فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
171 - 193
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به مطالعه تأثیر سبک مدیریت اسلامی بر توانمندسازی کارکنان حوزه علمیه قم پرداخته است روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری توصیفی−پیمایشی به شمار می آید. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته دارای 29 گویه براساس طیف لیکرت بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار های SPSS و lisrel استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، کارکنان حوزه علمیه در شهر قم می باشد که از روش نمونه گیری غیرتصادفی استفاده شده است. حجم نمونه نیز طبق فرمول جامعه نامحدود کوکران، 130 نفر در نظر گرفته شده است و پایایی از طریق آلفای کرونباخ و روایی پرسشنامه با نظر خبرگان تأیید گردید. نتایج تحقیق نشان داد که سبک مدیریت اسلامی بر توانمندسازی کارکنان در حوزه علمیه قم تأثیر دارد. یعنی سبک مدیریت اسلامی بر اعتماد و اطمینان کارکنان حوزه علمیه قم تأثیر می گذارد، سبک مدیریت اسلامی بر اثرگذاری کارکنان حوزه علمیه قم تأثیر می گذارد، سبک مدیریت اسلامی بر معناداری خدمات کارکنان حوزه علمیه قم تأثیر می گذارد، سبک مدیریت اسلامی بر خودمختاری کارکنان حوزه علمیه قم تأثیر می گذارد و در نهایت سبک مدیریت اسلامی بر خودکارآمدی کارکنان حوزه علمیه قم تأثیر می گذارد.
تواضع فرهنگی به عنوان پیشایندی برای یادگیری کارآفرینانه در پارادایم استراتژی باز
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
101 - 120
حوزه های تخصصی:
تواضع فرهنگی فرایندی است مستمر و در رابطه با انسان هایی است که با محافل کاری مختلف سروکار دارند. هدف این پژوهش تحلیل جایگاه سرمایه اجتماعی در ارتباط با تواضع فرهنگی و تقویت یادگیری کارآفرینانه از طریق تغییر مدل ذهنی کارآفرینان است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نظر استراتژی پژوهش رویکرد فراترکیب است. داده ها از 10 پژوهش درباره این مفهوم گردآوری شده اند و با فن کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج نشان داده است که تواضع فرهنگی دارای مؤلفه خودآگاهی، دیگرآگاهی است و با تقویت ابعاد سرمایه اجتماعی اعم از اعتماد، همدلی و مسئولیت پذیری منجر به تغییر مدل ذهنی کارآفرین و تقویت یادگیری کارآفرینانه می شود.
پیش بینی فضیلت سازمانی بر اساس رهبری اخلاقی و هوش معنوی
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
195 - 219
حوزه های تخصصی:
فضیلت سازمانی از جمله مفاهیم مهم و جدید سازمانی است که از روانشناسی مثبت گرا گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فضیلت سازمانی بر اساس رهبری اخلاقی و هوش معنوی انجام گرفته است. این پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کارکنان با تحصیلات کارشناسی به بالا در سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی و ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه استاندارد رهبری اخلاقی براون و همکاران (2005)، پرسشنامه فضیلت سازمانی کامرون و همکاران (2004) و پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها، از رگرسیون چندگانه به طور همزمان استفاده شد. یافته های حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که هوش معنوی و ابعاد آن بر ارتقاء فضیلت سازمانی تاثیر مثبت، مستقیم و معناداری دارد. همچنین تاثیر مثبت، مستقیم و معنادار رهبری اخلاقی و ابعاد آن بر ارتقاء فضیلت سازمانی تایید شد. با توجه به نتایج تحقیق، هوش معنوی و رهبری اخلاقی به ترتیب 11 و 17 درصد از تغییرات فضیلت سازمانی را تبیین می کنند. بر اساس این نتایج میتوان گفت با افزایش دو متغیر پیش بین رهبری اخلاقی و هوش معنوی، متغیر ملاک فضیلت سازمانی ارتقاء می یابد.
