معرفت فلسفی

معرفت فلسفی

معرفت فلسفی سال پنجم زمستان 1386 شماره 2 (پیاپی 18)

مقالات

۱.

حکمت فردیدی؛ تحلیل و نقد حکمت اُنسی و علم الاسماء تاریخی سیداحمد فردید

کلید واژه ها: وجود فروید مابعدالطبیعه غرب زدگی موجود علم الاسماء حکمت انسی حکمت تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 208 تعداد دانلود : 159
یکی از متفکران تأثیرگذار در چند دهه گذشته کشور ما سیداحمد فردید است. فردید با کاوش هایاسم شناسانه، بهره گیری از آراء عرفای اسلامی، فلسفه هایدگر و تأمّل در منابع دینی، به مقولات ومفاهیمی نو رسید که هم تجدّدگرایان و هم سنّتیاندیشان را با چالش هایی جدّی مواجه ساخت. بهنظر او، مابعدالطبیعه در سراسر تاریخش، مبتلا به غفلت از وجود و خلط میان وجود و موجود بودهاست. همه نظام های فلسفی شرق و غرب به دلیل غفلت از علم حضوری و محدود ماندن در تنگنایعلم حصولی، از شرقِ حقیقت دور و گرفتار غرب زدگی شده اند. علاوه بر این، بشر در دوره جدید باطرح «اصالت موضوعیت نفسانی» از سوی دکارت، به خودبنیادی رسیده و غرب زدگیاش مضاعفشده است. ما شرقیان، که صدر تاریخ جدیدمان ذیل تاریخ غرب است، در این ماجرا وضعاسفبارتری داریم. عصر طلایی تاریخ، دوره امّت واحده پریروز بود که انسان در قُرب وجود مأواداشت. دوره دیروزی با متافیزیک آغاز شد و امروز عصر «خودبنیادی» است و فردا دوره آگاهی ازاین وضعیت و تمنّای رهایی از آن. اما دوره نهایی در تاریخ بشر، عصر امّت واحده پس فرداست کهعصر سراسر نور و ظهور است؛ عصری که جامعه انسانی به اوج کمال میرسد. مقاله حاضر این نظامفکری را استخراج، تنظیم، تحلیل و به اجمال، نقد میکند.
۲.

براهین ابطال تناسخ در حکمت متعالیه در بوته نقد

نویسنده:

کلید واژه ها: نفس تحول تکامل تناسخ بدن انتقال عوالم تطور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 763 تعداد دانلود : 431
انتقال ارواح از بدن های مادی به بدن های مادی دیگر به هنگام مرگ، که «تناسخ» نامیده میشود، ازسوی برخی از اندیشمندان مطرح شده است تا مسئله کمال نفس انسانی را توجیه کنند. این توجیهدلایل گوناگونی داشته است و خاستگاه ها و نتایج متفاوتی دارد که نوشتار حاضر به بررسی برخی ازجنبه های آن میپردازد. این مقاله پس از تعریف «تناسخ»، به ذکر اقسام آن میپردازد و تناسخ روحانسان های تکاملیافته، روح انسان های متوسط و روح انسان های پست را بر اساس مبانی «حکمتمتعالیه» به نقد و بحث گذاشته است. ملّاصدرا براهین ابطال تناسخ را، که توسط گذشتگان ارائهشده اند، ناقص و در برخی موارد، نادرست دانسته و به این دلیل، استدلال های ویژه ای را بر پایهفلسفه خودش مطرح کرده است. این در حالی است که برخی از براهین خود ملّاصدرا نیز به دلیلابتنای آنها بر طبیعیات قدیم، نادرست مینماید. با توجه به بررسیهای این نوشتار، موارد درست ونادرست تناسخ، وضوح بیشتری مییابند.
۳.

معرفت حصولی؛ ویژگیها، اقسام و تمایزها

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 427 تعداد دانلود : 626
در این نوشتار، پس از بررسی این مبحث که تقسیم معرفت به حضوری و حصولی قیاسی است، اینمسئله مطرح میشود که آیا مغایرت علم حضوری و حصولی اعتباری است یا حقیقی؟ سپسنویسنده به بررسی ویژگیهای معرفت شناختی علم حصولی میپردازد و بدین نتیجه رهنمونمیشود که «حکایت» مقوّم علم حصولی و ذاتی تصور و تصدیق است. آن گاه به پاسخ این پرسشمیپردازد که حکایت شأنی مفاهیم یا تصورات چگونه با ذاتی دانستن حکایت برای آنها سازگاراست؟ در ادامه، اقسام علم حصولی و تقسیم اولیه آن به تصور و تصدیق، و حقیقت تصور و تصدیقبررسی میشود و تمایز تصور و مفهوم و معنا، و رابطه تصدیق و قضیه و رابطه اعتقاد، باور، ایمان،پذیرش و دیگر واژه های همگن با تصدیق، مورد توجه قرار میگیرند.
۴.

