این مقاله برخی دیدگاه های تاریخی در مورد دوره شکوفایی و رشد اقتصادی در تبریز در قرن نوزدهم را مورد بررسی قرر داده و تأثیرات مثبت آن را بر شرایط فرهنگی در تبریز مطالعه می کند. به علاوه، نویسنده به افول تدریجی تبریز در شرایط اقتصادی و منطقه ای قرن بیستم می پردازد. نویسنده بر آن است که برای احیای توسعه و بازسازی این شهر مهم، باید شاهراهی از تبریز به منطقه دریای خزر به عنوان یکی از مناطق کلیدی ایران کشیده شود.
دوران حکومت قاجار مصادف با شکل گیری اندیشه ملی گرایی در جهان بهتأثیر از انقلاب فرانسه بود. وقوع انقلاب مشروطه، بازتاب ورود این اندیشه ها به جامعه ایران بود و ایرانیان که در نظام استبدادی، بندگان پادشاه به شمار می آمدند، خواستار حقوق ملی و شهروندی شدند. مفهوم ملت پس از ورود به ایران در تقابل با تفکرات مختلف، به اشکال متفاوتی تعبیر شد. این مقاله، گوناگونی برداشت از مفهوم ملت را در میان اقشار مختلف روشنفکران، علما، حاکمان، توده های مردم وگروه های تأثیر گرفته از اندیشه های مارکسیستی بررسی می نماید و به این نتیجه می رسد که هر کدام از گروه های مزبور با توجه به زمینه فکری و تأثیری که از اندیشه ها و محیط ها ی فکری مختلف گرفتند، مفهوم متفاوتی از ملت در نظر داشتندو در بسیاری موارد، تنها یک جابجایی واژگانی بینمفاهیم رعیت و ملت اتفاق افتاد و ملت به همان مفهوم رعیت بکار رفت.