شناسایی شاخصه های مدیریت اسلامی بر مبنای کلام امیرالمومنین (ع) با تحلیل محتوای کتاب نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
11 - 51
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر در جستجوی شناسایی الگوی شاخصه های مدیریت اسلامی از دیدگاه امام علی (ع) در کتاب نهج البلاغه می باشد. این پژوهش در زمره تحقیقات کیفی و بر اساس تلفیقی از سه روش تحلیل محتوای قراردادی، هدایتی و تلخیصی می باشدجامعه آماری تحقیق، کل کتاب نهج البلاغه می باشد. در فرایند تحقیق، ابتدا با مطالعه کتاب نهج البلاغه به شناسایی عبارات محتوایی مرتبط با موضوعات مدیریتی پرداخته شد که از مجموع 193167 کلمه در کتاب نهج البلاغه 39750 کلمه مرتبط شناسایی شد. سپس در مرحله کدگذاری اولیه با تحلیل عمیق محتوای قراردادی متون منتخب، 2040 عنوان شاخصه مقدماتی (مفهوم اولیه) شناسایی شد. سپس بر اساس تحلیل محتوای هدایتی (رجوع به الگوهای مطرح در پیشینه تحقیق) و با استفاده از کدگذاری ثانویه، 293 شاخصه مدیریتی (مفهوم ثانویه) استخراج شد. از این تعداد، 203 عنوان از ادبیات موجود و 90 عنوان شاخصه جدید توسط محققان شناسایی شد. در نهایت نیز با کدگذاری انتخابی داده ها، در مجموع 6 مولفه یا مضمون اصلی مدیریتی جهان بینی، بینشی – نگرشی، ارزشی، رفتار فردی، رفتار بین فردی، و رفتار سازمانی مورد شناسایی قرار گرفته شد. نتایج تحلیل تلخیصی شاخصه ها حاکی از آن بود که شاخصه خدامحوری با فراوانی 78 بار تکرار در صدر شاخصه های مدیریتی قرار گرفت.همچنین شاخصه هایی همچون حق طلبی، ، نظارت براساس قرآن و سنت، ظلم ستیزی، توجه به طبقه ضعیف، اطاعت از مافوق، توجه به جمع آوری و مصرف مالیات، آخرت گرایی، شایسته سالاری و صبوری بیشترین فراوانی را در سخنان امام علی (ع) داشته است. این بدان معناست که آنچه مدیریت اسلامی را از سایر الگوهای مدیریت غربی متمایز می کند، جهان بینی متفاوت مدیران مسلمان نسبت به سایر مدیران و توجه بیشتر به رفتارهای اخلاق مدار و ارزشی می باشد.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اخلاق حرفه ای مدیران براساس نهج البلاغه (مطالعه موردی: سازمان تأمین اجتماعی استان آذربایجان شرقی)
منبع:
اسلام و مدیریت سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
51 - 74
حوزه های تخصصی:
در منابع دین اسلام به خصوص قرآن و نهج البلاغه به همه بایدها و نبایدها و الزامات زندگی فردی و اجتماعی انسان پرداخته شده است. اصول و بسترهای اخلاق حرفه ای نیز که بحث نسبتاً جدیدی در مشاغل، ادارات و سازمان ها می باشد حدود 1400 سال پیش توسط دین اسلام مورد توجه قرار گرفته است و می توان با رجوع به منابع اسلامی پاسخ های تخصصی و کارشناسی برای مسایل مرتبط با اخلاق حرفه ای به دست آورد. نامه ی امیرالمؤمنین علی (ع) به مالک اشتر فرماندار مصر، از بارزترین مصادیق مؤلفه های اخلاق حرفه ای مدیران و کارگزاران حکومتی در منابع اسلامی می باشد که در آن ویژگی های اساسی یک مدیر و کارگزار حکومتی بیان گردیده است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اخلاق حرفه ای مدیران از دیدگاه حضرت علی (ع) می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق مصاحبه و پرسش نامه ی محقق ساخته است که سؤال های پرسش نامه پس از مطالعه و مرور ادبیات موضوع و استخراج مؤلفه های اخلاق حرفه ای از کتاب شریف نهج البلاغه که شامل خطبه ها، نامه ها و حکمت های امیرالمؤمنین (ع) تنظیم و برای نظریه آزمایی؛ سوال های پرسش نامه پس از سنجش روایی و پایایی آن، بین نمونه آماری توزیع شد. اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد طبقه بندی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد که مؤلفه ی «تأمین مالی کارکنان» اخلاق حرفه ای بیشترین اهمیت و مؤلفه ی «شایسته سالاری و اهلیت گرایی» اخلاق حرفه ای کمترین اهمیت را نسبت به سایر مؤلفه ای 25 گانه اخلاق حرفه ای را دارد
بررسی رویکرد اقتصاد رفتاری در مطالعات رسانه: مروری نظام مند
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
258 - 278
حوزه های تخصصی:
هدف: رویکرد نوین اقتصاد رفتاری با بهره گیری از علوم روان شناسی و جامعه شناسی توانسته است با ارائه تصویری واقعی از رفتار انسان ها، تحلیل های واقعی از نحوه عملکرد مخاطب مصرف کننده ارائه دهد و به همین دلیل، در کانون توجه صاحب نظران شاخه های مختلف علوم انسانی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با نگاهی جامع به مفروضات و مفاهیم بنیادی مفهوم اقتصاد رفتاری در تحلیل رفتار انسان ها، در مقایسه با مکاتب اقتصادی پیش از خود، تلاش دارد به عنوان پژوهشی پیش گام در صنعت رسانه، افق های جدیدی را فراروی متخصصان رسانه بگشاید. روش: این پژوهش نوعی مطالعه مروری نظام مند است که در آن، جمع آوری اطلاعات از طریق جست وجو در پایگاه علوم وب آو ساینس انجام پذیرفته است. جست وجو در این پژوهش بدون محدودیت زمانی و با استفاده از املاهای متنوع مفهوم «اقتصاد رفتاری» در موضوع منابع (شامل عنوان، چکیده و کلیدواژه ها) صورت گرفته است؛ از میان مراجع، مقالات و کتب مرتبط، آن هایی انتخاب شدند که مؤلفان صاحب نام و مجربی داشتند و بارها مورد استناد قرار گرفته بودند. یافته ها: از میان تعداد منابع احصا شده در مرحله جست وجو، ده منبع با بیشترین ارجاع و مؤلفان صاحب نام در حوزه اقتصاد رفتاری انتخاب شدند که شامل پنج کتاب مرجع علم اقتصاد رفتاری و 5 مقاله علمی پژوهشی با ارجاع بالا در پایگاه علوم بود. برای ارائه تصویری روشن از علم اقتصاد رفتاری، مفروضات بنیادین این حوزه با مکاتب پیش از خود (مکتب نئوکلاسیک و مکتب نهادی) مقایسه و بر اساس یافته های پژوهش، نقطه نظر این مکاتب به صنعت و اقتصاد رسانه به تصویر کشیده شد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر با ارائه تصویری روشن از بنیان های نظری علم اقتصاد رفتاری و فهرست کردن تفاوت ها و تشابه های این رویکرد نوین در مقایسه با رویکردهای پیش از خود و همچنین، نوع نگاه آن ها به صنعت رسانه، به عنوان پژوهشی پیش گام، مسیر جدیدی را به روی پژوهشگران در جهت تحلیل رفتار کنشگران بازار رسانه گشوده است.
