصر برونی داستانی برخوردار است، می توان از مسیر روساخت به ژرف ساخت راه یافت و ابعاد نهانی وجود انسانی را بازیابی نمود. یکی از داستان های هفت پیکر، داستان «خیر و شر» است که در گنبد ششم (پنج شنبه) آمده و موضوع آن کشمکش دو جوان به نام های «خیر» و «شر» است. این داستان را می توان بر اساس دیدگاه روان شناسی یونگ تحلیل نمود. در این دیدگاه کهن الگوهای پنهان در روان آدمی جایگاه ویژه ای دارند و گاهی به گونه ای نمادین در خودآگاهی متجلی شده، نمود می یابند. در این داستان می توان خیر را نماد خودآگاهی آدمی و «شر» را نشانه «سایه» و ضمیر ناخودآگاه او دانست که در یک ساختار بسیار منسجم و منطقی به درگیری پرداخته و در نهایت به وحدت می رسند و کهن الگوهای متعددی چون آنیما، سایه، تولد ثانوی، سفر، آب، درخت و... در این کشمکش نقش ویژه ای دارند که در این مقاله به بررسی آن ها پرداخته می شود.

تبلیغات