پیدایش جهان از منظر افلاطون

نویسنده:

کلید واژه ها: جهان شناسی افلاطون آفرینش خلقت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 994 تعداد دانلود : 491
«چگونگی پیدایش جهان» یکی از مسائل مهمی است که ذهن بشر را از دیرزمان به خود مشغولداشته. افلاطون به عنوان یکی از فیلسوفان بزرگ، به بررسی این مسئله پرداخته است. وی در رساله تیمائوس درباره نحوه پیدایش جهان، در ضمن ده مرحله پیدایش جهان را تبیین کرده است. از منظر افلاطون، آفرینش جهان به معنای خلق از عدم نیست، بلکه به معنای نظم و هماهنگیبخشیدن به اشیای پراکنده و درهم آمیخته است. افزون بر این، افلاطون طرح و برنامه جهان را بهوالاترین خدا و صانع یا همان دمیورگ نسبت میدهد. افلاطون در تبیین چگونگی پیدایش جهان،نخست الگویی ارائه میکند. این الگو بر اعداد ریاضی و اشکال هندسی مبتنی است. وی برای اینکار، فارغ از هرگونه تجربه ای و صرفا بر اساس تفکر و نسبت سنجی، نظریه پردازی کرده است. ازاین رو، طرح افلاطون تبیینی ماتقدّم و پیشینی محسوب میشود.
۵.

قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه

کلید واژه ها: دلیل برهان انی برهان لمی ذوات الاسباب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 671 تعداد دانلود : 696
برخی از منطق دانان، مانند شیخ الرئیس، محقق طوسی، صدرالمتألّهین و علّامه طباطبائی پس ازتقسیم برهان به «لمّی» و «انّی مطلق» و «دلیل»، متعرّض قاعده «ذوات الاسباب» شده و مدعیشده اند: چیزی که دارای سبب نیست باید بیّن باشد، وگرنه اصلاً با قیاس برهانی معلوم نمیشود.اگر مفاد قاعده مزبور پذیرفته شود، لازمه آن نامعتبر دانستن برهان های «انّی مطلق» و «دلیل» است.ظاهر عبارات این دسته از منطق دانان آن است که یقینیات یا باید از اوّلیات باشند و یا از راه علت(برهان لمّی) معلوم شده باشند. از سوی دیگر، شیخ الرئیس و علّامه طباطبائی با صراحت تمام،نوعی از برهان انّی را معطی یقین میدانند. به هر حال، مهم استدلالی است که به سود قاعده اقامهمیشود. به نظر نویسنده استدلال ارائه شده مضمون قاعده را به اثبات نمیرساند، و به علاوه، اگرمضمون قاعده پذیرفته شود، اولین قربانی آن خود قاعده خواهد بود؛ زیرا استدلالی که بر این قاعدهاقامه شده از نوع برهان لمّی نیست. بنابراین، باید پذیرفت که طرح قاعده «ذوات الاسباب» برایمحدود کردن اعتبار برهان های انّی است، نه برای بیاعتبار کردن آن.
۶.

کواین و اشکالات او به منطق موجّهات

کلید واژه ها: جهان های ممکن ممکن ضروری ذات باوری منطق موجهات مصداقی بودن معنایی بودن ابهام مصداقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 969 تعداد دانلود : 337
در بین منطق دانان کلاسیک و جدید، غیر از کواین، هیچ فیلسوف یا منطق دانی با بحث «موجّهات» یا «نظاممنطق موجّهات»، به طور جدّی مخالفت نکرده است. در منطق موجّهات، از احکام ضروری و ممکن بحثمیشود؛ احکامی که به نوعی در آنها دو مفهوم «ضرورت» و «امکان» به کار رفته است. کواین زمینه هایی را که دارای شکل «ضرورتا...» و «به طور ممکن...» هستند، «زمینه های موجّه» مینامد وآنها را از نظر ارجاعی، مبهم میداند. در عین حال، زمینه های دیگری مانند «میداند که...»، «میگوید که...» و«شک دارد که...» را هرچند از نظر ارجاعی مبهم دانسته، ولی موجّه نمینامد. در این تحقیق، منظور از«زمینه های موجّه» و «منطق موجّهات»، زمینه یا منطقی است که در آن، مفاهیم موجّه «ضروری» و «ممکن» بهکار رفته است. عمده ترین اشکالات منطق موجّهات از نظر کواین عبارتند از: 1) زبان منطق موجّهات از نظر مصداقیابهام دارد. 2) این منطق ما را وادار به پذیرش ذات باوری میکند و ذات باوری خود دارای مشکلاتی است. 3)مهم ترین مشکل، آن است که پذیرش آن، به نتایج متناقض میانجامد، و سرانجام، 4) حتی اگر مشکلذات باوری هم حل شود، تمایز «ضرورت» و «امکان» تمایزی متافیزیکی و مبهم است. بنابراین، در هرصورت، باید منطق موجّهات را کنار بگذاریم.
۷.

حق و تکلیف و تلازم آنها

کلید واژه ها: حق تکلیف تلازم تلازم مفهومی تلازم خارجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 803 تعداد دانلود : 632
یکی از مسائل عمده در مورد «حق»، رابطه آن با «تکلیف» است. متفکران در این مسئله اختلاف نظرجدّی دارند. آیا میان حق و تکلیف رابطه ای وجود دارد؟ یا اینکه آن دو هیچ ارتباطی با هم ندارند وبه صورت مستقل موجودند؟ در صورت وجود ارتباط، آیا به صورت اتفاقی دارای رابطه اند؟ یااینکه ارتباط آنها ویژگی ذاتیشان است؟ نیز در صورت وجود تلازم، آیا تلازم آن دو یکسویهاست یا دوسویه؟ نهایت اینکه آیا تلازم آنها مفهومی است یا خارجی؟ در این نوشتار، ضمن پاسخ به پرسش های مزبور، مسائل دیگری نیز درباره تلازم حق و تکلیفمطرح شده است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۹