شناسایی عوامل مؤثر روابط فرااجتماعی تأثیرگذاران اینستاگرام بر بازاریابی تأثیرگذار: رویکرد بیبلیومتریک
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
462 - 490
حوزه های تخصصی:
هدف: به لحاظ گسترش روزافزون رسانه های اجتماعی و اهمیت بازاریابی تأثیرگذار و با توجه به پراکندگی پژوهش های قبلی، هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر روابط فرااجتماعی بر بازاریابی تأثیرگذار و دسته بندی آن ها، اعم از سازه های پیشین، تصمیم ها، نتیجه ها، روش ها، بافتارها، نظریه ها و شکاف های پژوهشی این حوزه است. روش: روش اجرای پژوهش کیفی و از نوع مرور نظام مند بیبلیومتریک با استفاده از نرم افزار وس ویور و زبان برنامه نویسی آر است. یافته ها: در بخش تحلیل، عملکرد کشورها و نویسندگان پُراستناد شناسایی شد و در بخش ترسیم علم، چهار خوشه به دست آمد که عبارت اند از: 1. بازاریابی تأثیرگذار؛ 2. تحلیل عوامل روان شناختی (درک جذابیت فیزیکی، اعتبار منبع و...) مؤثر بر تأثیرپذیری مخاطب؛ 3. تعامل فرااجتماعی و روابط فرااجتماعی؛ 4. متقاعدسازی. همچنین، سه واژه پُرتکرار «بازاریابی تأثیرگذار»، «رسانه اجتماعی» و «اثر» در تحلیل هم رخدادی واژگان شناسایی شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که پنج سازه بسیار مهم پیشین بازاریابی تأثیرگذار عبارت اند از: ویژگی های فرد تأثیرگذار، ویژگی های مخاطب، ویژگی های رسانه اجتماعی، ویژگی های محتوا و ویژگی های روابط فرااجتماعی. همچنین، بسترهای مهم این فرایند از نظر بافتار عبارت اند از: فرهنگ، نوع ارتباط، شخصیت، تطابق فرد تأثیرگذار محتوا و هوش مصنوعی. افزون بر این، ایجاد و توسعه روابط فرااجتماعی، مهم ترین تصمیم رفتاری و افزایش اثربخشی بازاریابی تأثیرگذار، مهم ترین خروجی فرایند بازاریابی تأثیرگذار است. بر اساس آنچه بیان شد، مدیران می توانند با در نظر گرفتن سه موضوع، فرایند بازاریابی تأثیرگذار را بهبود بخشند: 1. ویژگی های منبع، برای مثال انتخاب اینفلوئنسر مناسب؛ 2. توجه به کانال مناسب و ویژگی های رسانه اجتماعی، به عنوان راه ارتباطی و دریافت بازخور و متناسب با بازار هدف؛ 3. توجه به نیاز مصرف کننده و ارائه محتوای متناسب با نیاز آن ها.
سخن سردبیر: پلتفرم های رسانه ای و سیاست گذاری عمومی
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
256-257
حوزه های تخصصی:
پلتفرمهای رسانهای، در سالهای اخیر رشد بسیار سریعی را تجربه کردهاند و به همین نسبت، جنبههای مختلفی از زندگی مخاطبان/کاربران را تحت تأثیر قرار دادهاند. این پلتفرمها، بهواسطۀ موفقیت در رقابت با همتایان سنتی خویش در صنعت رسانه، توانستهاند بازارهای رسانهای را بهراحتی تسخیر کنند. صنعت رسانه، بهطور سنتی، همیشه تأمینکنندۀ اطلاعات بوده و همیشه، زنجیرۀ تولید و توزیع اطلاعات را در دست داشته است؛ بهمیزانی که صنعت رسانه در تولید و توزیع دادهها و اطلاعاتِ باکیفیت، موفق عمل کرده است، جوامع با رشد و توسعه همراه بودهاند و هر زمان که این صنعت در تولید و توزیع داده و اطلاعات موفق نبوده، فرایند توسعۀ جوامع نیز کُند شده است. اکنون، بهواسطۀ قابلیتهای بسیار زیاد پلتفرمهای رسانهای در تولید و توزیع دادهها، این پلتفرمها نقش تأمینکنندگان اصلی داده و اطلاعات را در جوامع برعهده دارند. میتوان گفت، قابلیت ذخیرهسازی و تحلیل دادههای تولید شده توسط کاربران در پلتفرمهای رسانهای، سرآغاز تحولات اخیر در صنعت رسانه بوده است. مرتبط با تحول یاد شده در صنعت رسانه، یکی از حوزههای پژوهشی نوپدید، حوزۀ پلتفرمهای رسانهای و ارتباط آن با سیاستگذاری در مسائل عمومی است. اکنون پرسشهایی از این دست که دادههای پلتفرمهای رسانهای چگونه میتوانند در مراحل مختلف فرایند سیاستگذاری عمومی دخیل شوند؟ از جمله پرسشهای مهم این حوزه محسوب میشود. محیط عمومی که سیاستهای دولتها در آن اجرا میشود، در واقع حوزۀ افکار عمومی است که همۀ ذینفعان سیاستهای مختلف در آن حضور دارند. این محیط، به سیاستهای مختلف واکنش نشان میدهد و موفقیت یا شکست سیاستها در این محیط رقم میخورد. سیاستگذار باید از این محیط پیچیدهای که ذینفعان در آن حضور دارند، آگاهی کافی داشته باشد. تأکید بر نیاز به جمعآوری و تولید دادههایی بر مبنای درگیرسازی همۀ ذینفعان سیاستگذاری نیز، بر همین اساس بهوجود آمده است. پلتفرمهای رسانهای، بهترین بستر جمعآوری چنین دادههای مشارکتی از عموم کاربران و در واقع، ذینفعان سیاستگذاری است که میتواند در اختیار فرایند سیاستگذاری قرار گیرد. درگیر شدن همۀ ذینفعان در قالب پلتفرمهای رسانهای با یک گزینۀ سیاستی، در واقع، توسعۀ قابلیتهای سیاستگذار محسوب میشود که عموم مردم را در تدوین و اجرای سیاستها، درگیر میسازد. این دادههای کلان، غیررسمی و پراکنده، بهصورت لحظهای در موضوعات مختلف در پلتفرمهای رسانهای، تولید و توزیع میشوند. این دادهها میتوانند کارکردهای مختلفی در سیاستگذاری عمومی داشته باشند. از جمله این کارکردها، شناسایی مسائلی است که عموم مشارکتکنندگان نسبت به آن حساسیت و دیدگاه دارند. شناسایی ابعاد مختلف ارزشِ کلان دادۀ پلتفرمهای رسانهای، جهت بهرهبرداری از آن در سیاستگذاری عمومی، از دسته فعالیتهای پژوهشی و عملیاتی است که متخصصان علوم رسانه و سیاستگذاری در کنار متخصصان علوم کامپیوتر، روی آن کار میکنند. شیوههای استخراج دانش از این دادۀ انبوه و استفاده از آن برای تدوین سیاستها، بهینهسازی اجرای آن و ارزیابی سیاستهای اجرا شده، میتواند سیاستگذاریها را تسهیل و به کارآمدی آنها کمک کند. چگونگی استفاده از آنها در فرایند سیاستگذاری عمومی، مسئلهای است که فضای پژوهشی جذابی برای پژوهشگران علاقهمند به حوزههای میان رشتهای ایجاد کرده است. پژوهشگران جوان رشتۀ مدیریت رسانه که به حوزۀ سیاستگذاری علاقهمندند، میتوانند از این دریچۀ نوظهور به تحلیل دادۀ پلتفرمهای رسانهای و ارتباط آن با حوزۀ سیاستگذاری بپردازند.
رابطه ویژگی های پیام بر مزاحمت ادراک شده از تبلیغات هم سان و تحلیل پیامدهای آن در فضای وب
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
130 - 149
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه کاربران در مقابل روش های سنتی بازاریابی، از قبیل تبلیغات سنتی، از خود مقاومت نشان می دهند و آن ها را گونه ای از تبلیغات مزاحم در نظر می گیرند. با توجه به این مطلب، هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی رابطه ویژگی های پیام بر مزاحمت ادراک شده از تبلیغات هم سان و بررسی پیامدهای مزاحمت ادراک شده از تبلیغات هم سان در فضای وب است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه یزد بودند که در سال های 1399 و 1400 در معرض تبلیغات هم سان قرار گرفتند. بر اساس فرمول کوکران، تعداد نمونه 250 نفر تعیین شد. داده ها از طریق پرسش نامه جمع آوری و با نرم افزار پی ال اس 3 تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که جاذبه اطلاعاتی، جاذبه احساسی و شفافیت پیام، تأثیر منفی و معناداری بر مزاحمت ادراک شده از تبلیغات هم سان داشته است. به علاوه، مزاحمت ادراک شده موجب نگرش منفی به تبلیغات هم سان و رنجش کاربران از آن شده است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داده است که تبلیغات هم سان موجب کاهش مزاحمت ادراک شده از سوی کاربران اینترنت شده است و هرچه ویژگی های پیام در تبلیغات هم سان افزایش یابد، مزاحمت ادراک شده از تبلیغات هم سان کاهش می یابد و هرچه مزاحمت ادراک شده در تبلیغات هم سان افزایش یابد، رنجش و نگرش منفی نیز افزایش می یابد.
شناسایی ابعاد سختی ها و چالش های کار در صنعت رسانه: یک مطالعه فراترکیب
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
231 - 255
حوزه های تخصصی:
تهدیدها و چالش های نیروی انسانی با محوریت ابعاد سختی کار در رسانه، اهمیت زیادی دارد. هدف اصلی این پژوهش تحلیلِ نتایج پژوهش های مرتبط با ابعاد سختی کار در صنعت رسانه با رویکرد فراترکیب است تا از این طریق به سازمان های رسانه ای در برنامه ریزی و مدیریت منابع انسانی کمک شود. روش: استراتژی پژوهش حاضر کیفی، از نظر هدف، بنیادی و از نگاه ماهیت و روش، توصیفی است. در این پژوهش 163 منبع مرتبط با موضوع پژوهش بین سال های 2010 تا 2022 با روش فراترکیب بررسی شده است. یافته ها: در بخش یافته ها، 35 مفهوم، 11 بُعد و 5 چالش اصلی سختی کار در صنعت رسانه شناسایی، استخراج و تبیین و تحلیل شد، نتیجه حاصل از یافته ها به تببین 5 تم اصلی منتهی شد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مهم ترین چالش سختی کار در صنعت رسانه «چالش های ماهیت شغل» است. پس از آن، ابعاد سختی کار به ترتیب اهمیت از نظر فراوانی و تأکید در منابع، به «چالش های فرهنگی اجتماعی»، «چالش های اقتصادی»، «چالش های سلامت و بهداشت» و «چالش های استراتژیک» دسته بندی می شود.
ارتباط سواد سلامت با توانایی خود مراقبتی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
۱۵۹-۱۴۴
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فشارخون بالا یکی از بیماری های شایع قلبی-عروقی در سرتاسر جهان است. توانایی خودمراقبتی در این بیماران می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند سواد سلامت قرار بگیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سواد سلامت با توانایی خودمراقبتی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر، مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی است که در بازه زمانی آذر تا اسفند 1397 انجام شد. در این پژوهش، 120 بیمار مبتلا به فشارخون بالا مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر سنندج به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن بیشتر از 30 و کمتر از 75 سال، تشخیص بیماری پزشک متخصص و سپری شدن بیش از 6 ماه از تشخیص بیماری بود. جهت جمع آوری داده های پژوهش از فرم مشخصات جمعیت شناسی و پرسشنامه های استاندارد خودمراقبتی در فشارخون بالا و سنجش سواد سلامت بزرگسالان استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد. سطح معنی داری 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره خودمراقبتی و سواد سلامت بیماران به ترتیب برابر 1/56 ± 6/8 و 117/2 ± 25 بود. بین میانگین نمره خودمراقبتی با سواد سلامت همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت (r=0/409، P=0/001 ) به طوری که با افزایش سواد سلامت به طور مستقیم نمره خودمراقبتی آن ها افزایش پیدا می کرد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین سواد سلامت و خودمراقبتی، اجرای مداخلات آموزشی در جهت ارتقای سواد سلامت بیماران مبتلا به فشارخون بالا ضروری به نظر می رسد.
راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت: یک مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تقاضای القایی عبارت است از ارائه مراقبت یا خدمت غیر ضروری به بیماران و مراجعین نظام سلامت با اعمال قدرت و سفارش افراد متخصص. تقاضای القایی باعث افزایش هزینه های سلامت و کاهش کارایی نظام سلامت می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت انجام شد. روش ها: این مطالعه با روش مرور حیطه ای انجام شد. کلیه مقالات منتشر شده در زمینه راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت تا 22 بهمن 1401 خورشیدی در نه پایگاه داده ای و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و جمع آوری شدند. در نهایت، تعداد 36 مقاله مناسب انتخاب شد. داده ها با روش تحلیل موضوعی با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 تحلیل شد. یافته ها: تعداد 44 راهکار برای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت شناسایی شد. این راهکارها در سه سطح کلان (نظام سلامت)، میانی (سازمان های بهداشتی و درمانی) و خرد (ارائه کنندگان و گیرندگان خدمات سلامت) گروه بندی شدند. اجرای نظام ارجاع، به کارگیری راهنماهای بالینی، اصلاح روش پرداخت به ارائه کنندگان خدمات سلامت، تعیین سقف تعداد خدمات برای پزشکان، رعایت اخلاق پزشکی از طرف ارائه کنندگان خدمات سلامت، آموزش ارائه کنندگان و گیرندگان خدمات سلامت و نظارت و کنترل وزارت بهداشت از پرتکرارترین راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت در مطالعات قبلی بود. نتیجه گیری: تقاضای القایی برای کالاها و خدمات سلامت، ماهیتی پیچیده دارد و در اثر رفتارهای سیاستگذاران و مدیران سلامت، ارائه کنندگان و دریافت کنندگان خدمات سلامت و در نهایت، پرداخت کنندگان هزینه خدمات سلامت ایجاد می شود. بنابراین، راهکارهای کاهش تقاضای القایی باید در سه سطح نظام سلامت، سازمان های بهداشتی و درمانی و ارائه کنندگان و گیرندگان خدمات سلامت به طور سیستمی بکار گرفته شوند تا نتایج بهتری داشته باشند.
بررسی جامعه شناختی قمار آنلاین در شبکه های اجتماعی
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
78 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، پدیده شیوع قمار آنلاین در ایران با رویکرد آسیب شناختی در شبکه های اجتماعی واکاوی شده است. برای این منظور، پس از تحلیل رفتار کاربران و محتوای منتشرشده از سوی گردانندگان در دو شبکه مجازی تلگرام و اینستاگرام، به واکاوی جامعه شناختی این پدیده پرداخته شد. روش: برای جداسازی و استخراج پست های شرط بندی در هر بستر، مدلی بر اساس الگوریتم با نظارت رگرسیون لجستیک توسعه داده شد. همچنین، در راستای بررسی پست های برتر، از معیار جمع لایک و کامنت در اینستاگرام و میزان بازدید در تلگرام استفاده شد. پس از پاک سازی و حذف داده های نامرتبط، به تحلیل کمّی داده های عددی و تحلیل محتوای کیفی داده های متنی پرداخته شد. تحلیل کیفی داده ها نیز با استفاده از رویکردهای «بی ثباتی اقتصادی» و «اقتصاد رفتاری» انجام گرفت. یافته ها: در بستر تلگرام، پس از مقایسه نسبت بازدیدها به انتشار مطالب در هر گروه موضوعی، مشاهده شد که مخاطبان موضوع «تجارت و بازرگانی» با اختلاف بسیاری از موضوع های دیگر، به شرط بندی واکنش نشان می دهند که این از اهمیت ویژه موضوع اقتصاد در دغدغه های مخاطبان به شرط بندی حکایت می کند. محتوای پست ها و سوژه های داغ در سه مقوله محوری «انگیزش مالی»، «بیکاری» و «نوسان های نرخ ارز» (ذیل مضمون اصلی بی ثباتی اقتصادی) و دو مقوله محوری «سوگیری کاهش درد پرداخت» و «توهم کنترل» (ذیل مضمون سوگیری شناختی) قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج بیانگرِ استفاده گردانندگان سایت های شرط بندی از سازوکارهای ایجاد اختلال در حسابداری ذهنی مخاطبان است و از اولویت دغدغه های اقتصادی در کاربران، تحت تأثیر تغییرات در ساختار کلان اقتصاد کشور حکایت می کند.
بررسی وضعیت کمپین های آنلاین حوزه سلامت در شبکه های اجتماعی
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
508 - 523
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از ابزارهای مهم اطلاع رسانی و آگاهی بخشی برای ارتقای سلامت افراد جامعه، استفاده از رسانه های جمعی، به ویژه شبکه های اجتماعی با تأثیرگذاری زیاد بر مخاطبان است؛ ولی از آنجا که این رسانه ها، اغلب حجم انبوهی از اطلاعات را از طریق منابع متعدد رسمی و غیررسمی منتشر می کنند، همواره اطلاع رسانی آن ها با پیامدهای مثبت ومنفی روبه رو می شود. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی وضعیت حاضر کمپین های آنلاین شبکه های اجتماعی در حوزه سلامت و شناسایی راه کارهایی برای فعالیت مؤثرتر آن ها اجرا شده است. روش: در این پژوهش با استفاده از روش کیفی و انجام مصاحبه عمیق با ۱۷نفر از متخصصان حوزه رسانه و سلامت، نوع اطلاع رسانی مباحث سلامت در شبکه های اجتماعیِ ایران بررسی شده است. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، ضعف های بسیار مهم کمپین های آنلاین فعال در شبکه های اجتماعی، در حوزه سلامت کشور عبارت اند از: کم جاذبه بودن طرح و گرافیگ، بهره نبردن از اطلاعات مستدل و علمی، نداشتن رویکرد تعاملی و فراگیر مخاطبان و مشارکت آنان، نداشتن خلاقیت و جذابیت، اقناع نشدن مخاطبان، ضعف علمی، ترویج طب سنتی، اثربخش نبودن و اولویت قرارندادن پیشگیری به جای سلامت. نتیجه گیری: مدیران و سیاست گذاران حوزه رسانه و سلامت، می توانند با اتکا به نتایج این پژوهش، به سامان دهی و توسعه کمپین های آنلاین حوزه سلامت در شبکه های اجتماعیِ کشور و انجام ارزیابی های مستمر، به ارتقای کمّی و کیفی شکل و محتوای این کمپین ها اقدام کنند و اثربخشی این کمپین ها را روی مخاطبان افزایش دهند.
رابطه بین نوآوری سازمانی و سبک های رهبری در مراقبت های سلامت با نقش میانجی فرهنگ سازمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوآوری در سازمان های مراقبت سلامت برای ارائه خدمات باکیفیت بالا به بیمار ضروری است. بنا بر نظریه های رهبری و نوآوری، رابطه محکمی میان سبک های رهبری و نوآوری سازمانی وجود دارد. این مطالعه، باهدف تعیین رابطه بین سبک های رهبری و نوآوری سازمانی در بخش مراقبت های سلامت با در نظر گرفتن فرهنگ سازمانی به عنوان متغیر میانجی از دیدگاه پزشکان انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که به روش پیمایشی به صورت مقطعی انجام شد. جامعه پژوهش شامل پزشکان تمام وقت شاغل در پنج بیمارستان بزرگ دولتی در لاهور پاکستان بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه استاندارد به صورت برخط جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تائیدی) در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک های رهبری و نوآوری سازمانی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد(p=0.000, p=0.030) تحلیل مسیر غیرمستقیم از متغیر میانجی نشان داد که فرهنگ سازمانی واسط بین سه سبک رهبری و نوآوری سازمانی است. (p<0.001) تأثیر مستقیم رهبری تحول گرا و رهبری دوسویه بر نوآوری سازمانی پس از درنظرگرفتن فرهنگ سازمانی به عنوان متغیر میانجی، معنا دار نبود (p>0.05) که تأثیر آن بر نوآوری اثبات شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از اهمیت سبک های رهبری سرپرستان مراقبت های سلامت است. این مطالعه، شواهدی را برای پزشکان، مدیران مراقبت های سلامت و سیاست گذاران در مورد ویژگی های اساسی سرپرستان مراقبت های سلامت و فرهنگ محیط کار ارائه می کند. همچنین، این مطالعه بیانگر اهمیت فرهنگ محیط کار حمایتی است که رفتارهای نوآورانه را در پزشکان ترویج می نماید.
احصاء شایستگی های حرفه ای معاونان پرورشی مبتنی بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
209 - 237
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، تدوین احصاء شایستگی های حرفه ای معاونان پرورشی بر اساس آموزه های اسلامی بود. روش: پژوهش کیفی، از نوع تحلیل مضمون و گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته انجام پذیرفت. جامعه پژوهش، شامل معاونان پرورشی متوسطه دوره اول شهرستان های استان بوشهر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و قاعده اشباع نظری، 24 معاون در مصاحبه شرکت کردند. یافته ها: در نتیجه تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، 109 مضمون پایه، 16 مضمون فراگیر و 5 مضمون سازمان دهنده، شامل: شایستگی های شناختی، شایستگی های مدیریتی، شایستگی های رفتاری، شایستگی های مهارتی و شایستگی های عاطفی ایجاد شد و برای اعتباریابی یافته ها از روش بازخورد مشارکت کنندگان استفاده شد که صحت تحلیل داده ها و نتایج مورد تأیید قرار گرفت و مفاهیم استخراج شده در قالب شبکه مضامین ترسیم گردید. نتیجه گیری: احصاء شایستگی های حرفه ای معاونان پرورشی در سازمان آموزش و پرورش، معیاری برای شایسته گزینی آنان منطبق بر آموزه های اسلامی می باشد.
واکاوی و تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان گرایی در تمدن نوین اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان، که به مثابه منشوری برای دومین مرحله خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی خواهد بود و فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد. از حیث روش تحقیق، نوشتار پیش رو به شیوه تحلیلی به تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان گرایی در تمدن نوین اسلامی می پردازد. یافته های این تحقیق حاکی از آن بود که در هر جامعه و کشوری اعتماد به جوانان، پیشرفت و توسعه سرزمینی را در پی دارد؛ درحالی که این مهم امروزه به فراموشی سپرده شده است. طبق بیانات رهبری در گام دوم انقلاب، از وجود جوانان و نخبگان کشوری باید برای برنامه های مدیریتی و اجرایی کشور استفاده کرد. نتیجه تحقیق آنکه بنا بر موارد ذکرشده براساس بیانیه گام دوم انقلاب باید همچون اوایل انقلاب از نیروی جوان برای تغییر و تحول اساسی مسائل کشوری استفاده کرد و با اعتماد به نسل جوان و فرصت دادن به آنها، در راه آبادانی کشور و رفاه مردم گام برداریم.
الگوی مدیریت رفتاری انبیا، بر اساس تحلیل روانی از رفتارهای ناسازگارانه ی مشرکان و منافقان با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
173 - 207
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال دستیابی به الگوی اکتشافی از مدیریت قرآن کریم نسبت به رفتارهای روانی ناسازگار مشرکان و منافقان با استفاده از روش داده بنیاد است. بر این اساس، ابتدا رفتارهای روانی ناسازگارانهی این افراد، کلامی و کرداری، از آیات قرآن کریم، استخراج، مقوله بندی و تحلیل شد. برای دستیابی به شیوه های مدیریت روانی در مواجهه با رفتارهای ناسالم، گردآوری داده ها با مطالعه متن قرآن کریم از ابتدا تا آخر صورت پذیرفت و تحلیل داده ها در سه مرحله شناسه گذاری باز، محوری و انتخابی با مراجعه به تفاسیر مهم شیعی و رعایت ضوابط و قواعد تفسیر انجام شد. از نتایج این مطالعه، تبیین پنج رفتار ناسازگار «دلیل تراشی، فرافکنی، بی ارزش سازی، استهزاء و عقلی سازی» در میان مشرکان و سه رفتار «دلیل تراشی، فرافکنی و واکنش سازی» در میان منافقان است. 10 روش مدیریت رفتار در چهار سطح 1) پیشگیری -پیشگیری از وقوع رفتار ناسازگار، آگاه سازی، تفسیر رفتار 2) مرحله مداهنه – اطمینان بخشی، مدارا برای حساسیت زدایی 3) مرحله عملی -صحنهسازی، 4) مرحله قاطعانه - افشاسازی، محرومیت از امتیازات و تغییر محیط است.
تدوین مضامین فراگیر اخلاقی در فرایندهای مدیریت منابع انسانی براساس رهنمودهای امام علی(علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
11 - 33
حوزه های تخصصی:
بروز رفتارهای اخلاقی مدیران و کارکنان در سازمان، منجر به افزایش سرمایه اجتماعی در سازمان می شود. به طور کلی، رعایت اخلاق در سازمان، اعتبار و شخصیت سازمان را بهبود بخشیده و تصویری مناسب از سازمان در جامعه، برجای می گذارد ازاین رو، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با مراجعه به متون کتب نهج البلاغه و غررالحکم و دررالکلم، مضامین اخلاقی در فرایند مدیریت منابع انسانی به دست آید. با مراجعه به این کتب، با روش تحلیل مضمون، 448 کد اولیه و درنهایت 9 مضمون فراگیر اخلاقی به دست آمد. این مضامین فراگیر اخلاقی که پایایی و روایی آن ها به دست آمد عبارتند از «رویکرد توحیدی»، «نظارت برمبنای اجرای حق و عدالت»، «روحیه خدمت گزاری»، «الگوبرداری اخلاقی از یکدیگر»، «عدم قضاوت و حفظ آبروی دیگران»، «خوش خویی و دوری از زشتی ها»، «تلاش در جهت خودسازی»، «حفظ اموال بیت المال و سازمان» و «شایسته سالاری». پس از آن، هرکدام از مضامین فراگیر اخلاقی در فرایندهای مدیریت منابع انسانی، مورد بررسی قرار گرفتند. درواقع، هرکدام از مضامین فراگیر اخلاقی، به منزله نمودهای اخلاقی مدنظر امام علی(علیه السلام) و قابل تجلی در این فرایندها هستند. به طور کلی می توان این مضامین فراگیر اخلاقی را به منزله سنجه هایی جهت تعیین اخلاقی یا غیراخلاقی بودن هرکدام از این فرایندها درنظر گرفت.
تبیین ضرورت شناخت ارزش های اسلامی حاکم بر «مدیریت رسانه با رویکرد دینی»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
منظور از «ارزش های اسلامی» در پژوهش حاضر «ارزش های اخلاقی برگرفته از اسلام» است. از این منظر «ارزش اسلامی» یک فعل اختیاری مطلوب و متعالی است که مطلوبیت آن از مبانی و بینش های اسلامی نشئت گرفته و انجام آن انسان را به اهداف والا و کمال حقیقی خویش یعنی قرب خداوند متعال نائل می کند. ارزش های اسلامی بر نظریه ها و روش های عملی مدیران مسلمان تأثیر گذاشته و به آنها جهت می دهد؛ ازاین رو یکی از بهترین تعاریف «مدیریت اسلامی»، مدیریت بر مبنای نظام ارزشی اسلام است. در منابع مدیریت اسلامی، «ارزش های اسلامی خاص حاکم بر مدیریت» تحت عنوان «اصول مدیریت اسلامی» از ابعاد مختلف بررسی شده و به نتایج چشمگیری انجامیده است. طبق رویکرد رایج، «مدیریت رسانه» یکی از عرصه های مهم و نوین مدیریت است؛ ازاین رو «مدیریت اسلامی رسانه» نیز متأثر از این ارزش ها و اصول است؛ اما در سطح خردتر، مجموعه ای از ارزش های اسلامی وجود دارند که مختص به مدیریت رسانه و به تعبیری «اخص» هستند که تاکنون به طور مستقل بررسی نشده اند. با آنکه ضرورت شناسایی این ارزش های خاص و اخص از بعد نظری و در مسیر تدوین دانش مدیریت رسانه با رویکرد اسلامی برای صاحب نظران و پژوهشگران عرصه مدیریت اسلامی روشن است، اما از بعد عملی و کاربردی، ضرورت و سودمندی چنین پژوهش هایی مورد سؤال و اشکال واقع شده است. بر این اساس مسئله و هدف پژوهش حاضر آن است که به تفصیل این ضرورت را تبیین نماید. محقق با روش توصیفی تحلیلی به کنکاش در منابع پرداخته و از شش جهت، ضرورت شناسایی ارزش های حاکم بر مدیریت رسانه را توضیح داده است.